خواب کرزی را بايد تفسير کرد

(مروری تند و کوتاه بر حاکميت هفت ساله کرزی)

(زيميروال – اسکاری)

 

آقاي کرزي! قبل از کانديد شدن درانتخابات آينده با وجدانت لحظه يي خلوت نموده وبه اين بي انديشيد وازخود بپرسيد که طي اين هفت سال چه خدمات ارزشمند را به ملت و ميهن انجام داده ايد؟؟؟ .

قير چند کيلو متر سرک وسيله کمک مستقيم خارجي صورت گرفت، نشر و پخش اخبار، راديو و تلويزيون کار شما نيست و چند سرمايدار با کمک پيدا و پنهان کشورهاي غربي بخاطر نمايش دموکراسي که غربيها از آن بحيث وسيله يي استفاده مي نمايند، دست به چنين اقدامي زده اند. اگر منظور شما از مکاتيب است با اندوه و درد که با موجوديت نظاميان سي وهفت کشور در افغانستان هنوز نيز مکتب و مدرسه به آتش کشيده شده و اطفال وطن از رفتن به مکاتب منع ميشوند.

لطفآ اگر براي يکبار هم ميشود با وجدان وطني و افغاني صاف و ساده بفرمايید که طي اين مدت چقدر از کمکهاي خارجي و از دارايي ملي به باد فنا رفته و ازينطريق اطرافيان، همرزمان و دوستانت صاحب ثروت و دارايي شده اند؟؟؟ چرا از حساب و محاسبه ميترسيد؟؟؟ لطفآ بفرمایيد طي اين سالها کدام يکي از حاکمان کشور مانند شما در امور سياسي، اقتصادي و حيف و ميل داراييِ ملي از برادرانش کمک خواسته است که عجله نمايد تا از چورعقب نمانيد؟؟؟ چرا يکروز نشد که صادقانه و شريفانه قاتلين داکترعبدالرحمان، حاجي قدير، محصلين پوهنتون کابل ... فهرست قاچاقچيان مواد مخدر، سران فاشيزم قومي (از هر قوم و ملت که باشند)، عاملين بمباردمان و کشتار بيگناهان، قاچاقبران معادن و آثار تاريخي ... را به ملت معرفي نمي نمایيد؟ تا خير و سعادت دو جهان را نصيب گرديد .

يقينآ که جرئت و غيرت چنين کاري را نداريد . پس خوب گفته اند : (که آزموده را آزمودن خطاست) . گمان نميکنم که ملت ديگر فريب رنگ و نيرنگهاي رنگارنگ را بخورد و پنج شش سال ديگر بر گرده ملت سوار شده تحت عنوان اينکه کارهاي باقي مانده را انجام ميدهيد . کدام کار؟؟؟ کدام انديشه و هدف خدمتگزاري به ملت و مردم؟؟؟ اگر منظور تان اينست که هنوز اطرافيانت از چور و چپاول دارايي عامه سير نشده اند اين موضوع جداگانه يي است. نشنيده ايد که ميگويند (چشم گرسنه را خدا سيرکند)

پس ناگذيريم مرور خيلي کوتاه داشته باشيم بر حاکميت هفت سال اخير.

افغانستان رسته از سه دهه بحران و ويراني هنوز به آ تش زير خاكستر مي ماند كه هر آن امكان دارد با كوچكترين بي احتياطي اين آتش زير خاكستر شعله ور گردد و حضور نيروهاي جنگ سالار به اين وضعيت بيشتر دامن زده است، اما آيا با مسامحه كاري و ميدان دادن به نيروهاي جنگ سالار تحت عنوان مجاهد و مبارز مي توان از اين واقعه جلوگيري كرد يا نه؟ بلكه مي توان بر دامنه اين تهديد نيز افزود. وضعيت افغانستان طي کمتر ازهفت سال اخير بعد از تحولات ۱۱ سپتامبر تغييرات زيادي نموده است و همگان چه دوست و چه دشمن، چه غربي و چه شرقي به اين باورند كه افغانستان بايد از اين برهه از زمان كوره راهي براي رسيدن به ثبات پيدا كند وگرنه براي هميشه فنا خواهد شد.

اما چگونگي گريز از شرايط فعلي ، سئوالي است كه اذهان همگان را به خود مشغول داشته و براي يافتن به دنبال پاسخي براي آن هستند. اما آيا اين گزينه كه بايد به نيروهاي که وطن راويران وکابل رابخاک يکسان نمودند  ، ميدان داده شود تا تجربيات اشتباه گذ شته خود را تكرار نمايند گزينه درستي است؟ آيا بايد انحصار قدرت همواره در دست قدرت مداران باشد ؟ و آيا اين ها قبلاً يك فرصت را براي ساختن افغانستان با خودخواهي هاي خود از دست نداده اند؟ .

همه اين ها سئوالاتي هستند كه بايد به دنبال پاسخي براي آن بود. جامعه افغانستان به دليل دوري از قانون و قانونمداري به يك جنگل تبديل شده است كه هركس زور بيشتر داشت همان قدرت حاكم به شمار مي رود . تفنگداران با تكيه به نيروي نظامي خويش خواستار هرج ومرج ، چورو چپا ول ، زورگوي وبي قانوني اند . آيا اين به صلاح مردم است؟ . پروژه خلع سلاح و تضعيف جنگ سالارا ن را دولت نه ، بلكه مردم به شدت خواستاراند . چون سه دهه جنگ و ويران گري همه داشته ها و نداشته هاي ما را نابود ساخته است و وضعيتي را به وجود آورد كه مردم براي رهايي از چنگ جنگ سالاران خواستار مداخله نيروهاي خارجي در قضيه اند.

مردم نه تنها خواستار خلع سلاح و حذف نيروهاي جنگ سالار هستند، بلكه اين راه را تنها راه اعاده امنيت در افغانستان مي دانند. حوادثهاي متعددي مانند حوادث هرات بين اسماعيل ورقيبان ، حوادث هشت جوزاي شهرکابل ، شاخ جنگي هاي عطادرمزارشريف ، خونريزي هاي دوامداردرجنوب وجنوب غرب و... به خوبي خطر اين جنگ سالاران را براي مردم افغانستان خاطرنشان ساخت كه يك سوء تفاهم مي تواند منجر به كشته شدن بيش از صد نفر شود و عده زيادي از مردم را در هول و ترس فروبرد و اين يعني اينكه ديگرزندگي زير سايه يك جنگ سالار هيچ گاه امنيت را براي افغانستان تامين نخواهد كرد.

اگر قدرت جنگ سالاران و باندهاي مافيايي مواد مخدر تحت حمايت آنها در افغانستان مهار نشود، شرايط فعلي نه تنها امنيت کشوررا به مخاطره خواهد افكند كه مشكلات بسياري را براي مردم پيش خواهد آورد و يك بار ديگر افغانستان را به معضل منطقه و فرامنطقه اي قبل از تحولات يازده سپتامبر تبديل خواهد كرد. معضلي كه هيچ كس نمي خواهد دوباره به وجود بيايد.

خيانت وخودخواهي اين جنگ سالا را ن که زاييده تحريکات پشت پرده قد رت هاي خارجي بود مملکت را بصورت سرزمين ملک الطوايفي درآورده و د رهرگوشه فرماندهي ؛ گروهي ؛ سردسته وگرد نکشي براي خو يش پوسته وپا تک وزندان وکشتا رگاه سا خته ازاين طريق قدرت وحاکميت خودرا به نمايش مي گذاشت . چورو چپاول دارائي هاي عامه، آغاز يافت. هر يک از گروه هاي مقاومت هر کدام باالنوبه هرآنچه در دست شان آمد به يغما بردند وآنرا دربازارهاي پاکستان به قيمت ناچيزبفروش رسانيدند. در اداره دولت كسانی هستند كه مانع آزادی ، دموكراسی ، حقوق زنان و بالاخره ترقی كشور بحساب ميروند .

ازجانب ديگربيداد فساد مالي‌، رشوت‌ ستاني‌ و بيكاري. خورد و برد قسمت‌ اعظم‌ كمك‌هاي‌ خارجي‌ به‌ وسيله‌ وزارتخانه‌ها و د يگر ارگان‌هاي‌ دولتي‌ و كند بودن‌ شرم‌ آور اعمار مجدد. سران‌ وفرماندهان ديروزي  در زير چشم‌ هزاران‌ عسكر امريكايي‌ و ناتو به‌ توليد و تجارت‌ بيسابقه‌ي‌ هيروئين‌ مشغول‌ بوده‌ كه‌ افغانستان‌ را مجدداً در صدر ليست‌ كشورهاي‌ توليد كننده‌ هيروئين‌ قرار داده‌اند. باوجود ادعاهاي‌ مبني‌ بر آزادي‌ بيان‌، فريادها در گلو خفه‌ مي‌گردند و آناني‌ كه‌ جرئت‌ ابراز نظرات‌ غير سازشكارانه‌ شان‌ را دارند با ضرب‌ و شتم‌ و تفنگ‌ و تهديد روبرو مي‌شوند. باوجود اين‌ كه‌ گاهگاهي‌ بوي‌ جنايات‌ سران‌ قدرت‌ و اقارب‌ و همد ستان‌ شان‌ در مطبوعات‌ جهاني‌ نيز بالا مي‌گيرد اما اين‌ ها بدون‌ كوچكترين‌ توجهي‌ به‌ اين‌ رسوايي‌ و با آرامش‌ خاطر به‌ اعمار قصرهاي‌ خود بالای سينه های مردم ادامه‌ مي‌دهند.

اكثريت‌ مهاجرين‌ مقيم‌ ايرا ن‌ و پاكستان‌ به‌ علت‌ استيلاي‌ بيكاري‌، عدم‌ امنيت‌ و ادامه‌ جنگ‌ و جنايت‌ توسط‌ تفنگداران  زندگي‌ پر توهين‌ و عذاب‌ در پاكستان‌ و ايران‌ را بر زند گي‌ زير سايه‌ تروريستان‌ ترجيح‌ مي‌دهند و آناني‌ نيز كه‌ برگشته‌ اند دربدر و پشيمان‌ اند. تحت‌ شرايط‌ فعلي‌ و با درنظرداشت ماهيت‌ خاينانه‌ و ميهن فروشانه‌ بنيادگرايان‌ هيچ‌ خوشبيني‌ و اميدي‌ نمي‌توان‌ به‌ آينده داشت ، تا زماني‌ كه‌ طاعون‌ بنياد گرايي‌ از كشور ما نابود نشده‌، هيچ‌ قانون‌ و عدالت اجتماعي ، دموکراسي ومردم سالاري نمي‌ تواند اثر مثبت‌ در بهبود اوضاع‌ سياسي‌ و اقتصادي‌ داشته‌ باشد.

افغانستان زماني مالک دموکراسي ، قانون‌ ،  حکومت مردمي وانتخابات د موكراتيك‌ خواهد بود كه‌ بر ركن‌ اساسي‌ آن‌ ـ سكيولاريزم ـ استوار باشد. چون‌ سران‌ بنيادگرايي ‌ جدايي‌ د ين‌ از دولت‌ را مانعي‌ بر سر راه‌ خود مي‌يابند، آن‌ را ضد اسلامي‌ مي‌نامند تا حاكميت‌ خويش‌ را تداوم‌ بخشند. رهبران‌ و قوماندانان‌ ‌ كه‌ به‌ قانون‌اساسي‌ بعنوان‌ سندي‌ بي‌ارزش‌ مي‌نگرند، با تكيه‌ بر تفنگ‌ خود انتخابات‌ آينده را نيز هرگز اجازه‌ نخواهد داد آزاد و شفاف‌ باشد.

متاسفانه درجمع معاونين ، ياران وکابينه کرزي نه تنها نماينده واقعي ملت وروشنفکران حضورندارد بلکه دريک نمايش پنهاني پست هاي معاونيت هاي رياست جمهوري ادارات استخباراتي وچوکي هاي کليدي را دروزارت دفاع بين ياران تنظيمي ديروزش تقسيم نمود . ماديديم که كرزى در كابينه هاي پيشين توجه زيادى به جنگ سالاران كرد وگفته مي شد که با اعلام کابينه بعدازانتخابات اين مشکل را رفع مي نمايد اما بااندوه فراوان نه تنها کاري صورت نگرفت بلکه صرف با برکناري فهيم (اعطاي القاب وامتيازهاي متعدد) همان نمايشنامه کهنه با همه دلزده گي ويک نواختي اش ادامه دارد. برخى مى گويند كه كرزى در مد ت شش سال حكومت بر افغانستان اكنون ديگر فرصت چندانى براى جلب اعتماد عمومى ندارد. به همين دليل اكنون مردم منتظرند كه ببينند عاقبت دولت با اينهمه تفنگ داران که دروزارتخانه هاي دفاع ، داخله ورياست عمومي امنيت ملي لميده اند ، به کجا کشانده خواهد شد .

کرزي به اين ممکن دل بسته باشد که باموجود يت نيروهاي بين المللي اينهمه تفنگداران که درادارات فوق الذکرسنگرگرفته اند نميتوانند عملي را انجام بدهند ، ولي دلسردي مردم ازدولت ، ازارواذيت دوامدار، بگيربزن وببرمردم بي دفاع ومعرفي افراد بي گناه بنام طالب والقاعده به نيروهاي بيگانه ، دزدي ، چپاول ورشوت ستاني درادارات دولتي ، حاکميت هاي متعدد شهري ومحلي ، تبليغات دوامداربرضد حاکميت ملي ، و... تاچه مدتي دوام ميابد . افزون بر اين كرزى مى بايد كم كم مقدمات خروج نيروهاى خارجى از افغانستان و جايگزينى اردوي ملى به جاى اين نيروها را فراهم آورد و در همان حال از مخدوش شدن امنيت و ثبات در اين كشور جلوگيرى كند.

آيا ا و خواهد توانست كشور بحران زده را در جاده ثبات و بازسازى قرار دهد؟ . دريک اقدامي نمايشي ديگر کرزی به تغيير و تبديل والی ها و قوماندانان امنيه ولايات اقدام مينمايد ، هدف ازين تغييرات تا مين بهتر امنيت و حاکميت بيشتر دولت در ولايات کشور اعلان شد. امابااين کارباگذشت هرروزوباسياستهاي تفرقه اندازي اش اوضاع رابدترازگذشته نموده است . درتمام حوادث هاي ناگواروخشن شخص وي مقصراصلي پنداشته ميشود .

در شرايط فعلي براي همگان آشکار است که مرکز گريزي و قانون شکني چه در ولايات و چه در مرکزبه اندازه ايست که هيچ مرجع قانوني نمي تواند در برابر آن ايستادگي کند . امروز بوروکراتيزم ريشه دار در کشور مانع هرگونه پيشرفت است، لذا برنامه هايي چون خلع سلاح ، مبارزه با مواد مخدر، تشکيل کميسيون هاي متعدد و غيره نتوانسته اند به موفقيت برسند.

در برابر اين نا بساماني بنيادي، سياست هايي چون تغيير مسئوولين در ولايات، سطحي به نظر می رسد، اين سياست ها نه تنها باعث بهبود اوضاع نمي شود بلکه به آشفتگي آن مي افزايد. از سوي ديگر در هم ريختگي صلاحيت هاو مسئوليت هاي دست اندر کاران امور و بخش هاي مختلف اداري سبب ناکامي اجرات مثبت و موثر ميگردد. اصلاحات اداري نيز در صورتي موثر است که هيچ کس نتواند به ناحق خواسته خود را به کرسي بنشاند. در هر حال ايجاد يک دولت مقتدر مرکزي با اتکا به اصل شايسته سالاری و مديريت علمي که بتواند به خواسته هاي مردم پاسخ مثبت بدهد، تنها راه سياسي بهبود اوضاع اجتماعي و اقتصادي به شمار مي رود. در غير آن هر شخصی با تجربه ای هم اگر دراين حلقه بسته ودر سيستم بهم آميخته قرار گيرد موفقيت چندانی نخواهد داشت. در کشوربسيارى از فرمانداران محلى و ولايتى هم ازاردو، پوليس و افسران امنيتي قبلاً فرماندهان جناح هاى مختلفى بوده اند كه براى سرنگونى طالبان در اواخر سال ۲۰۰۱ درتصرف قدرت پيشد ستي وخلاف توافق قبلي کابل را اشغال نمودند .

از آن زمان تاكنون سياستى كه مورد حمايت کرزي ، آمريكا، بريتانيا و سازمان ملل متحد قرار دارد، همواره بر اين اصل استوار بوده است كه اعمال غيرقانونى اين جناح ها در گذشته ناديده گرفته شود و به جاى آن با شركت دادن رهبران اين جناح ها در روند سياسى و خلع سلاح افراد تحت كنترول آنها از بروز برخوردهاى خشونت آميز در آينده جلوگيرى به عمل آيد.

آن چه كه اين فرماندهان مى توانند انجام بدهند، استفاده از سمت دولتى خود براى كشت خشخاش و قاچاق مواد مخدر است. آنها هنوز اسلحه در اختيار دارند و نفوذ گذشته خود را بر مردم حفظ كرده اند و اين موضوع، مشكلاتى را بويژه به وسيله ضبط غيرقانونى اموال ،دارايي وزمين مردم به وجود آورده است . تامين امنيت و جمع آوري سلا ح امنیت یکی از همان اصطلاحات واسمای بی مسمایی است که از زبان مسوولین دولتی وتریبیونها وبلند گوها دردا خل وخارج کشور به مود روز ومود سال بدل گردیده ، اما واقعیت خلاف آن است که می بینیم، میشنویم واحساس میکنیم .

 مردم این پرسش را مطرح میسازند که دولت ومسوولین امنیتی آن با اینهمه تشکیلات وسیع وهزینه های گزاف دربرابر اینهمه بی امنی وجنایت که طی سال هاي گذشته درتاریخ کشور ریکارد قایم کرده است، چه استدلالی دارد، مسوولین دولت با ادعا های بلند بالا و بهانه های ناهمگون دربرابر افکار پرسشگر مردم وجهانیان چه پاسخی دارند؟ آیا همین کفایت میکند که میگویند: بیست و پنج سال جنگ درین کشور جریان داشته ودرهفت سال برطرف نمیشود؟! وبرای آن بیست و پنجسال وقت لازمست؟ یا همینکه میگویند ما هنوز وسایل وامکانات لازم را نداریم...؟

قابل گفتن است که درکشور های دیگر وقتی دریک ادارهء ویا ادارات دولت بی کفایتی رونما میگردد ومسوولین آن از عهدهء انجام وظایف برنمیایند ، بدون تأخیر مسوولین یا استعفاء میدهند ویا ازسوی مقامات بالایی از کار سبکدوش میشوند. اما سیستم اداری اجاره داری دولتی درکشور ما مانند سایر موارد ازین امر مستثنی است ومقامات ومسوولین با وجود انواع غفلت وبی کفایتی هنوز هم خود را ذیحق دا نسته با افتخار به کار شان ادامه میدهند.

اما کشتن، بستن، بردن، اختطاف، زورگويي، قاچاق وحشت، بربريت، جنگ هاي ذات البيني و مردم آزاري با گذشت هر روز وسعت بي سا بقه پيدا مي نما يد . گزارش هايي در دست است که افراد ملبس به يونيفورم پوليس، در اخلال امنيت شهر نقش داشته اند، با اينکه از سوي مقامات دولتي اعلام شده که اين افراد از چوکات اداره پوليس خارج بوده اند و تنها از يونيفورم استفاده کرده اند، اما اين موضوع به قوت خود باقيست که با نبود زير ساخت اقتصادي افزايش بيکاري سبب اخلال در امنيت اجتماعي مي شود.

اين موضوع سبب پديد آمدن نوعي کانگستريزم شهري گرديده است . هم اكنون دهها هزار ميل سلاح نزد گروپ هاي مسلح وجود دارد كه عامل نا امني در كشور هستند. اگر سلاح جمع اوري شده باشد، پس اينهمه زورگويي، درگيري، قتل و جنايت چگونه اتفاق مي‌افتند.

