Mar 17, 2013 01:59

جشنهای باستانی

نمایانگر همبستگی اقوام و ملیتهای تمدن آریایی

 
علی رستمی

 

جشنهای باستان پیوند عمیق با پیروزی انسان برای دفاع از خود و همنوع خویش علیه نیروهای طبیعی و غیر طبیعی دارد. مراحل ابتدایی انسانها که هنوز به رمز و اسرار طبیعت و نیروهای مافوق خویش پی نبرده بودند و از آن هراس داشتند. آهسته آهسته در مراحل بعدی تاریخ، اسرار آنها را درک کرده و بالای نیروهای قهر آمیز آنها غالب میشدند. این موفقیت بزرگ باعث احساس شادمانی شده، آنرا جشن پیروزی میگرفتند. به مرور زمان این جشنها به روح و روانی آنها تاثیر گذاشته، به سنت وعادات مردم تبدیل گردید. با پیدایش تمدنهای مختلف در سیر تاریخ در وجود شاهان و سلاطین و رهبران دینی و مذهبی هر کدام برای زنده گی بهتر برای پیروان خویش که بر اساس تغییر، تحولات موسمی در طبیعت بوجود می آمد و برای مردم پیام آور زنده گی نو، بهروزی و سعادت میشد؛ از فرارسیدن وی در سالهای بعدی با شادمانی و پایکوبی ها محلی جشن برپا مینمودند، که این جشن ها در سیر تاریخ نسلی به نسل تا امروز انتقال یافته و آنرا بمثابه میراث پر غنای نیاکان خویش دانسته و از آن تجلیل بعمل می آورند. این دستاوردهای باستانی جزء فرهنگ و هویت ملی مشترک، اقوام، قبایل و ملیتهای مختلف آریایی، از جمله در کشور ما افغانستان محسوب می شود.

کشور ما افغانستان با قدامت تاریخی در گذشته ها بنامهای "آریانا" و یا "ایریانا" با حفظ تمدن پر عظمت خویش، از دریای آمو شروع الی رود سند امتداد داشت که بزرگترین شهرها و وادی های تاریخی شامل قلمرو آن میگردید. این قلمرو بزرگ باستانی دارای قبایل اقوام مختلف با زبان ها و گویشهای مختلف اما دارای خاستگای مشترک هستند که همیشه باشندگان این مرز و بوم آنرا به افتخار یاد نموده و هویت ملی خویش میدانند. سرزمین ما افغانستان؛ از لحاط تاریخی به حوزه بزرگی تمدنی تعلق دارد. شاهد سه تمدن جهانی از قبیل مذهب زردشت، مانی و بودا می باشد که در قلمرو آریانای بزرگ تولد و یا پرورش یافته است که بقایای آن تا هنوز در افغانستان و همسایه های آن زنده است که در سیر تکامل تاریخ باعث نیک نامی، سرفرازی و افتخارات باشنده گان این مرز و بوم گردیده است. این تمدنها از خود سنتها، قوانین و جشنهای بخصو ص داشته که برای ما بمیراث مانده است، از جمله این جشنها که تا امروز از شهرت و شناخت بین المللی برخوردار مبیباشد، جشن باستانی نوروز است. در نزد سازمان ملل متحد بمثابه جشنهای بزرگ تاریخی ثبت می باشد. همچنان جشنهای دیگری مانند، مهرگان و سده بود که هر کدام دارای فلسفه های معین را دارا می باشد. و در فصول مختلف تجلیل و برگذار میشده است. متاسفانه دو جشن اخیر نسبت تعصب و خصومتهای دینی و مذهبی تجلیل نمیگردد.

جشن نوروز یکی از جشنهای بزرگ ملی ما بوده که نه تنها در کشور ما بلکه در ۱۲ کشور جهان بمثابه روز باستانی با اجرای آیین های محلی، تجلیل و استقبال میشود و این روز بمثابه جشن بزرگی تاریخی به تاریخ ۲۳ فبروری سال ۲۰۱۰ از طر ف سازمان ملل متحد بمثابه جشن بزرگ تاریخی که بوسیله "۳۰۰ ملیون" باشندگان کشور های جهان استقبال می شود برسمیت شناخته و در تقویم خود شامل نمود.

