یکشنبه، ۳ می ۲۰۰۹

بخش ۴

 

(صباح)

 

(یک پژوهش مستند در مورد اوضاع سیاسی، نظامی و اقتصادی افغانستان با اتکاء به بخشهای خبری و تحلیلی، داخلی و بین المللی)

نقش پاکستان در روند بی ثباتی افغانستان

یك مقام ارشد نظامی قبلی طالبان با پرده برداشتن از محل استقرار رهبر طالبان، می گوید که ملا محمد عمر در شهر كویته پاكستان زندگی می ‌كند. ولی دولت پاکستان و سازمان استخبارات نظامی این کشور نه تنها او را دستگیر نمی کنند، بلکه ملاقات ها و رفت آمد افرادی که برای دیدار با وی می روند را نیز، زیر نظارت دارند. ملا محمد عمر رهبر فراری طالبان و یكی از برجسته ‌ترین افراد تحت تعقیب ملل متحدو ایالات متحده آمریكا، با تغییر چهره در شهر کویته ی پاكستان زندگی می كند، ملا عمر تغییر چهره داده است. او محاسن خود را كوتاه كرده، عمامه به سر نمی ‌گذارد، و عینك سیاه به چشم می ‌زند. به طوری که اكنون تشخیص وی بسیار مشكل است.

كرزی در اظهاراتی گفت: ما می‌‏ دانیم كه ملاعمر در كویته مخفی شده است. یکی از سخنگویان طالبان نیز كه دو سال پیش به اسارت نیروهای امنیتی درآمد، اعتراف كرده بود كه ملاعمر در شهر كویته پاكستان مخفی شده، و تحت حفاظت سازمان اطلاعات پاكستان قرار دارد. وی گفته بود كه طالبان با كمك سازمان اطلاعات پاكستان عملیات درافغانستان را تنظیم می کنند.

همچنان مقامات سیانیزگفته اند: ملاعمر در شهر کویته ایالت بلوچستان است.

بعد از لشکرکشی آمریکا درافغانستان بعد از حوادث تروریستی نیویارک و پنتاگون، پاكستان عامل بی ثباتی در افغانستان به شمار می رود. اختلافات مرزی از یكسو و ناكامیهای پاكستان در افغانستان در پی سقوط طالبان از سوی دیگر سبب شده كه پاكستان همه توان و تلاش خود را برای ایجاد بحران در افغانستان و بازگرداندن طالبان بكار گیرد. این تلاشها در آینده هم ادامه خواهد یافت و دولت افغانستان را با مشكلات مختلفی مواجه می سازد. آمریکا به عقیده ساده اندیشانه اش به سخنان معامله گران پاکستانی ها اعتماد و تیشه به ریشه خود زدند طوریکه به اعتراف یكی از قوماندانان ناتو، پس از امضای توافقنامه صلح بین دولت پاکستان و طالبان در وزیرستان، میزان خشونت ها و عملیات های نظامی طالبان در برخی از نواحی جنوب افغانستان، سه برابر افزایش یافته است.

 طالبانی كه تا دیروز مانند قطاع الطریق ها و دزدان صحرایی، فقط در مغاره ها و شكاف كوهها زندگی می كردند و تنها به عملیات های دهشت افكنانه انفرادی دست می زدند، اینك در دستجات منظم چند صد نفری، و جنگ افزارهای پیشرفته، سواره و پیاده، به جنگهای جبهه ای و كلاسیك و تصرف مناطق مبادرت می ورزند. قوماندانان ناتو كه بیش ازبیست هزار نیرو را در جنوب رهبری می كنند پس از یكدوره برخوردهای نظامی با طالبان اعتراف می كنند كه جنگ با طالبان یادآور تجربه های تلخ ویتنام برای انهاست و هرگاه دیر بجنبند و دستگاه دیپلماسی غرب در قبال آنچه كه در افغانستان می گذرد برخورد انفعال آمیز داشته باشد، دیر یا زود دولتهای غربی، شاهد ظهور یك ویتنام جدید خواهند بود.

