میر عبدالواحد سادات
پارلمان بحساب قوم و مذهب:
"هر قوم و مذهب به اندازه نفوسش در پارلمان سهم داشته باشد"
آخرین پیشنهاد آقای حكمتیار:
این طرح را نه بخاطر نظر شخصی موصوف كه تلون مزاج و نظر و عملكرد فیل و قیل آن اظهر من الشمس است، بل بنابر عواقب آن بر سرنوشت كشور به عزا نشسته ما و بر اساس مصالح افغانستان بررسی می کنیم:
متاسفانه ما كه مارگزیده هستیم و تجارب دردناك همنوایی رهبران تنظیم های جهادی را در راستای پلانهای شوم اجانب و تا سرحد قبولی كنفدراسیون با پاكستان بخاطرداریم و پلانهای خطرناك:
ـــــ یوگوسلاویا ساختن
ــــ لبنان ساختن
ــــ سوریه ساختن
در انتظار "افغانستان ناكام" می باشند، باید صد بار گز و پل بیشتر کنیم.
طوری معلوم میشود كه تنظیم ها را نام "صلح" مضطرب کرده و از آسمان و ریسمان گز می کنند و در همین هفته از زبان چند تن از رهبران جمعیت آقایان ضیا مسعود و حفیظ منصور شنیدیم كه:
آشوب در شهر كابل را بر حق و عدالت خواهی خواندند.
در حالیكه صلح باید در دستور كار قرار داشته و طالبان و داعش دروازه های شهر ها را دق الباب می کنند، طرح های غیر عملی و خلاف قانون اساسی و قانون انتخابات راچگونه باید ارزیابی كرد.
صاف و ساده ناكامی پروسه انتخابات در دستور كار شان قرار دارد و آقایان با "فراست" دریافته اند كه رأی مردم را ندارند و در گام نخست سه "قوم" بزرگ و سه اكثریت عملی در افغانستان:
ـــ زنان
ـــ جوانان
ـــ و فقیران
هیچگاهی به تاجران دین و دكانداران قوم رأی نخواهند داد.
بدینرو این تنظیم ها كه بنابر فقدان دولت ملی، جیوپولوتیك اجانب را تمثیل می کنند، «بخیر» أركان و اموال خود میدانند تا بخاطر تقسیم و تثبیت ساحات نفوذ با طالبان قرار و مدار بگذارند و "حق" شانرا در دولت موقت و یا بقول آقای اسماعیل خان دولت نظامی و. . . "بیمه" کنند و تا حق همسایه را نیز ادا كرده باشند!!!
در چنین "شب تاریك و بیم از موج ها"، و در حالیكه پاشنه اشیل افغانستان فقدان دولت مقتدر ملی است و سیاست های كجدار و مریز امریكا و انگریز، مشوق سونامی هولناك بنیادگرایی دهشتبار "اسلامی" است، بیداری، بیداری و باز هم بیداری مردم باید رسالت تمام منوران متعهد به وطن و مردم باشد، تا مردم بتوانند حاكمیت ملی را اعمال و بهترین نمایندگان شانرا انتخاب کنند.
با حرمت.
(«اصالت» در قبال مطالب منتشره در دیدگاه ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي بیان و دموکراسي
نمي خواهد سانسور کند و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)