نذیر ظفــــــر

 

کشتار ناحق 

هر روز مردمــــان مرا زار میکشند

گاهی به خانه گاهی به بازار میکشند

امواج خون شده وطــــــنم از پلیدیان

در پیش چـشم حضرت دادار میکشند

یارب چه حکمتیست به قتل و قتال ما

مســــــلم نمـا بـه شیوه کفـار  میکشند

از هـر قتال  و جور دریغی  نمیکنند

تـکبیـر گــــــفته بـا همه آزار میکشند

آذان از منـــارهِ مسجد رسد بـه گوش

در بین  مسجد آن همه دیندار میکشند

دیـوانه گــــان بیخود و مزدور اجنبی

فرمـان گرفـته انـد و وطندار میکشند

بـا ریش و بـا عمـــامه تذویرو با ریا

جایی بروز و جایی شب تـار میکشند

آنان که قول دوســـــتی طالبان دهـنـد

مـا را بـه پشــت پرده اسرار میکشند

ترسم ز مرگ نیست دریغم بود ظـفـر

ما را دو پیسه طالـب اشـرار میکشند

نذیر ظفر

چهارشنبه، ۱۲ اگست ۲۰۱۵

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org