تحلیلگرانى كه برنامه دولت پاکستان درمبارزه باتروریزم را ازاین منظر رصد مى كنند معتقدندكه نمى توانند برضد افراطیون وارد جنگ تمام عیار شود، زیرا این گروه ها دربیست سال گذشته همواره از کانال آی اس آی تغذیه و هدایت شده اند. تحلیل گران سیاسی می گویند که در چنین شرایطی دولت آمریکا مجادله لفظی زمامداران افغانستان و پاکستان را مانعی در همکاری موثرتر منطقه ای علیه تروریسم می داند.

نیروهای ائتلاف در افغانستان می گویند پس از امضای توافقنامه میان حکومت پاکستان و طالبان، خشونت ها در مناطقی از افغانستان که متصل به وزیرستان، تا سه برابر افزایش یافته است. مرز با پاكستان براثر تحریكات و مداخلات پیوسته این كشور وضع آشفته تری داشته و دولت حضور ضعیفی در آن دارد. درعرض هفت سالى كه از سقوط طالبان مى گذرد، هیچ گاه مناسبات زمامداران آمریكا با اسلام آباد این اندازه شكننده وحساس نبوده است. دراین اوضاع كه هرروز خبرهاى ناخوشایند جدیدى از سازماندهى طالبان از جبهه جنگ مى رسد مى توان بخشى از آنچه را كه دراتاق تصمیم گیرى پنتاگون زیرنظر رابرت گیتس درباره پاكستان وطالبان مى گذرد، فهمید. روابط آمریكا ودوست پاكستانى اش دراین هفت سال پس از سقوط طالبان به مدارا و مماشات سپرى شده است. به همان اندازه كه دولت پاکستان با طالبان كنار آمده است آمریكایى ها نیز در برخورد احتیاط را حفظ كرده اند. جالب اینجاست كه دلایل این دو گونه مماشات یكسان بوده است. پاکستان همواره از سوی مقامات کشور متهم شده که در مبارزه با تروریسم جدی نیستند، این اقدام بیشتر زمانی بالا گرفت که دولت پاکستان توافقنامه صلح را با طالبان امضا کرد.

ومهم تر از همه اعلام وفاداری پاكستان از پیمان منعقده با طالبان پاكستانی هم مرز افغانستان آشكارا به این معنا است كه دولت پاكستان همچنان از حربه طالبان علیه مردم و امنیت دولت سوء استفاده می كند و همزمان از یكطرف با غرب و جبهه جهانی مبارزه باتروریزم دست دوستی وهمكاری دراز می كند تا كمك های آنان را جذب كند و از سوی دیگر با طالبان زمینه هایی فراهم می آورد تا به اقدامات ضد امنیتی بیشتری در افغانستان دست بزند، چه ازاین طریق همواره غرب خودرا نیازمند پاكستان خواهد دانست و كمك های خویش را به آن كشور گسیل خواهد داشت، واز جانب دیگر دركنار دولت پاكستان، نظام قدرتمند در افغانستان شكل نخواهد گرفت تا مسایل مورد منازعه چون خط دیورند دوباره زنده شود و معضله تازه ای بر معضلات دولت پاكستان افزوده شود.

مناطق شمالی پاکستان درمرزافغانستان، عملا به سنگر نیروهای طالبان، قاچاقچیان مواد مخدر و نیروهای مسلح القاعده تبدیل شده است. طالبان، با استفاده از امکاناتی که در این منطقه فراهم ساخته‌اند، دوباره جان گرفته‌اند و ظرف سال های گذشته، عملیات نظامی بی شماری را علیه نیروهای بین المللی و دولت افغانستان انجام داده اند. آن ها، در این مناطق، تشکیلاتی به نام جنبش طالبان پاکستان ایجاد کرده اند. رهبران این جنبش، پس از تشکیل دولت ائتلافی، حاضر شدند بر سر صلح با دولت مرکزی به مذاکره بنشینند.

همچنانکه چندروزقبل ازطریق سرویسهای خبری شندیم که سه گروه بزرگ طالبان -همزمان با جلسه وزرای خارجه افغانستان، امریكا و پاکستان در واشنگتن- با نادیده گرفتن اختلاف‌های خود در مناطق قبایلی پاكستان متحد شدند. سه گروه بزرگ طالبان از جمله گروه بیت الله محسود، حافظ گل بهادروملا نذیربا نادیده گرفتن اختلاف‌های خود و به منظور دستیابی به منافع بزرگتر در مناطق قبایلی پاكستان متحد شدند.قوماندان های هر سه گروه برای بررسی وضعیت جدید یك گروه منحله طالبان روز جمعه در یكی از مناطق دور دست وزیرستان در شمال غرب ایالت سرحد در نشستی فوق العاده گرد هم آمدند.پس از بررسی اوضاع جدید منطقه و تحلیل فعالیت نهضت منحله طالبان، سران هر سه گروه بزرگ به توافق رسیدند كه در آینده برای به دست آوردن منافع بزرگتر اختلافات خود را نادیده بگیرند و به هیچ كس اجازه دخالت به كسی ندهند.

ملانذیر طی تماس تلفونی با خبرنگاران اظهار داشت: قوماندان های هر سه گروه طالبان توافق كردند كه وحدت میان باراك اوباما رئیس جمهور امریكا و آصف زرداری رئیس جمهور پاكستان نشان می دهد كه هر دو دارای نیت سوء درباره طالبان هستند.وی مدعی شد: اگر یك رئیس جمهور غیر مسلمان می‌تواند دست به دست آصف علی زرداری دهد، چرا میان سه گروه طالبان وحدت برقرار نشود. حمله به هر یك از پایگاه‌های طالبان حمله به همه ائتلاف محسوب می‌شود و هر سه گروه جواب محكم آنرا خواهند داد.این قوماندان طالبان گفت: هر سه گروه باهم شورای عالی سیزده نفره تشكیل دادند و اختیار هر نوع تصمیم گیری در دست شورای عالی خواهد بود و قوماندان های هر سه گروه اعضای شورای عالی خواهند بود.شورای عالی در جلسه بعدی رئیس موقت شورای طالبان را انتخاب خواهد كرد.این توافقات در حالی صورت می‌گیرد كه اختلاف میان بیت الله محسود، حافظ گل بهادر و ملا نذیر موجب ایجاد و گسترش تنش میان طالبان محسوب می شد.برهمگان هویدااست که درچنین توافقات وتشکلها مستقیم ویاغیرمستقیم آی ای آی واردوی پاکستان نقش داشته وهیچ شیطنت درپاکستان بدون اجازه این دونهاد قدرتمند شکل گرفته نمیتواند.

تنش های روزافزون داخلی در پاکستان

در حال حاضرتمامی سرمایه گذاران خارجی پاکستان را نادیده گرفته اند و سرمایه های خود را به جای این سرزمین پرآشوب و پر هیاهو که به بی ثبات ترین سرزمین جهان از لحاظ سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی معروف است وارد بازارهای باثبات تردرکشورهای درحال توسعه کردند تا علاوه بر پذیرش ریسک کمتر، سود بیشتری نیز بدست آورند. افزایش‏حملات تروریستی درپاکستان، نابسامانی سیاسی، نامساعد بودن بستر برای جذب سرمایه های داخلی و خارجی، نا مساعد بودن اوضاع اقتصادی همگی نمایانگر اوضاع نامساعد و نگران کننده پاکستان است. ‏

