سه شنبه، ۱۲ اپریل ۲۰۱۶
عبدالصابر نورزاد
استاد
دانشگاه و فعال سیاسی
معمای استعفا در میان مقام های کلیدی دولت وحدت ملی چیست؟
در این اواخر، شاهد استعفای مقام ها و سران کلیدی حکومت دوسره (وحدت ملی) بوده ایم که این همه را نمیتوان بدون برهان قلمداد کرد. ممکن مسایلی در عقب قضیه وجود داشته که پرداختن به آن، در این راستا نهایت الزامی و در خور حال است و باید در این نکته اساس مسئله تعمق بیشتر کرد. به گونه نمونه میشود به استعفای رضا کارانه سران دولتی همچون اشخاص ذیل اشاره کرد:
۱: رحمت الله نبیل رییس عمومی امنیت ملی مبنی بر دلایل همچون مداخله های مستقیم سران دولتی در ماموریت های امنیتی و دهن جوال گرفتن ایشان با کشورهای اجنبی به ویژه پاکستان.
۲: یوسف نورستانی رییس کمیسیون مستقل انتخابات مبنی بر دلایل نمایشی نظیر ترمیم وضعیت بحرانی و رسیدن به وضعیت مطلوب تر. اما پرسش اساسی اینجاست که بعد از همه زد و بندها و کشمکش های لفظی که بیشتر رنگ و بوی سیاسی، قومی، سمتی و زبانی دارد و ما در انتخابات ریاست جمهوری شاهد آن بودیم و دلیل آن همه هنگامه ها هم قطعا هویداست که همانا طراحان و مدیران این سناریوی خجالت آور کیها بودند که با دار و دسته ی خودشان گره کور را در مسئله بسا ضروری و پر اهمیت همچو انتخابات سال ۱۳۹۳ بستند، که منجر به میانجی گری آقای بزرگ ایشان (جان کری) در رابطه گردید.
این کار در نتیجه، به اصطلاح عام "بینی خمیری" بیش نشد و ماشین کمیسیون نا مستقل انتخابات دوگانه گی زایید. بعدا در فکر بهبود وضعیت شدند و خواهان ترمیم اوضاع و گذر به سوی وضعیت مطلوب شدند؟
۳: مستعفی شدن نورالحق علومی به اساس اختلافات درونی با رییس اجراییه حکومت روی تقرری عبدالرحمن رحمن به سمت معنیت ارشد امنیتی وزارت امور داخله و یک مسئله دیگر. اگر یک نگاهی عمیق و ژرف در رابطه به قضیه داشته باشیم، از آغازین روز تشکیل حکومت وحدت ملی همه منازعات و کشمکش های که همه مشغول و دامنگیر آن بودیم، روی یک نکته می چرخد که همانا تصاحب سمت های کلیدی حکومت و تسخیر قدرت می باشد. از پُست سران کلیدی شروع الی پایین ترین بست ها که می شود به بست های ۵ و ۶ مامورین دولتی اشاره کرد، برای تصرف و اشغال این همه عرق ریزی ها، چانه زنی ها و زورآزمایی های بی شمار صورت می گیرد تا شخص مذکور در سمت دلخواه اش جایگزین شود. حال پرسشی که در رابطه به این مسئله خلق میشود این است که: چالش ها و زحمات سرسختانه که برای رسیدن به این اهداف را موتلفین هردو تیم انتخاباتی متقبل میشوند چه رمزی در میان است که یکی پی دیگری بعد از مدت زمان جابجایی به سمت دولتی استعفا میکند؟
عوامل و فاکتورهای بیشماری میتوانند در قضیه دخیل باشند و نام برد. اما به طور اخص میتوان فاکتورهای زیر را در قید قلم گرفت:
اول: فشار های مقامات بلند رتبه بالای زیر دستان مبنی بر پیاده کردن خواست های سیاسی و سلیقوی ایشان.
دوم: مداخله زورمندان سیاسی و ناگزیر ساختن تهی دستان.
سوم: به پایان رسیدن مشروعیت نظام فعلی و نزدیک شدن آن به تعدیل دوباره نظام سیاسی و تشکیل دولت جدید در ماه سنبله سال روان.
چهارم: هراس از افشاگری عملکردهای نادرست ایشان از قبیل: زورگویی، فساد اداری و اخلاقی، اختلاس، غصب ملکیت های عامه و . . . .
پنجم: هراس از استجواب و استیحضاح در برابر شورای ملی.
. ششم: در پی لقمه چرب تر (چشم دوزی بابت مقامات و سمت های بالا تر از قبل)
هفتم: عدم هماهنگی و مدیریت ضعیف و ناکارا میان مدیران در مدیریت وضعیت.
هشتم: در پی این همه عوامل به یکی از عوامل دیگر هم میشود اشاره کرد که همانا صادق بودن ایشان در انجام دادن ماموریت شرافتمندانه شان در امور کاری ایشان است. زیرا مامورین کارفهم و شرافتمند تا زمانی به ماموریت کاری خویش ادامه میدهند که با مداخله غیر قانونی کارفرمایان شان در امور خویش مواجه نشوند. اما این عامل بیشتر میتواند جنبه ایده آلی (آرمانی) را در قبال داشته باشد. زیرا تجربه های گذشته این مسئله را کاملا روشن و برملا ساخته و به اثبات رسانیده است که مامورین بلند رتبه ی گرگ صفت هیچ گاهی دلسوزی بالای ملت ندارند.
(«اصالت» در قبال مطالب منتشره در دیدگاه ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي بیان و دموکراسي
نميخواهد سانسور نمايد و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)