- انسان وقتی در سیاست آسان فریب می خورد که تصور می کند دیگران را فریب داده است.(؟؟؟)
- انسانها در سیاست همیشه قربانیان ساده دلِ فریب و خود فریبی بوده و خواهند بود، و تا زمانی که نیاموزند، منافع طبقاتی این یا آن گروه را در پشت عبارات اخلاقی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی و وعده های آن ها جستجو کنند، قربانی خواهند شد.(لینن)
- چه بانگ شومی است بانگ سیاست، اَه، چه توهینی، خدای را به سحرگاهِ شکر گذارم که دغدغه و شور امپراتوری روم ندارم. بسی غنیمت، بسی سعادت، که نه قیصرم، نه پادشاه جهانم.(یوهان ولفگانگ گوته)
هرج و مرج و سر درگمی در درون حاکمیت، درماندگی و ناکارایی نیروهای ائتلاف، اختطاف ها و قانون گریزیها در مناطق تحت حاکمیت دولت، تنشها و تشنجهای روزافزون، دلسردی و نا امیدی مردم بی دفاع از قوتهای دولتی و نیروهای خارجی مستقر در افغانستان، حضور چشمگیر و پیشروی های مخالفین، جنگها و رویارویهای جدید و حملات متداوم انتحاری و ترورییستی طالبان در واقع به معنیی ناکامی جامعه بین المللی برای محقق کردن تمام وعده هایی که بر اساس آنها زندگی بهتری را پس از جنگ برای مردم افغانستان به ارمغان خواهد آورد.
نزدیک به هشت سال از حمله امریکا به افغانستان می گذرد و کشور هنوز از نبود امکانات اولیه رنج می برد و اکثر مردم کشور تنها به دنبال یک لقمه نان و یک سرپناه هستند. هشتاد تا نود فیصد مردم نگران تامین یک شکم نان برای خانواده هایشان هستند. اما در قلمرو دولت و نیروهای خارجی هر روز بخاطر مصروف سازی و پوشاندن اشتباهات و ناکامیهای دوامدار، شاهد بازیها و تنش آفرینهای متعددی هستیم.
زمانی رییس جمهور کرزی از موجودیت نیروهای بیگانه به مردم شکایت میبرد و بعد از چندی موجودیت این قوتها را حیاتی و ضروری میداند و روز دیگر از در دشمنی و کینه خواهی پیش میاید و دست دوستی و همکاری را بسوی کشورهای منطقه دراز نموده و خودرا مالک این آب و خاک قلمداد مینماید. در مقابل خارجیها، دولت کرزی را دولت قاچاق و فساد خطاب نموده و از عملکرد اداره وی تا نیویارک تایمز، واشنگتن پست، فاکس نیوز و سی. ان.ان و سی. بی. سی و بی.بی سی شکایت میبرند و در گرما گرم این جنگ به اصطلاح زرگری چنین تعبیر میشود که کرسی نشینان کابل در یک محکمه بین المللی به جرم قاچاق، بی کفایتی، فساد و رشوت ستانی، بیکارگی و روزگذرانی، یاوه گویی و دروغ پردازی محاکمه میشوند و سرنوشت کشور بدست مردم دردمند سپرده خواهد شد.
اما بعد از چندی نه شکوه است و نه شکایت و نه حرف است و نه حکایت و گویی هیچکدام به دیگرش حرفی نگفته و سخنی نرانده است. در حقیقت همان قصه ی لحاف ملا است. میگویند: یک شام سرد زمستان - ملا با خانمش نشسته بود که در کوچه سر و صدایی برخواست و ملا لحافی را که در دسترسش قرار داشت به دَورَش پیچانده از منزل بیرون شد، درین زمان شخصی که شدیداً خنک خورده بود، چنگ زده لحاف ملا را ربود و ملا مایوس و نا امید بخانه برگشت، خانمش بدون مقدمه گفت که ملا در کوچه چه نزاع بود؟ و ملا مایوسانه گفت - هیچ، همه سر لحاف ما بود.
در پشت پرده هیچگونه کشیدگی و اختلافی بین ا نان وجود ندارد. فقط و فقط خاک زدن به چشم مردم است. از یکطرف سخن از ناکامی و شکست قوای ناتو در افغانستان سر زبانها است و از جانب دیگر انتخابات ریاست جمهوری در راه است، و با این بازی ها چنین وا نمود نمایند که رییس جمهور شخصیت ملی، وطنپرست حقیقی، شخص با کفایت و درایت بوده و با عملکرد و موجودیت نیروهای خارجی مخالف بوده و کرزی صرف و صرف خیر و سعادت، سرفرازی نیک نامی کشور را میخواهد و تنها فردی است که میتواند مردم را از فقر و تنگدستی نجات بدهد. با این رنگها و نیرنگها میخواهند تا وی یکی دو دوره دیگر بر گرده ملت سوار شده تازیانه قدرت و شوکت بکوبد.
کسی نیست که بگوید طی این هشت سالی که از موجودیت قوتهای ائتلاف در افغانستان میگذرد چه دستآوردهای در عرصه های نظامی و امنیتی، سیاسی و حقوقی، اقتصادی و بازسازی، پایان حاکمیت های محلی، تامین نظم و امنیت قانون، دموکراسی و دولتداری، حقوق بشر، آزادی و عقیده و بیان وجود دارد.؟
ناگذیریم تا این بخشها را مروری خیلی کوتاه و مختصر نمائیم:
-> در عرصه نظامی و امنیتی
در مورد اصطلاح جنگ و نظامیگری تعریف مشخصی وجود ندارد.
كلاوزویتز جنگ را این گونه تعریف میكند: )اقدامی خشونت آمیز برای وادار كردن دشمن به انجام خواسته های ما(.
یكی از بزرگترین مشكلات، این است كه زمانی كه ناتو كنترول امور افغانستان را در دست گرفت، اكثر كشورها انتظار داشتند جنگ تا حد زیادی متوقف شده و نیرو های شان تمركز بیشتری بر توسعه و تثبیت شرایط داشته باشند، اما در عوض، روز به روز بر تعداد مجروحین شان افزوده میشود و رهبران اروپایی هنوز نتوانسته اند در مورد مساله افغانستان و اینكه چرا برای از بین بردن طالبان و القاعده تلاش زیادی لازم است، به مردم خود پاسخ قانع كننده ای بدهند. موجودیت هفتاد تا هشتاد هزار نیروهای بین المللی از حدود نزدیک به چهل کشور جهان در افغانستان که از نظر جغرافیوی به اندازه یک ایالت آمریکا نیست و این قوتها با پیشرفته ترین و مدرن ترین سلاح و تجهیزات نظامی زمینی و هوایی مجهز اند و با گذشت هر روز درین جنگ تباه کن و خانمانسوز زبون و زبون تر و شکسته و زمینگیر تر شده و مخالفین از تاکتیکهای بهتر و از روحیه ی قوی تر برخوردار و بسوی شهرها و بخصوص پایتخت در حالت پیشروی قرار دارند. عملیاتهای انتحاری و ترورییستی در رژه نظامی هشت ثور در چمن حضوری، عملیات پلان شده بالای ریاست عمومی محابس و وزارت عدلیه در پنجاه متری ارگ ریاست جمهوری و حملات هر روزه در شهرها و بخصوص شهر کابل را چه تعریف و توصیف نمایم. آیا گروپهای ترورییستی که در غارها و کوها سنگر گرفته اند تا این حدود نیرومند اند که هواپیماهای بدون سرنشین، هاواکس، بی ۵۲، اف شانزده و اف هجده و راکتهای کروز و پرشینگ و نیرومند ترین اردوی دنیا یعنی قوتهای زمینی و هوایی آمریکا، انگلیس، آلمان و مجموعا کشورهای غربی نمیتوانند با آنان مقابله و رویارویی نمایند. و یا زیر کاسه نیم کاسه یی دیگری وجود دارد؟
کشورما از بی ثباتی و بیداد گری در عذاب است، نبود فضایی گسترده و باز برای گفتگو، کار مشترک، هدف مشترک، اندیشه مشترک، صداقت مشترک، مسوولیت مشترک و دلسوزی مشترک رنج میبرد.
مردم ما که در اثر جنگها و قدرت خواهیها همه امکانات و ظرفیتهای دست داشته را از دست داده اند، در ردیف فقیر ترین مردم دنیا قرار گرفته و ازهمه مهمتر گرسنه گی دامنگیر اطفال، زنان و کهن سالان گردیده و روزانه صد ها انسان دست به گدایی زده و راه فرار و بیرون رفت از گرسنه گی را ندارند. دولت که متعهد گردیده بود تا عاید سرانه مردم را بلند میبرد، اما حداقل نتوانست و یا نخواست کارهای را انجام بدهد که اقلاً گراف گرسنه گی، فقر و تنگدستی را پایان آورده و یا مهار کرده باشد. اما روزانه میلیونها دالر مصرف جنگ و نظامیگری وسیله دولت و قوایی بیگانه مستقر در افغانستان میگردد. و میلیونها دالر دیگر از راه های مختلف به جیب معامله گران و قدرتمداران میریزد.
-> در بخش حقوقی و سیاسی
(ابو نصر فارابی الگوی اندیشه و نظام سیاسی را مدینه فاضله بر اساس بنیادهای فلسفی و سیاست را حاصل خدمات حاکم به مردم به منظور رسیدن به سعادت میداند،از دید فارابی حکومت خوب - حکومتی است که بتواند افعال، سنن و ملکات اداری را که در پرتو آن میتوان به سعادت حقیقی رسید در مردم جای گزین کند و حکومتی که سعادت پنداری ایجاد می کند ریاست جاهلی یا حکومت جاهلیت است.)
(افلاطون در کتاب جمهوریت و رساله های خود حکومت را از چند زاویه بررسی می کند گرچه نظریات افلاطون را به جهت کثرت و تنوع آن نمیتوان به یک جمع بندی مشخص رساند ولی او فصل نوی در اندیشه سیاسی در زمینه های حکومت و جامعه به و جود آورد. عده ای معتقد اند که حکومت از دید افلاطون به پنج حکومت فلاسفه، نظامیان، اغنیا عامه مردم و استبدادی تقسیم شده است. افلاطون ضمن ترجیح حکومت فلاسفه می گوید: زمامدار باید فیلسوف باشد و بهترین دولتها آن است که بهترین مردم حکومت کنند و حکیم حاکم باشد و حاکم حکیم شود. افلاطون در نظریه جدید بعد از کتاب جمهوریت و عدول از آن وظیفه دولت و نظام سیاسی را تعلیم و تربیه مردم دانست. فرمانروایان را به شبان یا چوپان تعبیر کرد.)
ژولین فروند، فیلسوف، جامعه شناس و نظریه پرداز فرانسوی معتقد است- سیاست به هر شكلی بازی تردستیهای سیاسی است و بنابر این، در افتادن با سیاست از راه پرداختن به سیاست مسخره است . . . و اما چه باید گفت در باره كسانی كه صادقانه باور دارند پس از رسیدن به قدرت به سیاست نمی پردازند و از زد و بندها، تحریكها، بده و بستان ها، و دوگویی ها دوری میجویند؟ هم میل به قدرت و هم كاربست قدرت پرداختن به سیاست است، به معنیی تحقیر آمیز و ستایشانگیز واژه، و هیچ سفسطه گری و چرب زبانی ای این وضعیت عینی را دگرگون نمی كند.
اما دولتمداران در کشورما با گذشت هشت سال از حضور جامعه جهانی و حاکمیت دولتی، هنوز که هنوز است مردم افغانستان از نبود قانون، حاکمیت ملی، عدالت اجتماعی، کار به اهل کار، خویشخوری، گروپ بندی، خود سری، ملک الطوایفی، خانواده سالاری، فساد های اخلاقی و اجتماعی، قوم گرایی و پارتی بازی رنج میبرند.
مسوولیت پذیری، جواب گویی، حساب و محاسبه دهی حقیقی، خدمت به مردم خسته از بیروکراسی و توطئه گری بصورت مطلق وجود ندارد. اگر در حق مظلومی وسیله قدرتمداران، ثروتمندان و ظالمان- ستم شود و یا مستمندی مورد تحقیر و توهین و تجاوز واقع شود، به کجا و نزد کی شکایت ببرد.؟ و یا کو مرجعی که حق مظلومی را از ظالم بستاند. ؟
روزانه ده ها اختطاف، قتل و غارت اتفاق می افتد و اما آب از آب تکان نمیخورد. و طی این هشت سال قتلهای سیاسی زیادی بوقوع پیوسته است، اما قاتلی در پنجه قانون سپرده نشده است تا درسی عبرتی شود برای قانون گریزان و ستمکاران، که دست از جرم و جنایت بردارند.
رییس جمهور و معاونش در جلسه عالی دولت، گریبان همدیگر را میگرند و به یکدیگر فحش و ناسزا میگویند.
اینست حاکمیت، قانونیت و مسوولیت پذیری؟
وزیری از جانب پارلمان رایی عدم اعتماد میگیرد و قوایی اجرائیه خلاف تمام پرنسیب های حقوقی و قانونی به ادامه کارش تاکید نموده و به ریش قوایی مقننه و نمایندگان ملت میخندد.
رییس جمهور به اساس قانون اساسی در پایان دوره کاری اش باید ابرومندانه استعفاء بدهد تا در رقابتهای انتخاباتی از امکانات دولتی و از قدرت اجرائیویی اش سود نبرد و اما رییس جمهور به اساس فیصله ای قوایی قضاییه به زمامداری اش تاکید مینماید. میگویند تبر اگر فشار پشتش نباشد نمیتواند چوب را قطع نماید. (زورِ کاکاست که انگور در تاکهاست). هدایت دهندگان و مشاورین خارجی دزد را میگویند دزدی نما و صاحب خانه را میگویند هوشیار و بیدار باش.
