August 18, 2012

*    *    *

محمد طاهر نسیم

فرانکفورت

 

·        در افغانستان متحد و یکپارچه، و خلقهای با هم برادر و همسنگر، برتری و هژمونیستی ملیت ها وجود نخواهد داشت!

·        تمامیت ارضی با استرداد زمین های ربوده شده توسط غارتگران انگلیس، تحقق و تکامل می یابد!

-------------------

 

در اکثر پژوهشات و مطالعات تاریخی، موضوع ملیتها – یا شیوه برخورد با ملیتها – در افغانستان، شکل تنگ نظرانه، تعصب گرائی غیر واقعبینانه و غیر علمی را به خود گرفته است، که اغلبآ به کشمکشهای نا گوار منجر شده است. و همچو انتقاداتی نیز به اندیشمندان دموکراتیک و مترقی متوجه گردیده است.

افغانستان، از سالهای بسا طولانی گذشته، سر زمین مشترک تمام ملیتهای با هم برادر بوده، و با هم زندگی کرده اند، و در جنگهای آزادی خواهانه یکجا برضد دشمنان خارجی و داخلی بویژه انگلیسها و اجیران فروخته شده، جنگیدند، و قربانی های فراوانی متحمل شدند، استقلال و تمامیت ارضی و ناموس وطن خود را حفاظت و حراست کردند. وحدت و برآدری را با ریختن خون خویش در نبرد، ثابت ساختند...

اما استعمار گران انگلیس در توطئه و دسیسه سازی، ادامه دادند، برای اینکه افغانستان را – در همآهنگی با امرای محل معامله گر، و به راه اندازی جنگهای ظالمانه و مداخلات بیشرمانه – به چنگ تسلط، قدرت و کنترول خود، در آورند.

درین بررسی کوتاه، نظر اندازی فشرده ای، صورت گرفته است، با توجه اینکه سهمگیری دانشمندان ذیعلاقه در ابراز نظر، به غنی سازی و تکامل موضوع، کمک رساند.

*   *   *

در دوره های مختلف تاریخ، نامی از "مردم"، "ملت" و یا به اصطلاح "دولت"، "پاکستان" قطعاً یاد نشده است، زیرا بدین نام اصلآ "ملیتی" نبوده، و چنین "دولتی" را انگلیسها با پلانهای اینتلجنس سرویس استخباراتی و اجیران تربیه شده خود، نظیر محمد علی جناح و غیره به حیث کانون توطئه گرانه و دسیسه سازی در برابر افغانستان و دیگر کشورهای منطقه و بحیث پایگاه نظامی، حامی منافع جبهه امپریالستی و مرکز تخریبکاری، دهشت افگنی و شبکه های اطلاعاتی مافیای چندین ملیتی، ایجاد کردند!

در آغاز استعمارگران، انگلیسی بمنظور تحکیم و گسترش تسلط خویش بر مستعمره طلائی اش هندوستان – وقت - تلاش همه جانبه ورزیدند تا از یک سو افغانستان را وابسته خود سازند، و از نزدیک شدن احتمالی دولت تزاری روسیه به سوی هند، جلو گیری بعمل آورند، و راهی را برای مداخله، تحریک و غارتگری در کشور های آسیای میانه، جنوب شرقی آسیا و منطقه، و ایجاد آشوبگری و بهره برداری به نفع خود، باز نمایند. و به سلسله ای از اقدامات توطئه گرانه دست زدند، که از آن جمله، سلب قسمتی از سر زمین افغانستان و ضمیمه سازی آن به محور نفوذ خویش بوده است!

انگلیسها قلعه آتک را در سال 1812، ولایت ملتان در سال 1818 ولایت کشمیر در سال 1819، دیره غازی خان در سال 1821، دیره اسمعیل خان در سال 1821، پشاور در سال 1823، سند در سال 1843، از پیکر افغانستان ربودند، و علاقه های شال، نوشیخ تا کوشک کرم و لندی کوتل را در سال 1879 طبق معاهده خائنانه "گندمک" تصرف کردند!

ولایت سوات، باجور، چترال و علاقه های وزیر، داورد چاکی و چمن در سال 1893طبق معاهده خائنانه دیگر بنام "دیورند" که با امیر عبدالرحمن "امضاء" شده بود به انگلیسها سپرده شد. در سال 1924 بلوچستان، و بعدها تمام علاقه های تذکر یافته قبلی را کاملآ تصرف کرده و به تسلط سک ها نیز خاتمه بخشیده شد، چون سیاست پیشروی استعمارگران انگلیس در جنگهای 1838-1878 و 1919، افغان – انگلیس به ناکامی مواجه گردید، به یک افغانستان مستقل، و قسماً متحد با بریتانیا موافقه گردید، مگر تحت فشار و سیاست نیرنگ و معامله گری، قسمتی از افغانستان را که به تدریج از خاک اصلی، انگلیسها غصب کرده بودند، تحت تسلط خود نگه داشتند!

و از آن قسمت های بریده شده توسط انگلستان استعماری با همدستی امرای اجیر و وابسته، پایگاه نظامی و استخباراتی و مرکز تربیه و آماده سازی دهشت افگنان، تخریبکاران و تروریستان ضد افغانستان، و ایجاد نا آرامیها، اختلال، و آشوبگری در منطقه و جهان و برهم زدن اوضاع، شرایط به نفع با داران امپریالستی، پایگاه نظامی نام نهاد "پاکستان" زائیده شد! و بحیث آشیانه دوامدار ویرانگران چپاولگر و غارتگر مافیای خارجی و داخلی قرار گرفت.

لذا هر صحبتی از تمامیت ارضی افغانستان، کاملآ با استرداد چنین زمینهای، سلب شده از بدنه کشور میتواند تحقق یابد، و محور مبارزه همیشگی و همگانی بر حق خلقهای افغانستان زحمتکش و ستمدیده را تشکیل میدهد.

*   *   *

غصب زمین های مذکور توسط استعمارگران انگلیسی مطابق با "توافقات و قراردادهای" ظالمانه و نا مشروع که از طرف امرای دست نشانده و اجیر به منظور دست یابی به "تخت" و "تاج"، و در نتیجه سازش، معامله گری و فشارهای گوناگون، ثلث خاک کشور را از سر زمین آبایی افغانستان واحد، و خلقهای با هم برادر، جدا کرده است، و به وسایل رنگارنگ ریاکارانه و نیرنگ، بر خلاف مقررات و نورمهای ملی و بین المللی بخشیده شده است، تمامیت ارضی میهن را نا همگون باقی مانده است..!

لهذا زمینهای سلب شده جزو خاک آبائی افغانستان؛ و ملکیت مشترک تمام افغانهاست، که در مبارزات تاریخی مشترک شان و در سه نبرد مسلحانه و دلیرانه علیه استعمار انگلیسی و تجاوزگران خارجی سلاح بدوش به پا خاستند، و قربانیهای گسترده ای متحمل شدند، تا آزادی و استقلال خود را نگهداری نمایند و تمامیت ارضی خود را با استرداد زمینهای ربوده شد، به اکمال رسانند، و در زیر پرچم وحدت ملی و برادری زندگی دشوار را به پیمایند!

*   *   *

برخیها از به اصطلاح اجرای "ریفراندوم" در سر زمین های ماورای خط نام نهاد "دیورند" یاد آور میشوند. خلقهای افغانستان در برابر حقوق و ملکیت ربوده شده خویش، نیازی به "ریفراندوم" ندارند...! بلکه حقوق حقه خود را مطالبه میکنند، و جهت دستیابی به آن مبارزه همگانی و همیشگی خویش را ادامه میدهند..و از سوی دیگر در منطقه مذکور لانه های ما فیای چندین ملیتی بین المللی و آشیانه های قاچاق بری سلاح، مواد مخدر، جعلکاری اسناد دهشت افگنی، جاسوسی، استخباراتی و تروریستی جای گرفته است. ریفراندوم و به هر سویه ای که باشد، به وضعیت کنونی رسمیت بخشیده است، و در پهلوی حاکمیت نظامیگران و استخباراتی "پاکستان"، متحد جدیدی از حاکمیت مافیای چندین ملیتی بین المللی بوجود میآید، که کمک کننده دولت نام نهاد "پاکستان" در توطئه گری، تخریبکاری وآشوبگری، قرار میگیرد!

منافع ملی، وحقوق خلق های افغانستان، و مبارزه همگانی و مشترک شان این پدیده های نا همگون و نا سالم را که خواست پلانهای امپریالستی بویژه غارتگران انگلیسی است؛ پذیرفته نمیتواند. آنها برای استرداد حقوق حقه خود و زمین های غصب شده، مبارزه مینمایند، چنین مبارزه همگانی، و دوامدار بوده و می باشد، با یقین کامل میتوان تاکید نمود که مبارزه زحمتکشان افغانستان، پشتیبانی کلیه زحمتکشان منطقه و جهان را کمائی خواهند کرد.

*   *   *

خلقهای زحمتکش افغانستان با دستیابی به حاکمیت دموکراتیک و مترقی در سرزمین متحد و یکپارچه خود، میتوانند در فضای عادلانه و دموکراتیک متکی بر اصول ملی و بین المللی کلیه حقوق بویژه ملی خویش را در تفاهم و تبادل نظر، واقعبینانه و بر اساس منافع مشترک و تساوی الحقوق حل و فصل، و به نتیجهٌ سالم دستیابی نمایند.

در وطن واحد و یکپارچه که همه خلقهای زحمتکش کشور مبارزه همگانی خود را برای آزادی، استقلال و تمامیت ارضی، حاکمیت و وحدت ملی، دموکراسی عدالت، و ترقی اجتماعی، صلح و ثبات فعالانه اشتراک ورزیده بودند، و هنوز هم در شرایط اشغال نظامی خارجی کنونی با تشدید، تحکیم، و گسترش نبرد عادلانه، سهم فعالانه ای خویش را ایفا مینمایند.

هیچ جائی برای برتری و هژمونیستی نژادی وجود نخواهد داشت، زیرا جانبداری از هژمونیستی و برتری نژادی یک ملیت، باعث بر انگیختن هژمونیستی و برتری نژادی ملیت دیگر میشود!

افغانستان سر زمین مشترک است، ثروت های ملی و کلیه نعمات مادی که توسط زحمتکشان ملیت های با هم برادر تولید میشود، ملکیت و حقوق مشترک همه ملیت هاست بدون استثناء، دور از هر گونه تبعیض، برتری و هژمونیستی نژادی میباشد!

*   *   *

در دوره های حکمرانی پادشاهی "آل یحیی"، با دوری جستن از بنیادهای ملی، دموکراسی، عدالت و پیشرفت اجتماعی، وغلطیدن در دامن وابستگی های ارتجاعی قبیله سالاری و سازش با دشمنان خارجی بویژه انگلیسی، هیچ گامی درست، سالم و واقعبینانه ای به سوی حل و فصل "میراث" باقیمانده سرحدی، تمامیت ارضی، مناسبات قبیلوی، پیوندهای قومی و ملیتی و تحکیم برادری ملیتها برداشته نشد.

چنانچه دورۀ ریا کارانه "جمهوریت" اکثریت اقدامات بسوی برتری و هژمونیستی یک ملیت مطرح، که نتوانست نیز چنین پدیده های را بشکل سالم و برابری با توافقات ملی وارسی نماید، بلکه به پیچیده گی های بیشتری منجر شد! وبه تعصبات و تنگ نظریهای اضافه تری دامن زده شد!

حاکمیت مترقی و جوان، بعد از قیام ملی و دموکراتیک اپریل 1978 – هفت ثور- از آغازین روزهای خود با دشمنان سوگند خورده درون حزبی و دولتی، جنگ تحمیلی گسترده امپریالستی، تخریبات و دهشت افگنی های اجیران خود فروش و آدمکشان وابسته زیر نام "مجاهد" در یک لشکر منظم، آموزش یافته، و مسلح، و مداخلات بیشرمانه همسایگان به ویژه نظامیگران "پاکستانی" و ارتجاع منطقه، روبرو گردید که تمام نیرو و توانائی در دفاع از ناموس وطن قرار گرفته بود؛ و جای برای اقدامات همه مسایل ملی میسر نبود.

با فروپاشی ح.د.خ.ا.، حاکمیت و دولت ج.ا. بعد از پلینوم منحوس هجدهم و در دنباله روی از باند "گورباچف" و شرکاء، و افتیدن قدرت به دست تروریستان "مجاهد" 1992، و منبعد بدست تروریستان "القاعده" و "طالبان"، نه تنها ماهیتاً اندک توجهی به مسایل ملی صورت نگرفت، بلکه سازشهای جدیدی در رابطه به بهره برداری از امکانات عموم منطقه بویژه کشورهای آسیای میانه، در گفتگوها قرار داشت!

*   *   *

اگر امرای خائن و معامله گر، مطابق با توافقات، قراردادها، و معاهدات ننگین ضد ملی – تذکر یافته قبلی - قسمت پهناور خاک افغانستان را به غارتگران انگلیسی، فروختند و یا بخشیدند، نوکران و کاسه لیسان خود فروش در نشست خائنانه "بون"، تمام سرزمین خلقهای ستمدیده افغانستان را به زنجیر اسارت غارتگران نظامی امپریالستی در سال 2002، بسته کردند!

خلقهای دلیر افغانستان، در انزوا و کناره گیری قراریکه برخی از گروههای سیاسی سازشکار و معامله گر سنجیده اند، باقی نخواهد ماند، و درفش رهائی بخش ملی و دموکراتیک را به سوی آزادی، استقلال، و استکمال تمامیت ارضی و وحدت ملی خویش را، در مبارزه همگانی و دوامدار در اهتزاز بلند خواهند کرد و به جامعه درخشان دور از هر گونه ستم بهره کشی و بدبختی یکجا با دیگر زحمتکشان دنیا درمبارزه انترناسیونالستی خواهند رسید!

بحران های عمیق و جبران نا پذیر گوناگون که جبهۀ انحصارات سرمایه داری و عموم حاکمیت امپریالستی در جهان به آن درگیر شده است، به اثبات میرساند که نه چندان دور، امپریالیزم به قبرستان ابدی خود مدفون خواهد شد، و زحمتکشان در نقاط مختلف جهان پرچم آزادی، و زندگی مرفه و خوشبختی، برابری و برادری را بلند خواهند کرد!

*   *   *

تایپ کامپیوتری از محمد ظاهر دقیق

 

  

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org