همواره درپاکستان نظامیان تأثیرگذارترین نهاد در قدرت بوده‌اند که این امر را از طریق بخش اطلاعات محرمانه (آی.اس.آی) اعمال کرده‌اند. بدین معنا که هر زمان سیاست‌مداران (اعم از اسلام‌گرایان و دموکرات‌ها) در اداره مؤثر پاکستان باز می‌ماندند و خطر ایجاد هرج و مرج در کشور افزایش می‌یافت، اردو با توسل به کودتای نظامی، قدرت را به دست می‌گرفته است و هر زمانی هم که اردو به هر دلیلی تضعیف می‌شده و امکان تداوم آن شرایط وجود نداشته، به برگزاری انتخابات آزاد و کناره‌گیری از قدرت رضایت می‌داده‌اند. البته در پشت پرده، اردو همواره نفوذ خود را حفظ کرده است. پنهان نمودن مشکلات داخلی وبی ثباتی سیاسی در پاکستان، به طور مستقیم بر مسائل افغانستان تأثیر می‌گذارد.

این ناآرامی‌ها به افغانستان نیز گسترش پیدا کرده و پیامدهای نگران کننده‌ای را به همراه آورده است، به عقیده برخی از تحلیلگران، ترور خانم بوتو، جرأت و فعالیت‌های طالبان در افغانستان را افزایش داده و آنها دست به تحرکات وسیع‌تر و عمیق‌تر می‌زنند که کاملاً بی‌سابقه بوده است.

به عنوان نمونه می‌توان به حمله انتحاری به هوتل سریانا، وزارت عدلیه وریاست زندانها اشاره کرد که درهوتل سریانا محل استقرار وزیر امور خارجه ناروی بود. این حملات در نوع خود جدید بود. به این معنا که صرف‌نظر از انتحاری بودن این عملیات، تهاجم به هوتل وادارات دولتی بسیار محافظت شده و حمله به نقطه‌ای در مرکز پایتخت که در نزدیکی کاخ ریاست جمهوری نیز قرار دارد، بسیار حائز اهمیت است و همگی‌ این ویژگی‌ها، ‌این حمله را از اقدامات هر روزه افراط‌گرایان متمایز می‌سازد.

باوجود دست اندازی ومداخلات دوامدار، مشکلات پاکستان آنقدر عمیق است که تنها سیاستهای دراز مدت می تواند پاکستان را از این چرخه بی ثباتی، دخالت حکومت نظامیان درامورکشورو محرومیتهای اجتماعی نجات دهد. سیاستهایی که در ابتدا باید پاسخگو ی نیازهای اولیه این جامعه باشد و مشارکت حد اکثری جامعه را در خود متبلور نماید. مردم پاکستان مثل بساری از مردم این منطقه جغرافیایی از نظراعتقادی مسلمان و از زاویه اجتماعی و فرهنگی عقب افتاده و از نظر اقتصادی نیز محتاج به کمکهای خارجی هستند. بسیاری از مردم پاکستان به تعبیر سیاسی میانه رو و مخالف خشونتهای اجتماعی هستند و طبیعی است که ذهنیت عمومی و سنتی این مردم راه حلهایی را با استفاده از فرهنگ عمومی و ظرفیتهای فکری در پیش رو قرار دهد.

هم اکنون نتایج سیاست های متناقض بلحاظ تجربه اندوخته شده جریانات فعال بصورت تشکیل گروههای مستقل سیاسی خارج دولت و بی اعتنا و توجه به روابط بین المللی را می توان مشاهده کرد که برنامه هایی متفاوت از آنچه خارجی می گوید دارند. حتی (آی.اس.آی) و اردو که ابزار و مسیر تشکیل چنین جریانات و گروهها بودند اهداف نیروهای جهادی را تشکیل میدهند. لشکر طیبه و جیش محمد با پول عربستان در مرحله اول و ترساندن شیعیان پاکستان در مرحله بعد شکل گرفت. هر دو این گروهها با فاصله گرفتن از سازمانهای دولتی پاکستان و بودجه عربستان دارای پایگاه مردمی و شبکه مساجد وسیعی بوده و با سیاستهای جاری سر سازگاری ندارند. طالبان نیز به همین منوال با سیاست، طراحی و حمایت آمریکا و با آدرس مبارزه با شوروی در افغانستان تشکیل شد، اما این گروه فعلا مهمترین چالش آمریکا و پاکستان و عربستان را به خود اختصاص داه است.

