جمعه، ۵ جولای ۲۰۱۳
ملال
بخاک من اگر آیی شقایق را ببو ای دوست
عطرش یاد من، سرخی برگش برگۀ اذین میوند است
من شیرازۀ در قلب تاریخم
ملالم من
آه و درد، دیگر ناکسان از روبرو با من نمی جنگند
شیر جنگجو گویی دگر آبی نمی خواهد
مَشکم خالی و رنگ درفشم رفته در اشک یتیمان است،
چادر بر حقیقت، سایۀ بن بست بر هر کوچه، تاریک است
سنگر داغ پیکار گُنه در گرُز خشخاش است
این بحبوحه در ژرفای خود نام مرا خواند
و من بار دگر تازم،
که روح تشنه ام، بر غول این مکاره ها بیداد می خواهد
و تندیسم، شکست اولچک و زولانه را در استخوان دارد
رسالت، رفتن و گفتن، علم بردار این شیرازۀ پاک است
تقدیس زمان اینست:
کز نو کهنه را استطوره میسازد
و من بار دگر آیم
که تکرارِ مرا تاریخ میخواهد
شاعره:
حسنیه عثمان داوُد
کلیفرنیا شانزدهم جون سال (۲۰۱۳)
تهیه کننده: انجنیر عبدالقادر مسعود
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat