میر عبدالواحد سادات
دهن گشوده بخارى به رسم بى ادبان
سخن به جايى رسيده كه "بوت" ميخواهد
"نميخواهم ده مليون
نفر را بكشم.
اگر می خواستم در آن جنگ پیروز شوم، افغانستان از صفحه روزگار محو
می شد"
مصداق حال اين "زنگى مست" كلام حضرت مولانا است كه:
تيغ دادن در كف زنگى مست
به که آید علم ناکس را به دست
بى نياز از اثبات است كه:
افغانستان بمثابه يكى از كهن ترين كشور هاى جهان، هزار ها سال قبل از ايجاد ايالات متحده امريكا در تاريخ طولانى آريانا، خراسان و افغانستان امپراتوران و کشورگشايان زياد بخت شانرا درين سرزمين آزموده اند:
سكندر است نه تنها كه زور ما ديده
هزار آئینه را اين غبار پوشیده
و از همين خاطر بايد اين "زنگى مست" آگاه شود كه افغانستان را:
"گورستان امپراتورى ها" لقب داده اند.
شايد يكى از بوالعجبى هاى تاريخ اين باشد كه سقوط امپراتورى امريكا در افغانستان و بدست همين "زنگى مست" رقم بخورد".
اين اظهارات لجام گسيخته و تهديد تلويحى به "نابودى گروهى" عبارت از همان (جينوسايد) است كه مبين "تروريسم دولتى" امپراتورى شرارت پيشه امريكا است و از نقش استعمارى و اشغالگرانه شان حكايه می کند.
عريان تر ازين نميتوانست بيان شود كه پيام صاف و ساده آن:
پا گذاشتن به منشور سازمان ملل متحد، معيار هاى قبول شده حقوق بين المللى و عرف و نزاكت هاى ديپلوماتيك جهان مي باشد، كه از:
سردمدار قصر سپيد همچون "اژدهاى شرير" (لوياتان كه ذكر آن در تورات رفته است و هاپس آنرا بحيث نام كتاب خود انتخاب کرده است)، "جهان هاپسى – هاپز" را رقم ميزند:
- حق داشتن به همه چيز
- هيچ چيز غير عادلانه و غير اخلاقى نيست
- فقدان مفاهيم خطا، عدالت و انصاف
كه همان:
قانون بى "قانون" و قانون برتر از "قانون" است. و از زمانى حكايه می کند كه:
"قانون" به مصاف عدالت و انصاف ميرود.
و حالتى مستولى می شود كه:
"ماهى هاى كلان، ماهى هاى خورد را بخورد"
كه معنى دقيق آن:
گذار به "قانون جنگل" و برگشت به بدويت مي باشد.
آگاهان بخوبى ميدانند كه "زنگى مست" اين هوا و فضا را درست (٣٧١) سال بعد از قرارداد وستفالى (بحيث مبدأ حقوق بين المللى معاصر) و جهان (State system) و بعد از جنگ هاى جهانى اول و دوم و ايجاد سازمان ملل متحد و انفاذ منشور آن سازمان و ميثاقهاى ناشى از آنرا رسميت ميدهد.
و در واقع شكست "اخلاقى" امپراتورى امريكا را اعلام و موقف اشغالگران كشور را مسجل ميسازد.
اين اظهارات سبكسرانه تبختر انگلوساكسونى و پوپوليسم را بازتاب داده كه "زنگى مست" سمبول آن پنداشته ميشود.
البته كسانى كه با تاريخ امپراتوری امريكا آشنا مي باشند بخوبى ميدانند كه تاريخ آن قدرت بزرگ با جنگ، زورگويى و قلدر مَنِشی تعريف می شود و در واقع شكست آن از زمانى اغاز يافته كه:
پشت به مجسمه آزادى شان و اعلاميه استقلال خود کرده اند.
متاسفانه اين بار اول نمي باشد كه زمامداران امريكا به ملت افغانستان و تاريخ آن توهين روا ميدارند، بياد داريم كه آقاى نكسن مردم ما را "دزد" خطاب کرده بود و خودش در افتضاح و دزدى "واترگيت" رسوا شد.
اظهر من الشمس است كه:
تراژيدى خونبار افغانستان معلول و محصول مداخله و تجاوز خارجى است و طى اين بيشتر از چهار دهه امريكا يكطرف ايجاد فاجعه و در هجده سال اخير كشور ما قربانى سياست هاى كجدار و مريز آنكشور است كه:
ريشه تروريسم را در پاكستان آبيارى و شاخ و برگ آنرا به قيمت خون افغانان در وطن ما سیراب کند.
به همين خاطر "مسووليت اخلاقى" امريكا در قبال افغانستان و مردم ما مطرح می شود و البته بنابر عقد قرارداد و معاهدات فى مابين دولتهاى دو كشور"مسووليت حقوقى" آنكشور نيز وضاحت دارد.
اينكه در ملاقات با كشور متخاصم كه افغانستان آماج تجاوز و تداوم جنگ اعلام نا شده آن قرار دارد و با زمامدار خصم افغانان صحبت از "محو" ما می شود، آشكارا از عدم صداقت و دورنگى سكانداران قصر سپيد در رابطه به حل و فصل مسايل و مصايب كشور پرده برداشته ميشود.
هيچ افغان براى لشكر كشى امريكا دعوت نامه نفرستاده است و آنچه را دلايل حضور خود تبليغ میکردند:
- نابودى تروريسم
- قطع كشت مواد مخدر
- دولت سازى و دموكراسى و . . .
با شكست مواجه است.
به عوض دولت، شركت سهامى فساد سالاران را ايجاد و كليپتوكراسى را حاكم و بجاى بازار آزاد، بازار فساد برقرار است و يك اقليت منفور متحدان خود مشتمل بر تاجران دين، تيكه داران "جهاد"، دكانداران قوم و جلابان سياسى را بر سرنوشت مجموع ملت حاكم کرده اند.
صادقانه بايد اعتراف كرد كه:
يك بخش از احوال ابتر ما محصول اعمال خود ما است:
پاشنه اشيل ما، فقدان دولت ملى و حاكميت قانون است و تا زمانيكه فكر كلان ملى نداشته باشيم و با عقلانيت سياسى به مصالح و منافع ملى اقتدا نکنیم، نميتوانيم از حق و حقوق خود دفاع کنیم.
اكنون كه متاسفانه مقدرات تاريخى ما در دور "جديد بازيهاى بزرگ" بدست اين "ديوانگان تاريخ" رقم ميخورد، قبل از هر وقت بايد هشيار باشيم تا گزند "اژدهاى شرير" روزگار سياه سيطره پاكستان را در افغانستان تحميل نكند.
برو قوى شو اگر راحت جهان طلبى
كه در نظام طبیعت ضعيف پامال است
با حرمت.
توجه:
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat