چهارشنبه، ۲۵  مارچ ۲۰۰۹

بخش ۳

 

(صباح)

 

(یک پژوهش مستند در مورد اوضاع سیاسی، نظامی و اقتصادی افغانستان با اتکاء به بخشهای خبری و تحلیلی، داخلی و بین المللی)
 

 ماجراجویی های بوش و افغانستان

عملکرد بوش :

نقض حاکمیت کشورها و دستور حمله به عراق و افغانستان.

نادیده گرفتن حقوق در کشورهای تحت سطیره و مخالفت آشکار با حقوق بین الملل (بر اساس آمار منتشر شده از مرکز نظرسنجی بریتانیا (ORB)، هزاران نفر از مردم بی گناه عراق طی سال های موجودیت قوای آمریکایی، از طریق بمباران، تهاجم و لشکرکشی بصورت فجیعی کشته شده اند).

نابودی بیش از شصت درصد از زیربناهای اقتصادی و صحی عراق و افغانستان در دو جنگ متوالی.

بکارگیری سلاح های ممنوعه از جمله اورانیوم ضعییف شده و بمب های خوشه ای در عراق و افغانستان. اعمال رفتارهای غیراخلاقی نظامیان آمریکایی با مردم عراق و افغانستان بویژه با زنان و کودکان. کشته و زخمی کردن هزاران نفر از مردم بی گناه افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم.

سیاست های جنگی دولت بوش علاوه بر کشتار گسترده غیرنظامیان، باعث شده تا مردم آمریکا حدود پنج هزار سرباز خود را در عراق و حدود پنجصد سرباز را در افغانستان از دست بدهند.

بعد از آمریکایی ها، بارزترین تاثیر یازدهم سپتامبر را افغانها شاهد بودند.

فرو ریختن برج های مرکز تجارت جهانی، فروپاشی امارت طالبان را درپی داشت و مردمی که حس می کردند قربانیان فراموش شده جنگ سرد هستند، یکباره خود را در مرکز توجه جهان دیدند.

درحالیکه بیش از سه ماه از یازدهم سپتامبر می گذشت، در افغانستان از امارت اسلامی خبری نبود و نیروهای آمریکایی برای یافتن رهبران القاعده و طالبان در توره بوره، غار به غار می گشتند و جایزه یافتن اطلاعات دقیقی از پناهگاه اسامه بن لادن و ملا عمر، پنجاه میلیون دالر اعلام شد.

در سال دوهزارویک وقتی بوش اهداف خود از حمله به افغانستان را مبارزه با تروریسم و برقراری دمكراسی اعلام كرد، كمتر ناظر مطلعی می ‌توانست به این شعارها اعتماد كند. اكنون با گذشت نزدیک به هشت سال، بوش و ناتو هر كدام درصدد سلب مسئولیت از خود در مقابل وضعیت كنونی افغانستان هستند. البته بوش با بازگشت به تگزاس به‌عنوان یك فردعادی، اكنون چند روزی است كه دیگر از دوربین و نگاه خبرنگاران در امان است و مجبور نیست به آنها پاسخی بدهد، اما تا لحظه آخر دوران ریاست‌ جمهوری، اوعلاوه بر عراق و دیگر بحران‌هایی كه به‌عنوان پدید‌آورنده ‌اش سرزنش می ‌شد، درباره اوضاع افغانستان هم باید پاسخ می‌داد.

شاهد این مسئله پاسخ وی به سؤال خبرنگاری است كه در آخرین سفر بوش به افغانستان از او درباره افزایش فقر، خشونت و تروریسم و همچنین تحقق نیافتن شعارهای بازسازی در این كشور سؤال كرده بود كه رئیس‌ جمهور پیشین آمریكا، بدون اشاره به مستندات، صرفا به این پاسخ كلی بسنده كرد كه وضع مردم افغانستان بی‌ شك در مقایسه با سال دوهزارویک بهتر و شفاخانه ها و كلینیك‌های زیادی در كشور فعال شده است، شمار مکاتب در افغانستان افزایش یافته است و دختران و پسران زیادی دركشور به تحصیل اشتغال دارند. این ادعا به وضوح با واقعیات امروز جامعه افغانستان در تضاد قرار دارد. بــــراســاس اعلام كـمـیتــه‌ بین‌المللی مواد‌مخدر موسوم به‌ای. ان. سی. بی‌ (INCB) مربوط به سازمان ملل متحد، تولید هیروئین در افغانستان در سال دوهزاروهفت میلادی در مقایسه با سال دوهزاروشش، سی وچهار فیصد رشد داشته و با وجود تلاش‌ های بین‌المللی برای كاهش تولید مواد‌ مخدر در همین سال، در مجموع هشت هزار و دوصد تن هیروئین در افغانستان تولید شده است. در این مدت كاشت خشخاش در هفده فیصد افزایش یافته و هم‌ اكنون یکصدو نود و سه فیصد از مواد ‌مخدر موجود در بازارهای جهان در افغانستان تولید می‌شود. پیش‌ تر نیز آنتونیو ماریو كاستا، رئیس اداره مواد ‌مخدر سازمان ملل متحد اعلام كرده بود كه تولید تریاك در افغانستان با نا امنی‌ها و خشونت‌ های جاری در این كشور رابطه مستقیم دارد.

همین مسئول سازمان ملل هشدار داده بود كه اروپا، روسیه و كشورهایی كه هدف تولید تریاك در افغانستان هستند، باید خود را برای مقابله با تبعات امنیتی و سلامتی این ماده مخدر آماده كنند زیرا كشت خشخاش در افغانستان همواره افزایش داشته است‌ و آمار تولید تریاك تا پایان سال دوهزاروهشت به‌ طور غیرمنتظره‌ ای افزایش خواهد داشت. واقعیت این است كه از زمان حمله نیروهای ائتلاف به افغانستان، وظیفه مبارزه با تولید و قاچاق مواد‌ مخدر در كشور به نیروهای خارجی به‌ ویژه انگلیسی واگذار شده اما هر سال با رشد كشت خشخاش و در نهایت با افزایش تولید مواد ‌مخدر رو به ‌رو بوده ‌ایم. افزایش تولید مواد ‌مخدر در افغانستان در حالی صورت می‌گیرد كه نیروهای ائتلاف به رهبری آمریكا در افغانستان مسئول اصلی مبارزه با تولید مواد ‌مخدر در كشور هستند. هم‌ اكنون حدود چهل هزار نظامی، از حدود هشتاد هزار نیروی ائتلاف مستقر در افغانستان، آمریكایی هستند. میراث هشت ساله مداخله آمریكا و ناتو در افغانستان به همین اندك بسنده نمی ‌شود. خشونت و نا امنی نیز در این مدت همواره رو به گسترش بوده است. این موضوع به وضوح در گزارش نماینده ویژه ملل متحد در افغانستان به شورای امنیت آمده است:

خشونت و ناامنی در افغانستان به ‌ویژه در مناطق جنوب و شرق این كشور افزایش یافته و به سمت ولایت‌ های همجوار كابل رو به گسترش است. در این گزارش همچنین به افزایش حملات علیه غیرنظامیان و تلفات آنها بر اثر حملات هوایی نیروهای ائتلاف اشاره شده است. آثار فاجعه بار حضور قوای بی انظباط در افغانستان آنچنان مسجل است كه مسئولان انگلیسی نیز به آن معترف شده‌اند. چندی پیش هفته نامه فرانسوی لو كانار آنشنه، قسمت از سخنان محرمانه ژان فرانسیس فیتو، دیپلمات فرانسوی به دست آورده كه وی گزارشی را از دیدار خود با سر شرارد كوپر كولز، سفیر انگلیس در افغانستان ارائه می‌ دهد. در این دیدار، سفیر انگلیس اوضاع عمومی افغانستان را بد، اوضاع امنیتی آن را رو به وخامت و مردم را بی‌اعتماد به دولت ارزیابی می‌كند.

