یکشنبه، ۱۵ مارچ ۲۰۰۹
ظاهر دقیق
آدمى نيست كه عاشق نشود فصل بهار
هر گياهى كه به نوروز نجنبد حطب است
(سعدى)
انسان از اولین روزهای حیات خویش که بخاطر بدست آوردن غذا به شکار میرفت، و بخاطر خوراکهای گیاهی می پرداختند، متوجه بازگشت و تکرار حوادث و رویدادهای طبیعت شد. موسم شگوفه ها، جفت گیری پرندگان و چرندگان از یک دیگر و یخبندیها را تفکیک و تشخیص نمود.
دهقانان نیاز داشتند که دوران کاشت و برداشتها را تفکیک نمایند، فصل بندیها و تقویم های دهقانی را بوجود آورند. نخستين محاسبه فصل ها، بي گمان درهمۀ جوامع، با گردش ماه که تغيـيـرآن آسانتر ديده مي شد، صورت گرفت. و بالاخره نارسايي ها و ناهماهنگي هايي که تقويم قمري، با تقويم دهقاني داشت، محاسبه و تنظيم تقويم بر اساس گردش خورشيد صورت پذيرفت. سال در نزد شرقيان همواره داراي فصل نبوده، زماني شامل دو فصل: زمستان ده ماهه و تابستان دو ماهه بوده؛ و زماني ديگر تابستان هفت ماه و زمستان پنج ماه بوده، و سرانجام از زماني نسبتاً کهن به چهار فصل سه ماهه تقسيم گرديده است."سال و ماه سغدي ها، خوارزميها، سيستان ها، کاپادوکيها و ارمنيها بدون کم و زياد همان سال چهار فصل بوده است".
پيروان آيين زرتشت را عقيده بر آن است که در روز شش ماه فروردين زرتشت توفيق يافت که با خداوند مناجات کند، لذا اين روز را به نام "نوروز" جشن می گرفتند.
در ادبـيـات فارسي دري جشن نوروز را، مانند بسياري ديگر از آيـيـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستين پادشاهان نسبت ميدهند. شاعران و نويسندگان قرن چهارم و پنجم هجري، چون فردوسي، منوچهري، عنصري، بـيـروني، طبري، مسعـودي، مسکويه، گرديزي و بسياري ديگر که منبع تاريخي و اسطوره اي آنان بي گمان ادبـيـات پـيـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاري جشن نوروز را از زمان پادشاهي جمشيد شهريار بزرگ سلسله پيشدادی نسبت داده و نوروز را "نوروز جمشيدی" گفته اند. فردوسی شاعر بزرگ و توانای زبان پارسی در مورد ریشه ای تاریخی نوروز چنین گفته اند : "جمشيد بعد از يک سلسله اصلاحات اجتماعی، بر تخت زرين نشست و فاصله بين دماوند تا بابل را در يک روز پيمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردين ماه بود. (هرمزد روز اول فروردين را می گفتند) چون مردم اين شگفتی ازوی بديدند جشن گرفتند و آن روز را "نوروز" خواندند".همچنين، از زبان ابوريحان بيرونی نقل قول شده که گفته است: "نوروز از رسم های پارسيان است و نخستين روزی است از فروردين ماه و از اين جهت آن را "روزنو" ياد کرده اند، زيرا که پيشانی سال نو است و آنچه از پس او است، از اين پنج روز همه جشن هاست."
در منابع معتبر دیگر آمده است که در این روز کشتی نوح عیله سلام بر کوه جودی به زمین نشست و خلقت عالم در همین روز انجام پذیرفته است .حضرت ابراهیم علیه سلام در همین روزعلیه بتان قیام نموده است. و پیامبر گرامی اسلام در همین روز به پیغمبری مبعوث گردیده است . اما گویند که میله شانداری در زمان زردشت در ام البلاد بلخ با صرف شربت (سوما) برگزار میگردید غالبآ همین شربت هفت میوه نوروزی فعلی ادامه همان شربت سومای آریائی باشد که تا کنون در کشور ما مروج است . کوشانیان، یفتلی ها و شاهان کابل در بهاران جشن نوروز را باشکوه و جلال برپا میکردند .
