یکشنبه، ۲۷ فبروری ۲۰۱۱
حقخواه
فبروری ۲۰۱۱
سلطانعلی کشتمند از سر بر آوردگان ممتاز جامعه ستم زده و زحمتکش هزاره، در فرایند شکل گیری، ظهور و بالندگی نهضت رها یبخش، در چهارچوب خطوط بر ناموی "جمیعت دموکراتیک خلق" به خاطر رنجهای بیکران خلق افغا نستان" به مثابه یکی از فعالان نهضت، تحت رهنمایی آموزگار سیاسی خویش ببرک کارمل فقید نقش مؤثر تنویری، بیداری دهنده و روشنگرانه در اشاعه آرمانهای نجیبانه، در راستای مبارزه سیاسی بخاطر عدالت، ترقی آزادی و دموکراسی و با اهتزاز کشیدن پرچم انترناسیونالیزم، از خود بجا گذاشت. وی به پا داش ریکورد مبارزه سیاسی اش، درست پس از پیروزی قیام ثور و در جریان بیداد گری امین، شکنجه های هولناک و مرگبار را در زیر چکمه های خونین باند تبهکار امین جلاد، در ریاست مسلخ "کام" امین قصاب تجربه نمود. پس از رهایی از زندان، در عهد حاکمیت محترم ببرک کارمل، به حیث وزیر پلان و عضو بیروی سیاسی کمیته مرکزی حزب حاکم احراز موقعیت نمود.
مرحوم ببرک کارمل در یک سناریوی دادخواهانه و عدالت جویانه به منظور ایجاد پیش زمینه های حل "مسئله ملی" در کشور، بخاطر مشارکت فعال ملی در اهرم قدرت و بلانس توازن ملی در دایره نظام، یکی از بینظیر ترین نظام سیاسی خدمت گذار و مردم سالار را در تاریخ پر آشوب افغانستان پایه گذاری نمود که نظام وی بدون شک آیینه تمام نمای بود که همه اقوام، ملیت ها و گروه های قومی، ملی و مذهبی، در یک رویکرد عملگرایانه، به طور متوازن و با سهولت، سیمای خویش را بطور شفاف و با سهولت در آن به نمایش می کشیدند.
در یک چرخش دراماتیک، با در هم شکسته شدن زنجیره های تبعیض دیر پا علیه ملیت شریف هزاره، آقای سلطانعلی کشتمند بعداً به حیث فرد دوم در ساختار حاکمیت در دوران زنده یاد کارمل، یعنی صدر اعظم نظام تقرر یافت و انصافاً، با کار آئی و تدبیر مدبرانه با تکیه بر مدیریت سالم کادر های حزبی و دولتی و با مساعدت با هم پیوسته و همیشگی ارگان های حزبی و دولتی، در اوج تجاوزات ویرانگرانه و اقدامات سبوتاژ گرانه باند های مسلح تروریستی ضد دولتی، قدرت های بزرگ و تجاوز کار غربی، رهبران گوش بفرمان عرب و مداخلات و تجاوزات کشور های همسایه، چرخه های اقتصادی نظام را، بطور استادانه به چرخش کشید و قابلیت مالی و توانایی های اقتصادی نظام را ارتقا بخشید.
ستاره بخت آقای کشتمند، زمانی از رخشندگی باز ماند و او در شاهراه "فرود" قدم رنجه فرمود که در یک تبانی و توطئه سازمان یافته بوسیله رهبران کرملین، در آستانه مقدمه چینی فروپاشی نظام دموکراتیک در کشور، به هوس پرش در آخرین پلکان قدرت، در بر اندازی مرشد خویش ببرک کارمل شرکت نمود و اعتبار تاریخی خویش را در جبین لرزان قدرت نا پایدار سیاسی وقت گره زد. وی برای پایه گذاری نظام داکتر نجیب الله نقش اثتثنای داشت اما دیری نگذشت که در پهلوانی بازی قدرت در میان کاخ، از سوی نجیب الله ابتدا به حاشیه کشیده شد و سپس از میدان بازی قدرت ساقط گردیده و از مقام صدارت سبکدوش ساخته شد. آقای کشتمند در این بازی هم قمار را باخت، هم حریف را از دست داد و هم تمامی ارزش ها، ذخایر و گنجینه های عظیم معنوی خویش را البته گنجینه های که تا آنزمان پله های خیزیش و تکاملی کشتمند را بر چکاد قدرت و شهرت رقم زده بود، با صدور اعلامیه رسمی ترک عضویت خویش از حزب دموکراتیک خلق افغانستان، و ترک مبارزه سیاسی، ترک راه و رهروان تاریخی اش، نابود ساخت و همسفران خویش را در یکی از برهه های خطیر زمان، در فرا راه سرا شیبی نظام، درست پس از دست دادن مقام دولتی خود، تنها گذاشت.
با گذشت روزگار در آستانه تغییرات سیاسی در کشور، آقای کشتمند با یک باز نگری هوشمندانه سیاسی، در جو مناسبات نوین، به هدف باز یابی راه های گمشده در آستانه طلوع مجدد فعالیت های سیاسی و سازمانی جنبش های دموکراتیک در یک منشور نوین در ساختار "نهضت میهنی" در اروپا تلاش نمود تا مبارزه ناپیگیر و نا تمام خویش را ادامه داه و جایگاه "شایسته" را در ساختار سازمان مذکور حاصل نماید. وی بطور بخشاینده بدون درخواست کیفر اعمال گذشته در قلوب صفوف باز گشت، اما با دست نیازی به موقعیت آرمانگرایانه خویش، تغیر عقیده کرده و زود از آن قلوب برخاست.
کشتمند با کناره گیری از تعهدات آرمانی جدید خود در یک ترفند سر درگم و ابهام بر انگیز و یک چرخش معکوس در گزینش شیوه های کژدار و مریز سیاسی، و تمرین شناوری در جویبار های کوچک، درست سه سال قبل، دست به تشکیل "کانون تحقیقاتی(!) زد و نام بلند بالای "کانون پژوهشگران افغانستان" (!) را به آن به عاریت گرفت. بر قول ناظرین سیاسی، با توجه به ماهیت و مضمون کارکرد های نژاد گرانه اخیر آقای کشتمند تحت پوشش کانون، خوب بود تا اسم کانون پژوهشگران "یکاولنگ" بر لوح کانون می تابید نه افغانستان. مجموع صحنه آرائی های "پژوهشی" طور آشکار دلالت بر نگرش های نژادی داشته است. آقای کشتمند در همایش پژوهشگرانه سال پار در لندن و مشتعل ساختن نزاع "کوچی ها" با توجه به آموزه های دردناک ملی حکمرانان و امیران مستبد و رهبران جهادی، استراتیِژی قومی پاسخ "بد" به "بد" را خلاف روح زمان، برگزیده است که بدون شک کار برد این سیاست افغانستان بزرگ را به جزایر کوچک و کوچکتر مبدل نموده و پیامد غم انگیز و خونینی را در قبال خواهد داشت.
در تداوم حرکات نا مرتبط و صحنه آرائی های "پژوهشی بر حسب گزارشات، اخیرا به تاریخ ۱۹ فبروری سال روان آقای کشتمند سعی نمود تا اجلاس سالانه کانون خویش را تحت عنوان ((پیشینه و جایگاه ترجمه در افغانستان و نیکو داشت از مترجم ارجمند اسد الله شفایی)) * به نمایش کشد. مبرهن است که انگیزه انتخاب چنین عنوان و بدینوسیله تابانیدن سیمای (شفایی)، مبتنی بر وابستگی تباری با آقای کشتمند و راه اندازی کمپاین دامنه دار قومی در این راستا، حکایت روشن و انکار ناپذیر از گرایشات قومی داشته که با برنامه های سیاسی و تاریخی و پیشینه های دیدگاه های فراملی و فرا قومی آقای کشتمند البته در چارچوب سیاست ملی حزب دموکراتیک خلق افغانستان کاملاً نا سازگار بنظر می رسد. با توجه با راه اندازی چنین تحرکات، در لحظاتیکه تصویر روشن مبارزات ملی آقای کشتمند در نهاد حزب دموکراتیک خلق بر خاطرم کشیده میشد، در یک دنیا تأثر در یافتم مردیکه برای تغییر جهان و جامعه کمر بسته نموده بود و توشه یی پر بهای را از دامان آرمانها و مبارزات تاریخی حزب خویش کمایی نموده بود، امروز در کجای جامعه و جنبش قرار دارد؟؟؟.
قابل یادهانی است که با توجه به ماهیت و مضمون چنین برنامه ها، اجلاس اخیر با "بایکات" همگانی کلیه روشنفکران و صاحب نظران سیاسی مواجه گردید و جز چند تن از جمله متعلمین همتبار کالجیکه در آن این نمایش براه افتید، و افراد مربوط به خانواده آقای کشتمند، دیگران بصورت کُل از مشارکت در کار آن اجتناب نمودند. تا آنجا که نمایش این جلسه مسکوت گذاشته شد و حتی با مخفی کاری از نتایج مایوسانه آن از ارزش نشراتی در سایت مربوط محروم شد. امیدوارم تا پیام دردناک این آخرین شکست، و ترک یاران پیشینه اش، یک باز نگری جدی را در قبال داشته و جایگاه اصلی سیاسی آقای کشتمند را در چرخشگاه زمانه مشخص نماید.
آری؛ در لحظاتیکه کشور در میان خط خون و آتش غوطه میخورد و در یک کومای دامنه دار سیاسی و در بستر غم و مریضی بسر میبرد نیاز به طبیبان دلسوز، مهربان و وطنپرستی دارد تا با صدور نسخه مناسب، به این بیماری مرگزا پایان بخشیده و راه بیرون رفت از این بحران دامنه دار را سراغ نمایند.
زمانیکه میبینم که صدر اعظم سابق کشور و رییس دایم العمر کانون، صرف سال یکبار در عقب تریبیون قرار گرفته و با حفظ همه اندوخته ها و تجارب، دست به تشکیل اجتماعات قومی زده و بجای اتخاذ تدابیر موثر در فرو نشاندن بحران بزرگ سیاسی در کشور و یا لا اقل بزرگداشت از صدها و هزاران تن از فرهنگیان نویسندگان، شاعران، ادبا، مترجمین و موریخین تاریخ کهن کشور، در پی سپری شدن سه سال از زندگی رکودبار کانون و فعالیت های بی حاصل، در اجلاس سالانه کانون خود، با همه درماندگی، سر به آستان یکتن از کارمندان (بی بی سی) که متعلق به نژاد اوست خم نموده و بخاطر جاه یابی نا بهنگام در میان هزاره ها و بزرگنمایی تباری و سیقل کاری سیاسی و آرایش نام خویش در نشرات آن به مدح او پرداخته، از وی تجلیل و تقدیر می فرماید، چشمم به عوض اشک، خون گریه نموده و جرقه های امیدم به خاموشی می گراید؛
بر حسب روایتی، در لحظاتیکه در اجلاس بزرگ سپتمبر ۲۰۱۰ کنفرانس اروپایی حزب واحد در کشور هالند، آقای کشتمند در یک شگرد نا زیبا دو گانه و متناقض، به عوض حضور فزیکی خویش در کار کنفرانس و کم بها دادن به ارزش سیاسی آن و از سوی با جلوه نمایی های بی باورانه و ایجاد وصلت و تعلقیت با گذشته سیاسی، در یک رویکرد سمبولیستی، پیامی بر ناخاسته از دل ها را بوسیله ولیعهد خویش اسدالله کشتمند ارسال داشت، با عکس العمل خشمگینانه حضار واقع گردید و هدیه آن کشیدن "سیلی" (قفاق) محکم یکتن از اشتراک کننده گان کنفرانس بر رخسار اسدالله کشتمند بود. ((ژشست مشابه به پرتاب بوت از سوی خبر نگار عراقی (الذیدی، بسوی جورج بوش)) که از سوی کارشناسان سیاسی، در معادلات و رویکرد های بعدی سیاسی آقای کشتمند، برای گزینش خط درست به تعبیر نوید بخش پنداشته شد. اما دریغا که با توجه با عملکرد های واپسین آقای کشتمند و با توجه با فر آورده های کار همایش اخیر کانون در لندن، این بازی در مسیر یک کجراهه بطور بلا وقفه در جریان است؛
امیدوارم تا آقای سلطانعلی کشتمند، در موج فوران آتشفشان های سیاسی و امنیتی در کشور، در اوج انقطاب و تشتت نیرو های دموکراتیک و وطنپرست ملی، با در نظرداشت نبود رهبران ردیف اول حزب دموکراتیک خلق افغانستان و به پاس اهدای هدایای پر بر بهای آن حزب و آن رژیم به وی و خانواده اش، با توجه با جو جهانی و ظهور رستاخیز ملی و جنبش های رهایبخش در پهنای جوامع عرب و خاور میانه، موقعیت و جایگاه دو باره سیاسی خویش را در دامنه مبارزات ملی برای نجات جامعه، مردم و وطن باز یابی و باز نگری نموده و توانایی های سیاسی و فکری خویش را در یک بازی بزرگ برای خلق الله نثار نماید.
یادداشت: با توجه به عرصه های بی پهنای آزادی بیان در حوزه نبشتاری و گفتاری و با حفظ احترام بی پایان به گذشته های دور آقای کشتمند، این نقد به غرض تخریش شخصیت آقای کشتمند نه بلکه برای احیای مجدد سیاسی وی و رهیابی در جو پر آشوب کنونی، به تصویر کشیده شده است امیدوارم تا این گمگشتگان مجددا بر حریم و یا آغوش خانواده و یا لا اقل نسیم و موسم آن که جز، هوس و مراد وطنپرستی، همبستگی و اتحاد ملی و حفظ افغانستان واحد و تجزیه ناپذیر چیزی دیگری نیست، برگشته و در مسیر حرکت زمان سیر نمایند.
*- طبق گزارشات آقای اسدالله شفایی اخیراً کتابی را از زبان انگلیسی به فارسی برگردانی نموده است.
(«اصالت» در قبال مطالب منتشره در دیدگاه ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي بیان و دموکراسي نميخواهد سانسور نمايد و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)