یکشنبه، ۳۰ اکتوبر ۲۰۱۱

 
زبیر واعظی

 

 

گر بسته نکردید کمر در شکن ما

ویرانه نسازید دیگر این وطن ما

 

تا چند کشید بهر خدا، این خط بطلان

بر مذهب و آئین و به کیش و سنن ما

 

کشتید و ربودید همه هستی این خاک

با وصف زنید مشت و لگد بر دهن ما

 

کفارء کردار شما هاست که زینهار

هر اجنبی چون گرگ دَرَد پیرهن ما

 

از جور شما ددمنشان تاب و توان رفت

خشکیده رگ و ریشه ی خون در بدن ما

 

با عزم نماز گر بشتابیم سوی مسجد              فی الفور و به سرعت بربائید چپن ما

 

گیرید و بگوئید بده پول و رها شو

یا همچو جلادی بزنید سر ز تن ما

 

در غارت و تاراج ز بس چابک و تیزید

حتی که برید از ته گور هم کفن ما

 

صد تیر جفا بر دل ما خورده ز "طالب"

زخم دگر افزوده به زخم کهن ما

 

این دد صفتان بار دیگر باز خدایا

بر بسته کمرشان ز پی گم شدن ما

 

این خیره سران ره نبرند سوی حقیقت

بنگر که چسان گشته همه اهرمن ما

 

بیجاست توقع ز چنین مردم وحشی

گماشته چه باشد که بداند سخن ما

 

ای یار برو سوی وطن باری گذر کن!

آبی بریز از اشک به بیت الحزن ما

 

در میهن ما حرف ز انصاف و وفا نیست

افسرده شوی آئی، گر از انجمن ما

 

بیداد و ستم واعظی تا چند به ما رفت

ثبت است چنین فاجعه اندر زمن ما

 

زبیر واعظی

Said Zobair Waezi

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org