کنشکای کبیر در بهار توسط تخت روان از تکسیلا به بگرام کوچ میکرد و تا ختم تابستان در بگرام و کابل باقی میماند و میله های نوروزی در دوره های سامانیان در بلخ و بخارا و در دوره های غزنویان در غزنی و در دوره های تیموریان در شهر ها با عظمت و به عالیترین شوکن و جلال تجلیل میشده است . و شربت هفت میوه نوروزی با گوشت لاندی نوروزی صرف میشد.
نوروز جشنی است باستانی، که هزاران سال پيشينه دارد. نوروز نه تنها در فرهنگ و تاريخ ما و ملل و کشورهای همسايه و همريشه با ما پرسابقه ترين جشن است، بلکه اصلاً در جهان نيز همطرازی ندارد .
به قرار اسطوره های ويدا و اوستا، جشن نوروز در زمان يما (جمشيد) سرسلاله شاهان پاراداتا يا پيشداديان بلخ بنياد يافته است .اين اسطوره ها به هزاران سال پيش بر می گردند و تثبيت وجود شخصيت های اسطوره يی و زمان وقوع رويدادها در آن ها تا کنون ممکن نشده اند . و اما در روايات قديمی از پنج تا هفت هزار سال و بيشتر از آن تذکررفته است .
در يکی از روايات آمده است که چون يما بر اورنگ شاهی نشست، با ديوان به جنگ پرداخت، آنان را شکست داد و تابع کرد و به فرمانبرداری و کار مجبور شان کرد .
يمای درخشان ديوان را بفرمود تا کان ها بکند و جواهرات برون بياورند و به قعر دريا ها بروند و گوهرها برون نمايند و مردمان را راه ثروت بياموزند، عطرهای خوشبو فراهم بکنند و جامه های رنگين ببافند.
به شکرانه وفور نعمت و آسايش و رفاه بود، که يمای بزرگ و درخشان جشنی برپا ساخت. در همين جشن آفريدگار يما را از زمستان سخت با سرمای نابودی آور، که در پيش بود، آگاه گردانيد. به يما هوشدار ميشود که سرما از قله بلند کوه ها تا قلب دره ها و دريا ها را فرا خواهد گرفت و همه جا از برف پوشيده خواهد بود و تنها يک سوم از جانوران، که در بيابان ها و دره ها و کوه ها بسر ميبرند، خواهند توانست بگريزند و بقيه هلاک خواهند شد و يما را بفرمود تا برای حفظ آدميان و جانوران و نباتات پناهگاه بسازد، تا دوران سرما آن جا باشند و تباه نگردند . پس يما چنان کرد و برای مردمان پناهگاه بساخت و از حيوانات و نباتات هم از هر نوع دسته يی را در آن جاگرد آورد .
اسطوره ها حکايت دارند، که زمستان براستی پر از سردی و يخبندان طولانی بيامد، اما بالاخره مژده پايان آن هم رسيد و به شکرانه آن يما جشنی پرشکوه برپا کرد، که همين جشن نوروز است و تا امروز برغم همه سرد و گرم روزگار و آن همه تيغ و آتش که زادگاهش را بار بار دريد و بريد و پاره کرد و بسوخت و خاکستر ساخت و غرقه در خون نمود ، وارثان فرهنگ آريايی آن را فراموش نکردند و ترک ننمودند .
و اما در اسطوره ها يما خود دچار فرجام سخت ميگردد : چون ديوان را کار گران آمد پيش ابليس برفتند و نزد او بناليدند و چاره بخواستند . ابليس خود را در صورت فرشته بر يما ظاهر ساخت و او را فريب داد و در نتيجه براو زوال نعمت شد .