اقدامات انتحاری این افراطیون نیز بیشتر موسسات و افرادی است که روزی پشتیبانان آنها محسوب می شدند. از همه مهمتر آنکه قدرت روز افزون آنها ترس تسط آنها بر پاکستان را به کابوسی جدی در دیدگاه غربی ها بدل کرده است. اگر چه نیروهای مذهبی تا بحال در هیچیک از انتخابات نتوانسته اند بیشتر از چهارده فیصد آرا ء را بخود اختصاص دهند، اما مقامات آمریکایی بخاطر فساد تمام نشدنی طبقه فوقانی جامعه پاکستان این واقعیت را نیز نادیده نگرفته اند که امکان دارد جامعه سنتی پاکستان به این نتیجه برسد که نیروهای مذهبی گزینه بهتری برای حکومت از نیروهای سیاسی فعلی باشند و اتفاقی چون انقلاب اسلامی ایران تکرار گردد.

آمریکا در مقابل مجموعه کمکی معادل بیست ملیارد دالر از یازده سپتامبر به بعد به این کشور بدنبال پیگیری سیاست جنگ با ترور است که مردم عادی در پاکستان به آن توجه جدی نداشته اگر با آن مخالف نباشند. اما نخبگان و تحصیلکردگان در قشر فوقانی جامعه به این واقعیت توجه جدی داشته وآن را در رقابتهای خود مد نظر دارند و طبیعی است که اختلاف فرهنگی و اقتصادی و تضاد قشر فوقانی و لایه های زیرین جامعه اجازه ثبات به این کشور ندهد. اسلام گرایان مهمترین گروههای متشکل خارج از سیاست جاری پاکستان محسوب می شوند که بدلیل سابقه و رفتار خشونت آمیز خود شدیدا زیر فشار تبلیغی قرار دارند.

اگرچه این بنیادگرایان حد اقل در میان مدت شانس رسیدن به قدرت را ندارند اما مهمترین موضوع سیاست بین المللی و منطقه ای آمریکا و نهایتا پاکستان را تشکیل می دهند. برای بسیاری در واشنگتن که بدنبال یک متحد قابل اطمینان میگردند این گروهها جز بی ثباتی و عدم اطمینان و یاس نوید دیگری ندارند. در واقع علیرغم این واقعیت از دید سیاستمداران آمریکایی که جنگ با ترور با برنامه ریزی در دو زمینه نظامی و اجتماعی امکان موفقیت دارد ولی برنامه کمکهای اجتماعی و ارتقاء دانش و آگاهی ها منجر به مقاومت در مقابل سیاستهای مداخله گرانه و محکومیت اقدامات نظامی از هر نوعی شده است.

منطقه قبائل حد واسط بین افغانستان و پاکستان منطقه وسیع و بی قانونی است که با نظام سیاسی سنتی قبیله ای تا کنون بدون دخالت خارجی سرکرده است. این منطقه محروم وبدوی بدلیل نقش عمده ای که در حمایت از گروه های تروریستی چون بن لادن و طالبان بازی کرد مهمترین خطه جغرافیایی روی میز استراتژیست های غرب محسوب می شود. وقتی در سال دوهزاروچهار اردوی پاکستان با نارضایتی کامل ولی زیر فشار آمریکا هشتاد هزار نفر را به منطقه قبائل یا وزیرستان گسیل نمود هیچگاه تصور نمی شد که اردو با از دست دادن هزار نفر و زخمی های فراوان چنین ناتوان و نا کارآمد جلوه کند. در گذشته قبائل همواره از نظر مالی وابسته بدولت و از دخالت اردو در هراس بودند اما با تشکیل گروههای سازمان یافته با ارتباطات بین المللی و وسیع القاعده نه تنها از وابستگی مالی خارج که نسل جوان تر قبائل برای مقابله با دولت از خود واهمه نیز ندارند.

