بسم الله الرحمن الرحیم

خودکشی

یا عمل انتحاری

تتبع و نگارش: امین الدین «سعیدی»

مدیر مرکز مطالعات ستراتــیــژیکی افغان

و مسؤل مرکز فرهنگی د حق لاره - جرمنی

خواننده گان گرامی!

حین بررسی و پژوهش بالای معانی و مفاهیم لغت و اصطلاحی باید دقت نمود تا فراموش نه کرد که هر لغت، واژه و اصطلاح از خود تذکره (کارت هویت) دارد. هرلغت، واژه واصطلاح حد اقل دارای معانی تحت للفظی و اصطلاحی میباشد. معانی لغوی و تحت الفظی در طول تاریخ پیدایش لغت و یا واژه چندان تغییر نه کرده، اما معانی اصطلاحی به مرور زمان تغییر نموده ابعاد وسیع و مفاهیم متفاوت را گرفته میتواند. این مسـﺋله خاصتا در مورد واژه ها و اصطلاحات سیاسی حاد تر است. پیشکش کردن و ارایه تعاریف جامع و مانع یعنی تعاریف که در بر گیرنده تمام مشخصات و صفات یک اصطلاح، واژه و لغت باشند و منع کننده صفات و مشخصات لغت و اصطلاح دیگر باشد، نیز ضروری پنداشته میشود. مثلا تلاش و زحمت کشیدن برای کسب رزق حلال هم تلاش و عرق ریزی است، اما تلاش و عرق ریزی برای غصب مال شخص دیگر هم تلاش و عرق ریزی است. مطمینا که تلاش و عرق ریزی برای کسب رزق حلال با تلاش و عرق ریزی برای غصب مال شخص دیگر تفاوت دارد.

مفهوم لغوی خود کشی واضح است. اما اصطلاحآ خود کشی یا عمل انتحاری دو مرحله و مفهوم تقریبا مستقل میباشد. به این معنا که خودکشی منحصر به خود انسان گردیده در حالیکه عمل انتحاری کشتن خود به قصد و مفهوم است که طی این عمل شخص خود را بخاطر از بین بردن و یا تخریب هدفی ویا از بـین بردن کس ویا اشخاص دیگرکشته و نابود می نماید. یعنی هر عمل انتحاری به قصد خود کشی است اما هر عمل خودکشی عمل انتحاری نیست. موضوع بحث امروزی ما هم به طور عمده همین عمل انتحاری با جوانب سیاسی و عقیدتی است تا خود کشی. درین مبحث و پژوهش موتیف، انگیزه، اسباب و عوامل عمل انتحاری، حالات روانی، مبرر، برحق بودن و عدم آن و بلاخره جواب دادن به سوال که آیا وسیله انتخاب شده ما را به هدف میرساند و یا خیر ؟ نکات بس مهم و اصلی میباشند که به مکث کردن جدی ضرورت داشته و رهنمودی میباشند.

عمل انتحاری را همچنان میتوان به نوعی خود کشی به اساس عقیده نام گذاشته و توجیه نمود. یعنی به اساس عمل عقیدتی عمل انتحاری اجراء کردن به مقصد دیگر کشی وصدمه زدن به غیر (دشمن). در این نوع از خود کشی شخص دست به طرح واجرای یک پروگرام یا نقشه تخریبی میزند که طی آن شخص قصد میکند، خود را وسیله آسیب زدن و یا از بین بردن دشمن قرار دهد.

چنانچه گفته آمدیم تأکید میکنم که خودکشی با عمل انتحاری تفاوت داشته در عمل خود کشی به مفهوم اولی و ساده کلیمه مثلا شخص میخواهد خود را از مشکلات روزگار زندگی نجات دهد. ولی در عمل انتحاری، انتحار کننده و یا هم مغــــز متفکر دیگر دارای هدفی است که برای بدست آوردن آن هدف، دست به عمل و یا طرح یک پلان زده که با تطبیق آن توسط انتحار کننده، موجب مرگ خودش ودیگران میشود. در عملیه انتحاری فرد انـتحاری معمولا مرگ خویش را نسبت به هدف که برای خود تعیین کرده است، بزرگتر شمرده وبرای دست یابی به آن جان خویش را فدا مینماید.

بحث تاریخچه عمل انتحاری یک بحث طولانی و مانند خود عملیه مذکر یک بحث جنجال برانگیزو پیچیده است. اما به صورت مختصر در یک دید بسیار کوتاه میتوان خلص کرد که عمل انتحاری در مشرق زمین به یکهزار سال قبل از امروز میرسد. ولی با تأسف باید گفت که انگیزه اعتقادی انتحار با گذشت ده قرن تغییر نکرده وانتحار کنند گان قرن بیست وبیست ویکم در اکثر موارد بناء بریک توجیه از لحاظ رشد فکری هنوز در سطح فکری هزار سال قبل از امروز قرار دارند.

ادوارد برون، شرق شناس مشهور انگلیسی مؤلف کتاب مشهور تاریخ ادبیات فارسی مینویسد که : حرکت اسماعلیان (حشاشین) به رهبری حسن صباح هزار سال قبل از امروز با دادن وعده بهشت به افراد خویش آنها را وادار به انجام عمل انتحاری مینمودند.

در جمله بزرگترین نمونه های عمل انتحاری در جهان معاصر را میتوان بدون شک حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در امریکا نام گرفن. چنانچه همه به خاطر داریم طی آن ۱۹ حمله کننده با به کنترول درآوردن ۴ پروند هواپیما مسافر بری برعلاوه دیگر دو برج مرکز تجارتی جهانی را در نیویارک به لرزه درآورد و منهدم نمودند. چنانچه میدانید به موجب آن ۲۹۷۳ انسان بی گناه به قتل رسید.

درین سلسله همچنان می توان از حملات انتحاری متروی (ریل زیر زمینی شهری) شهر لندن انگلستان وحملات انتحاری فلسطینی ها علیه اهداف اسراﺋیلی وحملات انتحاری در عراق وکشور عزیز ما افغانستان نام برد.

در یک کتگوری خاص حملات انتحاری را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:

 ۱- حمله انتحاری با هدف مشخص.

۲- حمله انتحاری بدون هدف مشخص

در عملیه انتحاری با هدف مشخص :

مقصد و هدف شخص انتخاری و یا مغز متفکر که عمل انتحاری را سازمان داده، رساندن ضرر به فرد یا افراد معین و مشخص میباشد. درین عملیه ممکن است افراد دیگری حاضر کاملا بی گناه و عدم مرتبط به هدف که انتحار کننده آنرا هدف قرار داده، در محل حادثه نیز ضرر دیده ویا ازبین رفته و به قتل برسند. مختصرا تلاش برای یافتن مبرر به ضرر رسانی ویا قتل انسان بی گناه با این عمل به هیچ صورت وجود داشته نمیتواند و نیست.

اما در عملیه انتحاری بدون هدف مشخص: معمولا برای نا آمن کردن فضای اجتماعی وسیاسی مورد نظر وبر انگیختن ترس و وحشت عمومی طراحی میشود. عملا غیر قابل تردید است که در براه انداختن این نوع از عملیات انتحاری ساختمان ها وسایط وانسانها از بین رفته وبه قتل انسانها بی گناه می انجامد. طراح و یا طراحان و مغز متفکرعمل انتحاری یا خود شخص و در اکثر موارد افراد غیر از شخص انتحاری میباشد.

با تأسـف در کشور عزیـز ما افغانستان به استـشاره، هدایت، سازمان دهی اجانب خاصتا مراجع استخباراتی همسایگان اعمال انتحاری تحقق یافته و در اکثر موارد آنرا صبغه دینی نیز میدهند. به را ه انداختن همچو عملیات نوعی از ترس ورعب در جامعه ایجاد نموده ودلیل تر س همگانی شده که در نتیجه آن خسارات زیاد جانی و مالی به مردم بی گناه ما عاید میگردد. کنترول و جلوکیری از عمل انتحاری عملا مشکل و در موارد نا ممکن میباشد. علت آن هم بسیار ساده و قابل فهم است. فر دی که خود را آماده مرگ وانتحار نموده است دیگر ترسی از چیزی به خود راه نمی دهد وغیر قابل مهـار است.

اسباب وعوامل خودکشی و یا عمل (انتحاری)

اول :

در صورتیکه انگیزه عمل انتحاری عقیدتی باشد. درین صورت اگر مستقیم به مشکل کشور خویش متمرکز شوم. اولین و اساسی ترین عامل آن عدم اگاهی لازم انتحار کنند به دین میباشد. بلی جاهلیت وعدم اگاهی لازم ودقیق ازمفاهیم وجوهر واقعی دین آسمانی و درین سلسله دین مقدس اسلام است. دینی که برای سعادت دنیا وآخرت انسان نازل گردیده، دینی که هدایت دارد و (لاتنس نصیبک من الدنیا – الآیه)، دینی که سفارش دارد زندگی کن و برای زندگی آمادگی بگیر مانند اینکه برای ابد زنده هستی. و برای مرگ آمادگی بگیر مانند اینکه فردا میمیری.، دینی که درآن نص پاک صرا حت دارد (و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه- الآیه)، خود را به قصد به تهلکه نه اندازید.، دینی که دین دنیا و آخرت هست، دینی که میفرماید:

«من قتل نفسا بغیر نفس قتل الناس جمیعآ »، در دین که رهبانیت، افراط و تفریط منع شده، چطور میتواند انسان ها را به از بین بردن خود و انسانهای بی گناه دیگر تشویق کند؟

دین که هدایت صریح دارد (من قتل مــؤمنآ متعمدا فجزاه جهنم خالدا فیها- الایه ـ) کسیکه مؤمن را به قصد به قتل میرساند جزا اش جهنم و به طور ابد درآن خواهد ماند. در آبد ماندن در جهنم جای غیر مسلمانان یعنی کفار است، ولی قرآن عظیم الشان قاتل مؤمن را به بقاء در جهنم به طور ابد وعده وتـنبه میکند.

به همین اساس گفته میتوانیم که شخص انتحار کننده نسبت عدم درک درست مفاهیم و هدایات اسلام نسبت عدم درک احکام الهی واستـنباط از قرآن وسنت پیامبر صلی الله علیه وسلم توانمندی آنرا ندارد تا بین حلال وحرام فرقی را بعمل ارد وحتی به این هم نمیداند که آیا کشتن افراد بیگناه در اسلام جواز دارد یا خیر و یا کاملا حرام است؟

حین تفکر به این اعمال و بخصوص حرکات افراطی بخش از مسلمانان و سازمان دهند گان اعمال تروریستی وانتحاری به فکر شعر شاعری میافتم که میگوید:

تـــرسم نــه رسی به کعـبه ای اعرابی

این ره که تو میروی به ترکستان است

دوم :

دومین عامل عدم دسترسی این افراد به معلومات واوضاع جهانی ودر نهایت تحت تأثیر قرار گرفتن تبلیغات نادرست علمای متعصب دینی. ویا دقیق تر بگویم افراد که برای شان اهداف سیاسی بالاتر است نسبت و ارزش ها دینی و از مفاهیم دینی نیز تعابیر غیر دقیق و خطاء دارند.

سوم:

از انجاﺋیکه که منابع عمده دین اسلام به زبان عربی است و در کل معرفت مردم افغانستان به توضیح و تشریح علماء محدود دین قرار دارد و بخش ازین علماء یا عالم نما است ویا هم از جمله علماء دینی اند که بنا بر عوامل مختلف جایز و نا جایز بجای اینکه مصروف تدریس واقعیت های حقیقی وهویت واقعی اسلا م گردند شنوندگان و شاگردان مدارس و طلبه علم را به مسایلی مصروف می سازند که با جوهر دین مقدس اسلام و حکمت احکام اسلامی در تضاد است. از موتیف و انگیزه آن درست و برحق باشد و یا ناحق، اگر عمدی باشد و یا خطاء، در هر صورت ضرر که در نتیجه آن مرتب میشود غیر قابل تصور و در اکثر موارد جبران ناپذیر است. مادر بی فرزند میشود، خانم بی شوهر، پسر بی پدر، انسان بی گناه زندگی و یا عضوء بدن خویش را از دست میدهد- این د دهها مشکل دیگر. از همه بالاتر که دین مقدس اسلام به عوض اینکه دین آمن و امان، دین اخوت و برادری، دین عفوه و گذشت، دین صله و عاطفه، دین انسان و انسانیت معرفی و پیشکش شود، برعکس دین تشدد، دین ارهاب، دین ترس و رعب، دین افراط و اکستریم معرفی شده و جهانیان از آن ترسانده میشوند.