اين ضحاک يا اژدها که به گونه حيوان بزرگ ، زورمند و آدمخوار، با سه سر و هفت چشم تمثيل شده، در واقع پادشاه سامی بين النهرين بوده است . چند هزار سال پيش دولت پيشداديان در اثر لشکرکشی پادشاه سامی بين النهرين سقوط کرده و يما تاج و تخت خود را و همراه با او مردم همای بخت خويش را از دست داد . ضحاک بر مردمان ظلم بسيار و طاقت فرسا روا داشت، تا اين که تريتونا (فريدون) برادر زاده يما، قيام نمود و ضحاک را بکوفت و کشور و مردم را از ظلم و بردهگی نجات داد .
مراسم با شکوه جشن نوروز در همه اداوار تاریخ وجود داشته و در هرزمان از چند هفته پیش مردم در فکر تهیه و تدارک نوروز میشدند. خوشبختانه این عنعنه تا امروز رواج داشته و باکیفیت خود باقی است. از همین لحاظ فرهنگ های یونان و باختری و یونان بودائی به تنها بر فرهنگ قدیمی ما صدمه زده نتوانست بلکه بر غنامندی آن افزوده است.
نوروز یکی از قدیمی ترین اعیاد و جشن های آریائی و یادگار چند هزار ساله کشور باستانی ما میباشد . این جشن بزرگ ملی زمانی در سرزمین آریانا برگزار گردید که بیدادی و تجدد حیات در طبعیت اغاز گردید تجدد و بیدادی هنگامی اغاز گردید که زمستان پایان یافته و در دامان کوهساران لاله و ریحان روئید . گفته شده است که نوروز یادگار کیومرث میباشد.
از مانده گارهای این میله باستانی از نسل ها حفظ شده و به ما رسیده است. که گذشته گان ما دراین روز خوشی عنعنوی ارج گذاشته و درآن روز لباس نو تهیه می نمودند ،خانه تکانی میکردند، دروازه ها و کلکین ها را پاک میکردند تا در شب نوروزهمه اتاق ها و خانه های شان پاک باشند.
اکثر مردم گندم در گلدانها می رویانیدند و درشب نوروز گلدان ها را بالای دسترخوان می آوردند و تعداد چند شب پیش از نوروز سمنک می پختند و یک روز پیش از نوروز مردم به حمام میرفتند و سر و صورت شان را اصلاح و می شستند و دست و پا خود را خینه میکردند و در روز نوروز به مسجد میرفتند دعا میخواندند و یکدیگر را در آغوش میگرفتند و می بوسیدند و سال نو را تبریک می گفتند و عقیده به این بوده که در موقع تحویل سال نباید از خانه و خویشاوندان شان دور باشند و همچنان دهن بوجی ها و خلته های آذوقه و خوراکیها را باز میگذاشتند و منتظر تحویل سال می بودند.
نوروز یکی ازسُنت های نادریست که با وجودِ هزاران سال فراز و نشیب هنوز هم یکی از شاخص های اساسی فرهنگی در افغانستان و در تمام ممالک فارسی زبان و شرقی به حساب میآید. این روز که مصادف است با اول حمل ۱۳۸۸ تنها یک سالروز تقویمی، که آغاز یک دور تازه را در گردش زمین مشخص میسازد، نیست. نوروز در تاریخ و فرهنگ بسیاری ممالک شرق مظهر بزرگداشت از زندگی، طبیعت و ارزشهای انسانی است که ریشه های عمیقی در شعر و ادب، هنر، فولکلور و رسوم خانوادگی و اجتماعی این کشور دارد. آئین های کهنی که درین ممالک مروج است شباهت های زیادی باهم دارند:
ياد کردن از مردگان يکي از آيـين هاي کهن پـيش از نوروز است که به اين مناسبت به قبرستان مي روند و خوراک مي برند و به ديگران مي دهند نخستين روز سال - رسمي عام است. در اين روز، خانواده ها خوراک (پلو)، نان، حلوا و خرما بر مزار نزديکان مي گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، يا چراغ روشن مي کنند.در برخي از شهرها و محلات، روز پيش از عيد، خانواده هاي عزادار، از خويشان و نزديکان با غذا و حلوا پذيرايي مي کنند و برمزار جمع مي شوند.
اصطلاح "خانه تکاني" را بيشتر در مورد شستن، تميز کردن، نو خريدن، تعمير کردن ابزارها، فرش ها، لباس ها، به مناسبت فرا رسيدن نوروز، به کار مي برند. در اين خانه تکاني، که سه تا چهار هفته طول مي کشد، بايستي تمامي ابزارها و وسيله هايي که در خانه است، جا به جا، تميز، تعـمير و معاينه شده و دوباره به جاي خود قرار گيرد. برخي از ابزارهاي سنگين وزن، يا فرش ها، تابلو ها، پرده ها و وسيله هاي ديگر، فقط سالي يک بار، آن هم در خانه تکاني نوروزي، جا به جا و تميز مي شود.
پوشيدن لباس نو در آيـين هاي نوروزي، رسمي همگاني است. تهيه لباس، براي سال تحويل، فقير و غني را به خود مشغـول مي دارد. سفرنامه نويسان دوره هاي مختلف در شرح و وصف جشن هاي نوروزي، از لباس هاي فاخر مردم فراوان ياد کرده اند. خريد لباس نو و برخي وسيله هاي فرسوده اي که به مناسبت نوروز نياز به "نو" ساختن دارد، رقم عمدهً هزينه هاي فصلي - و گاه سالانه - خانواده ها را تشکيل ميدهد. بسياري از خانواده ها که در سوگ يکي از نزديکان لباس سياه پوشيده اند، به مناسبت نوروز، به ويژه هنگام سال تحويل، لباسي ديگر ميـپوشند. کساني که به هرعلت لباس نو ندارند، مي کوشند هر قدر هم اندک - جوراب، پيراهن - درهنگام سال تحويل، نو بـپوشند. در گذشته که فروشگاه ها و بازارهاي فروش لباس دوخته نبود و مردم دوختن لباس خود را به خياط ها سفارش ميدادند، نوبت هاي دوخت و کار شبانه روزي خياطان يکي ازدشواري هاي خانواده ها بود.
ديد و بازديد هاي نوروزي رسمی است که نخست به خانهً کساني بروند که "نوروز اول" در گذشت عضوي از آن خانواده است. خانواده هاي سوگوار افزون بر سومين، هفتمين و چهلمين روز، که بيشتر در مسجد برگزار مي شود، نخستين نوروز که ممکن است بيش از يازده ماه از مرگ متوفي بگذرد، در خانه مي نشـينند.
هديه وعيدي دادن به مناسبت نوروز رسمي کهن است، کتابهاي تاريخي از پـيشکشها و بخششهاي نوروزي- پـيش ازاسلام و بعد از اسلام- خبر مي دهند، از رعـيت به پادشاهان حکمرانان، از پادشاهان و حکمرانان به وزيران، منشيان، کارگزاران و شاعران،از بزرگتران خاندان به کوچکتران، به ويژه کودکان. رسم هديه دادن نوروزي را، ابوريحان بيروني از گفته آذرباد، موبد بغـداد چنين آورده : نيشکر در روز نوروز يافت شد، پـيش از آن کسي آن را نمي شناخت. جمشيد روزي ني اي ديد که از آن کمي به بيرون تراوش کرده، چون ديد شيرين است، امر کرد اين ني را بـيرون آورند و از آن شکر ساختـند.و مردم از راه تبريک به يکديگر شکر هديه کردند، و در مهرگان نيز تکرار کردند، و هديه دادن رسم شد. پـيشکشي رعيت و حاکمان ولايت، به پادشاهان و خلفا، در واقع بخشي از باج و خراج و ماليات سالانه بود که - گفته يا نگفته - به آن متعـهد بودند. و "خزانه" کشور از آن آبادان بود. ابوريحان بـيروني مي نويسد : پادشاهان ساساني آنچه را که پنج روز عيد (به ترتيب؛ اعيان، دهقانان، سپاهيان، خاصان و خادمان) هديه آورده بودند، روز ششم امر به احضار مي کرد و هرچه قابل خزانه بود نگه ميداشت، و آنچه ميخواست به اهل انس و اشخاص که سزاوار خلوتـند مي بخشـيد.
تصاویر از رسم شرقیها در جشن باستانی نوروز
نوروز به مثابه سرآغاز فصل بهار، با زندگى عينى مردم افغانستان پيوند داشته و بخش بزرگ از مردم اين كشور كه كشاروز هستند، از آمدن فصل بهار و نوروز به گرمى استقبال كرده و صفحه جديدى از كار و فعاليت خود را آغازمى كنند، از اين روى كشاورزان با برگزارى مراسم ويژه اى از آمدن نوروز تجليل مى كنند.
واقعيتهاى زندگى انسانى و اجتماعى مردمان اين سرزمين توأم با استقبال هميشگى شان از فصل بهار به مثابه موسم كشت و كار و غرص نهال «نوروز» را همواره گرامى خواهد داشت.
خانواده های کابلی در خانه های خود به خانه تکانی آغاز کرده اند. آنان فرشهای خانه ها را ازگرد و خاک پاک میکنند. کابلیها خانه های خود را با شیوه های ویژه ای می آرایند و برای برگزاری جشن نوروز آماده می کنند. در اکثر مناطق افغانستان خانواده ها جشن نوروز را با سفره هفت میوه خشک و سمنک (سمنو) و رفت و آمد به خانه های خویشان و دوستان تجلیل می کنند.
سمنک نذری بهار است دخترها دور اش قطار است
سمنک در جوش، ما کپچه زنیم دیگران در خواب، ما دفچه زنیم
عدد هفت از زمان فرهنگ ويدايی در سرزمين ما عدد نيک و حتی مقدس پنداشته ميشد.به گونه مثال در آيين ميترايی بر هفت اصل تاکيد ميشده است. باور به پروردگار يکتا، داشتن تنها يک همسر، مخالفت با برده گی و برده داری، اسير افسون ثروت نشدن، انتخابی بودن زمامداران و رهبران دينی و دولتی، از شمار همين اصول است .
به همين سان هفت مرحله سلوک ــ طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحيد، حيرت و فنا ــ وجود داشته، که شيخ عطار از آن در منطق الطير به نام هفت وادی سلوک يادکرده است .
در آيين زردشتی نيز عدد هفت مقدس بوده است، چنانچه پيروان اين آيين بايستی راستی و درستی، پاک منشی، پندارنيک، گفتار نيک و کردار نيک، عشق و محبت و خدمتگذاری به انسان و جامعه را رهنما قرار میدهد.
در اديان موسوی و عيسوی و همچنان در دين مقدس اسلام نيز عدد هفت به تکرارآمده است.
به روی سفره رنگين نوروزی هفت خوردنی که نام آن با حرف سين آغاز گردد، قرار داده ميشود. مثلاً سير، سرکه، سمنک، سمارق، سنجد، سيب، سبزی (پالک)، سبزه و غيره . چنان به نظر ميرسد، هفت سين در گذشته های دور هم نزديک به رسم امروزی بوده باشد، گرچه پسانتر ها سفره نوروزی با شمع، شاخه های گل، شاخه برخی درختان بارور، خوشه غله جات، حبوبات، آب، شير، عسل و تخم مرغ هم تزيين ميشد .
هفت ميوه يا ميوه تر کرده نيز از شمار سنن نوروز است. چند روز مانده به نوروز انواع شيرين کشمش، آبجوش، شکر پاره و امثالهم را ميشويند و در آب ترميکنند. يک روز پيش از نوروز خسته باب چون چهارمغز، بادام، خسته و پسته را نيز پوست گرفته، به ميوه های ديگر اضافه ميکنند . يک مشت سنجد هم با پوست اضافه ميشود . اين ترکيب خوشمزه و در عين زمان بسيار مفيد و صحی، معمولاً در نوروز بعد از غذای ظهر صرف ميگردد. از شمار غذا های نوروزی رايج ترين آن سبزی چلو و ماهی است.