همين حالا تنظيم هاي حزب گلبدين، جمعيت رباني، شوراي نظار، اتحاد سياف ، وحدت اكبري، حركت هاي اسلامي و ... كاملاً مسلح بوده، واليان و قوماندانان امنيه تنظيمي هر يك دهها ميل سلاح در اختيار دارند. سرگروپ ها و بعضي از فرماندهان و مسوولان اين تنظيم ها در دولت نيز شركت داشته ولي سلاحكوت هاي خود را حفظ كرده اند. کرزی و حواریونش، با پیش گرفتن سازشگری های نا سنجیده و مضر به حال مردم مظلوم ، با دادن امتیازات بیشتر به اقناع این دشمنان قسم خورده مردم ما پرداخته اند.

بدین ترتیب، به ملاحظه میرسد که سیاست سازشکارانه  ومصلحت گرایی کرزی در تمام عرصه ها با خالی کردن میدان به سرا ن جنگ وتفنگ برزخمهای ملت داغدارما نمک بی التفاتی پاشیده است. مردم به روشنی درک می کنند که درتعیینات دولتی، بیش ازنودوپنج درصد آن، افراد متعلق به احزاب وتنظیم های عامل خرابی افغانستان می باشند. ازهمین جاست که حاکمیت کرزی روزبه روز در انظارمردم رنگ می بازد ووی به تجرید کشانیده میشود. تفنگداران جنگ سالار بقا و نفع خویش را در ایجاد انارشيزم و برهم خوردگی وضع اجتماعی دیده، از همین جهت پیوسته در صدد  بی ثبات نگهداشتن اوضاع تلاش هاي مذبوهانه مينمايد و سود خویش را فقط و فقط در حنگ و تفنگ مي بينند آ نها به منظوراغوا و سرکوب مردم، در تمام عرصه ها دست به اقدامات خائنانه و ماجراجويانه میزنند.

دردولت کرزي روز بروز بر تعداد جرم و جنايت افزود ميگردد. چرا جرم و جنايت صد برابرشد ؟ در روز روشن غارت مسلحانه , قاچاق احجار قيمتي , كودك ربايي , اختطاف كارمندان بين المللي , ترورهاي سياسي , غارت كمك هاي بازسازي , رشد عقايد منفور بنيادگرايي, زنداني ساختن زنان و رشد فعاليتهاي روز افزون مامورين مخفي همسايگان , رشد توليد و قاچاق مواد مخدر همه وهمه قصه ي است ا زفشارروزافزون تفنگ وتفنگداران غيرمسوول درکشور. تعرض خشونت آمیز جنایی ـ دزدی مسلحانه، اخاذی و آدم ربایی توسط نیروهای نظامی، پولیس و شعیات استخبارات ـ تعرض بر مطبوعات و فعالان سیاسی، و نقض جدی حقوق انسانی زنان و دخترا ن ،تخلفات علیه اهالی فضای رعب و ترس در اکثر مناطق افغانستان حکمرواست.

 نیروهای نظامی و پولیس در اکثر مناطق بالای خانه های مردم از طرف شب یورش برده و اهالی ملکی را تاراج مینمایند. آنها به وسایل گوناگون وارد خانه های مردم میشوند، اعضای فامیل را برای ساعتها گروگان میگیرند، با اسلحه تهدید میکنند، اشیای گرانبهای شان را دزدی مینمایند و گاهی به زنان، دختران و پسران فامیل نیز تجاوز میکنند. افغانهای که توسط سازمان مورد مصاحبه قرار گرفته اند، در مورد تعداد زیادی ا ز قضایایی سخن گفته اند که در آن از گرفتاری، لت و کوب، نگهداری مردم برای اخاذی توسط نیروهای نظامی و پولیس و موجودیت زندانهای شخصی، مطالب فراوانی ثبت گردیده است.

همچنان در گزارش ديده بان حقوق بشر سازمان ملل متحد اعلام شده است که مردم افغانستان در اکثر مواقع اظهارداشته اند که آنان بيش از طالبان از رهبران فرقه‌اى محلى و فرماندهان نظامى بيم دارند.

مگر کرزي اين را نميدانست که تفنگداران بيش از دو دهه بالای خون ملت به تجارت مشغول بودند ؟ مگر داد و معامله های پيدا و پنهان اين تشنگا ن قدرت؛ مردم رنج کشيده ما را به خاک و خون نکشاند؟ مگر همين ها نبودند که در بدل ويرانه ساختن کشور؛ قصر های مجلل در داخل و خارج برای خود و اقارب خود اعمار نمودند؟  مگر همين بنياد گرايا ن نبودند که ميليون ها دالر کمک سعودی، آمريکا، فرانسه، جرمني، پاکستان، کشورهاي شيخ نشين ... را به حساب های شخصی خويش چه در زمان به اصطلاح جهاد و چه در زمان قدرت خويش در خارج واريز نمودند ؟ .

مگراينها نبودند که چوکی رياست جمهوری را چهار د ست وپا محکم چسپيده بودند ؛ به هر کنج وکناری که فرار کردند با خود بردند؟ . دار و ندار مردم کابل به تاراج رفت و از کشته ها پشته ها ساخته شد . مردم کابل حتی فرصت دفن شهدای خويش را نداشته و عزيزان خود را در خانه های خويش به خاک سپردند ولی اينها خمی بر ابرو نياورد . اکنون اين تاجرا ن خون و دلالا ن سيه د ل با ديده درا ئی خا صی خود را نمايندگان مردم ميدانند. غم انگيز تر اينکه کرزی بالای آرزوهای مردم پا گذاشته و جنگسالارانی را که هرگز شانس ورود به دولت و پارلمان را نداشتند؛ به قدرت و حاکميت شريک ساخته در زد و بند پنهاني و آشکاراز همديگر حمايت نموده و بر گرده مردم سوار شد ند .

 اما با انفاذ قانون ، تشکيل لويه جرگه وانتخاب کرزي به صفت ريس جمهوريک بار دگر  پستهاي بزرگ دولتي ، رتبه هاي بزرگ نظامي ، پارلمان ونمايندگي هاي سياسي کشوردرخارج بد ست آنان قرارگرفت.

سازمان آمریکایی نظارت بر حقوق بشر از حامد کرزی، خواست از هیچکدام از جنگسالاران و فرماندهان گروه های نظامی در کابینه جد ید ش استفاده نکند. اين سازمان می گوید کرزی باید با اتکا به حمایت مردمی موجود، افرادی را که جنایات گذشته به آنها منتسب دانسته می شود را کنار بگذارد. 