احزاب سیاسی که پشتبانه نظامی یعنی قوایی نظامی، تانک، راکت و بم ندارند- نمیتوانند از حق و حقوقی که در قانون برایش پیش بینی شده، استفاده نموده و به مثابه اپوزسیون نیرومند،عملکرد حاکمیت را به چالش بکشانند. و یا وسیله حاکمیت دواتی کمکهای مادی و معنوی شوند تا بتوانند در امور کشور سهیم و دموکراسی حقیقی به نمایش گذاشته شود.
همانطوریکه در اخبار دیدیم و خواندیم وزارت خارجه آمریکا از تصمیم ستره محکمه در مورد ادامه کار کرزی تا برگزاری انتخابات حمایت کرده است. در اعلامیه ای که از جانب وزارت خارجه آمریکا منتشر شده، آمده است که تمدید دوره کار حکومت افغانستان تا برگزاری انتخابات در شرایط حساس کنونی امر حیاتی است و به تامین ثبات کمک می کند.
-> در امور قتصادی و بازسازی
اقتصاد، عبارت است از مطالعه بشر در زندگی کاری و حرفه ای. در تعریف دیگر: علم اقتصاد بررسی کردار های انسان در جریان عادی زندگی اقتصاد یعنی کسب درامد و تمتع از آن برای تربیت دادن زند گی است. تأثیر نظام های سیاسی در استثمار فكری، سلب آزادی های فردی و اجتماعی و محروم كردن تودههای مردم در سطح محلی، ملی و بینالمللی از حقوق اولیه آنها در جهت بهره كشی و استفاده از ثمره اقتصادی آنان، موضوع مورد بحث بسیاری از نظریه پردازان است. این رویكرد معتقد است صاحبان قدرت در سطح محلی، ملی و بینالمللی، استمرار سلطه و بهره كشی خود را در اختناق، دیكتاتوری و سرپوش گذاشتن بر آزادی های فردی می دانند و این امر، علت عقب ماندگی جوامع است. اقتصاد کشور ما اقتصاد زراعتی و مالداری است.
لیکن عرصه اقتصادی مثل سایر عرصه ها در هم و برهم گردیده است که به مشکل میتوان برای آن بنیاد و اساسی را در نظر گرفت، تعداد زیادی از مردم، به حرفه های کاذب و زیانبار رو آورده اند. که از جمله می توان به کشت، تولید و ترافیک مواد مخدر و قاچاق ثروتهای طبیعیی اشاره کرد. بعد از فروپاشی حاکمیت طالبان و بیرون شدن کشور از انزواى مطلق و آغاز پروسه اصلاحات اقتصادى، سیاسى و اجتماعى، همچنان فقر بى سابقه گلوى مردم را مى فشارد زیرا برنامه فراگیر و همه جانبه براى مبارزه با این پدیده روى دست گرفته نشده است. کشور در شرایط موجود از كمكهاى جامعهء بین المللى نیز برخوردار بوده و میتواند با برنامه ریزی هاى موْثر اقتصادى با پدیده فقر كه از سالها دامنگیر ملت ماست، مجادله موْثر داشته باشد.
از طرف دیگر شوربختانه خشك سالی و قحطی بر مردم كشور غالب شده و تمام محصولات زراعتی به دلیل كمبود آب از بین رفتهاند. مخصوصا محصولات للمی كه در بسیاری از مناطق كشور بخش مهمی از تولیدات غله را تشكیل میداد، هشتاد تا نود فیصد از بین رفته و محصولی نداده است.
در بسیاری از مناطق هم كار به جایی رسیده كه مردم حتی آب آشامیدنی ندارند و برای تأمین آب آشامیدنی خود مجبور هستند تا كیلومترها راه را بپیمایند تا شاید آبی برای آشامیدن پیدا كنند. با این مشکل می توان درك كرد كه بحران تا چه حد خطرناك و جدی است و بسیاری از هموطنان ما در خطر مستقیم گرسنه گی هستند. متأسفانه، دولت تا وقتی كه كارد به استخوان نرسد، هیچ اقدامی نمی كند و مسئله را جدی نمی گیرد و بعد از جدی شدن موضوع، شروع به پیدا كردن راه ها و تقاضای كمكها می كند كه اكثرا هم این كمك ها بسیار دیر به دست مردم می رسند و گاهی وسیله دلالان و زورمندان به تاراج برده میشود و یا نوشدارویی می شوند بعد از مرگ.
با اندوه و درد کشت - تولید و قاچاق مواد مخدر یکی از پرابلمهای عمده کشور طی سالیان اخیر بوده است. متأسفانه بخش اعظم این مواد کشنده در افغانستان تولید می شود. طبق گزارش سازمانهای بین المللی نود فی صد هیروئین مصرفی اروپا و هشتاد فیصد مواد مخدر مورد نیاز در سرتاسر جهان در کشورما تولید می شود و توسط باندهای مافیای داخلی و بین المللی به بازارهای آسیا، اروپا و آمریکا ترانزیت و قاچاق می شود.
اما در جهت جلوگیری از تولید و قاچاق مواد مخدر، علی رغم تبلیغات گسترده که در سطح کشور و جهان انجام شده و نهادهای متعددی که با هدف مبارزه با آن در کشور ایجاد گردیده است، بازهم، در اکثر نقاط کشور، دهها هزار هکتار از زمینهای زراعتی به کشت کوکنار اختصاص یافته است.
بسیاری از دست اندرکاران اقتصادی ادامه این روند را از جهات مختلف برای کشورخطرناک می دانند. از جمله آنکه، اکنون اقتصاد کشور متکی به مواد مخدر شده و بسیاری از مقامات دولتی در تولید و قاچاق مواد مخدر دست دارند. برین مبنا، احتمال می رود روز به روز سلطه مافیای مواد مخدر بر سیاست و اقتصاد کشور افزایش یابد و جامعه جهانی کمکها و مساعدتهای خویشرا قطع نمایند و یکبار دیگر افغانستان به فراموشی و انزوا سوق گردد.
در کشور بعضی از مقامات دولتی، مسوولین نظامی و تنظیمی در تولید و قاچاق مواد مخدر دست دارند. و به همین دلیل کشت تریاک بدون هراس و آزادانه انجام می شود و به سهولت به خارج از کشور قاچاق می گردد.
بارنت رابین استاد روابط خارجی پوهنتون نیویارک میگوید، ارقام ارایه شده توسط دولت افغانستان امار صحیحی نیست. اقتصاد مواد مخدر در افغانستان هرروز بزرگتر می شود و این مساله به دلیل ضعف دولت در کنترول عوامل آن است. ضعف سیاستهای امنیتی و اقتصادی در افغانستان سبب می شود تا هر روز بر شماری افرادی که وارد این صنعت می شوند افزوده شود. امارها نشان می دهد از سال دوهزار و یک تا به حال نه تنها سهم تولید تریاک در افغانستان کاهش پیدا نکرده بلکه اکنون نود در صد از مواد مخدر مصرفی جهان را تامین می کند و این به معنی فاجعه ی بزرگ برای افغانستان و جهان است. پس از فروپاشی طالبان و حضور نیروهای ائتلاف در کشور این تصور وجود داشت كه با موجودیت این نیروها امنیت به سرعت در سراسر كشور برقرار خواهد شد. اما به دلایل مختلف نشد.
توجه گسترده سرمایه گذاران خارجی و ریزش یك باره دالرهای آمریكایی به سوی بازارهای کشور مؤید همین موضوع بود. اما گذشت زمان نشان داد تصورات اولیه در این مورد اشتباه بوده است. نیروهای خارجی طی این مدت نتوانسته اند امنیت و ثبات لازم را برقرار نمایند و این مسأله نه به دلیل قدرت فوق العاده مخالفین، بلكه متأثر از سیاستهای غلط به كار گرفته شده از سوی نیروهای خارجی است. بمبارانهای هوایی و كشته شدن غیرنظامیان، جستجوهای خانه به خانه و از همه مهمتر نبود توجه جدی برای تقویت نیروهای مسلح داخلی بخصوص اردوی ملی از جمله این سیاستهای غلط بود.
پس از استقرار دولت جدید كنفرانسهایی متعددی چون توكیو، برلین و لندن با وعده های كمك چند میلیارد دالری برگزار گردید در حالی كه هیچ گاه به طور دقیق روشن نشد كه این كمكها چگونه و در چه راهی باید به مصرف برسد چنانكه بیشتر كمكهایی كه از سوی ایالات متحده اعلام شده بود به مصارف نظامی اختصاص پیدا كرد.
طبق اظهار مقامات دولتی در کنفرانس ها، جامعه جهانی وعده داد مبلغ ۳۹/۵ میلیارد دالر به کشورما کمک کند و از این مبلغ تا کنون قرار داد ۲۵/۵ میلیارد دالر آن به امضاء رسیده و از مجموع این ۲۵/۵ میلیارد دالر ۱۵/۲ میلیارد دالر آن در امر بازسازی مصرف شده است. اما مقامات دولتی نمیگویند که این مبلغ چگونه و در کجا به مصرف رسیده است.؟ مهمترین عوامل كندی روند بازسازی کشور را می توان در بی اعتمادی جامعه جهانی به دولت نسبت داد. جامعه بین المللی و به خصوص ایالات متحده و اروپا در شرایطی حمایت خود را از دولت جدید اعلام كردند كه در عمل حاضر نبودند كمكهای توافق شده در اجلاس مختلف را مستقیماً در اختیار ادارات دولتی قرار دهند. طی چهار سال جامعه بین المللی حدود هشت و نیم میلیارد دالر به افغانستان كمك كرده كه از مجموع ا ین كمكها فقط بیست و دو فیصد به دولت رسیده و بقیه به دیگر نهادهای خارجی و داخلی واگذار شده است.
فساد اداری و امكان حیف و میل پولها در سیستم بروكراسی دولتی ظاهراً مهمترین دلیل برای این مسأله عنوان شده است. اما سؤال اینست كه آیا در سازمانهای بین المللی و مؤسسات غیردولتی چنین امكانی وجود ندارد؟ شش میلیارد دالری كه ازسوی این مؤسسات در طول چهار سال به مصرف رسیده چه تأثیر محسوسی بر شرایط كشور گذاشته است؟ بی دلیل نیست كه در رابطه با مفید بودن چنین مكانیسمی تردیدها و اعتراضهای زیادی از سوی مردم و حتی مقامهای دولتی مطرح شده است. ازین حقیقت نباید منکر شد که تا زمانیکه دولت و ملت خود اقدام لازم را انجام ندهند، بازسازی به پیش نخواهد رفت همچنانکه تا كنون موفقیت چندانی نداشته است.
-> پایان حاکمیت های محلی و تامین نظم و قانون
با تصویب قانون اساسی جدید و تشکیل دولت انتقالی گامهای در جهت استقرار ثبات و امنیت برداشته شده اما تداوم درگیریها و منازعات قومی و قبیلهای، کشیدگی های شخصی و قومی، عدم امنیت و ثبات به دلیل ادامه فعالیت جنگ طلبانه و موانع دیگر، حرکت به سوی صلح و ثبات را با مشکلات گوناگونی روبرو ساخته است.
نزدیک به هشت سال است كه آ مریكا و متحدین با حمله بر افغانستان تحت شعار دموکراسی و دفاع از حقوق بشر، نوكران دیروز خود را مجازات نمود، اما هنوز هیچ نشانی از ثبات و صلح و امنیت در كشور سراغ نمی توانیم. حال نه تنها بر مردم ما بلكه بر اكثر مردم دنیا آشكار گشته است كه با وصف حضور نیروهای ناتو و آیساف و ادعاهای بلند بالای كرزی، هنوز هم افغانستان به عنوان یكی از مراكز فجایع حقوق بشر باقی مانده است، ادامه خشونت علیه زنان، حوادث بیشمار تجاوز، تهدید و ازدواج اجباری توسط افراد مسلح، افزایش بی سابقه خود كشی و خود سوزی زنان، تهدید فامیلها تا دختران خود را به مكتب نفرستند، سوزاندن مكاتب دخترانه، احساس ناامنی زنان در كار بیرون از خانه، ممنوعیت ظاهر شدن آوازخوانان زن در رادیو و تلویزیون، افزایش زنان و بیوههایی كه چارهای جز گدایی و روی آوردن به فحشا ندارند و كشتار، دستگیری و شكنجه های وحشیانه از سوی ماموران به اصطلاح امنیتی با انگیزههای قومی و مذهبی و گروهی به طور روز افزون. ادامه سیستم ملوكالطوائفی و منازعات بی پایان بین نیروهای قانون گریز و خودسر در تمام ولایات كه در اثر آنها عمدتاً مردم بیگناه كشته، زخمی، فراری و متضرر می شوند. سرقت منازل، دكانها و دفاتر، اخذ غیرقانونی مالیه و گمرك، حیف و میل سرمایههای ملی توسط زورمندان و مقامات که در حمایه دولت سنگر گرفته اند. بیداد فساد مالی، رشوت ستانی و بیكاری، خورد و برد قسمت اعظم كمكهای خارجی به وسیله وزارتخانه ها و دیگر ارگانهای دولتی و كند بودن اعمار مجدد.
متاسفانه هنوز که هنوز است راه گیری، کودک ربایی، سرقت های مسلحانه، دزدی های شبانه، باج گیری بوسیله فرماندهان و تفنگداران، انتقام گیری های شخصی از جمله موارد عمده ای است که در کابل و اغلب ولایات، شاهد آن هستیم. و در کنار آن فساد اداری و کمبود نیروهای مسلکی در داخل ادارات دولتی شرایطی را فراهم آورده که جنایتکاران و اوباشان، پس از دستگیری با پرداخت رشوت میتوانند به طرق گوناگون خود را از چنگال قانون برهانند. کارمندان امنیتی که وظیفه خطیر و مهمی بر دوش دارند از ابتدایی ترین امکانات و تجربیات بی بهره اند. سرقتهای مسلحانه با لباس پولیس و نیروهای دولتی، توسط دزدان در شهرهای مختلف و به خصوص پایتخت نیز جای سوال های فراوان را دارد. دزدی های گسترده شبانه در کابل و ولایات نیز امنیت اجتماعی خانواده ها را با تهدید جدی مواجه کرده است. علی رغم تشکیلات فراوانی نظامی و امنیتی،هنوز کشور تا برقراری صلح و امنیت کامل فاصله زیادی دارد.
دلیل این امر حضور نیروهای غیرمسوول و آشوبگر در درون جامعه و دولت است که همچنان مسئله تداوم صلح را شکننده می سازند. فعالیت هایی از سوی این نیروها به صورت بم گذاری، حملات راکتی، ایجاد درگیری هایی درون قومی و همچنین ترور شخصیت های با نفوذ و اختطاف و گروگانگیری های روزافزون برای ناامن کردن فضای سیاسی کشور صورت گرفته است. ترور حاجی عبدالقدیر معاون کرزی، داکتر عبدالرحمان، وکیلان پارلمان در ولایات مختلف و بخصوص در بغلان صنعتی و مقامات دولتی در گوشه و کنار کشور یکی دیگر از فعالیت های این نیروها می باشد.
کرزی در کنفرانسی خبری در کابل در کنار سکرتر جنرال ناتو اعلام کرد شرکای خارجی دولت باید به استقلال کشور احترام بگذارند. افغانستان هیچگاه یک کشور دست نشانده نخواهد بود.
کرزی که در کنفرانس خبری مشترک با سکرترجنرال ناتو (یاپ دی هوپ شیفر)، صحبت می کرد در مورد این گزارش ها که گویا جامعه جهانی می خواهد به حکومت های محلی توجه بیشتر نماید تا حکومت مرکزی، گفت: افغانستان صاحب دارد جامعه جهانی در امر مبارزه با تروریزم با ما همکار هستند، اما ساختن نظام کار مردم افغانستان است. این ها صرف افواهات است که در شماری از رسانه های خارجی مطرح می گردد، به گفته وی، اول این کار جامعه جهانی نیست و ثانیا افغانستان پُست خربوزه نیست که هرکه به هرطرف دلش شد پرتاب نماید. اطمینان داشته باشید که این کار تحقق نخواهد یافت تا این کشور به حکومت های قبیلوی تبدیل شود و من در این زمینه با شیفر صحبت کرده ام. برخی رسانه های خارجی گزارش می دهند که دولت کنونی یک دولتی نیست که دموکرسی در آن تقویت شود و بهتر است به حکومت های محلی توجه بیشترشود چندان خوش آیند نیست. به عقیده کرزی، دولت و مردم افغانستان ثابت کرده اند که در راه نهادینه شدن دموکراسی گام های بلندی را برداشته اند. وی به تدویر لویه جرگه های اظطراری و قانون اساسی، انتخابات گذشته ریاست جمهوری و شورای ملی، رشد نهاد های مدنی و رسانه ای اشاره کرده گفت، این ها قدم های مثبتی است که توسط دولت و مردم برداشته شده است.
-> دموکراسی و دولتداری
در تعریف دموکراسی آمده است: دموکراسی مجموعه ای از اصول و روش هایست که از آزادی سیاسی در جوامع دفاع می کند و در حقیقت نهادینه شدن آزادی در حوزه سیاسی است. در حکومت دموکراتیک همه مردم، چه مستقیم و چه غیرمستقیم و از طریق نمایندگان منتخب خود، از قدرت استفاده و وظایف مدنی خود را انجام می دهند. در یک حکومت دموکراتیک، مردم نه تنها حق و حقوق دارند، بلکه موظف به مشارکت در سیستم سیاسی ای هستند که از حقوق و آزادیهایشان دفاع می کند. این نوع حکومت بر دو پایه استوار است:
اول حکومت اکثریت و دوم حفظ حقوق فردی و اقلیتها. تمام دموکراسیها، ضمن احترام به خواست اکثریت، مدافع سرسخت حقوق اولیه افراد و همچنین حقوق گروههای اقلیت هستند. یکی از هدفهای اصلی از ساختن نظام دموکراتیک دفاع از حقوق اولیه ای همچون آزادی بیان، آزادی دین، حق برخورداری برابر از حمایت قانون و فرصت سازماندهی و مشارکت کامل در امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی یک جامعه است. در نظامهای دموکراتیک انتخابات آزاد و عادلانه به طور منظم برگزار می شود که همه مردم حق شرکت در آن را دارند.
بنیادهای دموكراسی و یا اركان آن مبتنی بر چهار ركن اساسی است و به هر حكومتی كه این اركان را در نظام سیاسی خود منظور كرده و بدان پابندی نظری و عملی داشت به آن نظام سیاسی دموكرات اطلاق می گردد. این اركان مهم عبارتند از: قانون اساسی - نظام پارلمانی - احزاب سیاسی - مطبوعات آزاد. از میان این اركان چهارگانه، قانون اساسی وجه تمایز اصلی نظام دموكرات با نظام های استبدادی در هر نوع آن اعم از مونارشی، الیگارشی، آرییستوكراسی، فاشیستی، دیكتاتوری نظامی، و غیره بوده است چرا كه در نظام دموكرات اختیارات و وظایف و قدرت فرمانروا اعم از پادشاه مشروطه یا رئیس جمهور یا فرمانروا بر مبنای قانون اساسی از حالت نامحدود بیرون شده و محدود و مقید می شود. مجلس و نظام پارلمانی نیز ركن دوم نظام دموكراسی است كه به وضع قوانین برای اداره جامعه پرداخته و آن را ازخودمحوری و استبداد دور نگه می دارد. اما ركن سوم دموكراسی چه از نوع مشروطه سلطنتی و چه از نوع جمهوری، اگر چه بعد از قانون اساسی و نظام پارلمانی قرار می گیرد ولی از جهت اهمیتی كه در جلوگیری از خودكامگی دارد از دو ركن دیگر مهمتر جلوه می كند، به گونه ای كه گفته شده حكومت دموكراسی بدون احزاب سیاسی با دیكتاتوری فرقی ندارد، ركن چهارم حكومت دموكراسی مطبوعات آزاد هستند كه نقش بسیار مهم اطلاع رسانی، آگاهی دهی، جهت دهی و تنویر افكارعمومی را به عهده دارند. به خصوص در جوامعی كه احزاب سیاسی وجود نداشته و فعالیت احزاب سیاسی تعطیل باشد، مطبوعات نقش احزاب سیاسی و وظیفه و رسالت آنان را نیز به عهده می گیرند.
پول پیداکردن و قدرت داشتن در کشور از هر راهی برای زورمندان و قانون گریزان مشروع است و به خاطر پول و چوکی به هر کاری- اعم از رشوت، قاچاق، چپاولگری، وطنفروشی، حتی معامله های پیدا و پنهان منطقوی و بین المللی بر ضد وطن و مردم وطن روا پنداشته میشود.
درین مدت قشر نوپای ازسرمایه داران، دلالان، نوکیسه گان، افراد و اشخاصی نزدیک به مقامات کشوری و لشکری، چاپلوسان، درباریان، سبوتاژان، تاجران خون و آتش، بازاریان بی بند و بار، دستیاران سبوتاژگران بین المللی، مافیای اقتصادی، نظامیان پول پرست خارجی و . . . با حرکت های کنش دار کشور را بسوی نابودی و پرتگاه هدایت و مدیریت مینمایند. این روند با گروپهای پخپل سر که برضد منافع عمومی عمل مینماید، جامعه را به کجا سوق خواهند داد. آن ها تابعیت کشورهای غربی و شرقی را دارند و برای تامین منافع خارجیان عمل نموده و سرمایه اندوخته اند. علی رغم موجودیت دولت، حضور بیش از هشتاد هزار نیروی ائتلاف، تشکیل اردوی ملی، پولیس ملی و امنیت ملی، هنوز کشور تا برقراری صلح و امنیت کامل فاصله زیادی دارد. دلیل این امر حضور نیروهای سلاحدار و غیرمسوول و خودسر در جامعه است که همچنان مسئله تداوم حاکمیت، قانونیت و عدالت را زیر سوال میبرد.
ظالمان و زورگویانی که در کرسی های قدرت لمیده اند سالیان درازی از چور و چپاول، از دزدی و راه گیری، از زورگویی و بی بندوباری، از کشتن و بستن و بردن، از بی قانونی و پخپل سری و از ظلم و وحشت ثروت انداخته اند. آنان نه نظام حقوقی میخواهند و نه قانونی و دولتداری. در کشوری که تفنگ، جنگ، ظلم، وحشت، بربریت، بستن و بردن حرف اول را بگوید نامبردن از دموکراسی و دولتداری حرف پیش پا افتیده ای است که هیچکسی با ان توجه نمیکند.
دولت خود را به مصالح گروه های گوناگون متعهد می دا د و برهمین اساس روزانه برنامه می سازد. با قدرتمندان درون دولت، با قوماندانان محلی، نیروهای محافظه کار، با جامعه جهانی و . . . و بر آیند آن نیز همین است که هست. در این میان آنکه هرگز مورد توجه قرار نمی گیرد و نقشی را که می تواند بر عهده بگیرند نادیده گرفته میشود اکثریت مردم کشور است که از فقر و بیماری و بی سر پناهی و بیکاری رنج می برند. کشوری که با گرسنگی؛ فقر و قحطی دست و پنجه نرم می کند - دولت با تشکیل ادارات استخباراتی و پولیسی و با بودجه کمرشکن و با خشونت و زورگویی یکی پی دیگری عرض اندام نموده بر درد مردم افزوده می شود، این است دموکراسی و حکو مت شایسته سالاری که می خواهد به حیات خویش ادامه بدهد و دموکراسی را به ارمغان بیاورد و در قلبهای رنجور و دردمند با خون بنویسند دموکراسی.سازمان نظارت بر حقوق بشر می گوید کرزی باید با اتکا به حمایت مردمی موجود، افرادی را که جنایات گذشته به آنها منتسب دانسته می شود را کنار بگذارد. اما این سازمان در نامه یاد آوری می کند که او مسئول اداره کشوری است که جنگ سالاران و فرماندهان محلی هنوز از خشونت و زور و وحشت آفرینی برای مرعوب کردن بخش عظیمی از نفوس این کشور استفاده می کنند. در این نامه از کرزی خواسته شده بود که نه تنها از انتساب چنین افرادی در کابینه خودداری کند بلکه برای کاستن از میزان قدرت آنها اقداماتی انجام دهد. بسیاری از مردم از این خواسته سازمان نظارت بر حقوق بشر حمایت کردتد. کرزی پیش از انتخاب شدن در انتخابات به کرات می گفت :
حکومت ائتلافی نمی سازد. دیگر مفادات مردم را قربانی مسامحه گرایی نخواهد نمود، اما وقتی پایه های قدرت او بوسیله مردم نهاده شد، همه شعارها را به تاق نسیان سپرد و بر یخ نوشت و در آفتاب گذاشت.
-> حقوق بشر و آزادی عقیده و بیان
انسان بودن تنها در كنار آزاد بودن معنی می یابد. هرچند كه تعاریف موجود از آزادی بسیار است اما بهتر آن است كه آزادی را در چنبره این تعاریف گاه متناقض اسیر نكنیم كه آزادی گوهر یكدانه ای هستی انسان است. گوهری كه بی آن كرامت انسان معنی ندارد. گوهری كه تمام پویه انسان به سوی اوست. آزادی رها بودن موجودی را ازهمه قیدها و بندها، تسلطها، سدها همچنین مستقل بودن، دانا و بینا بودن را به ذهن انسان می آورد. موجود آزاد برهمه چیز و همه كس تسلط خواهد داشت.
كسی كه نتواند آنچه را میاندیشد بنویسد، همان قدر از آزادی بیان محروم است كه كسی نتواند حرفش را بدون سانسور یا خود سانسوری بیان كند. مردم كشورهایی كه از این دو ویژگی برخوردار نباشند، هرگز آرامش را در زندگی تجربه نخواهند كرد، حتی اگر سفرههای رنگین برایشان پهن شود. به طور یقین، در كشورهایی كه آزادی بیان باشد، آزادی قلم نیز امری طبیعی محسوب میشود. آزادی قلم را به تحقیق می توان یکی از شاخصهای مهم توسعه یافتگی کشورها محسوب کرد و اگر پیشرفت و تعالی در صحنه های مختلف پدیدار شود، مرهون آنست.
و همچنان دموکراسی اغلب به عنوان حکومت مردم بر مردم یا مردم سالاری تعریف می شود طوریکه مردم قادرند حاکمان خویش را برگزینند یا قدرت را از آنان باز ستانند. دموکراسی در این تعریف، بیش از هر چیز، دارای معنی سیاسی است و بر این اساس کوشندگان دموکراسی خواه را می توان فعالان سیاسی نیز نامید. حزب، انتخابات آزاد، گردش نخبگان، تفکیک قوا، آزادی های قلم و بیان و عقیده، رقابت و مشارکت، آزادی های اجتماعات و کثرت گرایی را می توان از جمله وظایف اولیه و اساسی برای برقراری دموکراسی دانست.
در کشورما با وجود ادعاهای مبنی بر آزادی بیان، فریادها در گلو خفه می گردند و آنانی كه جرئت ابراز نظرات غیر سازشكارانه شان را دارند با ضرب و شتم و تفنگ و زندان و تهدید روبرو می شوند.
بخاطر روشن شدن جرم و جنایت مرور داریم در گزارشی وزارت خارجه آمریکا در مورد افغانستان. درین گزارش میخوانیم که ادامه شورش مرگبار، ضعف اداری و موسسات سنتی و عنعنوی، فساد اداری، قاچاق مواد مخدر و میراث دو نیم دهه جنگ، عللی است که مانع بهبود وضع حقوق بشر در افغانستان شده است. مشکلات حقوق بشر در افغانستان ادامه دارد، بشمول کشتار های بدون محاکمه، شکنجه، شرایط خراب زندان ها، معافیت از مجازات مامورین بلند پایه، محدودیت های روز افزون بر آزادی مطبوعات، محدودیت ها بر آزادی های مذهبی، خشونت و تبعیض اجتماعی علیه زنان و اقلیت ها، قاچاق انسان، تجاوز بر حقوق کارگران و استخدام اطفال برای کار. در حالیکه مقامات ملکی بطور عموم کنترول موثر بر قوای امنیتی دارند، مواردی وجود داشته است که اعضای قوای امنیتی مستقلانه و بدون اجازه حکومت، عمل کرده اند. به اساس گزارش های متعدد، حکومت و یا نمایندگان آن، به کشتار های مستبدانه و غیر قانونی دست میزنند.
قلت پولیس تربیه دیده، زیر بنای نا چیز و مواصلات معدود، و یک نظام ضعیف عدلی، در راه تحقیقات در مورد اقدامات غیر قانونی یک مانع بوده و از ثبت و شمارش موثق حوادث، جلو گیری میکند. علاوتاً، در جریان جنگ ها، تلفات افراد ملکی، کشتار های شخصیت ها تو سط عناصر مرموز و کشتار های ناشی از انگیزه های سیاسی . . . به وقوع پیوسته است. در نتیجه خشونت های دهشت افگنان وابسته به طالبان، القاعده و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار در سال ۲۰۰۷ یک تعداد زیاد افراد ملکی کشته شدند. خشونت ها توسط این گروه ها شامل افزایش در تعداد حملات دهشت افگنی، با استفاده از بم گزاری های انتحاری است. در طول یکسال، در اثر خشونت شورشیان بیش از ۶۵۰۰ افراد ملکی و پرسونل نظامی کشته شدند... حملات بر قوای امنیتی حکومت، ساز مان های بین المللی، کارمندان امداد بین المللی، همکاران محلی آنها، منافع خارجی و اتباع داخلی، افزایش یافت که بعضی سازمان ها را وادار ساخت تا فعالیت های انکشافی و یا بشر دوستانه خود را محدود سازند و یا بعضی نواحی کشور را ترک گویند.
مخالفین ظاهرا کارمندان تیم های باز سازی ولایتی یعنی پی ار تی، سازمان های غیرحکومتی یعنی انجو ها و قرار دادی ها را بحیث وسیله جلوگیری از مساعی باز سازی و بیرون راندن جامعه امداد بین المللی از کشور، هدف قرار میدهند. در اختطاف های پرسر و صدای کارمندان انجو های خارجی، ژورنالست ها و قرار دادی ها، افزایش قابل توجه صورت گرفته است. با وجودیکه قانون اساسی اختطاف را منع میکند، در طول سال، گزارش های از ناپدید شدن ها و اختطاف ها که جنایت کاران مرتکب میشوند، به نشر رسیده است.
در بخش شکنجه، سایر مظالم و روش ها و برخورد های غیر انسانی که قانون اساسی افغانستان، همچو اعمال را منع میکند. مامورین حکومتی، مقامات در زندان محلی، قوماندانان امنیه و رهبران قبایلی، بر حقوق مردم تخطی میورزند.
انجو ها گزارش میدهند که قوای امنیتی قوه بیش از اندازه را بکار میبرند، بشمول لت و کوب و شکنجه افراد غیر نظامی. سرمنشی ملل متحد گزارشی را نشر و در آن خاطر نشان ساخته بود که یک قسمت قابل توجه قضایا، روش نا مطلوب و شکنجه، برای بدست آوردن اقرار و اعترافات زندانیان، بکار رفته است. و بتاریخ بیست و یک سپتمبر سال گذشته، یک گزارش دیگر نشر گردید که در آن گفته شده بود که حکومت باید اتهامات شکنجه زندانیان را توسط مامورین مخصوصا اداره امنیت ملی، تحقیق کند. بتاریخ یازدهم ماه نومبر سال ۲۰۰۷ سازمان عفو بین المللی گزارشی را نشر و دران گفته شد که زندانیان پیوسته معروض به شکنجه بوده و علاوه شده که گزارش های رسیده از افراد و سازمان های بین المللی حاکی از شکنجه و روش نا مطلوب توسط اداره امنیت ملی است.
مثال های متعدد از تخلف بر حقوق بشر در ولایات مختلف، بد رفتاری جنسی در زندان های دولتی ثبت شده است و بر اساس گزارش های مطبوعاتی طالبان نیز کسانی را که به پشتیبانی از ائتلاف و قوای حکومتی متهم میکنند، شکنجه و بعضا به قتل میرسانند...
وضعیت آزادی بیان در کشور بدتر شده است. قتل تاسف بار جاوید احمد خبرنگار تلویزیون کانادایی، قتل ذکیه ذکی روزنامه نگار مستقل در جبل السراج، قتل عبدالصمد روحانی، گزارشگر بی بی سی در هلمند، اختطاف خبرنگار کانادایی، اختطاف خبرنگار هالندی، اختطاف خبرنگار فرانسوی، قتل یک امدادگر بریتانیایی، قتل کارمندان پست دی اچ ال، دیوید گایلز و جیسون برسلر، حکم بیست سال زندان برای پرویز کامبخش و غوث زلمی از سوی محاکم، همه نشان از آن است که آزادی مطبوعات در بحران جدی است. گزارشگران بدون مرز در گزارش سال دو هزار و هشت مینویسد: در افغانستان آزادی مطبوعات یکی از نادر دستاوردهای در بعد از سقوط طالبان است. اما این دستاورد واقعیتی شکننده است. وخامت وضعیت امنیتی، تهدید های زورمندان، روحانیون محافظه کار و قدرت حاکمه ای که هر روز ضعیف تر می شود، بر دوش روزنامه نگاران سنگینی می کنند.