داماد ها به خانه نامزد خود خوانچه نوروزی ميبرند . ماهی و جلبی جز اصلی خوانچه را تشکيل ميدهد . ساير خوردنی ها و نيز تحفه ها نظر به سليقه و توان طور دلخواه برآن اضافه شده ميتواند. بردن گل هم نزد خانواده های شهری و روشنفکر رايج گشته، که هم با روحيه نوروز همخوانی دارد و هم به هر رو پسنديده و نيکو است.
مردم شهر كابل و حومة آن، در روز نوروز عمدتاً در زيارت سخي، شهداي صالحين، عاشقان و عارفان، خواجه صفا، باغ بابرشاه و زيارت ملا بزرگ جمع مي شوند. در اين روز در كابل دو رويداد هيجان انگيز صورت مي گيرد، يكي بلند كردن جنده (بيرق) زيارت سخي و ديگري بالا كردن توغ (علم) مندوي.
برافراشتن بيرق سخي در كابل: معتقدان و اخلاصمندان علي شيرخدا، چند روز پيش از نوروز به خاطر آمادگي از تجليل روز تولد شاه اوليا و پوش جديد علم مبارك و برافراشتن علم ترتيبات مي گيرند. شب نوروز همان جا در زيارتگاه سخي شب را با منقبت خواني در صفات امام علي و دعاخواني به پايان مي رسانند و روز نوروز كه نخستين روز سال نو خورشيدي ميباشد، به ساعت ۹ صبح در حالي كه شاروال (شهردار) كابل و والي كابل و تعدادي از روحانيون و جمع غفيري از اهالي كابل حاضر ميباشند، علم سخي، شاه اوليا، توسط معتقدان و اخلاص مندان سرسپرده اش در ميان شور و هلهله و هيجانات مردم بلند ميگردد. در حين بلند شدن علم، اركستر بلدية كابل موزيك احترام مي نوازد و از هرسو صداهاي هيجان آميز«يا علي يا علي» و صداي كف زدنهاي هيجان انگيز به گوش ميرسد.
در شهر كابل پايتخت نيز، ميله هاى نوروزى در محلاتى به نام خواجه صفا، شاه شهيد، دامنه سخى، كاريز مير، تپه زيباى استالف، گلغندى چاريكار برگزار مى شود.
از جمله سنتهاى جشنهاى نوروزى و آغاز سال نو، راه اندازى ميله سمنك (سمنو) در شب اول نوروز همراه با سرور و شادمانى و همچنين تهيه و توزيع آب هفت ميوه (هفت نوع آجيل كه در افغانستان به نام ميوه خشك معروف است)، تهيه هفت سين هم در برخى نقاط افغانستان متداول است.
در روايات تاريخى آمده است كه يك تن از اميران ازبكهاى ماورألنهر بنام اميرعبدالله ديگ بزرگى را كه از فلزات هفت جوش در شهر سمرقند ساخته شده بود، در سال ۱۰۵۰هجرى قمرى به بلخ انتقال داد، در آن ديگ آب هفت ميوه گرفته مى شد و در روز نوروز براى مردم توزيع میشد.
تصاویر از تجلیل نوروز در افغانستان
در مناطق مرکزی افغانستان جشن نوروز با راه افتادن "کمپیرک" با دهها نفر دیگر به روستاها، بازارها و مراکز تجمع مردم به شیوه ویژه ای برگزار می شود. کمپیرک مردی است با لباس بلند رنگی، که نماد بهار دانسته می شود؛ ریش دراز و کلاه بلندی بر سر دارد. او به زبان قلمی فصیح و لهجه ویژه ای صحبت می کند.کمپیرک با پیروزی در جنگی نمایشی با لشکر سپید پوش، که نماد زمستان است، نوید بهار را به مردم می دهد و برای مردم دعا می گوید.کمپیرک با افراد خود با سخنان طنز آمیز و اداهای ویژه شادی می آفریند؛ از مردم کمک جمع می کند و به فقیران می دهد.
