یکشنبه، ۲۳ اکتوبر ۲۰۱۱

            لیبیا، سوریه

از تیری میسان، برگردان از متن فرانسوی: و. خوږمن

 

پروپاگند جنگی با هماهنگ سازی فعالیت های چینلهای تلویزیونی ماهواره یی در یک فاز جدیدی پا گذاشته است. سی ان ان، فرانس ۲٤، بی بی سی و الجزیره به وسیله های اهریمن سازی و بیهوش ساختن دولتها از یکسو و برائت دادن تجاوزات نظامی از سوی دیگر مبدل شده اند. این عمل در میثاق های بین المللی غیر قانونیست و از عدم مجازات مجری های آن باید جلوگیری بعمل آید.

 


نقاشی یک کودک در مورد الجزیره (در یکی از مکاتب طرابلس)

 

برخلاف تاریخ قبلی فعالیت پروپاگند جنگی، درین روزها در مورد لیبیا و سوریه تهیۀ اطلاعات و اخبار با استفاده از وسایل جدید نقطۀ عطف جدیدی کسب کرده که باعث تعجب افکار عمومی در سراسر جهان گردیده است.

چار قدرت، مانند ایالات متحده آمریکا، فرانسه، بریتانیا و قطر تمام امکانات تخنیکی خویش را باهم مشترک ساخته اند تا «افکار عمومی جهان» را مسموم نمایند. عمدتاً این تلویزیون ها سی ان ان (که بطور خصوصی در یک همکاری تنگاتنگ با واحد جنگ روانی در جنب پنتاگون فعالیت دارد)، فرانس ۲٤، بی بی سی و الجزیره میباشند.

این رسانه ها در جهت دادن معلومات دروغین به دولتهای لیبی و سوریه، از یک جانب در مورد جنایاتی که آنها مرتکب نشده اند و از جانب دیگر پوشاندن جنایاتی که از جانب سرویسهای مخفی کشورهای در بالا تذکار یافته و ناتو درین دو کشور انجام شده، مورد استفاده قرار میگیرند.

به مقیاس کوچکتر در گذشته، سال ۲۰۰۲ را بیاد میآوریم. تلویزیون گلوبوویژن صحنه های را زنده به نمایش گذاشته بود که حاکی از یک انقلاب مردمی بود که رییس جمهور منتخب هوگو چاوز را خلع نموده بود و طرفداران وی بر تظاهرات مردم و اپوزیسیون آتش میگشودند و آنها را به قتل میرساندند. این صحنه سازی توانسته بود کودتای نظامی که از جانب واشنگتن به همکاری مادرید راه اندازی شده بود را پرده پوشی کند. هنگامی که خیزش همانند مردمی به این پوتچ یا کودتا نقطۀ پایان گذاشت و رییس جمهور منتخب را دوباره به کرسی رساند، بررسیهای ژورنالیستیکی و قضایی نشان دادند که آن انقلابی که از جانب تلویزیون گلوبوویژن فیلمبرداری شده بود، جعلیات تصویری محض بود و هیچ گاهی هواداران چاوز بر مردم آتش نگشوده بودند، بلکه برعکس خود قربانی نشان زن های ماهر مسلح شده از جانب سی آی ای گردیده بودند.

امروز عین قضیه است، تنها با تفاوت یک کنسرسیوم یا نهادی از شبکه های ماهواره یی. اینها صحنه های از حوادث غیر واقعی از لیبی و سوریه را نمایش میدهند. آنها در پی آنند تا نشان دهند که اکثریت مردم لیبیا و سوریه میخواهند تا دولت ها یا نهاد های سیاسی خویش را سرنگون کنند و قذافی و بشار الاسد مردم خویش را قتل عام میکنند. بر اساس همین جعلیات مسموم کننده بود که ناتو بر لیبیا حمله کرد و برای ویران کردن سوریه آماده گی میگیرد.

فردای جنگ دوم جهانی، اسامبله عمومی ملل متحد منشوری را مبنی بر تقبیح و منع چنین عملی وضع کرد.