سازمان نظارت بر حقوق بشر نامه اش را با تبریک به کرزی آغاز می کند که اولین رئیس جمهور منتخب است. اما این سازمان در نامه یاد آوری می کند که او مسئول اداره کشوری است که جنگسالاران و فرماندهان محلی هنوز از خشونت و زور و وحشت آفرینی برای مرعوب کردن بخش عظیمی از مردم این کشور استفاده می کنند. در این نامه از کرزی خواسته شده که نه تنها از انتساب چنین افرادی در کابینه خود داری کند بلکه برای کاستن از میزان قدرت آنها اقداماتی انجام دهد.

بسیاری از مردم از این خواسته سازمان نظارت بر حقوق بشر حمایت می کنند. توجه ویژه این سازمان به به تاراجگران که کابل را به ويرانه ومردم را به ديارنابودي فرستاد، معطوف شده بود . این سازمان همچنین می گوید کرزی باید در مورد حقوق زنان کارهای بسیار بیشتری انجام دهد و بر ارتش امریکا بخاطر بدرفتاری نیروهایش در طی عملیات و رفتار بد با زندانیان فشار بیشتری وارد کند. اما کرزي به ريش همه خنديد.

سند تحقیقاتی کمیسیون مستقل حقوق بشر گرچند حاوی نقایص زیادی بود، با آنهم نشان داد که بیش ازنود درصد مردم خواهان محکمه جنایتکاران تفنگداراند  . ازجانب ديگر سند صد وشصت صفحه ای دیگری ازطرف نهاد بین المللی دیدبان حقوق بشرتهیه وبرای حکومت کرزی ارائه شد.  دراین سند ازجنایات تفنگدارا ن قاتل ووحشي  یاد آوری گردیده، درآن آمده که کیها جنایات کردند وچه جنایاتی را مرتکب شده اند. سند به گفته تهیه کنند گانش ازطریق مصاحبه های زنده تدوین گردیده وحقایق ا ست که جنایات صورت گرفته درهرات، کابل، مزار، وده ها ولایت دیگرگوا آن اند.

درسند ازحامد کرزی خواسته شده تا امتیازدهی را کنارگذاشته؛ بار دیگر سرنوشت ملت را بدست جنایات سالاران آزموده شده قربانی نکند، مردم خواهان رسیدگی به جنایات گذشته ای، درند گان خویش اند.

 اما برخورد دولت در قبال این سند هم منفي و جانبدارانه بود. در اداره که کرزي آنرا مديريت مينمايد با گذشت سالها هنوز کلمات کفر، الحاد، مرتد، بي د ين، بي خدا ... در رسانه ها و در بگو مگو ها طنين دارد. وهم صدها پرابلم وجنايت د رزيرريش کرزي ودرساحه حاکميت قواي بين المللي وجود دا رد، چرا ا زبازپرس وقانون خبري نيست ؟

هنوز قاچاق مواد مخدر، معادن، انبارهاي اسلحه، چور و چپاول سرما يه ها ي دولتي و شخصي، زمامداري تفنگ و تفنگ دار، افراد حزبي و تنظيمي در هيت رهبري دولت، رشوت و رشوت ستاني، قتل و جنايت هاي تکا ن دهنده، دزدي و اختلا س، خويش خوري و قوم پرستي ... به پيما نه زيادي به چشم مي خورد ولي با اندوه فراوان با گذشت هر روز وسعت بي سابقه پيدا نموده و قانون و دولت را زير سوال برده اند.

از يکطرف نگرانيهاى بين المللي از تشديد بحران در افغانستان و افزايش خطر طالبان، تا جايي پيش رفت که برخي از مقامهاى سازمان ملل حتي از احتمال بازگشت افغانستان به دوران سياه گذشته در نتيجه افزايش خشونت طالبان و کم توجهي بين المللي به اين کشور تحت تاثير بحران عراق سخن گفتند.فيليپو گراندى  کميسر عالي امور پناهندگان سازمان ملل در افغانستان با بيان اينکه ، علايم نگران کننده اى در اين کشور مشاهده مي شود، اعلام کرد : در جنوب افغانستان خطر و تهديد طالبان و القاعده همچنان باقي ا ست.

 آنتونيو ماريا کوستا مدير اجرايي موسسه مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل نيز هشدار داده است : اين احتمال وجود دا رد که افغانستان بار ديگر به کشور ناکام مبدل شود و در اختيار تروريستهاى مواد مخدر قرار گيرد.

سرانجام اگر بنيادگرايان‌ به‌ خاطر خيانت‌ها و جنايت‌هاي‌ بيشماري‌ كه‌ مرتكب‌ شده‌اند به‌ پاي‌ ميز محاكمه‌ كشيده‌ نشده‌ و مخصوصاً ميليون ‌ها دالري‌ ذخيره و انباشته‌ ‌اند از حلقوم‌ شان‌ بيرون‌ نشود در واقع‌ هيچ‌ كاري‌ عليه‌ آنان‌ صورت‌ نگرفته‌ است‌ و قادر خواهند بود با پول‌ بي‌حساب‌ خود به‌ هر رذالت‌ و ترور و توطئه‌ و تقلب‌ دست‌ بزنند. ولي‌ متاسفا نه سازش و سازشكاري ‌چون گذشته ادامه پيداکرده است .

تا زماني‌ كه‌ بنيادگرايي‌ از بغل‌ جامعه‌ جراحي‌ نشده‌ است‌، مردم‌ افغانستان‌ هرگز روي‌ آرامي‌ و بازسازي‌ و بهروزي‌ را نخواهند ديد. اين‌ خاينان‌ با آنهمه‌ ثروت‌ بيكران‌ و انبارهاي‌ اسلحه‌ چه‌ خواهند كرد جز تلا ش‌ براي‌ غصب‌ قدرت‌؟ . گرا ف جرم و جنايت در كابل آنقدر اوج گرفته كه بيرون از هر حساب و کتاب است . علل آن را مي ‌توان در فقر و آ لوده بودن پوليس به جنايت دانست. هر دزدي و يا قتلي كه صورت مي‌گيرد گفته مي‌ شود، دزدان يا قاتلان لباس پوليس به تن داشته اند.  

ازجانب ديگرکميسيون مستقل انتخابات پيشنهاد برگزاري همزمان انتخابات رياست جمهوري و مجلس ملي را رد کرد ، اما پذيرفت که انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي محلي به صورت همزمان برگزار شود .

کميسيون مستقل انتخابات اين استدلال را که بمنظور صرفه جويي در هزينه ها ، سه انتخابات رياست جمهوري ، مجلس و شوراهاي محلي همزمان برگزار شود موجه ندانست و بر برگزاري جداگانه انتخابات تاکيد کرد . بنظر مي رسد که مخالفت کميسيون مستقل انتخابات با برگزاري همزمان انتخابات رياست جمهوري و مجلس ملي دلايل سياسي و حقوقي خاص خود را دارد . بدين معنا که از يک طرف برگزاري همزمان انتخابات رياست جمهوري با مجلس به معناي تمديد رياست جمهوري کرزي بمدت يک سال بيش از دوره قانوني اش بود که مغايرت آشکاربا قانون اساسي دارد و از طرف ديگر بحث امنيت انتخابات با درنظرداشت رقابت ها و تضادهاي شخصي و گروهي نامزدهاي مجلس نیز مي تواند مطرح باشد .