در اکتبر ٢٠٠٦ نویسنده و همکار هفته نامه پیام مجاهد با شکایت وزیر ارتباط با پارلمان دستگیر شد. محمد حسن ولسمل، مدیر افغان ملی جریده که خانه اش در پی انتشار مقاله ای انتقادی نسبت به حامد کرزی در ماه مارچ مورد حمله قرار گرفت، در این باره می گوید: آزادی مطبوعات به محض سخن گفتن از یک رهبر جنگ سالار به پایان می رسد. مسئول انجمن روزنامه نگاران مستقل معتقد است که کسانی که از سوی محافظان شخصی محافظت می شوند به آزادی بیان اعتقاد ندارند و سعی دارند سانسور و خودسانسوری را به روزنامه نگاران تحمیل کنند.
شرایط شکننده و افزایش حملات انتحاری در شرق و جنوب افغانستان کار اطلاع رسانی را هر روز دشوارتر می کند. عبدالقدوس، فیلمبردار و راننده شبکه آریانا در یک عملیات انتحاری کشته شد. عکاس- خبرنگار ایتالیایی گابریل تورچه لو به مدت سه هفته توسط مردان مسلحی در قندهار ربوده شد. دو خبرنگار آلمانی در اکتبر در شمال کابل به قتل رسیدند. تائید قتل این روزنامه نگاران به علت فعالیت حرفه ای شان دشوار است.
در پشت آمار رسمی اطمینان بخش ٤٠٠ نشریه، ٥٠ رادیو خصوصی، ٥ آژانس خبرگزاری و ٦ شبکه تلویزونی، واقعیتی متضاد نهفته است. اکثریت این نشریات هفته نامه هایی با تیراژ محدود هستند. در نوامبر یکی ازنشریات مستقل کابل به علت نداشتن درآمد از طریق تبلیغات انتشارش متوقف شد. در مزارشریف روزنامه بازتاب به علت ناتوانی در بیشتر کردن تعداد پخش خود تعطیل شد. افزایش رادیو و تلویزیون خصوصی تاثیری واقعی در چگونگی مطلع شدن افغان ها داشته است . . . تلویزیون های خصوصی هدف حمله اولیه محافظه کاران هستند، شبکه افغان تی وی برای پخش فیلم های هندی و ویدیوهای غیر اسلامی، محکوم به پرداخت هزار یورو شد...
نمایندگان محافظه کار مجلس شبکه طلوع تی وی را مورد تهاجم قرار دادند، این شبکه تصاویری را از نماینگان خواب آلود در پارلمان نشان داده بود. سیاف یکی از جنگسالاران، افرادش را برای حمله به یک اکیپ طلوع تی وی در نزدیکی کابل فرستاده بود. در سال ٢٠٠٦ دست کم ٢٠ خبرنگار توسط سیاستمداران و یا نزدیکان آنها مورد تهاجم قرار گرفته و یا تهدید به مرگ شده اند. دستگاه قضایی یک روزنامه نگار جوان را به اتهام توهین به اسلام به اعدام محکوم کرده است. نیروهای امنیت ملی در طی سال گذشته به آزار و اذیت روزنامه نگاران منتقد ادامه دادند.
ملا دادالله یکی از شرور ترین فرماندهان طالبان، سید آقا راننده و راهنمای ٢٥ ساله روزنامه نگار ایتالیایی دانیل ماستر جیاکومو و اجمل نقشبندی ژورنالیست ٢٥ ساله داخلی را به اتهام جاسوسی محاکمه و گردن زدند. گزارشگر روزنامه لارپوپلیکا با دخالت دولت ایتالیا و مذاکره برای آزادی وی در معاوضه با پنج زندانی طالبان آزادی شد.
اجمل نقشبندى در حالى کشته شد که روزنامه نگاران و سازمان های بین المللی خارجى، و روزنامه نگاران افغانستان از طالبان خواهان رهایى وى شده بودند...در بالا بخاطر مستند سازی و واقعیت نگاری، به گزارشها و تحقیقات که از اوضاع جاری کشور ارایه گردیده، تماس گرفته ام از منابع خبری اقتباس گردیده است.
یادآوری: با حفظ امانت داری و مسوولیت پذیری، در پایان همه نوشته هایم منابع و ماخذی که از آن استفاده گردیده، تذکر داده ام و موقعیکه بر اخبار، رویدادها و مسایل داغ روز، که از شبکه ها و رسانه های گوناگون پخش و نشرمیگردد، نیز تبصره نموده ام، در لابلای نوشته ها و یا در پایان، نام ماخذ و زمانی نیز نگاشته ام - «بااستفاده از منابع خبری»، شاید این کار از نظر خیلی ها چندان مهم نباشد و امکان دارد بعضیها با این روش مخالف باشند، اما من خواسته ام که احساس مسوولیت نموده و برداشت و امانت داری را جدا رعایت نمایم.
- در دنیا دو نیرو هست، شمشیر و سیاست، بیشتر اوقات شمشیر مغلوب سیاست شده است.(افلاطون)
- سلامت ذوق و اخلاق نیک برای سیاستمدار سودمند تر از هوشمندی است.(گوستاو لوبن)
- سیاستمدار کسی است که حوادث فردا و یک ماه و یک سال بعد را پیش بینی کند و بعداً بتواند دلائلی بیاورد که چرا اتفاق نیفتاد.(چرچیل)
- شعار من این است: اگر هوای آزادی را داشته باشی، حقیقت هوای خود را خواهد داشت. گفتهء من مبتنی بر حقیقت، گفته ای است که جمعی از مردمِ آزاد و آزاده بر سرِ حقیقت بودنش توافق کرده اند. اگر ما زحمتِ برقراریِ آزادی سیاسی را بکشیم، حقیقت هم خود به عنوان پاداش نصیب مان می شود.
- هرگاه فاجعه ای مانند یازدهم سپتامبر یا وجود سلاح بیولوژیكی در عراق یا كشتار مردم در رواندا اتفاق میافتد باید وزرای امور خارجهٔ اروپا اجتماع كنند و یك موضع اروپایی اتخاذ و اختلاف نظر خود را با آمریكا اعلام نمایند. اروپا از قدرت و اعتبار خود بهره نمی گیرد و این عادت ناپسند، كه سیاست مداران و روشنفكران اروپایی منتظرند كه آمریكایی ها بازهم دست به كار احمقانه ای بزنند و سپس اعلام كنند كه ما بهتر انجام می دهیم، از همینجا ناشی می شود و این خود كمال بی مسؤلیتی است.(ریچارد رورتی)
- حکومت جهان به دست افراد دیگری غیر از آنهائی که در صحنه سیاست هستند، میباشد.(بنیامین دیسرائیلی)
توجه !
کاپی
و نقل مطالب از «اصالت» صرف با
کسب مجوز کتبی از «اصالت»
مجاز است !
کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به «اصالت»
می باشد.
Copyright©2006 Esalat
شنبه، ۴ اپریل ۲۰۰۹