وی افزایش نیروهای ناتو را بی‌تاثیر و دارای نتیجه عكس قلمداد كرده و تصریح می‌ كند كه حضور نظامی نه راه حل مسئله بلكه بخشی از مشكل به شمار می‌رود و افزایش نیروها، ما را به‌عنوان یك نیروی غاصب و زورگو نشان خواهد داد. شاید جالب ‌ترین بخش افشا گری نشریه فرانسوی به این اعتراف سركوپر كولز بر می ‌گردد كه آشكارا شكست برنامه دمكراتیزاسیون افغانستان را فریاد می‌ زند، تنها شیوه حفظ كنترول بر افغانستان در دهه آینده قبول یك دیكتاتور قابل پذیرش خواهد بود و كشورهای عضو ناتو باید افكار عمومی را برای پذیرش این مسئله آماده سازند.

همچنان غیرنظامیان اصلی‌ترین قربانیان افزایش ناامنی و خشونت در افغانستان هستند. به گزارش حقوق بشر شمار قربانیان غیرنظامی ناشی از حملات هوایی آمریكا و ناتو در سال دوهزار و هفت سه برابر شده است. آخرین مثال از این كشتارغیرنظامیان در حمله هوایی ماه اگست نیروهای ناتو در شیندند بود كه نود غیرنظامی كه شصت نفر آنان را كودكان و زنان تشكیل می‌ داد. یكی از شعارهای بوش و نیروهای ائتلاف در لشكر كشی به افغانستان مبارزه با تروریسم به‌ ویژه القاعده و طالبان بود اما درین مدت نه تنها به این وعده توجه جدی صورت نگرفته بلکه رفته رفته رایزنی ‌ها برای به صحنه كشاندن طالبان در قدرت ظاهر شده است.

روزنامه انگلیسی آبزرور اواخر سپتامبر سال دوهزار و هشت افشاء كرده است مذاكرات بی ‌سابقه ‌ای میان یك مقام ارشد پیشین به نیابت از طالبان، نماینده دولت و میانجی ‌های دولت عربستان با حمایت برخی كشورهای غربی در جریان است تا راه برای مشاركت طالبان در حاكمیت هموار شود. انگلیس در این میان مسئولیت حمایت دیپلماتیك و لوژستیكی از مذاكرات را بر عهده دارد كه این اقدام در تناقض كامل با ادعاهای غربیهاست كه مدعی بودند فقط زمانی با طالبان وارد مذاكره خواهند شد كه این گروه، خشونت را مذموم شمرده و محكوم كند. فرانسوا فیون، صدراعظم فرانسه و همچنین منابع دولت افغانستان این مذاكرات را تایید كرده‌اند.

مداخله ناتو و آمریكا در افغانستان همچنین روند بازگشت مهاجرین را به میهن شان، تسهیل نكرده است. آنتونیو گوتیرز، هم آهنگ کننده عالی ملل متحد، در امور مهاجرین و بی جاشدگان، اعتراف كرد كه پس از حمله آمریكا و متحدانش در سال دوهزار و یک به افغانستان و سرنگونی طالبان، بخشی از مهاجرین به كشورشان بازگشتند اما این روند به‌دلیل اوج‌ گیری خشونت ‌ها و ناامنی اجتماعی و اقتصادی تقریبا متوقف شده است. در حدود چهارمیلیون و پنجصد هزار افغان در سی سال گذشته كه افغانستان درگیر جنگ بود، به ایران و پاكستان مهاجرت كرده‌اند.

ناتو حتی در افغانستان پیروزی نظامی قابل ملاحظه‌ ای به دست نیاورده است. عملیات نظامی كه اردوی آمریكا در افغانستان علیه نیروهای طالبان در پیش گرفته به بن بست رسیده است. درست است كه نیروهای آمریكایی توانستند در سال دوهزار و یک امارت طالبان را سرنگون كنند اما از آن زمان به بعد نیروهای طالبان مقاومت خود را تشدید كرده‌ اند و حتی چندین منطقه را در جنوب کشور به كنترول خود درآورده ‌اند.