در مصر قدیم فصل بهار را، ازدواج زمین و آسمان دانسته، که ثمره آنرا باران و سر سبزی و حاصلات فراوان را، در سال جاری پیشگویی می گرداند.

جشن نوروز با سرودها، پای کوبی ــ رقصها و اتنهای ملی در افغانستان از سالیان درازی از طرف مردم ما در نقاط مختلف با مراسم جداگانه محلی تجلیل شده، و از وی پذیرایی باشکوه مینمایند.

سنتها و قواعد این جشن باستانی قبل از فرارسیدن و بعد از آن با مراسم خاصی محلی اجرا میگردد که بعضی از این مراسم را چنین نام گذاری نموده اند:

آخرین چهارشنبه اخیر سال را بنام "چهارشنبه سوری" یاد نموده از طرف شب مردم آتش برافروخته و از بالای آن میگذرند. این مراسم پیوند دارد به گذشته های دور که مردم به آتش احترام داشته که روشنایی و صفایی را بوجود آورده و عنصر مضره را از بین می برد.

"میر نوروزی" و یا پادشاه نوروزی یاد میشود. این مراسم پیش از نوروز اجراء میشود که یک نفر بنام پادشاه با مراسم خاص محیطی از جانب سران قومی و بزرگان محل انتخاب و یا انتصاب میشود، این شخص الی پایان نوروز پادشاه بوده. در این مدت از همه احکام و صلاحیتهای آمرانه برخودار بود و هر امر را که حکم نماید قابل اجرا است.

مراسم دیگری، عبارت از محفل پختن سمنک است: که بوسیله دختران و زنان در شب نوروز صورت میگرد. دختران جوان با خانواده ها و اقارب خویش، دور هم جمع شده، با مراسم خاص آنر از جوانه گندم که قبلاً تهیه شده پخته میکنند. در وقت پختن آن سرود ذیل را یکجا میخوانند:

                            سمنک در دیگ ما کفچه زنیم

                                               دیگران در خواب ما دپچه زنیم

همچنان در شب نوروز خانواده ها غذا های لذیذ شیرین مانند: کلچه نوروزی، هفت میوه تهیه نموده در شب نوروز و یا فردای آن که "نوروز" میباشد نوش جان مینمایند. غذاهای دیگری که در این شب از جانب اکثریت از خانواده ها تهیه می شوند عبارت از: ماهی، جلبی، سبزی چلو با مرغ سفید میباشد.

قبل از نوروز مردم  لباس نو تهیه نموده و "خانه تکانی" مینمایند. تا در این روز خجسته با لباسهای جدید و منازل پاک "جشن نوروز" را تجلیل و استقبال نمایند.

همچنان در این روز مراسم محلی از قبیل بزکشی، پهلوانی، اسپ دوانی، چوب بازی، توب دنده، اتن، رقصها و سروده های محلی با خوشی و سُرور بر پا میگردد.

در ولایت بلخ شهر مزارشریف از این روز بنام "میله گل سرخ" و بلند نمودن "جنده سخی" تجلیل بعمل میاورند.

دیگر از سنتهای این جشن نوروزی، روزی بنام "سیزده بدر" است که در روز سیزدهم نوروز بانوان دختران جوان و نوجوانان یکجا با پسران به بیرون شهر در پارکها و باغها رفته بالای سبزه های نورسیده گشت و گذار نموده و آنرا فال نیک گرفته تا در سال نو در زندگی به آرزوها و شادمانی های بیشتری نایل آیند.

از جملهء دیگر جشنهای تاریخی جشن مهرگان است: اینهم یکی از جشنهای قدیم سرزمین آریایی بوده که در فصل خزان و آغاز زمستان تجلیل میگردد. و این روز را بنام روز "مهر" که در اول ماه مهرداد نطر به تقویم آریایی و هم بنام آغاز ظهر "مهر پرستی" یا ظهور "میترا" میدانند. در این روز بنا بر روایت شاهنامه فردوسی: در همین روز فریدون یکی از پادشاهان پیشدادان بلخ به سلطنت رسیده و تاج شاهی بسر گذاشته است. استقلال کشور خراسان را از زیر سلطه ضحاک تازی گرفته و استقلال آنرا اعلام نموده است طوری که فردوسی بزرگ فرموده است:

بروز خجسته سر مهر ماه ــ بسر برنهاد آن کیانی کلا

دل از داوری ها بپرداختند ــ بایین یکی جشن نو ساختند

بعداً فریدون این روز را در پهلوی جشن سده و نوروز، آغاز ماه مهر را "جشن مهرگان" خطاب و نام گذاری نمود. از این روز سایر علمای کشور از جمله: ابو ریحان البیرونی در آثار الباقیه، ابن بلخی در فارسنامه، مسعودی در مروج الذهب و عبدالحی گردیزی در زین الخبار و فردوسی در شهنامه از این جشن بمثابه جشن ملی سرزمین بلخ یاد نموده اند.

 

جشن سده: این جشن از طرف شاه بلخ هوشنگ پیشدادی، برای اولین بار بر پایی گردیده است. برای اینکه هوشنگ اولین بار آتش را از اصطحکاک دو سنگ کشف نمود و آنرا هدیه خداوندی دانسته و آن روز را جشن گرفت.

طوری که فردوسی بزرگ گوید:

     یکی جشن کرد آن شب و باده خورد – سده نام آن جشن فرخنده کرد

    زهوشنگ ماند این سده یادگــــــــار ــ بسی باد چون او دگر شهریــــار

این روز مصادف است در برج دلو فصل زمستان که برابر به روزهای آغاز "چله کوچک" که با افروختن آتش پیش از اسلام در سرزمین خراسان (افغانستان امروزی) تجلیل بعمل می آمد. مردم در دور آتش در شبهای دراز چله گردهم آمده به سرود و قصه خوانی و اشعار حماسی می پرداختند.

باشنده گان آریانا از قدیم الایام آتش را عنصر پاک دانسته که عناصر مضره را پاک نموده و از نور و روشنایی آن همه جا روشن می شود. و در مذهب زردشت آتش بمثابه پاکترین و مقدس ترین عنصر بشمار می رود.

طوری که در متون آثار تاریخی کشور تحریر شده است: "ملک الشعرا دربار محمودغزنوی، ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری بلخی، سلطان محمود، برعلاوه ای که تعصب "شعری" مذهب داشت، از این جشن تجلیل بعمل می آورد".

این دو جشن اخیر برعلاوه قدامت بزرگ تاریخی و با مفاهیم اخلاقی و اجتماعی بعد از ظهور اسلام تجلیل آن در سر زمین ما منع شد. اگر کسی به این امر دست میزد بنامهای زندیق و ملحدــ کافر از بین برده میشد.

اما نوروز نسبت مفاهیم والای مادی و معنوی و قدامت بزرگ تاریخی و حقانیت فلسفه اجتماعی آن برعلاوه تاخت و تاز های بی شرمانه گروپها و نظامهای ضد اجتماعی و تاریخی ملی که علیه هویت ملی و تاریخی مردمان سرزمین ما با ابزار و وسایل مختلف کشور ما قرار میگرفتند، زنده و جاوید مانده است. چون نوروز فضایل و نعمات مادی و معنوی برای شادمانی آمرین و سلاطین مادی پرست، به ارمغان داشت.

با سپری شدن هزارها سال از امروز ما شاهد هستیم که هنوز جشنهای باستانی بمثابه دستاورد بزرگ فرهنگی تمام باشندگان که به این حوزه تمدنی تعلق دارند و بالخصوص کشور ما افغانستان با داشتن تیره و تبار با زبانهای مختلف از این روز با شکوهمندی تجلیل بعمل میاورند. در کشور ما تمام خلقای ساکن اعم: از تاجک، پشتون، هزاره، ازبک، پشه ایی، قزل باش، ایماق ترکمن و نورستانی و غیره با وحدت و یکپارچگی در پهلوی هم با رسم و مناسبات مختلفی محیطی از این جشنها تجلیل مینمایند، که این خود نمایانگر آنست که ما دارای فرهنگ و تمدن مشترک تاریخی که هویت ملی ما را تشکیل میدهد، میباشیم.

خصوصیات فرهنگی را علمای جامعه شناسی چنین بازگو میمایند: "فرهنگ مجموعهء پیچیده های است که در برگیرندهء دانستنیها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات و هرگونه توانایی دیگری که انسان به عنوان عضوی از جامعه در می یابد و پرورش و یاد میگرد."

اقوام و ملیتهای: پشتون، تاجک، ازبک و هزاره و سایر اقوام دیگر از اعصار قدیم در سرزمین آریانای بزرگ، خراسان و افغانستان در مناطق مختلفی بنامهای: زابلستان، سیستان، قندهار، هزاره جات، کابلستان، ترکستان، افغانستان، خراسان، بخارا سمرقند و اصفهان، نیشاپور الی رود سند با هم زنده گی نموده و بنام اقوام آریایی نامیده شده اند. اما با حضور قدرتهای بزرگ جهانی مانند فرانسه، انگلستان و روسیه تزاری برای تامین منافع خود به زور این خطئه باستانی را به کشورهای مختلفی تجزیه نموده و تحت اداره و تسلط خود آورده اند. با تسلط مستقیم و غیر مستقیم خویش اختلافات قومی و مذهبی را سازماندهی و چاق نمودند. آغازگر این توطئه ها در کشور ما، عبدالرحمن این شاه دست نشانده و سفاک انگلیس بود. از هیچ نوع ظلم و استبداد تاریخی بالای اقوام کشور بالخصوص مردم هزاره، نورستان و سایر باشندگان کشور ما دریغ نه ورزید. بر علاوه کشتار، زندانی و برده ساختن غرض نفاق و تفرقه بیشتر و تفوق نژادی بنام قوم و مذهب اقدام به غضب زمین ها و چراگاههای مواشی یک قوم برای قوم دیگر نمود که به اثر این کردار جبارانه خود عقده های قومی را میان باشنده گان کشور بوجود آورده و گسترش داد، که تا امروز عقده های آن در نزد عدهء از اقوام کشور باقی مانده است. مرحله دوم در وقت زمامداری محمد نادر "غدار ملتانی اصل" پادشاه خونخوار و ددمنش افغانستان با همکاری اعضای حکومتی خود محمد هاشم، شاه محمود و گل محمد خان مهمند اختلافات زبانی و قومی را مانند اجداد خویش آغاز و آنرا گسترش داد، هزاران وطنپرست روشنفکر را، به بهانه های گوناگون با زنجیر و زولانه در کنج زندان حبس نموده و یا به دهن توپ بسته و به شهادت رسانید.

که این حرکات اثرات ناگواری در روند وحدت و وفاق ملی میان اقوام مختلف کشور در مسیر تاریخ بجا مانده است.

مرحله سوم زمانی است که مردم کشور ما بعد از سه دهه جنگ خانمانسوز آماده هستند تا بعد از خروج قطعات نظامی کشور های غربی دفاع مستقلانه از وطن رابدوش خود بگیرند. اما دشمن مکار دوباره میخواهد بمانند دوران حاکمیت تنظیمهای نامنهاد جهادی که بعد از سقوط دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان، در شهرکابل جنگهای قومی و زبانی را کوچه به کوچه آغاز نمودند، تکرار شود. با این جنگ خانمانسوز، هزاران انسان بی دفاع به شهادت رسیده و یا به کشورهای خارجی مهاجر شده اند. حتی در کانتینر های بنام لسان، قوم و مذهب افراد مخالف همدیگر را جمع نموده و آنها را به آتش سوختانده اند؛ بناً باز هم دوباره می خواهند برای تداوم قدرت خویش، با فیصله های غیر مسوولانه و خاینانه اختلافات قومی را بنام استفاده از واژه های خارجی و بیگانه، مشتعل ساخته یکبار دیگر جنگ برادر کشی را آغاز و به جهانیان نمایش دهند که در افغانستان بدون عساکر جامعه بین المللی نمیتواند، ثبات و صلح تامین گردد. تا توانسته باشند با حضور آنها قدرت مافیایی خود را حفط نمایند. بر این اساس رییس جمهور نامنهاد افغانستان آقای کرزی بوسیله دستهء مخصوص خود برای بقایای نظام خود تفرقه میان اقوام باشنده گان کشور را آغاز نموده و دست به توطئه و تخریب هویت فرهنگی عده ی از اقوام کشور که گویا واژه های بیگانه را در نشرات رسانه ها از قبیل: مصاحبه ها، نوشتارهای ادبی و شفاهی بکار برده می شود، جایز ندانسته؛ ممنوعیت استفاده آنها را تصویب و به رسانه ها غرض کنترول ابلاغ داشته است. این عمل باعث تشنج و تشتت فکری عده از مردم کشور ما گردیده است. طوری که تاریخ شاهد است، هر زمان که نیروهای ملی و مترقی و نمایندگان اقوام و قبایل کشور بسوی وحدت ملی و وفاق ملی گام میگذارند، دشمن سیاه و حیله گر مکار اعمال خود را غیر مستقیم بوسیله حامیان فرمان به گوش خود با خلق نمودن حوادث نابهنجار از آن جلوگیری و سد راه آنها قرار می گیرند. زمانیکه مردم ما اعم از پشتون، تاجک، هزاره، ازبک و ترکمن، قزل باش و ایماق در یک جبهه واحد بر ضد اشغال کشور توسط انگلیس علیه وی برای استقلال کشور قیام نمودند دسیسه مذهبی را بنام شعیه و سنی دامن زده که تا از موج خروشان قیامهای مردم علیه خویش ممانعت کرده و آنرا سرکوب نماید. اما اتحاد و همبستگی مردم ما از هم نه پاشیده بلکه تمام دسایس و توطئه آن تحت جبهه واحد خنثی و پند تاریخی برایش داده شد.

این بار میخواهد یکبار دیگر با تفرقه زبانی اختلافات قومی را تشدید نموده و کشور را بسوی بحران جبران ناپذیر سوق دهد. هر نوع عمل تشدد آمیز برای تسریع این روند خاینانه و ارتجاعی بوده و به نفع دشمنان کمین نشستهء طالبانی، پاکستانی و ایرانی خواهد بود.

طوری که متون تاریخی گواه این امر است که فارسی و دری خاستگاه مشترک و زبان واحد بوده و هیچ گونه بیگانکی باهم ندارد. قبایل عرب و حامیان آنها بود که بعد از سیطره دین اسلام این اختلاف را بمیان آورده و آنرا بنام زبان "دری و زبان عامیانه" تقسیم نمودند. حالانکه واژه های دری ـ فارسی که امروز اسکان رهبری دولت آنرا بیگانه میداند. در تمام اسناد تاریخی و ادبی از جانب شعرا و نویسنده گان ما کار برد داشته، جزو افتخارات فرهنگی اقوام باشنده گان کشور ما محسوب میشود. ممنوعیت و تغییر واژه به صلاحیت و اختیار فرد و یا گروپی که خارج از حوزه فرهنگی باشد، نیست. تصمیم گیری در این مورد بعد از پژوهش تاریخی ادبی و علمی از جانب نهاد های فرهنگی یا "اداره فرهنگستان و یا اکادمی علوم" ممکن است و درغیر آن هیچ ارگان دیگری عهده دار این صلاحیت نیست. فارسی- دری و سایر گویشهای زبانی تیر و تبار کشورما خاستگاه مشترک داشته و از یک ریشه بمانند درخت آب خورده رشد و تکامل یافته است. تنها کوچ کشیها و مهاجرتهای ضروری و جبری باعث شده که تا نظر به محل و منطقه لهجه های مختلف بوجود آید.

نمایانگر هویت ملی همه تیره و تبارهای افغانستان، شاهدان جشنهای باستانی است که در درازنای تاریخ از نیاکان خویش بمیراث گرفته و آنرا یکجا با علاقمندی و سرشار از روحیه میهن پرستی و ملی همه ساله دوش به دوش هم تجلیل مینمایند.

مستحکم باد وحدت ملی خلقهای افغانستان.

 

ماخذ:

افغانستان در مسیر تاریخ، اثر زنده یاد غلام محمد غبار

نام و ننگ، اثر نویسنده فرهیخته وطن سلیمان راوش

 

  

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org