 این موضوع آمریکایی را به این نتیجه رسانده است که احتمال فعالیت درازمدت القاعده و بن لادن در این منطقه بسیار جدی است. امریکا تاکنون هفتصدوپنجاه ملیون دالر برای تحولات اجتماعی در این منطقه روی دست گرفته و مبلغ سه صدوپنجاه ملیون دالر دیگر برای پرداختن به روسای قبائل برای خود داری از کمک به افراطیون در نظر گرفته است.

در یک گزارش تحقیقى که اخیرا از سوى وزارت خارجه آمریکا درباره فعالیت هاى تروریستى درجهان منتشرشده است، ایالت سرحد پاکستان به عنوان مستحکم ترین دژ برای نیروهای القاعده و سازماندهی و اجرای فعالیت های تروریستی اعلام شده است. تمام فعالیت هاى تروریستى القاعده برای پیاده سازی در جهان و بویژه افغانستان از همین منطقه رهبرى مى شود. به همین دلیل بوده که آمریکا همواره در تلاش بوده تا اجازه نظامىان پاکستان را برای حمله هوایى به مواضع گروه هاى افراطى در ایالت سرحد اخذ کند ولی پاکستان همیشه با این درخواست مخالفت کرده است. البته اصرارها وتلاشهای آمریکا موجب شد تا در ماه های پایانی قدرت پرویز مشرف موافقت ضمنى براى یک تعداد حملات هوایى در این مناطق گرفته شود و به نظر می رسد در حال حاضر نیز وخامت اوضاع و قدرت گیری طالبان چنین مجوزی را در اختیار آمریکا قرار داده است.

 ایالت سرحد مرکز افراطی گری و خشونت های سیاسی است و با وجودی که پاکستان به عنوان یکی از کشورهای متحد آمریکا در مبارزه با تروریسم تمام تلاش خود را برای مبارزه با طالبان به کار گرفته ولی این ایالت همچنان ناامن ترین نقطه زمین برای فعالیت های دیپلماتیک و فرهنگی به شمار می رود. آنچه محرز است اینکه نیروهای امنیتی پاکستان در ایالت سرحد از توان کافی برای مقابله با نیروهای طالبان برخوردار نیستند. به همین علت تغییر در رویکرد گذشته و تاکید بر انجام مذاکره با طالبان محلی، روشی بود که همزمان با استقرار دولت جدید پاکستان مورد توجه قرار گرفت.

همچنان روزنامه گاردین در گزارشی نوشت که بوش اخیرا در هدایت محرمانه، به نیروهای ویژه آمریکا اختیار تام داد تا بصورت آزادانه و خودسرانه در خاک پاکستان عملیات‌های نظامی انجام دهند که این اقدام موجب شد تا این نگرانی بوجود آید که جنگ آمریکا در افغانستان در حال تبدیل شدن به جنگ آمریکا در پاکستان است. این موضوع نگرانی‌هایی را مبنی بر روشن شدن شعله جنگ در منطقه را نیز تقویت می‌کند. این دستور بی‌سابقه توسط جرج بوش در ماه جولای و پس از بوجود آمدن چالش داخلی شدید در دولت آمریکا در مورد جنگ این کشور علیه طالبان و حامیان القاعده آنها به امضا رسید. این افراد اکنون در مناطق قبیله‌ای غرب پاکستان مستقر هستند...
تصمیم بوش برای گسترش جنگ در پاکستان و امید وی به پشتیبانی انگلیس از این جنگ موجب شد تا رئیس جمهور آمریکا بصورت ویدئو کنفرانس با گوردون براون صدراعظم این کشور گفتگویی داشته باشد. براون قبل از این که با بوش شروع به گفتگو کند گفت: آن چیزی که در مرز پاکستان و افغانستان در حال رخ دادن است چیزی است که ما برای گسترش یک استراتژی جدید به آن نیازمندیم.

 

توجه

 

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با کسب مجوز کتبی از «اصالت» مجاز است !

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد.

Copyright©2006Esalat

www.esalat.org