«مستنداتی برسه و نیم دهه جنایت و آدم کشی در کشور»
بخش نخست
پژوهش و کاوش از استاد (صباح)
تاریخ ارسال به «اصالت»:
Mon Oct 07 2013 22:54:46
(تاریخ . . .)
شبی تاریخ میخواندم سراسر
گهی از باختر و گاهی ز خاور
سفر کردم به عهد پادشاهان
به عصر چنگیز و محمود و سکندر . . .
به چشم خویش دیدم مست عشرت
گروهی نا بکار، مشت ستمگر
ز تشویش آنچنان بودم که تا صبح
ز حیرت ها نیاسودم به بستر
صدای ناله می آمد ز تاریخ
دما دم ناله ها می شد مکرر
بخود می گفتم از حیرت که ای وای
عجب غافل شدند از کار داور
چه شد فرعون و اسکندر کجا رفت؟
نه لشکر ماند و نه تخت و نه افسر
بسی لرزیدم از بازی گردون
شگفتی بود در جانم سراسر
سحر بود و مرا حیرت- که نا گاه
مؤذن بانگ زد: الله اکبر.
هر روز، از گوشه ای از دنیا، صدای سهمگین ستمی بر می خیزد. کودکی بی گناه زیر بار ستم لگد مال می شود. مادری در اندوه بی رحمی ناکسان روزگار ضجه می زند و ناله جان کاهی به آسمان می رود. با این حال، به یادمان هست که همیشه در برابر آن همه ستم و تباهی، دل های هستند که استوار و شجاعانه فریاد یاری مظلوم سرمی دهند و دست های هستند که از آستین انسانیت بیرون می آیند و گلوی پر از فخر و تکبر ظالمان را به سختی می فشارند.
باید فریاد رس ستم دیدگان باشیم و در برابر ستم کاران بایستیم.
بزرگترین یا هولناک ترین جنایت جنگی از نظر قوانین بینالمللی کشتار اسرای جنگی، شکنجه؟ غارت اموال مردم، گروگان گیری، حمله ی مستقیم به افراد غیر نظامی، حمله ی مستقیم به پاسداران صلح سازمان ملل، استفاده از سلاح های کیمیایی، استفاده از کودکان در جنگ؟ تجاوز جنسی. این ها همه جرم های هولناکی هستند. اما جرمی بالاتر و بزرگ تر هم وجود دارد که به اصطلاح «دربر گیرنده ی همه ی جنایت های فوق است». بزرگترین جنایت های جنگی، از لحاظ قوانین بین المللی بزرگترین و هولناک ترین جرم عبارت از (حمله ی نظامی غیر تدافعی به یک کشور دیگر) یا حمله ی تجاوزکارانه» (War of Aggression) که اصطلاحاً» بالا ترین جرم بین المللی نامیده می شود. چرا که بنا به نظر قاضی دادگاه های جرائم جنگی نورنبرگ، این نوع جرم در برگیرنده ی همه ی انواع جرائم جنگی دیگر است.
هر تشکیلات دولتی و غیر دولتی که عامل تلفات ملکی میگردد، مرتکب جنایت جنگی محسوب میشود. جنایات ازین نوع کرکتر بین المللی داشته تابع مرور زمان نیست و هر کشور امضأ کنندۀ اساسنامۀ محکمۀ بین المللی جزا میتواند متهم را دستگیر و زندانی کند.
بلی! تاریخ افغانستان، تاریخ مملو از صفحات خونینی از سبعیت و ددمنشی و ستمگری و جنایت حکام و سرگذشت غم انگیز نسل کشی ها و بدار آویختن ها و شکنجه شدن های ملیت های کشور است که با ددمنشانه ترین و غیر انسانی ترین روش ها، سرکوب و قتل عام شده اند .تجاوزها و لشکر کشی های بیگانه به بهانه های مختلف مردم را تار و مار نموده اند. تاریخ سیاسی افغانستان، تاریخ حاکمیتِ حکمرانان ظالم است که همه در راستای تعمیل اراده سیاسی بیگانگان، خون هموطنان شان را ریختند تا آسیاب خواست باداران شان را از آن به گردش درآورند .
