چهارشنبه، ۲۱ دسامبر ۲۰۱۱
مســـعــود «حـــداد»
مادر
مادر است زیبـندۀ روی زمین
مادر است شـایستۀ صد آفرین
مادر، آن گهواره دار عالم است
خالق است، سازندۀ هرآدم است
خاک پایش سرمه بر چشمان کنم
در قـــدومـش، من فدای جان کنم
بــیشتر از جان دوســتدار مادرم
مــادرم را تاج ســازم برســرم
بوی مادر عنبر است و سنبل است
فروغش روشنگر جان و دل است
گِلم با آب مهرش چون عجین گشت
زمادر گـُـل روئید و عنگــبین گشت
زحُسن اوست کـه هــر گــبر و مسلمان
بــه پای مـادر خــود میدهـــد جان
چــه دورانی که با مادر ســپر شــد
ولی افسوس زپیشم رفت، حدر شد
نمی رفـتم به خواب راحت خـوش
اگــر مادر نمی کردم در آغـوش
خــطابم بود زمادر، جان و قربان
هــمیش میگفت خدا بادت نگهـبان
اگر مادر خدا نیست، کمتر هم نیست
خدا خوب است ولی او مادرم نیست
ذکــر مادر در زبانــم پیهـــم اســـت
هرچه گویم وصف او باز هم کم است
بریزم اشک خــود بر خاک پاکش
درودم بــاد بــه روح تابناکـــش
مسعود «حداد» دنمارک
۱۷ دسامبر ۲۰۱۱
(به مناسبتِ سالگردِ وفاتِ مادرم)
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat