محترم امین الله مفکر امینی
از ایالت منی سوتای امریکا
مکثی
بر پیام تبریکیه دو شخصیت معروف جهادی ها
محمد یونس قانونی رییس پارلمان و
محترم برهان الدین ربانی،
بخاطر تجلیل از هشتم ثور ۱۳۷۱
دو شخصیت معروف جهادی ها که با سایر سردسته های جهادی و عناصر ذیدخل دیگر در قضایای افغانستان تحت پوشش خطر دین و مذهب و شعار کفر و الحاد بخاطر بدست آوردن قدرت، اشتراک مساعی داشتند بعد از دستیابی بقدرت باثر دسایس دشمنان ملی و بین المللی میهن عزیزما افغانستان، آنها بآرزوهای دیرینۀ شان دست یافتند. همان بود که بجای تامین صلح و امنیت و حفظ حاکمیت و استقلال ملی و دفاع از مردم بیدفاع وطن سرقت آثار و گنجینه های باستانی آن از موزیم کابل و اطراف آن و تخریب و آتش سوزیها عملا آغاز گردید که این روز سیاه (هشتم ثور ۱۳۷۱) را روز نجات مردم و میهن از چنگ بیگانه گان دانسته و هر کدام به نوبه شادباش های خودرا بخلق ستم دیدۀ میهن عزیزما تقدیم داشته اند. خاصتاً محترم استاد ربانی این روز سیاه را یکی از معجزات عصر دانسته اند. این بیانات پُرشور آنها مبنی بر آزادی مردم و میهن عزیزما در حالی ارایه میگردد که قوای ناتو با هم پیمانانش عملا در افغانستان عزیز ما حضور نظامی دارند. لذا آفرین بر این نجات افغانستان عزیز از شر بیگانگان و حضور نظامی آنها.
من در اینجا نمیخواهم این روز سیاه هشتم ثور را با هفتم ثور ۱۳۵۷ که واقعاً یک پدیدۀ بزرگ و یک چرخش عظیم بنیادی در حیات مردم شرافتمند ما بوده مقایسه کنم که اصلا نمیتوان با هیچ شیوۀ اگر از یک دیدگاه وسیع انسانی، علمی و وجدان سالم بآن نگریسته شود مقایسه نمود. زیرا دستاورد های آن با تمام کمبودیها و لغزش ها آنقدر زیاد است که فقط چشم های بینا، وجدان ها و دیدگاه های سالم وابسته به ملت نجیب افغان میتواند آنرا ببیند و بدون تعلقات و تعصبات دینی و مذهبی، قومی و قبیلوی، لسانی و سیاسی و غیره و غیره عمیقا آنها را به نقد و بررسی بگیرند.
انقلاب ثور بهر اسم و رسمی که آنرا مهر و تاپه نمایند، نتیجه مبارزات قهرمانانه شخصیت های ملی بود که از جنبش آزادی خواهان و مشروطه خواهان سیر و تکامل خودرا آغاز و تا پیروزی انقلاب ثور ۱۳۵۷ و مرحله تکاملی آن انجامید.
این تذکر در لفظ و قلم خیلی ساده است تا آنرا بگنجانیم ولی اینکه دراین پروسه چه قربانیهای نصیب شخصیت های ملی و وطنپرست ما گردیده است قابل محاسبه و قضاوت میباشد.چه آنها در این راه چه سختی های بود که ندیدند و نکشیدند.
سپری کردن در زندانهای آل یحیی تحت سخت ترین شرایط، تبعید شدن بملک های اجنبی از موقف و مقامهای فردی و اجتماعی بی بهره گردیدن، دوری از زن و فرزندان، صلب آزادی بیان و گشت و گذار ها و عمدتا به چوبه هاِی دار آویخته شدن و بدهن توپ ها بسته شدن همه و همه ثمراتی بود که آنها به پاس حریت و آزادی واقعی و راستین وطن و وطنداران از چنگ استعمار و استثمار ملی و بین المللی نصیب گردیدند که نام نیک شان با کارنامه های شان جاودانه ثبت تاریخ وطن گردیده و خواهد گردید. آنهاییکه تاریخ حقیقی وطن ما را مینویسند و خود ها را براستی و صداقت نزد وجدان و مردم و خالق یکتا (ج) جوابده میدانند هیچگاهی بخاطر این و آن و هیچ نوعی تعلقی، وجدان سالم شانرا جریحه دار نمیدارند.
بنظر من امروز بازار بهره گیری نادرست از نام دین مقدس اسلام که اصلا بر بنای اخوت و برادری و برابری و عدالت و انصاف بنا میباشد ارزش خود را از دست داده است. دیگر تحت هیچ نوع تحریفات از آیات قرآنی به عصمت مادران، دختران و فرزندان نیک وطن ما تجاوز صورت گرفته نمیتواند. دیگر تحت تحریفات این دین مقدس، هیچ کس و هیچ مقامی نمیتواند مهر کفر و الحاد بفرزندان واقعی و راستین حامییان آزادی و صلح و امنیت بزنند. نسل کنونی وطن اعم از زنان و مردان، مادران و پدران، دختران و پسران و حتی کودکان از تجارب جنگهای تنظیمی و جهادی که آنرا میتوان جنگ های برادر کشی نام نهاد و بیشتر از دو دهه دامن گیر میهن محبوب ما گردیده بود وبیشتر از دو میلیون کشته و زخمی و معیوب بجا گداشت، بخوبی میدانند کی ها دشمنان و کی ها وطنپرستان بودند و هستند.
اجازه میخواهم قدری بگذشتۀ انقلاب ثور ۱۳۵۷ یا بگفتۀ عده ای کودتای ثور و یا تحول نظامی بر گردم و اندک اندک از دستاورد هایش را بشمارش بگیرم تا ببینیم تا چه حد به موازین دین مقدس اسلام ما سازگاری داشته و کدام آنها بآن سازگار نبوده است .
-- فرمان منع دختر فروشی ها، و تعیین حق و مهر مطابق بموازین دین مقدس اسلام.
-- فرمان توزیع زمین بدهاقین کم زمین و بی زمین.
-- تعمیم سواد بحیث یک جنبش سراسری در کشور و آموختن سواد برای زن و مرد.
-- تهیه مواد کوپون ارتزاقی بمامورین دولتی، اجیران و کارگران طور رایگان.
-- فرمان رهایی هزاران زندانی از محبس پلچرخی، محابس کابل و ولایات.
-- اعمار منازل مسکونی در ساحه مکرویان و پروژه های پنجصد فامیلی خیرخانه
-- مساعد ساختن زمینه های تحصیلات تخصصی و مسلکی برای کارگران در داخل و خارج کشور.
-- ایجاد کوپراتیف های زراعتی برای تقویه بنیه مالی دهاقین و مالداران.
-- ایجاد کوپراتیفهای مامورین برای تقویه بنیه اقتصادی آنان.
-- مساعد ساختن زمینه های کار مساوی و حقوق مساوی برای زنان در ادارات دولتی و امور نظامی .
-- مساعد ساختن زمینه های تحصیل برای مستحقین در موسسات عالی تعلیمی در داخل کشور و خارج از آن .
-- اعمار هزاران مسجد از سطح ولایات تا سطوح ولسوالیها و علاقه داریها برای مردم متدین وطن عزیز ما افعانستان.
-- عمدتا دفاع مستقلانه از ولایت مشرقی بدون اشتراک قوتهای نظامی شوروی که نکته عطفی در تاریخ پُربار میهن عزیز ما بوده و جاودانه خواهد درخشید.
در اینجا بوضاحت میبینیم که نه تنها عملکرد های فوق با دین مقدس اسلام ما منافاتی ندارند بلکه همه با روحیه و دساتیر قرآنی و سنن محمدی ما در تطابقت کامل میباشد. من یک چیزی را بصراحت میگویم که هرگاه اردوی رزمندۀ ملی و همین جوانان رزمندۀ حزب دموکراتیک خلق افغانستان که بنام های کمونست و وطنفروش و غیره تاپه گردیده اند با متحدین سیاسی اش و سایر وطنپرستان نمیبود ولایت زیبای مشرقی ما از برکت حُسن نیت و وطنپرستی و حس آزاد خواهی و استقلال طلبی برادران مجاهد ما بدست دولت و عساکر پاکستان که در ترکیب آنها القاعده و عربها و غیره نیز اشتراک داشتند و عملا در سرزمین آزاد ما داخل و تجاوز نموده بودند مِی افتاد .
حالا بیایید بیطرفانه کار ها و دستاورد های این برادران مجاهد را در روشنی انقلاب هشتم ثور ۱۳۷۱ آنها مختصراً به شمارش بگیریم.
-- کشتار دسته جمعی ساکنین افشار کابل.
-- کشتار مردم بیدفاع و شریف سه دکان چنداول.
-- کشتار مردم شریف کابل و غارت اموال و دارایی ها .
-- تجاوز های جنسی به دختران باکره و جوانان نو بالغ میهن.
-- بسته نمودن درب مراکز تحصیلی و خاصتاً اخراج زنان و دختران از وظایف دولتی و آنها را مقید به امور خانه داری و منزل دانستن.
-- بسرقت بردن آثار باستانی و چور و چپاول موزیم ملی کابل و فروش آن به پاکستان و سایر کشور ها.
-- تخریب مجسمه بودا که پُرارزش ترین اثر تاریخی میهن عزیز ما بشمار میرفت.
-- آتش سوزی و تخریب سراسری وطن.
-- ترویج و کشت خاشخاش .
-- بقتل رسانیدن صادقترین فرزندان تحصیل کرده و وطنپرست میهن تحت نام کمونست و کفر و الحاد.
-- بسته نمودن درب دانشگاه ها و موسسات تحصیلی کشور.
-- فیر هزاران راکت بالای شهر کابل و اهالی نجیب و شریف آن
اینها نمونه هایی از صدها کرده های این برادران مجاهد و استقلال طلب میهن عزیزما بوده که از دوران گرفتن قدرت تا حال ادامه دارد .
وضع نا هنجار امنیتی در کشور، ترور و کشتار روزنامه نگاران داخلی و خارجی و سر بریدن ها، گروگان گرفتن افراد و مشاورین تخصصی خارجی، بیکاری کدرهای علمی و تحصیل کرده، پایین بودن سطح عاید مامور و اجیر پراگنده گی و عدم مراقبت امور تنظیفی در مرکز شهر کابل و اطراف، عدم موجودیت و کنترول درست امور ترافیکی در شهر کابل و ولایات، احداث خانه ها و منازل خودسرانه و غضب زمین ها و دارایی های عامه به زور تعلقات سیاسی، مذهبی و قبیلوی. رایج بودن ارتشاء در دستگاه های عدلی قضایی و اداری، بخوبی عدم کفایت و توانایی نظام موجود را با تمام قوتهای ناتوی آن باثبات میرساند که نمیتواند هیچکس و مرجعی چه بسطح ملی و چه بسطح بین المللی از آن انکار نماید.
حاثه خونین در تجلیل از روز سیاه هشتم ثور ۱۳۸۷ که بکشتار و زخمی شدن عدۀ بیگناهان انجامید و باساس منابع خبری، طالبان مسئولیت آنرا نیز بدوش خود گرفته اند، غیر از بی ثباتی اوضاع امنیتی کشور دیگر بیانگر چه چیزی میتواند باشد
البته بر تذکرات فوق، محترم کرزی، خود نیز در بسیاری از مصاحبه ها با روزنامه نگاران داخلی و خارجی در مقیاس ملی و بین المللی و حتی در جلسات شورای وزیرانش از بی ثباتی اوضاع و عدم اجراات درست و قانونی از طرف ارگانهای ذیصلاح قضایی، اجراییوی و تقنینی تذکراتی مفصل و صریح داشته اند
این بود دستاورد های به اصطلاح انقلاب اسلامی هشتم ثور ۱۳۷۱ .
حالا من بحیث یک هموطن از محترم پروفیسور ربانی و محترم آقای یونس قانونی رییس پارلمان افغانستان انصافانه میخواهم بپرسم که کدام انقلاب واقعاً بنفع مردم رنجدیدۀ وطن عزیزما افغانستان بود هفتم ثور ۱۳۵۷ یا هشتم ثور ۱۳۷۱؟
چه هرگاه محکومیت دولت انقلابی یعنی حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان و اعضای رزمندۀ آن به خاطر حضور نظامی قطعات اتحاد شوروی بود پس موجودیت نظامی قوای ناتو را شما چطور ارزیابی می کنید؟ آیا با موجودیت قوای ناتو میتوان از استقلال دم زد؟
بازهم هرگاه محکومیت فرزندان صدیق وطن که تحت حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان و رهبری رهبران رزمنده و وطنپرست آن بخاطر احیای صلح و دموکراسی واقعی و بخاطر اعمار افغانستان نوین، آزاد و مستقل و سربلند بسیج بودند و بخاطر تمایلات و علایق شان با اتحادجماهیر شوروی سوسیالستی سابق که از سالهای پیش از انقلاب روابط دوستانه و همکاریهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با ملت نجیب افغانستان داشتند و باین روابط لویه جرگه های افغانستان و پارلمان های آن مهر تایید زده بودند، بوده باشد پس چه تفاوتی بین حضور قطعات نظامی شوروی سابق و قوای اشغالگر فعلی ناتو وجود دارد که یکی با حضور قطعات نظامی شوروی سابق محکوم و دیگری با وجود حضور چندین کشور پُرقدرت که ناتو را تشکیل میدهد بری الذمه میباشد؟
هرگاه باثر زبان زد خلق نجیب ما، کشور شوروی یک کشور غیر وابسته باسلام بود که در وطن عزیز ما حضور نظامی داشتند پس آیا کسی خواهد توانست تا اسلامیت قوای ناتو را با تذکر اینکه بخاطر دفاع از اسلام و تامین صلح و دموکراسی حضور دارند باثبات برساند.
خداوند بآن ملتی سروری داد که تقدیرش بدست خویش بنوشت
بآن ملت سروکاری ندا ر د که دهقانش برای دیگران کشت
توجه !
کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !
یکشنبه، ۲۷ اپریل ۲۰۰۸