قطعنامهً شماره ۱۱۰، سوم نوامبر سال ۱۹٤۷، در مورد «اتخاذ تدابیر برای جلوگیری از پروپاگند بنفع یک جنگ جدید و بر ضد آنهایی که چنین جنگی را تشویق میکنند»، «پروپاگندی که باعث تهدید صلح گردد و یا آنرا برهم زند و یا هر عملی تجاوزکارانه یی دیگر» را تحریم مینماید.

قطعنامهً شماره ۳۸۱، هفدهم نوامبر ۱۹۵۰، بمنظور تائید این تحریم، سانسور اطلاعات ضد و نقیضی که برضد صلح قرار گیرد را جز لاینفک پروپاگند ضد صلح دانسته و آنرا محکوم مینماید.

در نهایت قطعنامۀ شماره ۸۱۹، یازدهم دسمبر ۱۹۵۴، در مورد «از میان برداشتن موانع از سر راه جریان تبادلۀ آزاد اطلاعات و افکار»، دولتها را مکلف میسازد تا این موانع را برطرف نمایند.

در اخیر، اسامبلۀ عمومی دکترین خودش را در قسمت آزادی بیان چنین طرح نمود: اکاذیبی که باعث بروز جنگ شوند، مانع جریان تبادلۀ آزاد اطلاعات و افکار شوند و از مباحثات انتقادی در مورد اسلحه برای حفظ صلح جلوگیری نمایند، محکوم اند.

با کلمات و بیشتر از آن با تصاویر میتوان جنایات هولناکی را مرتکب شد. مسموم ساختن اذهان مردم از جانب سی ان ان، فرانس ۲٤، بی بی سی و الجزیره در واقع «جنایت بر علیه صلح» است. اینها باید خطرناکتر از جنایت جنگی که در حال حاضر از جانب ناتو در لیبی صورت میگیرد و جنایت علیه بشریت که توسط سازمان های اطلاعاتی غربی در سوریه اعمال میگردد، محاسبه شوند.

خبرنگار های که ماشین پروپاگند جنگی را میچرخانند، باید از جانب محکمۀ بین المللی به پای عدالت کشانده شوند.

تیری میسان

 

نقطه نظر مترجم:

و اما تو ای خوانندۀ گرامی!

ضرب المثل معروف را شنیده ای که درخت گفته است: «اگر دستۀ تبر از خودم نباشد، هیچکسی نمیتواند مرا بزند». کسی که میخواهد درخت را بزند، سرمایه است، درخت ملت و مردم زحمتکش و دستۀ درخت همان افراد وطن فروش که گاهی در قالب "جنبش مقاومت" و "نیروی آزادی بخش" و گاهی در لباس تروریست ظاهر میشوند استند که برای تنها چند دالر و لقمه نانی و شهرتی کاذب سرنوشت سراسر ملت را به خاک و خون میکشانند. در بین این اشخاص که ظاهر انسان را دارند، نه حس وطنی، نه حس نوع پروری و نه کدام مسوولیتی در قبال حفظ صلح و ثبات وجود دارد تا برای ملت و کشور از منافع آزمندانۀ حیوانی خویش بگذرند، چه رسد به اینکه از آنها مدیریت دولت را تقاضا کرد. من و تو که افغان استیم، اینرا با گوشت و پوست خویش در وطن مألوف خود احساس کرده ایم.

اینکه «جهان پیشرفته» در کشورهای ما توسط خبرنگاران خویش چه میکنند، اینکه قوتهای نظامی آنها بر سر مردم کشورهای ناتوان و در مجموع حتا در کشورهای خودشان بر سر زحمتکشان چه می آورند، کار آنهاست و بحث دیگریست، اما اینکه  خلقهای این کشورهای ضعیف طوری که درین سه دهۀ اخیر به مشاهده رسیده از منتهای جهالت و نادانی تیشه به ریشۀ خود میزنند کار من و توست. هر قدر کشور عقبمانده تر و مردمش در جهالت بیشتر دست و پا میزنند (یعنی نشناختن دوست و دشمن و ناخودآگاه در کمپ دشمن قرار گرفتن و از منافع آزمندانۀ بیگانه دفاع کردن)، به همان اندازه حوادث، بربادی ها، عقب گردهای تاریخی و غیره و غیره خونین تر و جانگداز تر اند. این حقایق در حقیقت آیینۀ قد نمای بیکاره گی و عدم کارآیی قشر روشنفکر جامعه است که مسوولیت تاریخی خویش را درک نکرده و بجای کار روشنگری و نجات توده ها از منجلاب نادانی، بجان هم افتاده و شاید از فرط همان عقب مانده گی که دامنگیر همۀ ملت است و مشخصۀ شرقی بودنش را تشریح میکند، از هم انتقام میگیرند. این در حالیست که صاحبان قدرت از دنیای ثروت در کمین ربودن دار و ندار این ملت ها نشسته اند و با دریافت اندکی فرصت بار بار جیبهای خویش را پر نموده و سرنوشت این ملت ها را بدست میگیرند. زنده گی بدین منوال به پیش میرود و ارقامی را بوجود میآورد که میگویند: «۲۰ در صد مردم دنیا ۸۰ در صد منابع تمام جهان را مصرف میکنند». اگر شیخ های عرب، احمدی نژاد و خامنه یی، کرزی و گلبدین و سیاف و امثال هم، درین کشور ها وجود نمیداشتند، امروز تمام فابریکه های اروپا و آمریکا از حرکت باز میماندند، زیرا این کشورها دیگر تمام منابع خویش را به مصرف رسانیده اند. یک آفریقایی آگاه ازین مصیبت ها گفته بود که «سفید پوستان شمال آمدند، انجیل را برای ما دادند و الماس ما را بردند». این است عمق فاجعۀ عقب مانده گی.

تا زمانیکه روشنفکران مصروف جان خود اند و ملت به تنهایی در نادانی شنا میکند، مفلس های چشم آبی و هوشیار در نخواهند ماند. تا زمانیکه سر مردم از ترفندهای این دستگاه جابر بین المللی یعنی ناتو خلاص نشود، تا زمانیکه جنبش های پیشرو این ملت های در خواب منتظر لطف و کرم سرمایه دار های جهان خوار بنشینند، هیچ تحول و بهبودی را نمیتوان انتظار برد.

احزاب روشنفکری که در اثر توطئه های غربی ها همواره دستخوش افتراق اند، باید تکان بخورند و اول خود ها را آگاه ساخته و در رأس مبارزات دادخواهانۀ توده ها قرار گیرند و ثانیا در تنویر اذهان مردم طوری شباروزی و خستگی ناپذیر کار و مبارزه نمایند، تا این کتله ها بحرکت درآیند و از منافع خویش آگاه شده از آن دفاع نمایند. درین احوال نباید انتظار معجزه را داشت. "بهار عرب" و "جنبش «ما ۹۹ در صد هستیم»" بجای نخواهد رسید اگر پیش کسوتان مبارزه برای عدالت اجتماعی در آن حضور نداشته باشند و سرمایه داری را آنطوری که است افشا نکنند.

برای فهم بیشتر این محموله از همه خواننده ها دعوت میکنم تا مطلب «جنگ لیبی از زبان شاهد عینی» را بارها مطالعه کنند و اگر ارادۀ شان کافی بود، کمر به کار روشنگری ببندند و در افشای حقایق، از کوچکترین تا بزرگترین، در قسمت سرنوشت مردم و دولتهای خویش و بالاخره تاریخ خویش از آخرین امکانات استفاده نمایند، تا این حقایق به گوش هر فرد کشور بطور قناعت بخشی برسد و پردۀ ابهام از جلو چشمان آنها برداشته شود. لطفاً به عنوان زیر فشار دهید و مطلب را مطالعه کنید. شاید بعد از آن به حرفها و موضع گیری های رهبران خویش به نظر دیگر، نظر واقعی تری، نگاه کنید. زمان زمان عمل است و نه گفتار.

«جنگ لیبی از زبان شاهد عینی»

 

برای آنعده از هموطنان و همزبان های ما که به زبان فرانسوی بلدیت دارند، اصل این مصاحبه را به آدرس ذیل دریابید:

http://www.voltairenet.org/Al-Jazeera-prepare-de-fausses

 

یار زنده، صحبت باقی.

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org