از اينرو به باور تحليلگران، کميسيون مستقل انتخابات موضع مناسبی اتخاذ کرده است . هرچند ممکن است هزينه برگزاري انتخابات جداگانه همچنان مطرح باشد ولي موضوع هزینه ها، درمقابل رعايت قانون و احترام به قانون اساسي ، اهميت چنداني نخواهد داشت .

 بويژه آنکه قراراست مصارفات برگزاري انتخابات را مجامع جهاني تامين کنند. باين ترتيب مشاهده مي شود که افغانستان به رغم دشواريهايي که دارد در تلاش است نهادهاي حکومتي به گونه اي سازماندهي شوند که رعايت قانون شده باشد . منتها بايد توجه داشت که دوره حاکميت کرزي در بهار سال آينده به پايان مي رسد و انتخابات مجلس ملي نيز یک سال بعد ازآن برگزار خواهد شد. بر اين اساس رئيس جمهوري بعدي مسئوليت برگزاري انتخابات مجلس ملي را به عهده خواهدداشت .

اهميت اين موضوع در آن است که از هم اکنون بحثي وجود دارد که شخصيت هايي با تابعيت هاي دوگانه داوطلب رياست جمهوري هستند و اگر آنها نامزدشوند بحث ممنوعيت تابعيت دوگانه در قانون اساسي پيش خواهد آمد که ممکن است اختلافات جدي بوجود بياورد . در عين حال بايد اين واقعيت را در نظر گرفت که نيروهاي آمريکايي و ناتو در افغانستان حضور دارند و نمي توان اميدوار بود که اين حضور گسترده نظامي در جهت دهي انتخابات رياست جمهوري بي تاثير باشد .

در هرحال اعلام زمان جداگانه انتخابات رياست جمهوري و مجلس ملي از طرف کميسيون مستقل انتخابات مي تواند به ‌بحث ها درباره برگزاري همزمان انتخابات رياست جمهوري و مجلس ملي پايان دهد، ولي بحث هاي مهم تر از جمله امنيت انتخابات همچنان مطرح باقي مي ماند . بمنظور رفع نگراني در همين زمینه است که مسئولان کميسيون برگزاري انتخابات گفته اند در حال مذاکره با نيروهاي امنيتي داخلي و خارجي هستند تا مطمئن شوند که انتخابات در فضاي امني برگزار خواهد شد .

محموله ای بزرگ از سلاح که توسط هلی کوپترهای قوای ائتلاف هدایت می شد، در ولسوالی ارغنداب ولایت زابل به يكي از قوماندانان طالب تحویل داده شده است. اين مسئله همواره از سوي نيروهاي ائتلاف و مسوولين رد شد، اما کمیسیون امنیت داخلی ولسی جرگه رئيس امنيت ملي و وزراي دفاع و امور داخله را فراخوانده بود، بر اين مسئله مهر تأييد گذاشت و گفت كه حتی امنیت منطقه ای که قرار بوده سلاح را طالبان تحویل بگیرند، توسط خود آنان گرفته شده و طالبان از قبل در جریان قضیه بودن و منتظر تحویل گیری تسیلحات بوده اند. گرچند رئيس امنيت اين گفته ها را شایعات عنوان کرد، اما يكي از نماينده گان ولايت زابل نيز بر اين اقدام نيروهاي ائتلاف مهر تأييد گذاشت.
در گذشته گفته مي شد كه نيروهاي خارجي همان طوري كه به افغانستان كمك مي كنند، به طالبان نيز كمك هايي را مي رسانند كه اثبات كمك به طالبان در ولايت زابل، شايعات گذشته را به واقعيت نزديك تر مي سازد. البته نمونه هاي افشا شده اي از همكاري نيروهاي خارجي در كشور به خصوص در ولايت هلمند نيز وجود دارد. به عنوان مثل مي توان به طرح انگليس براي ساخت يك كمپ آموزشي براي طالبان در هلمند و همچنين معامله آن ها در قبال ولسوالي موسي قلعه اشاره كرد.

همچنين اخراج دو ديپلومات خارجي از كشور كه اقدام به مذاكره با طالبان نموده بودند،‌ نمونه اي ثابت شده از همكاري هاي نيروهاي خارجي با مخالفين دولت است. اثبات همكاري قواي ائتلاف با طالبان در ولايت زابل،‌ نشان از اين امر دارد كه مردم اين ولايت هوشيارتر از قبل نسبت به حوادث پيرامون خود برخورد مي‌ كنند و تحركات مشكوك در منطقه براي شان غيرقابل قبول است. بدون شك تداوم چنين روندي از سوي مردم، به نفع امنيت و ثبات كشور خواهد بود و مردم بايد در صحنه حضور داشته باشند. تثبيت كمك نيروهاي ائتلاف به طالبان، بيان گر اين مسئله است كه اين نيروها هيچ گاه در عمل كرد خود نسبت به مسائل افغانستان صادق نبوده اند و فعاليت هاي آن ها از شفافيت كافي برخوردار نبوده است.

سياست هاي يك جانبه نيروهاي خارجي به خصوص آمريكا و انگليس، عامل اصلي رو به وخامت گرائيدن اوضاع افغانستان به خصوص در بخش امنيتي است و اين امر نشان مي دهد كه اين كشورها به دنبال تداوم ناامني ها و درگيري ها در افغانستان هستند.

اثبات اين مسئله به يك رسوايي بزرگ براي اين نيروها مبدل گشته است. آمريكا و انگليس در طول ساليان گذشته همواره از حضور بلندمدت خويش در افغانستان دم زده اند و اين مسئله واضح و آشكار است كه حضور بلندمدت در افغانستان تنها در گرو تداوم ناامني ها و ناآرامي ها است و اگر افغانستان به سوي ثبات و صلح پيش برود، آن ها ديگر مجالي براي حضور در كشور نخواهند داشت و در نهايت مجبور خواهند شد افغانستان را ترك كنند كه اين مسئله، برخلاف اهداف و منافع آن ها در منطقه است.اين نيروها گاهي از دولت افغانستان حمايت كرده اند و گاهي بر عليه آن با طالبان و مخالفين دولت همكاري داشته اند، پس قواي ائتلاف به رهبري آمريكا به جاي اين كه حامي دولت و مردم باشد، دشمن آن ها بوده اند!

