امین الله مفکر امینی

 

 2015-05-10

 مرغان مهاجر!

 خوش نغمه سرا بودیم چو مرغان آزاده ای

بر لانه های ساخته ز مهر و وفا

چوچه مرغان، آرام و گهی خفته و گهی بیدار

آرامش یافته به زیر بال و پر، پر مهر مادران

پدران پر کشا بودند این سو و آن سو

تا دانه و آبی آرند به چنگ

ز عرق ریزی های پر کشایی

نترسیدند ز طوفان حادثه ها

نه گرمی دیدند و نه سردی

نه باد و نه باران و نه یخ بندان

ثابت قدم بودند بر تحقق خواست ها

تهیه کردند، آب و دانه ای

دور ز محنت جغدان شکاری

این احساس پاک خودکفایی ها، فتنه انگیخت

بر دل و دیده ای مرغان تاراجگر هستی

به پرواز آمدند بر دل آسمان نیلوفری

با منقارهای تیز و پنجال های خونین

 به هم ریختند لانه های سعادت

بخون کردند مرغان آبدیده ز کانون مهر و وفا

به آیین تاراجگری و تشنه بخون بیگناهان

آه واخ! چه کینه توزی ها بود مرغان شکاری را

لانه ها ویران کردند

چوچه مرغان کشیدند بخاک و خون

پر و بال به هجرت کشودند

ترک آشیانه ها نمودند

طی کردند قله ها و راه های صعب العبور

این تکاپو ها نبودست آسان

لانه ها ساختند بر دیار بیگانگان

بدامهای تزویر، دیدند آب و دانه

حلقه های اسیری به کنج های قفس

از نوا ها بر انداختند، مرغان آزاده را

ولی خصلت آزاده گی نمیرد، در نها د آزاده

بشوریدند نغمه های آزاده گی سر از دو بار

تا بر اندازند لانه های جغد های شکاری

که جاه کرده اند، بر گلستان میهن

نغمه های آزادی چنان گرفت دامان کوه و دشت و دمن

که دشوار آید، زیستن مرغان شکاری را

بر آن لانه های مهر و وفا

که جز کوچیدن مرغان شکاری، نباشد رهی دیگر

که مرغان آزاده را نزیبد دیگر قید اسارت ها

که مرغان آزاده را نزیبد دیگر قید اسارت ها

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

 

www.esalat.org