جشن نوروز در بسيارى از نقاط افغانستان، باشكوهمندى خاصى برگزار میشود. بلخ در شمال افغانستان و در نزدیکی رود آمو یا جیحون قراردارد مردمان این شهر پس از ویرانی آن بدست قیس بن هیثم، شهر جدید بلخ را در بیست کیلومتری شرق آن بنا کردند که امروز بنام مزار شریف و آرامگاه منسوب به حضرت علی است شهرت دارد.
گفته میشود که یکی از با شکوهترین مراسم نوروزی در شهر شیعه نشین مزارشریف بلخ در افغانستان برگزار می شود .مردم افغانستان اعتقاد دارند که بر پائی جشن گل سرخ به درازای تاریخ بلخ باستان قدمت دارد. این جنبش را "میله گل سرخ" نام نهاده اند، زیرا دشت های بلخ درین موسوم غرق گل سرخ شقائیق میشود. در منابع مختلف آمده است که که مزار شریف کنونی، جایگاه آتش کده نوبهار بلخ و آرامگاه اشو زرتشت، پیامبر زردشتیان بوده که پس از چیرکی نیروهای "خالد بن ولید" بر این سرزمین ف وی انرا ویران کرد و به جای آن مسجدی بنا کرد .پس از چندی، با به خاک سپردن علی بن ابیطالب زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب در محل کنونی روضه سخی، این مکان که به اعتقاد مردم ف مکان مقدس بود مرکز برپائی جشن های نوروز شد. ازین رو مزار شریف، مرکز برگزاری جشن گل سرخ است که همه ساله با بر افراشتن علم مبارک "سخی شاه اولیا" آئین های نوروزی آغاز می شود. جشن نوروز در مزارشریف به "میله گل سرخ"، به مناسبت روییدن گلهای سرخ در دشتها و کوههای اطراف این شهر به نوروز، شهرت یافته است.
يكى از سنتهاى مردم افغانستان، به ويژه در شهر شمالى مزار شريف و نيز در كابل پايتخت، بر افراشتن جنده (علم پوشيده از پارچه هاى سبز رنگ) است كه به جنده سخى معروف است.
برافراشتن اين علم، از وجوه مذهبى جشن نوروز در افغانستان است.
بر اساس يك روايت تاريخى، درسال ۱۲۸۸ هجرى كه نايب محمدعلم خان در اطراف حرم (منسوب به حضرت على در مزارشريف) ملحقات و خانه هائى اعمار كرد و چوب راست و محكمى را از جنگلهاى ماورألنهر خواست و درساختن علم مبارك از آن كار گرفت كه تا امروز مورد استفاده است.
بدین ترتیب جشن باستانی نوروزدر شهرهای مختلف افغانستان با خصوصیات و تفاوت های خاص محلی برپا می گردد.
صمیمانه ترین تبریکات قلبی ام را به مناسبت فرارسیدن بهار و جشن باستانی نوروز و بهار نو و روز نو حضور شما خوانندگان و دوستان عزیز تقدیم نموده و آرزو دارم که بهار و فصل نو، پیام آور خوشی و سعادت مردم افغانستان باشد.و ازدربارخداوند استدعا می نمایم که مردم رنجدیده ما درین سال پر میمنت از پیروزیها ،صلح و صفا مستفید شوند و خدا این سال را برای همه ما و شما نیک گرداند.
هر روز تان نوروز، نو روز تان پیروز
۱۵ مارچ ۲۰۰۹
توجه !
کاپی
و نقل مطالب از «اصالت» صرف با
کسب مجوز کتبی از «اصالت»
مجاز است !
کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت
محفوظ و متعلق به «اصالت»
می باشد.
Copyright©2006 Esalat