دولت افغانستان بايد برخوردهاي محافظه كارانه خويش را نسبت به اين مسائل مهم و خطير كنار بگذارد و دست برخورد قاطع در قبال چنين مسائلي بزند،‌ در غير اين صورت، مردم را به مقابله با خود دعوت مي نمايد. همچنين ساير كشورهاي حاضر در افغانستان كه مأموريت شان به نوعي در سايه سياست هاي يك جانبه و تجاوزگرايانه آمريكا با ناكامي مواجه شده، بايد با وارد ساختن فشار بر آمريكا و انگليس، از آن ها بخواهند سياست هاي خود را تصحيح بكنند. در اين ميان دنباله روي اين كشورها از سياست هاي آمريكا، آن ها را با ناكامي هاي بيشتري در افغانستان مواجه خواهد ساخت.

همچنان درين روزها خدايداد، وزير مبارزه با مواد مخدر ا، توسعه کشت خشخاش و توليد مواد مخدر در کشور را ،پديده سياسي دانست .. .  وي که در سومين روز ارائه گزارش نهادهاي دولتي به ملت سخن مي گفت از تروريسم ، حضور قاچاقچيان ، گروههاي مسلح و زمين داران بزرگ بعنوان عوامل مهم توسعه کشت خشخاش و توليد مواد مخدر ياد کرد . وزير مبارزه با مواد مخدر عوامل منطقه اي و بين المللي را در افزايش توليد مواد مخدر موثر دانست و گفت مافياي جهاني مواد مخدر ، از يکسال قبل براي بذر پول کافي دراختيار دهقانان ارزگان قرار ميدهند . درهمين حال تاج محمد رئيس کميسيون مبارزه با مواد مخدر مجلس نيز اعلام کرد که مواد کيميايي لازم برای توليد هروئين در افغانستان از يکصدوهجده مسیری که در کنترول پوليس نيست به داخل اين کشور قاچاق مي شود . براساس گزارش سازمان ملل ، در سال جاري ، ميزان توليد مواد مخدر در افغانستان از مرز هشت هزار تن خواهد گذشت . مقامات غربي ميکوشند دولت کابل و فساد در دستگاههاي دولتي را عامل اصلي افزايش سرسام آور کشت خشخاش و توليد مواد مخدر نشان دهند. اما گزارشهاي منتشر شده در مورد ميزان اجراي تعهدات کشورهاي غربي در روند بازسازي و تمايل نداشتن آنها براي کمک به تقويت و تجهيز اردو وپوليس ملي نشان ميدهد که وضعيت مواد مخدر در بيش از آنکه معلول عملکرد دولتمردان افغانستان باشد ، نتيجه ادامه موجوديت قواي بيگانه است .

گزارشهايي نیز مطبوعات کشورمنتشر کرده اند که از دست داشتن نظاميان غربي و شرکتهاي امنيتي وابسته به آنها در قاچاق مواد مخدر حکايت دارد . در چنين شرايطي از ديدگاه ناظران سياسي تا زماني که امريکا به حضور نظامي خود در افغانستان ادامه ميدهد و دولت فاقد اردوو پوليس ملي قدرتمند با تجهيزات کافي است نگرانيها از ادامه کشت خشخاش و توليد مواد مخدر ادامه خواهد داشت . درين گيرودار رییس اداره مستقل مبارزه با ارتشا و فساد اداری، لوی سارنوالی و دستگاه قضایی را به فساد متهم کرده است. 

عزت الله واصفی در جلسه گزارش دهی گفت که این ادارات، در خدمت ناقضین قانون قرار گرفته اند.  واصفی همچنین سایر ادارات دولتی را به فساد و رشوت ستانی متهم کرد و گفت که این موضوع، حاکمیت قانون را به چالش کشیده است. 

مبارزه با فساد در شش سال گذشته ، از اولویتها بوده اما این روند تا کنون نتایج محسوسی نداشته است.  مقامات همواره نسبت به گسترش فساد در ادارات دولتی ابراز نگرانی می کنند.  واصفی در حالی که در مورد گسترش فساد در ادارات دولتی سخن می گفت، افزود که چندین دوسيه فساد علیه لوی سارنوالی نیز در نزد او موجود است.  او گفت: هر کدام از ما باید سر به گریبان خود کنیم و در مورد خود بی اندیشیم. من دوسيه هاي زيادي علیه سارنوال دارم.  جبار ثابت، سال گذشته جهاد علیه فساد را اعلام کرد و بدنبال آن، دهها نفر از مقامات دولتی را به دلیل دست داشتن در فساد و رشوت ستانی، بازداشت کرد.

ازجانب ديگرمتاسفانه فضاى سياسى افغانستان بسيار زودتر از آ نچه تصور مى رفت رنگ خشونت  گرفته است. فروپاشى پايه هاى امنيت در شهرها و ولايات به دنبال خود بسيارى از اميد ها و هدف ها را بر باد داده است از جمله اميد به تولد افغانستان باثباتى كه جامعه جهانى سرود آن را باسقوط طالبان  سرداد.

شكستى كه نيروهاى بيگانه در حدودهفت سال حضور خود در كشور متحمل شده اند آن قدر عميق است كه صحنه هاى تصنعى مانند کشتن ودستگيري طالبا دراينجا وآنجا نتواند ترديدى در آن بيفكند.

مسأله فقط اين نيست كه ماشين ترور وارعاب طالبان شتاب گرفته است و آن گونه كه سركرده اين باند جنايتکار، ملاعمر نيروهاى خارجى مستقر در افغانستان و دولت كابل را تهديد كرده كه تابستان سختى پيش روى خواهند داشت. بلكه منشأ آشفتگى و نابسامانى اينجا است كه شيرازه هدايت و سوق واداره  جنگ هم در جبهه دولتى وهم در سمت نيروهاى بين المللى به هم ريخته است.

هر دو گزارشى كه از سوى سازمان ملل و فرستادگان ناتو درباره دلايل كاميابى طالبان  تهيه شده بر اين واقعيت دلالت دارند . در اين گزارش ها به وضوح اعلام شده كه دولت كرزى با مجموعه اى از نابسامانى بويژه از فقر و فساد ادارى و صعفهاي دولتداري دست به گريبان است و همچنان نيروهاى بين المللى نيز علاوه بر اشتباه در تصميم گيرى و طرحهاي جنگي، هيچ كدام از تعهدات خويش را در زمينه هاى مهمى مانند بازسازى اقتصادى و آماده سازى اردووپوليس ملي و... انجام نداده است.

اين وضعيت ناگوار باعث شده كه در پايتخت كشورهاى درگير جنگ صحنه هايى از محاكمه و بازخواست برپا شود و دولت هاى اروپايى و آ مريكايى حاضر در صحنه با مخمصه جدى براى تصميم گيرى درباره افغانستان روبه رو شوند. در كابل دولت كرزى از ناحيه جناحى ازجانب  چهره هاى آشنابه حاکميتش (جبهه متحد ملي) به چالش كشيده شده است كه تصميم قطعى خويش را درباره بحران رهبرى كشور اتخاذ كند آخرين هشدار را دراين باره مارشال فهيم داد. فهيم از ناامنى ها، فقر و بيكارى به عنوان چالش هاى در برابر دولت ياد كرد كه هنوز كرزى قادر به حل آن نشده است. او گفت: «ضعف و ناتوانى دولت سبب شد كه امروز افغانستان در يك وضعيت بسيار بحرانى و خطرناك قرار بگيرد.