به یک مطلب توجه کنید! نسل جوان و آنها که به ادیان دیگر مراجعه میکنند و از اسلام رو میآورند به کدام استدلال به چنین اشتباه و تخلف متوصل میشوند؟ گناه این به گردن کي خواهد افتاد؟ تعمق به این سوالات و جواب آنها ما را باید به اشتباهات متوجه سازد. خصوصا آنها ﺋـیکه به قصد خیر موجب شر میشوند.

چهارم :عامل اعتقادی:

هدف از عامل اعتقادی همان کسب مقام عالی شهادت ورفتن به جنت میباشد. ای کاش انسان به این درجه نایل میشد اما متاسفانه تمام شواهد قراین و احکام دین اسلام و نتیجه عمل انتحاری را چنانچه در بالاتشریح کردم سبب ا‌ذیت، کشت و خون انسانها بی گناه شده و قهر و غضب خداوند متعال متوجه آنان خواهد شد که این عمل را اجرا و یا سازمان دهی مینمایند.

پنجم عامل اقتصادی :

پنجمین عامل را میتوان عامل اقتصادی مسمی نمود. که عبارت از فقر وپیچارگی، بیکاری، کرسنگی، قرضداری میباشد.

ششم عامل یأس ونا امیدی :

ششمین عامل را علماء عامل یآس، نا امیدی، ضعف مقابله نظامی مسمی نموده اند : زمانیکه انسان نیروی مقابله رو در رو با دشمن خودرا نداشته باشد عملا دست به انتحار میزند و یا افراد دیگر را به این عمل آماده میسازند.

هفتم :

در موارد معیین ظلم ها، دشمنی های شخصی و همین عملیات نظامی ظالمانه کور وبی هدف که به راه انداخته میشود وبه آثر این بمباردمان ها قریه ها ومنازل مسکونی مردم تخریب میگردد و انسان های بیگناه اطفال، زنان ومردم بیدفاع بقتل میرسند- نیز موجبات و عوامل عمل انتحاری وانتقامی را تشدید میبخشد..

 در مجموع گفته عکس العملی در مقابل یک عمل ویا واکنشی در برابر واکنشی است که باید دقیق مورد مطالعه وبررسی قرار داده شود.

 هشتم :

همچنان یکی دیگری از عوامل انتحاری بخصوص درکشور عزیزما افغانستان را میتوان عدم تطبیق قانون، فساد اداری در ادرات دولت وتلف حقوق حقه وشرعی افراد جامعه مسمی نمود.

ولی در تحلیل نهایی گفته میتوانیم که :

عملیه انتحاری در کشور ما ریشه خارجی داشته واین تا کتیک جنگی است که خارجی ها میخواهند آنرا بر کشور ما غرض تحقق اهداف سیاسی ونظامی خویش براه با اندازند. عوامل بالا صرف سبب تشدید آنها میگردد.

کشور های همسایه وذینفع در افغانستان بخاطر ایجاد درد سر برای امریکا یی ها وغربی ها میخواهند افغانها را مورد استفاده خویش قرار دهند واهداف خویش را توسط آنها برآورده سازند. کشور های بیگانه و خاصتا همسایه ها میخواهند با مصروف ساختن افراد مذکور در افغانستان در واقعیت سبب تقلیل و حل مشکل کشور خویش به قیمت جان مردم افغان شده و مشکل خویش را در افغانستان حل میدارند.

با صراحت تام گفته میتوانیم که مرکز عمده این مراکز انتحاری در قدم اول در مدارس دینی در پاکستان وکشور ایران فعال بوده وبه منظور سازماندهی اعمال تروریستی به طورمنظم به کشور ما گسیل داشته میشوند.

مبحث اینکه کدام مراجع و محافل، مراجع و یا محافل رسمی و یا سازمانه وگرو های شخصی ؟ و یا چه روابط در ایجاد و تمویل مراجع و محافل رسمی و شخصی وجود دارد بحث است ضروری و مستقل.

نظریات علمای اسلام در مورد خودکشی و اعمال انتحاری

چنانچه در بالا نیز به شکل مختصر متذکرشدم اگر به نظریات علماء، مفسران وفقهای دینی دین مقدس اسلام درمورد اعمال انتحاری مراجعه نماﺋیم، بوضاحت تام در خواهیم یافت که ایشان تحقیقات لازم در زمینه ارائه نداشته اند. عامل عدم تحقیق در این عرصه ناشی از عدم موجودیت سلاح پیشرفته وانفجاری در آن زمان بوده است.

ولی زمانیکه انسانها دست به اختراع سلاح های پیشرفته از جمله سلاح های انفجاری یافتند همزمان با پیدایش آن،عملیات انتحاری به شکل فعلی آغاز یافت.

فقها ومفسرین در عمل انتحاری بدودسته منقسم گردیده آند:

دسته ای از فقها ومفسرین اعمال انتحاری را تایید وآنرا مطابق شرع ودفاع مشروع وبه اصطلاح اعمال استشهادی یا شهادت طلبانه قلمداد نموده آند.

امام محمد بن الحسن الشیبانی درکتاب خویش(السیر ۱ / ۱۶۳) مینویسد: «انسانی که به تنهایی بر دشمن حمله کند واین حمله بمنظور عزت دینش صورت بپذیرد وجان خود را در آن به شهادت برساند. بر اثر این شهادت او زندگی ابدی را نصیب میگردد یعنی هلاک نه بلکه به بهشت میرود.

او می افزید اگر شخصی به تنها یی بر دشمن حمله کند ومیداند که کشته میشود ولی بر اثر این کشتن فایدی برای مسلمانان میرسد، به بهشت میرود.

ولی اگر شخص انتحاری بداند که به این عمل اش فایده برای مسلمانان نمی رسد، دراین صورت برای این شخص انتحار کننده لازم نیست که دست به چنین اقدامی بزند. چراکه با این عمل، برای اسلام کدام اعزاز نصیب نمیگردد بلکه تنها جانش را از بین می برد.

علامه ابن حجر میگوید که اگر عمل انتحاری برای تضعیف روحیه دشمن صورت گیرد، این عمل انتحار کننده از جانب جمهور علما مورد تأیید است وبرای شخص انتحار کننده اجازه انتحار میدهد. ولی اگر این کار صرف برای ایجاد ترس ورعب در بین مردمان جامعه باشد، (انتحار بی هدف)، این عمل انتحار کننده، عمل خوب نبوده و عمل ممنوع میباشد. به خاطر اینکه ضرر این عمل در نهایت امر به ضرر مسلمانان می انجامد. (سبل السلام ۲ / ۴۷۳).

همچنان علمای که موافق اعمال انتحاری اند استناد نظریات عقیدتی خویش را بر حدیث که از حاکم روایت گردیده است مینمایند :

در این حدیثی آمده است:

مردی از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسید یا رسول الله، آیا اگر بر مشرکان حمله کنم وتا لحظه مرگ با آنها بجنگم، داخل جنت خواهم شد ؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود بلی. آن مرد هم پس از شنیدن سخنان پیامبر صلی الله علیه وسلم به صفوف مشرکان حمله ور شد وتا مرگ با آنها می جنگد.

ولی باید گفت این امر پیامبر اسلام مربوط به جهاد ومقابله با نیروهای های نظامی دشمن است

پیامبر اسلام در امر مقدس جهاد بر همه اهداف جنگی دوران جاهلیت که منجر به چور وچپاول، تخریب وویرانی وتجاوز به عفت زنان وقساوت با ناتوانان ونوزادان واطفال ونابودی کشتزار ها وفساد در روی زمین میشود خاتمه داد.

جنگ در دین مقدس اسلام به کلمه مقدس جهاد تغییر نام یافت. وامر جهاد برای خدمت اهداف شرافتمندانه ومقاصد والا وغایاتی پسندیده در آمد که جامعه بشری در هر زمان ومکانی به آن می بالــد.

جهاد اسلام عبارت از مجاهدتی است که انسان را از چنگال نظام جور وستم رها یی بخشیده وبرای برقراری نظام عدالت وانصاف ودر نهایت در بر قراری نظامی که در آن نیرومند، حق ناتوان را می خورد، به نظامی که نیرومند توان پایمال کردن حق ضعیف را فاقد شود وبتوان حق ناتوان را از توانا باز پس گرفت.

در حدیثی سلیمان بن بریده از پدرش روایت نموده است: چون رسول صلی الله علیه وسلم کسی را به عنوانی قوماندان وسر لشکر سپاه یا سریه می فرستاد اورا به رعایت تقوی در مورد نزدیکانش ومقربانش توصیه میفرمود واز او میخواست تا با مسلمانان همراهش به شیوه ای پسندیده رفتار نماید. انگاه می فرمود : « جهاد وپیکار کنید به نام خدا ودر راه خدا با کسانی که به خداوند کفر ورزیده اند، پیکار کنید اما خیانت وناجوانمردی مکنید، مثله مکنید وکودکی را مکشید... »

 پیامبر اسلام به آسانگیری نیز فرمان داده ومی فرماید: « آسان گیرید وسختگیری مکنید،مرم را به خود گرایش دهید واز خود مرانید » (صحیح مسلم ج ۲ ص ۸۲ و ۸۳ المعجم الصغیر، طبرانی ج ۱ ص ۱۲۳، ۱۸۷).

پیامبر صلی الله علیه وسلم اگر شبانگاه به قومی می رسید، بر آنان حمله و یورش نمی برد تا آنکه سپیده می دمید.

از سوزاندن مردم در آتش اکیدآ منع کرده بود. از کشتن کسی که در بند است واز زدن وکشتن زنان واز غارت وچپاول نهی کرده وفرمود : « مال غارتی از گوشت مردار حلال تر نیست » همچنین از تباه نمودن کشت ونسل وبریدن در ختان منع فرموده است.

در هنگام فتح مکه هدایات اکید صادر فرمود: « به هیچ وجه مجروح واسیر را مکشید وفراری را تعقیب مکنید».

همچنان در حدیثی که از حضرت علی کرم الله وجهه روایت است که رسول صلی الله علیه وسلم فرموده است « از به کار گیری سم (زهر) در شهر های مشرکین نهی کرده است. پیامبر خدا از کشتن زنان واطفال در جنگ منع فرموده اند مگر اینکه در کا رزار جنگ مشارکت داشته باشند.»

در احاديث متبرکه تذکر رفته است که : پيامبر اسلام حضرت محمد صلۍ الله عليه وسلم زماني که گروههاۍ حربي ونظامي خويش را به سوي جبهات دفاعي اعزام ميداشت اکيدآ به ايشان هدايت ميفرمود:

(... ولا تقتلوا شيخآ فانيآ ولا طفلا صغيرآ ولا امرآة ولا تغلو ا واصلحوا واحسنوا ان الله يحب المحسنين) (الشامي ١٣١٤ : ٧ / ٦).

(موسفيدان، پيرمردان، اطفال وزنان را بقتل نرسانيد، خيانت نکنيد، صلح را در پيش گيريد، نيکي کنيد، که پروردگار نيکو کاران را دوست دارد).

پیامبر صلی الله علیه وسلم به سپاهیان ومجاهدین خویش اکیدآ دستور میداد :

«اي بندگان خدا ! براي خدا ودر راه جهاد کنيد، وهميشه از درگاه پروردگار کمک و استعانت جوييد.

اي مردم! کفار را پس از کشتن «مثله» ننماييد، يعني چشم و گوش و بيني و ديگر اعضاء آنان را نبريد، اطفال و زنان و پيرمردان و راهبان آنان را به قتل نرسانيد و درختان آنان را جزء در هنگام ضرورت نبريد، و هر گاه يک نفر از شما مشرکي را امان دهد، امان او را محترم شمرده و امانش دهيد تا آنکه آن مشرک کلام خدا را بشنود. هرگاه اسلام اختيار نمود براي شما خواهد بود، و اگر اسلام اختيار نکرد به جاي خود برگردد و از خداوند توفيق جهاد را بخواهيد.

اي مسلمانان! هيچ گاه نخلستان ها را نسوزانيد، و کسي را به آب غرق ننمائيد، درختان ميوه دار را از ريشه و بن نکنيد و زراعت و محصول آنها را آتش نزنيد.»

همچنان تعدادی کثیر ی از علماء وفقهای اسلام براه انداختن اعمال انتحاری که موجب قتل نفس انسانان بیگناه بخصوص اطفال وزنان میگردد حرام اعلان داشته. ومیگویند که انتحار کننده، به هیچ صورت جای در بهشت داخل نمیشود.

شیخ عبد العزیز آل شیخ مفتی کشور عربستان سعودی وشیخ الازهر شیخ محمد سید طنطاو ی، طی فتوی های شرعی اعلام داشت اند که : که این عملیات در صورتی استشهادی است که علیه سربازان باشد نه علیه کودکان وزنان وانسانهای بیگناه. شیخ محمد سید طنطاوی میگوید :

« هیچگونه وجه شرعی برای این نوع عملیات ا نمی بینم وآن را جهاد در راه خدا نمی دانم. »

پرهیز از قتل نفس در اسلام

خدواند متعال در (آیه ۶۸ سوره فرقان) میفرماید :« ولا یقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق » «آنان انسانی را که خداوند ریختن خونش را حرام شمرده –جز به حق – نمی کشد »

در دین مقدس اسلام گناه آدم کشی بی نهایت سخت بوده ومجازات شدیدی برای آن قرار داده شده است ؛ خداوند متعال میفرماید :

« ومن یقتل مؤمنا متعمدآ فجزوه جهنم خالدآ فیها وغضب الله علیه ولعنه واعد له عذابا عظیما » (سوره نساء آیه : ۹۳)

«و کسی که فرد مؤمنی را از روی عمد بکشد (از ایمان او باخبر بوده وتجاوز کارانه اورا بقتل برساند وچنین قتلی را حلال بداند، کافر بشمار می آید و) کیفر او دوزخ است وجاودانه در آنجا می ماند وخداوند بر او خشم می گیرد و او را از رحمت خود محروم می سازد و برای او عذاب بزرگی آماده می کند. »

خواننده محترم توجه باید کرد :

در این آیه مبارکه پروردگار ما چهار گونه مجازات شدیدی را برای قاتل ومرتکبین اینگونه این عمل شنیع درپیش گرفته است :

۱- خلود وجاودانگی در دوزخ

۲- غضب الهی

۳- لعنت خدا.

۴- عذاب بزرگ

همچنان خداوند پاک در (آیه ۳۲ سوره مائده) میفرماید :

« من قتل نفسآ بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمعیآومن أحیا ها فکانما أحیا الناس جمیآ ».

«هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل، یا فساد در زمین بکشد، چنان است که گوئی همه انسانها را کشته است وهر کس انسانی را از مرگ رهائی بخشد، چنان است که گوئی همه مردم را زنده کرده است ».

برخی از علما بدین باور آند : کسانی که با سلاح کشنده بقتل میرسانند و افراد یک جامعه را میترساند وامنیت جامعه را بخطر مواجه می سازد. چنین شخصی به عنوان «محارب با خدا ومفسد فی الارض» معرفی شده وحکومت اسلامی حق دارد اورا محکوم به اعدام نمایــد.

طوری که قرآن عظیم الشان در مورد حکم صریح واشکار را بیان فرموده میفرمایـــــد :

«انما جزاؤ االذین یحاربون الله ورسوله ویسعون فی الارض فسادا آن یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم وارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدینا ولهم فی الاخرة عذاب عظیم » (مائده : آیه ۳۳) «کیفر کسانی که (بر حکومت اسلامی می شورند وبر احکام شریعت می تازند وبدین وسیله) با خدا وپیغمبرش می جنگند، ودر روی زمین (با تهدید امنیت مردم وسلب حقوق انسانها، مثلا از راه رهزنی وغارت کاروانها) دست به فساد می زنند، این است که (در برابر کشتن مردم) کشته شوند، یا (در برابر کشتن مردم غصب اموال) به دار زده شوند، یا (در برابر راهزنی وغصب اموال، تنها) دست وپای آنان در جهت عکس یکدیگر بریده شود، ویا این که (دربرابر قطع طریق وتهدید، تنها) از جایی به جایی تبعید گردند ویا زندانی شوند. این رسوایی آنان در دنیا است، وبرای شان در آخرت عذاب بزرگی است. »

در دین مقدس اسلام وضع قانون طوری عادلانه تنظیم وپیش بینی گردیده است که اگر به نطفه منعقده دررحم مادر هم تجاوز صورت گیرد، آنراه گناه کبیره محسوب داشته ودیت سنگینی را برایش وضع نموده است.

گناه قتل نفس در گفتار پیامبر اسلام

پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است : هر گاه دونفر مسلمان بدون حق شمشیر به روی هم کشیدند ویکی از آنها در میان کشته شد، هر دو اهل جهنم خواهند بود، یکی از صحابه از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسیدند : مقتول چرا اهل جهنم میشود ؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم در جواب فرمودند : «لانه اراد قتلا» زیر مقتول نیز اراده ونیت کشتن طرف مقابل را کرده بود، منتها به مرادش نرسید وخودش کشته شد.

در حدیث دیگری از ابو سعید خدری روایت است : به پیامبر صلی الله علیه وسلم خبر دادند که یکی از مسلمانا ن کشته شده، ولی معلوم نیست که قاتلش کیست. پیامبر صلی الله علیه وسلم در حالی که اثر قهر در چهره مبارکش نمایان بود، به مسجد رفت وبر منبر قرار گرفت وپس از حمد وثنا گفت :

مسلمانی کشته میشود وکسی از قاتل او خبر ندارد ! قسم به خداوندی که جانم در اختیار او است. هر گاه اهل آسمانها وزمین برای کشتن یک نفر مؤمن اتفاق کنند، یابه آن راضی شوند، خداوند همه آنها را وارد آتش دوزخ گرداند ! قسم به خدا هر شخصی از روی ظلم تازیانه ای به کسی بزند، در روز قیامت در میان آتش دوزخ مثل آن تازیانه را به او میزنند.

چنانچه گفته آمدیم علمای اسلام بدین باور اند که : انسان همانطوریکه حق ندارد، حیات وزندگی را از دیگران سلب کند اجازه ندارد که حتی به زندگی خود هم خاتمه دهد ویا عمل را انجام دهد که منجر به خود کشی کردد.

نفس نعمتی از نعمت هایی است که پروردگا ر برای ما انسان ها عطاء فرموده است. زندگی است که استفاده از سایر نعمت توسط همین زندگی میسر وامکان پذیر میگردد. بدین اساس حفظ این نعمت الهی از مهمترین مسؤلیت های ووظایف انسانی ما انسانها به شمار میرود.

در دین مقدس اسلام همانطوریکه کشتن دیگران، حرام وگناه است، خودکشی ویا انتحار هم نوعی جرم وانحراف از احکام الهی بحساب می اید.

خودکشی یا انتحار در جامعه ای که بر اساس معیار های اسلامی بناء شده باشد، گناه وقتل نفس محسوب میشود قتل نفس که پروردگار با عظمت ما از آن مسلمانان را جدآ منع فرموده است

خداوند پاک میفرماید :

«و لا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما ومن یفعل ذلک عدوانآ وظلمآ فسوف نصلیه نارآ وکان ذلک علی الله یسیرا».

(خود را مکشید ودستخوش هلاک وتباهی مسازید که خداوند با شما مهربان است. هر که از روی تجاوز وستم وظلم چنین کند، به زودی او را در آتش دوزخ خواهیم افگند واین برای خدا آسان است.)

حضرت علی کرم الله وجهه می فرماید : «مومن کسی است که به هر طریق الا خودکشی بمیرد».

در دین اسلام، ضمانت اجرایی ممنوعیت خود کشی، بر پایه اصول ومبانی عقیدتی واخلاقی استوار است. مؤمن کسی است که به حاکمیت خدا بر جهان وانسان اعتقاد کامل دارد ومعتقد است که خداوند انسان را به سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته وهیچکس نمی تواند این حق خداداد را از انسان سلب کند. فرد مؤمن در زندگی اجتماعی ودر مواجهه با مسائل ومشکلات روزمره، با تلاش وکوشش ونیروی ایمان، از الطاف ورحمت پروردگار نا امید نمی شود، تا اقدام به خود کشی کند. در نتیجه، اگر انسان ها اگاهانه اقدام به خود کشی نمایند، به این سبب که حیات خود را بر خلاف امر الهی سلب کرده اند، بی ایمان از دنیا خواهند رفت. بدین اساس خود کشی در اسلام وشریعت اسلامی، امری اخلاقی، درونی ودینی است وهمین امر در طول تاریخ موجب گردیده است که امار خود کشی در بین مسلمانان با امار خود کشی سایر ملل قابل مقایسه نباشد.

دین اسلام ریختن خون ناحق را منع نموده و در حدیث متبرکه آمده است:

«اول ما یقضی بین الناس یوم القیامة فی الدما ء» (اولین چیزی که بین مردم در روز قیامت به فیصله میرسد خون ناحق است) (بخاری : ۶۵۸۳ مسلم ۱۶۷۸)

امام نووی در شرح حدیث متبرکه میفرماید: (در این حدیث راجع به حفظ جان تاکید بیشتر صورت گرفته است که در روز قیامت اولین فیصله را جع به همین موضوع میباشد)

همچنان محمد صلی الله علیه وسلم در حدیث دیگری میفرماید : « لا یزال المومن معنقا صالحا مالم یصب دما حراما » (مسلمان پابند به دین ونیکو کار باقی می ماند مادامی که خون ناحق را نریزد) (ابو داود : ۴۲۷)

همه این هدایات اسلامی مارا بدین امر معتقد می سازد که : جان ونفس انسان در دین مقدس اسلام از اهمیت بسزایی برخوردار بوده واسلام حرمت گذاشتن به آن را تاکید اکید نموده است وانسا نها را از خطر آن با خبر ساخته است.

امام ابن حجر عسقلانی (رح) در تفسیر حدیث متذکره میفرماید : «در حدیث متذکره از بزرگی امر ریختاندن خون ناحق، بحث صورت گرفته است. اولین چیزی را که انسان از این امر پیامبر محمدصلی الله علیه وسلم استباط مینماید :اهمیت موضوع، بزرگی گناه وگسترش فساد ناشی از این عمل منفور است، که به ریختن خون ناحق مصالح علیای جامعه بر هم خورده واساس زندگی انسانها مورد سوال قرار میگیرد) (فتح الباری : ۱۱ ۴۸۲)

دین مقدس اسلام قتل انسان بیگناه را بهصورت مطلق منع فرموده وپیامبر عالم بشریت محمد صلی الله علیه وسلم در حج الوداع یا آخرین حج این فیصله بزرگی آسمانی را که نباید انسانهای بیگناه به ناحق به قتل رسانده شود، با صراحت ووضاحت تام بیان داشت وفرمود :

«فان دماءکم وامو الکم واعراضکم حرام علیکم کحرمة یومکم هذا فی شهر کم هذا فی بلد کم هذا» (ریختاندن خون، خوردن مال وریختن آبروی شما حرام است، ما نند حرمت امروز (روز عرفه) وما نند حرمت این ماه (ذوالحجة الحرام) ومانند حرمت این شهر (مکه مکرمه).

دین مقدس اسلام هیچ استثنایی را در ریختن خون دیگران بجز زناکار « محصن » قاتل ویا شخصی که دینش را ترک نماید (مرتد) نمی پذیرد. چون پیامبر اسلام فرموده است « لا یحل دم امرئ مسلم یشهد ان لا اله الا الله وانی رسول الله الا با حدی ثلاث : الثیب الزانی والنفس با لنفس والتارک لدینه المفارق للجماعة » (بخاری ۶۸۷۸ مسلم ۱۸۷۶) «ریختن خون هر انسانی که به وحدانیت خداوند (ج) ورسالت برحق محمد صلی الله علیه وسلم شهادت دهد حرام است. به جز مرد زن دار وزن شوهر داری که زنا کند. ومردی که کسی را به قتل برساند،.هکذا شخصی که دین خود را ترک نمود ومرتد شده از جماعت مسلمانان بیرون شود.»

علما ی اسلام با استنباط از آیات قرآنی واحادیث نبوی قتل واعمال انتحاری وخود کشی را وحتی بر داشتن سلاح علیه مسلمانان را حرام اعلام داشته وآنرا خلاف احکام صریح اسلام میدانند :

پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وسلم در این رابطه میفرماید : «من حمل علینا السلاح فلیس منا» (بخاری ۷۰۷۱ مسلم : ۱۶۳) اگر شخصی مسلمانی را با اسلحه هدف قرار دهد ویا تهدید کند، ویا توسط سلاح خود کسی را با قتل رسانید ویا سبب اذیت وآزار مسلمانان شد، موصوف گنهگار پنداشته میشود.

ابن ملقن می فرماید : «حدیث فوق بر حرمت قتل مسلمانان دلالت نموده واین امر را نهایت بد وزشت معرفی داشته است. محض سلاح بدست داشتن که بر مصالح شرعی نبوده باشد، محکوم بوده وپیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم از آن نهی فرموده است، حتی در دست داشتن شمشیر بدون غلاف را منع نموده وفرموده است که بدون ضرورت، شمشیر خود را از غلاف آن بیرون نکنید، وبه سنگریزه وسایر آلات جارحه برادر مسلمان خود را نشانه نگیرید.

همه اینها به احترام متقابل مسلمانان، دلالت مینماید واز کار برد اشیا ووسایلی که سبب جریحه دار شدن مسلمانان گردد، منع فرموده است تا کرامت آنها حفظ گردد.» (اعلام لابن ملقن : ۱۰ ۳۷۸)

وفا بر عهد و پیمان

مسلمان نباید خلاف عهد و پیمان خویش عمل نماید:

زمانیکه یک مسلمان با اخذ ویزه وارد یک کشور اروپایی میگردد ویا هم بنابر عواملی بحیث پناهنده درکشوری ثبت نام میکند در حقیقت عهد وپیمانی است که با آن کشور می بندد، وتعهد می سپارد تا تمام قوانین آن کشور را مراعات ومطابق آن رفتار نماید. بناء قتل باشندگان وایجاد دهشت ونا امنی در این کشور ها مطابق هدایات اسلامی حرام وممنوع میباشد :

چنانچه خداوند پاک میفرماید :

«قل تعالوا اتلُ ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیئا وبا لوالدین احسانا ولا تقتلو ا اولادکم من إملاق نحن نرزقکم وإیاهم ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها وما بطن ولا تقتلوا النفس التی حرم الله الابالحق ذالکم وصّکم به لعلکم تعقلون »

(بگو ای پیامبر : بیا ئید تا آنچه را که پروردگار تان بر شما حرام کرده است برای شما بیان کنم ؛در قدم اول هیچ شریکی بخدا نیاورید وبه پدر ومادر تان احسان کنید. واولاد تان را از بیم فقر نکشید،ما شما وآنها را روزی میدهیم وبه کار های بد وزشت چه آشکار وچه پنهان نزدیک نشوید. ونفسی را که خدا حرام کرده جز به حق به قتل نرسانید. اینها که خدا وند شما را بدان سفارش نموده است، تا تعقل کنید) (انعام : ۱۵۱)

پرورگار ما از مخالفت به عهد در چندین آیه متبرکه منع فرمودهوبه پیروان خویش اکیدآ امر نموده است تا به عهد وپیمان خویش وفا نمایند :

«واوفوا با لعهد، ان العهد کان مسئولا» (وبه عهد خود وفا کنید که از عهد وپیمان سوال خواهد شد) (سوره بنی اسرائیل آیه : ۳۴)

قرآن عظیم الشان در جای دیگر میفرماید :

« وافوا بعهد الله اذا عاهدتم ولا تنقضوا الایمان بعد تو کید ها، وقد جعلتم الله علیکم کفیلا، ان الله یعلم ما تفعلون » (سوره نحل : آیه ۹۱)

« به پیمان خدا (که با همدیگر می بندید) وفا کنید هر گاه که بستید، وسوگند ها را پس از تاکید (آنها با قسم به نام وذات خدا) نشکنید، در حالیکه خدای را اگاه وگواه (بر معامله ووفای بعهد) خود گرفته اید. بی گمان خدا می داند آنچه را که می کنید. «و بعهد الله أو فوا ذالکم وصکم به لعلکم تذکرون » (سوره الانعام آیه : ۱۵۲) « وبه پیمانی که با خدا بسته اید وفا کنید. اینست همان سفارشی که خدا بشما نموده است تا باشد که متذکر وهوشمند شوید

قتل و کشتن زنان و اطفال

 دین مقدس اسلام کشتن زنان واطفال را حتی در میدان جنگ هم نیز حرام قرار داده است.

در صحیحین از عبد الله ابن عمر (رض) روایت است که :«در یکی از غزوات پیامبر صلی الله علیه وسلم زنی کشته شده را یافتند، پیامبر صلی الله علیه وسلم کشتن زنان واطفال را منع قرار داد».

 (بخاری ۳۰۱۴ مسلم ۱۷۴۴)

امام نووی در شرح مسلم می نویسد : « تمام علما بر عمل کردن به مقتضای این حدیث، اتفاق نظر دارند وکشتن زنان وکودکان را حرام میدانند ؛ مادامی که ایشان در میدان نبرد مستقیما وارد جنگ نشده باشند،اگر در میدان جنگ، مسلح دیده شوند، به قتل آنها اتفاق نظر نیز وجود دارد ». (شرح مسلم نووی جلد ۶ صفحه ۳۳۴)

دین مقدس اسلام حملات ناگهانی وانتحاری را حتی بالای اطفال وزنان غیر مسلمان ممنوع قرار داده است وبه هیچ صورت آنرا جایز ندانسته ونمیدارد.

 امام مالک و اوزاعی میگویند : « کشتن زنان وکودکان به هیچ صورت جواز نداشته ولو که دشمنان اسلام ایشانرا سپر خود هم قرار داده باشند ».

همچنان امام شافعی قتل زنان را جایز نمیداند، مگر در صورتیکه در میدان جنگ به امور جنگی مشغول باشند. ابن حبیب مالکی نیز بر عدم جواز قتل زنان مگر در حالت مبادرت به جنگ، آنهم در میدان نبرد نظر دارد. (فتح الباری ۶ / ۱۷۸- ۱۷۹)

امام ابن حجر عسقلانی اتفاق علما را بر منع کشتن زنان وکودکان نقل نموده میفرماید : « زنان همانند کودکان بنابر اینکه ضعف جسمانی وفزیکی دارند، کمتر تصور میرود که به جنگ مبادرت ورزند».

ابن قیم جوزی (رح) می فرماید : در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و سلم آمده است که می فرمایند : «المسلمون تتکافوا دما ئهم ویسعی بذمتهم أدنا هم»

احراق و مُثله

پيامبر صلي الله عليه وسلم سوختاندن حيوانات، حريق درختان ميوه دار را اجازه نداده. هدايات خاصي را در برخورد با طبعيت صادر نموده است.

در حديث متبرکه با صراحات خاصي حتي حريق حيوانات ممنوع اعلام گرديده است :« نَهى (رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) اَنْ يُحْرَقَ شَىْءٌ مِنَ الْحَيْوانِ بِالنّار»

پيامبر اسلام از به آتش كشيدن موجود جاندار بصراحات تام نهى كرد.

در تعداد زيادي از احاديث نبوي آمده است که : عذاب كردن به آتش کشيدن، مخصوص خداوند است و كسى جز پروردگار حق اين را ندارد.

مُثله

موضوع مثله يكى از موضعات اساسي در دين اسلام بشمار ميرود. پيامبر اسلام مثله رادر مبارزات نظامي وحربي از لحاظي شرعي ممنوع قرار داده است.

مثله يعنى بريدن گوش، بيني،زبان، دست وپا ُ قطع کرده انگشتان و امثال آن ؛ اين امر، هم درمورد اسير و هم درمورد كشته شدگان جنگ جايزنيست.وممنوع اعلام کرديده است.

در حديث متبرکه که رواي آن حضرت علي کرم الله وجهه ميباشد گفته است که محمد صلي الله عليه وسلم فرموده است :

 « اِيّاكُمْ وَ الْمُثْلَه وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ»

از مثله كردن بپرهيزيد، هر چند در مورد سگ آزار رساننده هم باشد.

همچنان زمانيکه پيامبر صلي الله عليه وسلم نـيروهاى خويش را به جبهات جنگ اعزام ميداشت اکيدآ هدايات ميفرمود مثله نكنيد.:

علما ومفسران بدين باور وعقيده آند : در حکم منع وحرام بودن مثله فرقى نيست بين اينكه در جنگ باشد يا غير آن، قبل از مرگ باشد يا بعد از آن و بين اينكه دشمنان مسلمانها را مثله كنند يا نكنند، اگر چه اطلاق آيـه شـريـفـه « وَ الْحـُرُمـاتُ قـِصـاصٌ » جـواز مـقـابـله بـه مـثـل را مـى رسـانـد، ليـكـن اطـلاق روايـات و فـتـاوا مـقـتضى عدم جواز است.

کشتن اسير :

كـشـتن اسير بايد به حکم محکمه اسلامي صورت گيرد، درغير آن کشتن اسير جواز ندارد. فرق نه ميکند اسير ي در حـال جـنـگ دسـتـگـيـر شده باشد، چه اسيرى كه بعد از پايان جنگ گرفتار شود. حتي اگر شخصى اسيرى را به پشت جبهه منتقل شود و اسير از راه رفتن بازماند، نمى تواند او را بكشد، چون حكم محکمه شرعي در با ره آن وجود ندارد.

در يکي از احاديث آمده است :

« اِذا اَخـَذْتَ اَسـيـرا فـَعـَجَزَ عَنِ الْمَشْىِ وَ لَيْسَ مَعَكَ مَحْمِلٌ فَاَرْسِلْهُ وَ لاتَقْتُلْهُ فَاِنَّكَ لاتَدْرى ما حُكْمُ القضا ُ فيهِ»

اگـر اسـيـرى گـرفـتـى و او از راه رفـتـن عـاجـز شـد و وسـيـله اى نـداشـتـى كـه او را حمل كنى، پس او را رها كن و نكش، چون نمى دانى كه حکم محکمه در مورد چطور است.

رفتار اخلاقی و عاطفی پیامبر رحمت در جنگ بادشمنان کینه توز بسیار عجیب است از جمله این که در جنگ حنین نه فقط اکثریت را بخشید و اموال و اسیرانشان را برگرداند بلکه مالک بن عوف رهبر هوازن را نیز عفو کرد و صد اشتر به او داد و بعد از این که مالک اسلام آورد پیامبر او را به رهبری مسلمانان هوازن و بنی سعد که به نوشته ابی هاشم شش هزار نفر بودند گمارد و بنی سعد را بخشید.

گناه کمک به اعمال انتحاری وخود کشی

در این بحث میخواهم همانطوریکه قتل نفس وبراه انداختن اعمال انتحاری علیه انسانها بیگناه گناه کبیره بوده همین طور پناه دادن ومساعدت کردن به شخصی انتحاری که برای قتل انسانهای بیگناه مشغول است، گناه کبیره بوده و باید مسلمانان جدآ از آن خود داری نمایند :

پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است : « لو آن رجلا قتل با لمشرق، وآخر رضی به با لمغرب کان کمن قتله وشرک فی دمه »

(هر گاه مردی در مشرق کشته شود، ومرد دیگری که در مغرب زندگی می کند به آن قتل راضی باشد، مانند قاتل است ودر خون مقتول شریک است)

همچنان در حدیث دیگری آمده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم روزی از مردم پرسید :

« این مرد را چه کسی کشته است ؟ » مردم گفتند : ای رسول الله، ما اطلاع نداریم ! پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : آیا رواست که کشت های از مسلمین در میان مردم باشد وآنها ندانند چه کسی او را کشته است ؟قسم به ذات پروردگار که مرا به حق به پیامبری فرستاده، اگر اهل آسمانها وزمین در ریختن خون مسلمانی شرکت داشته یا به آن راضی باشد، همه را خداوند در آتش دوزخ سر نگون خواند ساخت ».

والسلام علی من التبع الحق و الهدی

نام مقاله : خودکشی یا عمل انتحاری

تتبع ونگارش : امین الدین « سعیدی »

مـدیـر مرکز مطالعات ستراتیژیکی افغان و

مسؤل مرکز فرهنگی دحق لاره - جرمنی

ادرس ارتباطي : بريښنا ليک :

saidafghani@hotmail.com

 

توجه !

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با کسب مجوز کتبی از «اصالت» مجاز است !

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت  محفوظ و متعلق به «
اصالت» می باشد.

Copyright©2006 Esalat

 

 www.esalat.org 

 
شنبه، ۱۴   مارچ   ۲۰۰۹