مردم این مناطق نیز چاره‌ ای جز حمایت از طالبان ندارند زیرا بدون كمك به طالبان وضع زندگی آنها بهبود نخواهد یافت. بی‌جهت نیست كه ناتو بیش از هشتاد هزار نفر متشكل از نظامیان آمریكایی، انگلیسی و كانادایی را در مناطقی در جنوب شرقی افغانستان مستقر كرده است كه ازهشت سال پیش به این سو، این حضور نظامی ادامه دارد اما این موجودیت روزافزون نتوانسته است از فعالیت نیروهای طالبان بكاهد.

بنابر اعلام سازمان غیردولتی اینتگرتی واچ افغانستان از هرصد دالر اختصاص یافته به مردم افغانستان فقط چهل و پنج دالر آن به نفع مردم كشور سرمایه‌گذاری شده است. شاخص امید به زندگی در افغانستان، به چهل و چهار سال كاهش یافته است و معضله و مشکلات گروگانگیری و آدم ربایی نیز به‌ گونه دیگری مردم را آزار می‌ دهد. ابعاد این مشكل به اندازه‌ ای است كه تاجران در ماه جون گذشته هیئتی را نزد كرزی فرستادند و از وی خواستند محکمه خاصی را برای محاكمه آدم ربایان تشكیل دهد. دوست و دشمن به این مهم معترفند كه گسترش نا امنی و آدم ربایی، كشته شدن هزاران غیرنظامی، افزایش تولید مواد ‌مخدر و بی ‌توجهی به طرح‌ های بازسازی، نتیجه افكار توسعه طلبانه بوش در افغانستان در هشت سال گذشته است؛ اگرچه خود وی نظر دیگری دارد. این جمله كرزی، در آخرین نشست خبری مشترك با بوش در كابل، گویای همه چیز است: مردم ما آرزوی یك زندگی آرام دارند و با آرزوی زندگی آرام، جامعه جهانی را در كشورمان پذیرفتیم. ما جامعه جهانی را در افغانستان نپذیرفتیم كه وضع ‌ما بدتر شود، ما جامعه جهانی را پذیرفتیم تا وضعمان بهتر شود. رویدادهای افغانستان نشان می دهد که دیگر نیاز به تعقیب طالبان در غارهای توره بوره نیست. بلکه سوال اصلی این است که حد اقل از نظر روانی کی بر افغانستان تسلط دارد؟ طالبان یا دولت مورد حمایت آمریکا ؟ وقتی فاصله کابل - غزنی (یکی از شهرهای نزدیک به پایتخت) را که چیزی بیش از ۱۵۰ کیلومتر است بپیمایید، در این مسیر، جاده ای که پنج سال پیش به کمک مالی آمریکا و عربستان سعودی بازسازی شد و یکی از دست آوردهای حکومت کرزی به حساب می آید، اما اکنون بیش از صدها مناطق این جاده منفجر شده، آهن موتر های سوخته در دو طرف جاده دیده می شود و ترس و دلهره در تمام جاده بر مسافران مستولی است.

هیچ کسی به معنای واقعی کلمه برین شاهراه ( کابل - قندهار - هرات) مسلط نیست. گاه گاهی کاروانهای نیروهای خارجی از آن عبور می کند، گزمه های اردو و پولیس به چشم میخورد. اما طالبان نیز حضور فعال و همیشگی دارند.

طالبان مسافرین را متوقف نموده تلاشی بدنی می کنند و بعضی وقت ها افرادی را با خود می برند و یا هم تانکری را که نظر آنها حامل مواد سوخت برای نیروهای خارجی است، به آتش می کشند. دولت که پیش از این کمتر دیده شده بود از متحدان بین المللی اش شکایت کند، اخیرا به دنبال افزایش کشتار مردم بی گناه و بی دفاع کرزی شدیدا از نیروهای خارجی انتقاد کرد و گفت - خاک افغانستان از من است و اختیار آن نیز از آن من است، کرزی هنگام سخنرانی در جمع وارثین حادثه شیندند، بصراحت گفت، میانه اش با خارجی ها خراب شده. شکایت کرزی از نیروهای خارجی همین جا خاتمه نیافت، او چندی بعد خارجی ها را (فتنه انداز) خواند و گفت، خارجی ها می خواهند نفاق افکنی کنند.

به نظر می رسد، طالبان هفت سال پس ازسقوط نه تنها در رسانه ها و تبلیغات حضور دارند، بلکه فعالیت اکتیف و سرسختی آنها در مبارزه مسلحانه، میان متحدان استراتژیک هفت سال پیش نیز فاصله ایجاد کرده است.

 میزان سرمایه گذاری شرکت های خصوصی به سرعت کاهش یافته، روند بازگشت افغانها از کشورهای همسایه متوقف شده و خبرهای بدی ازکشور دوباره در سرخط رسانه های داخلی و خارجی جای بازنموده است. این بار آنچه وضعیت را خیلی متفاوت می کند این است که تنها دولت نیست که بی اعتبار می شود، بلکه اعتبار قدرتهای بزرگ دنیا و ارزش های چون دموکراسی، حقوق بشر و جامعه مدنی نیز بی اعتبار و خدشه دار خواهد شد. هفت سال بعد از یازده سپتامبر، هم مقامات داخلی و هم برخی از مقامات کشورها و نهادهای کمک کننده به افغانستان از اشتباهاتی سخن می گویند که اگر نتوان گفت فرصت جبران آن از دست رفته حداقل دیر شده است.

شاید به همین دلیل است که برخی از چهره های برجسته دخیل در قضایای هفت سال گذشته افغانستان از جمله فرانسیس ویندرل، نماینده پیشین اتحادیه اروپا در افغانستان از تغییر استراتژی جامعه جهانی سخن می گوید؛ چیزی که به گفته وی تنها وقتی ممکن است که دولت جدیدی در آمریکا روی کار آید. فرانچسکو وندرل در گفت وگوی اختصاصی با شبکه خبری بی.بی.سی گفت: من برای اشتباهاتی که در افغانستان مرتکب شدیم، متاسفم. به گفته وی، غرب نسبت به عراق بی توجهی کرد، کرزی را بدون دادن قدرت و امکانات لازم به عنوان فردی که می تواند معجزه کند در نظر گرفت و نسبت به نقش پاکستان در منطقه نسنجیده عمل کرد. تا زمانی که دولت بوش بر سر کار است، تغییر روش در افغانستان غیرممکن است.

مردم آمریکا با رویه اتخاذ شده و دوگانه آمریکا در مورد مسائل جهانی مخالفند. در این زمینه تظاهرات گسترده مردم آمریکا درآغاز تدارک حمله به عراق قابل ذکر است. عمل آمریکا در اوستیای جنوبی و آبخازیی گزینشی است و برای تامین خواستهای خود و تامین منافع بیشتر و زیرپا گذاشتن منافع دیگر کشورها و ملتها صورت می گیرد. دولت بوش مانند مغولها عمل می کند و ویران می کند و آباد نمی کند. در عراق و افغانستان ویرانی ببار آورده ولی عمران و بازسازی نمی کند و نخواهد کرد. حکومتی در برابر ملت خود سرافراز خواهد بود که با درایت و دوراندیشی و بدور از تعصب و عصبانیت و با حوصله مدیریت کند. سیاست علم و هنر مصالحه است و نه خشونت و پرخاشگری.

 

توجه

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با کسب مجوز کتبی از «اصالت» مجاز است !

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد.

Copyright©2006Esalat

www.esalat.org