امروز همه مى دانند كه افغانستان در يك بحران اجتماعى، بحران بى اعتمادى و بحران امنيتى قرار دارد و همه نگران هستند.» پيشنهاد فهيم و همكارانش اين بوده كه كرزى ميزان اتكاى خويش را به نيروهاى بين المللى كاهش دهد و با گشودن چتر بسته حكمرانى از توان همه گروه ها و جناح ها براى فرونشاندن آتش شورش طالبان بهره گيرد. اما تراژدى شكست در افغانستان بازتاب هاى پر دامنه خويش را در روابط اعضاى ناتو بويژه مناسبات عضو ارشد اين سازمان يعنى آمريكا با اروپا آشكار كرده است . تا حدى كه كلمات پرخاشگرانه رئيس پنتاگون كه پيش از اين به عضو محتاط كاخ سفيد شهرت داشت ، زينت بخش صفحه اول همه رسانه ها شده است.  بنابراين مى توان با اطمينان حدس زد كه افغانستان در صدر گزارش همه ناظران رسانه اى و اطلاعاتى نشسته است كه ليست بلند ناكامى ها را براى رسانه يا سرويس هاى امنيتى شان تهيه كرده اند. تفاوت بارز بحران افغانستان با عراق در اين است كه شكست در عراق فقط دامن آمريكا و متحد اصلى آن انگليس را گرفت اما ناكامى در افغانستان پاى همه كشورهاى غربى و جامعه جهاني را در بر مى گيرد به اين دليل ساده كه در پروژه امنيت در افغانستان قريب به اتفاق كشورها داوطلبانه مشاركت ورزيدند وامضاى آن پاى چند ميثاق جهانى كه به تشكيل دولت جديد منجر شد منشاء يك تعهد حقوقى براى اين دولت ها شد.

اين وضعيت كه حتى در ادبيات روابط بين الملل عنوان -  مشاركت سازمان يافته -  به خود گرفت اكنون حتى كشورهايى كه شايد نخستين بار در بحران هاى بين المللى گام مى نهادند را در غائله افغانستان گرفته است.

يا آنكه كشورهايى مانند جاپان وآلمان كه سعى مى كردند از معرض اين قبيل تنش ها دور بمانند اكنون با موجى از مطالبات آمريكا و ناتو براى اعزام نيرو به صحنه جنگ افغانستان روبه رو شده اند.

مشاركت دسته جمعي  دولت هاى غربى در كارزار افغانستان بر خلاف تصورى كه وجود داشت، به تجربه اى تلخ انجاميد، در حالى كه پيش از اين گمان مى رفت در صورت تشكيل يك ائتلاف دولت هاى ليبرال و بسيج اردوي داوطلب آنها، پديده ترور وافراط گرايى به طور ريشه اى علاج خواهد شد اما آنچه در عمل رخ داد موجى از ناهماهنگى و بلاتكليفى بود كه جبهه به ظاهر متحد ايساف و ناتو در انجام اين مأموريت به آن دچار شد. اين آشفتگى در الگوى همكارى جمعى با آنكه اعتبار نهاد ملل متحد و پيمان ناتو را به چالش كشانده اما از جهاتى ديگر راه فرار را براى بازيگر اصلى موضوع افغانستان ، يعنى ايالات متحده هموار ساخته است. اتفاقات اخير اجلاس ناتو اين واقعيت را بوضوح آشكار ساخت.

اجلاسى كه در پى آن رابرت گيتس، وزير دفاع آمريكا بسيارى از اعضاى ناتو را به قصور در انجام سهم خود در نبرد با طالبان متهم ساخت. گيتس درست همانند برخورد طلبكارانه اى كه زمانى امثال رامسفلد با اروپاى عصر شيراك وشرودر داشتند نسل جديد رهبران اروپا را تلويحاً به بى كفايتى در ايفاى نقش هاى بين المللى متهم ساخت. گيتس بيش از همه برلين را آماج انتقاد قرار داده است. ترفند گيتس به نظر مى آيد گوشه چشمى هم به تمناى انتخاباتى بوش دارد آنجا كه او مدعى شده آمريكا راه جنگ را به درستى پيموده و فقط مشكل اين است كه بار نبرد با طالبان در جنوب و شرق افغانستان به طور نامتناسبى بر دوش نيروهاى آمريكايى، بريتانيايى، ها لندى و كانادايى است.

اما واقعيتى كه گيتس و دوستانش از بيان آن طفره مى روند اين است كه دولت هاى اروپايى فقط به اين دليل حاضر به ماندن در صحنه جنگ نيستند كه سربازان وجنگجويان شان ديگر انگيزه اى براى اين مأموريت ندارند واز طرفى دولت هاى شريك بوش در اروپا حاضر نيستند بيش ازاين سرنوشت خويش را به اوضاع وخيم افغانستان گره بزنند يا مانند سران كاخ سفيد خود را در معرض موج اعتراض افكار عمومى قرار دهند. حال كه همگان فرضيه شكست در افغانستان را پذيرفته اند اين روزها در همه محافل سخن از ضرورت يك طرح جديد است. اما كدام طرح مى تواند در گشودن گره فروبسته امنيت در اين سرزمين كارگر واقع شود و آيا حلقه مفقوده بحران همانا يافتن طرح است، بحثى است كه پاسخ هاى عجيب و بعضاً بلندپروازانه بدان داده شده است.

با مرورحوادث زمان حاکميت کرزي اين سوال پيش ميآيد که وي چگونه و وسيله چه کسي انتخاب خواهدشد؟ اما بعضي ها معتقد است که ساده ترين وآسان ترين راه براي انتخاب شدن نزد قواي بيگانه وسفارت آمريکا وانگليس محفوظ است وآن تقلب وپرنمودن صندوقها وبوجيها به کرزي ا ست ( چنين است که کرزي ميگويد من اکنون ايلا دادني نيستم ) ودرپا يان نيزاعلام ميشودکه ريس جمهورمنتخب مردم وبعدآ ريس جمهوردرگردهمايي خارجيان قسم ميخورد (تحليف بجامي آورد ) که درراه تامين منافع مشروع شما (خارجي ها) ازهيچگونه سعي وتلاش دريغ نکرده وافغانستان رابه فسا دوخانه جنگي بيشترسوق نمايم .

 

  

 

توجه !

کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !

  

سه شنبه، ۲۲  اپریل  ۲۰۰۸

www.esalat.org