افغانستان، کشوری است که در آن انواع ظلم، ستم، تجاوز و جنایات ضد بشری توسط سردمداران ظالم و مسوولین جنگ های داخلی، صورت گرفته است. بنابر آن، تا عدالت تطبیق نشود، جامعه انسانی به اساس ارزش های حقوقی و بشری، در آن شکل نگرفته و به مفهوم مدرن آن تکمیل نمی شود. به این اساس، احتمال هر گونه وضعیت جنگی و برگشت به دوره جنگ های داخلی، امکان پذیر میگردد.
سارتر می گوید: هر انسانی که در هر گوشه ای از جهان کشته می شود، ما همه به نوعی در کشته شدن آن شخص مقصر هستیم. انسان کشور، در صورت که بخواهد کشوری به نام افغانستان وجود داشته باشد و در این جغرافیای سیاسی حکومت قانونی به میان بیاید، بایست در برابر هم میهنان شان که انواع جنایات و حق تلفی، صورت گرفته است، رفع تقصیر کند. این رفع تقصیر، در قدم اول اقدام مردم برای محاکمه افراد جنایت کار و متهم به نقض حقوق انسانی در طی سالیان جنگ های داخلی در افغانستان میباشد.
افغانستان کشوریست که در طول تاریخ شاهد جنگ های زیادی بوده البته جنگ ها در افغانستان بیشتر بخاطر رسیدن به قدرت صورت گرفته که گروههای مختلف تلاش کرده اند تا از راه جنگ، قدرت و حکومت را بدست گیرند که بدبختانه در بسیار موارد دیده شده مردم مظلوم یا از بین رفته و یاهم خساره مند شده اند. از بین رفته ها یا خساره مند شده ها را قربانیان دوران جنگ مینامند. در حال حاضر سروی صورت نگرفته که تعداد قربانیان دوران منازعه کشور را دقیق نشان دهد. اما قسمیکه دیده میشود در سراسر افغانستان کمتر خانواده ی دیده میشود که یا بصورت مستقیم یا هم بصورت غیر مستقیم قربانی دوران منازعات نباشند. قربانیان حکایات مختلفی دارند یعنی همه در یک نوع یا یک شکل حادثه متضرر نشده و یا هم عزیزان شانرا در حوادث مشابه از دست نداده اند اما تعداد زیادی از قربانیان توقع عدالت دارند و فکر میکنند که ایجاد فضای صلح در کشور بدون تامین عدالت ممکن نیست.
مردم افغانستان همیشه قربانی منافع افراد جنایت کار، با روپوش قوم و مذهب و ارزش های همگانی بوده اند. این افراد، مردم افغانستان را با این گونه پوشش های ارزشی اغوا کرده و با استفاده سؤ از آن منافع خویش را تحقق بخشیده اند. هر بار که سخن از عدالت و محاکمه اشخاص جنایت کار گفته می شود، همزمان با آن، مسایل قومی، زبانی، سمتی، مذهبی و . . . مطرح می گردد. زیرا جنایتکران تطبیق عدالت را بی حرمتی به قوم خاصی در افغانستان تلقین کرده اند. در حالی که این مسایل، نوعی ایدیولوژی سازیِ است که افراد جنایت کار برای منفعتِ خود، آن را ساخته اند و با این گونه ایدیولوژی سازی منافع ملی را به قربانی می گیرند.اینجا نباید فراموش گردد که جرم یک امر فردی است که به غیر از مجرم به هیچ کسی دیگر قابل سرایت نیست. پس مردم بایست آگاهانه برای محاکم جنایت کاران اقدام کنند.
اصلا در افغانستان بعد از حاکمیت دولتی و زور سالاری، سنت استبداد و انحصار قدرت به قیمت نابودی مردم و مزدوری به بیگانگان، به یک روش پذیرفته شده و لایتغییر زمامداران افغانستان تبدیل گردیده است که هر یک بعد از دیگری که آمده اند، صرف نظر از وابستگی های ایدیالوژیکی شان، در ماهیت استبدادی، انحصاری و خوش خدمتی به قدرت های خارجی، مثل هم بوده اند .
افغانستان شاید یکی از کشورهای باشد که بیشترین خون انسان در آن ریخته شده و ریخته می شود. آنچه که باید در نظر گرفت این است که چرا انسان ها خون هم نوع و هم ذات خود را می ریزند و چرا وجدان فرد قاتل و هزاران افراد دیگر این مرز و بوم به درد نمی آید؟. فاجعه های خونین که در تاریخ کشور ما اتفاق افتاده است را می توان در سراسر تاریخ مورد بررسی و مطالعه قرار داد. فاجعه های خونین که در زمان امیر عبدالرحمن خان و جنگ های داخلی صورت گرفت قابل تامل است. امیر با اردوی صد هزار نفری که تشکیل داده بود تمام این شورش ها را سرکوب نمود.
پس ازسال ۱۳۵۷ و حاکمیت امین، جنگ های داخلی و سلطه ی "مجاهدین" و "طالبان"، افغانستان را سرزمین مرگ ساخت! پس از سقوط "طالب ها"، گراف مرگ های خونین پایان نگرفت، بلکه افراد ملکی و غیر نظامی هنوز به طور فزاینده قربانی جنگ با "تروریزم" اند. این که این جنگ کدام مسیر را طی می کند و پایان آن چه گونه خواهد بود، مستلزم زمان بیشتر است، اما آنچه که سوال برانگیز می نماید، مسوولیت خون انسان است که به طور مداوم در این کشور جاری است. بیش ترین قربانی این جنگ و این بازی، کسانی هستند که غیر از بدبختی و رنج، چیزی دیگری را از هیچ جناح و گروهی نصیب نشده اند. یعنی این افراد بی گناه و غیر نظامی اند که بیشترین تلفات و قربانی را داده اند.
در چند مرحله ی از تاریخ کشور – به صورت گسترده و وحشتناک - اتفاق افتاده اند و همچنان این جریان خونین تداوام یافته است. همان طوری که خواندیم و دیدیم اخیراً لیست کشته شده گان زمان حفیظ الله امین به بیرون درز نمود و با وجودی که این لیست دو بار وسیله امین و بار دیگر در حاکمیت ببرک کارمل در دید ها قرار گرفته بود.
"اگسا" نام سازمان مخوف استخباراتی – زمان حاکمیت نورمحمد تره کی و در زمامداری صد روزه حفیظ الله امین به "کام" و در زمان ببرک کارمل بریاست دکتور نجیب الله به خدمات اطلاعات دولتی (خاد) تغییر نام داد.
بسیاری از کسانی که اقارب شان در دوره حاکمیت نورمحمد تره کی- حفیظ الله امین ناپدید شده بودند و خانواده های آنان سالها در جستجوی عزیزان شان بودند و هیچ گاه در جریان علت دستگیری و اتهام یا تاریخ کشته شدن خود قرار نگرفتند تا اینکه دولت هالند روز چهارشنبه ۲۶ سنبله ۱۳۹۲ فهرستی از قربانیان کشتار "اگسا" در ۴ ماه آخر سال ۱۳۵۷ و ۵ ماه نخست سال ۱۳۵۸ را منتشر کرد، در این فهرست که نام، نام پدر، منطقه، بعضاً وظیفه افراد و نوع اتهام آنان گفته شده، از سوی څارنوالی این کشور پس از درخواست پناهندگی یکی از عاملان این جنایت و اعتراف او در مصاحبه پناهندگی اش به آن کشور و تحقیقات کشور هالند تحت عنوان قربانیان "اگسا" آمده است. امروز خیلی ها به دنبال دستیابی به این لیست و اسامی هستند تا شاید بعد از سالها انتظار و جستجو خبری از سر نوشت عزیزان مفقود الاثر شان پیدا کنند.
این لیست از سوی هالند تحت عنوان «کشتار اگسا» انتشار یافته است در سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸ خورشیدی در زندان پلچرخی کابل اتفاق افتیده که در آن اداره استخباراتی افغانستان یا AGSA اگسا به روایتی نزدیک به ۱۲۰۰۰ تن و به روایتی دیگر نزدیک به ۵۰۰۰ تن را اعدام کرده است، هر چند با مشاهده این لیست معلوم می شود که فقط تعداد اندکی از آنها شهدای مظلوم محکوم به اعدام گردیده اند که تاریخ اعدام شان قید شده است، اما سایرین شاید بدون محاکمه شهید شده اند.
دوم، جنگهای داخلی: در سال ۱۹۹۲ میلادی که مربوط به جنگ قدرت "مجاهدین" است، تنها در یک مورد در حدود ۶۵ تا هفتاد هزار (۷۰۰۰۰) انسان در جنگهای غیر مسوولانه که از سوی قدرت پرستان درگیر صورت می گیرد، کشته می شوند. این جنگ های داخلیِ طولانی، حامل قربانی و جنایاتی سنگینی بوده است که از جانب گروههای مختلف انجام گرفته است. در زمان امارت "طالبان" مطابق گزارش ناظران بین المللی و گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر، در سال ۱۹۹۸ میلادی در یک دور از کشتار و قتلعام، در حدود هشت هزار (۸۰۰۰) نفر از مردم بی گناه و بی دفاع مزار شریف را به قتل می رساند. همین طور سلسله ی از کشتار را در برخی از ولایات شمالی، مرکزی و مناطق شمالیِ کابل به راه میاندازد. با شکل گیری نظام جدید و حضور حامیان بین المللی آن، مردم احساس می کردند که دوران سیاه به پایان می رسد. هرچند در این دوره تغییرات قابل ملاحظهای به میان آمد، اما خون انسان و حقوق مردم بی دفاع هم چنان مورد بی حرمتی قرار می گیرد. مطابق گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان و یوناما، تنها در سال ٢٠١٠ به تعداد ٢٧٧٧ نفر ملکی و غیر نظامی کشته شدند. این آمار نسبت به سال ٢٠٠٩، ١۵ در صد افزایش داشته است.
همچنان فاجعۀ افشار و فجایع بعدی آن، چون قتل عام های قیصار، بلخ، قزل آباد مزارشریف، بامیان، پروان و غیره از همین جا نشآت میکند، و مردم ما هر گز نمیتوانند آن فجایع را بباد فراموشی بسپارند. قتل عام افشار را نباید یک قتل عام عادی در نتیجۀ یک جنگ گروهی تصور کرد، زیرا شاهدان آن کشتار خوب بیاد دارند که این جنایت یک قتل عام غیر انسانی با انگیزۀ های نژادی بود که، هزاره بودن اساسی ترین عامل آن بشمار میرفت.
قتل های روشنفکران نیکپی بدست حاکمان مذهبی منطقه و کشتار بی رحمانه رباطک و کیان بدست "طالبان" هرگز فراموش نمیگردد.
آنچه که در لابلای این مقاله میخوانید:
- هجوم و خود سری تنظیم ها در کابل
- قتل و جنایت افشار
- وحشت و بربریت "طالبان"
- جرم و قانون شکنی در حکومت کرزی
- گزارش مستندی از حقوق بشر در اداره کرزی
- چگونه وکیلان پارلمان خود راعفو کردند؟
- آیا عفو حق مردم افغانستان است یا ولسی جرگه؟
- جنایت جنگی در ارقام و حقایق
- کیها در کجا ها چه کرده اند؟
- ویرانی و خود سری در قلب وطن
- چپاول و تاراج گری در کابل.
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat