مصاحبه با حزب دموکراتیک خلق افغانستان

 

(خیال اندیشی یک ژورنالیست)

 

به سایت وزین انترنتی «اصالت»

 

نوشتهء دکتور فرید طهماس

 

ژورنالیست:   سلام حزب عزیز !
     
حزب:   سلام عضو عزیز !
     
ژورنالیست:   به تجلیل از چهل و پنج ساله گی شما اندک زمانی باقی مانده است، سالگرهء تان مبارک باشد!
     
حزب:   بسیار تشکر!
     
ژورنالیست:   ممکن است بدانم با کدام بخشی از شما صحبت می کنم؟
     
حزب:   با مغز من
     
ژورنالیست:   از تجزیهء تان به احزاب سیاسی، آگاهید؟
     
حزب:   بلی، آگاهی دارم.
     
ژورنالیست:   چه احساس می کنید؟
     
حزب:   درد.
     
ژورنالیست:   در کجای تان؟
     
حزب:   در قلب خود.
     
ژورنالیست:   چرا؟
     
حزب:   به خاطری که حزبهای تازه به میان آمده از من، همه پاره های قلب من هستند۰
     
ژورنالیست:   تنها درد احساس می کنید؟
     
حزب:  

نی، همزمان با آن  تغییر کیفیی را احساس می کنم که در من در حال به میان آمدن است.

     
ژورنالیست:  

این تغییر، تغییر منفی است یا مثبت؟

     
حزب:  

مثبت.

     
ژورنالیست:  

ولی کمیت تان؟

     
حزب:  

کمیت برای یک حزب سیاسی مترقی مهم است، لیکن کیفیت مهمتر از آن.

     
ژورنالیست:  

گفتید، احزاب جدید، پاره های قلب شما اند؟

     
حزب:  

بلی.

     
ژورنالیست:  

لیکن کسانی از این احزاب که ارزش توده های قلب شما را دارند، عملاً با مخالفان عقیده یی تان پیوسته اند، حتا در انتخابات ریاست جمهوری نیز از آنان پشتیبانی کرده، به نفع آنان رای داده اند۰

     
حزب:  

بلی، این نوعی از بدبختی است که در همهء احزاب سیاسی وجود دارد۰ این گونه آدمها که به آرمانهای من وفا نه کردند، به کسانی که تازه به آنها رو آورده اند، چه گونه وفا خواهند کرد۰ کسانی که در دامان من پرورش سیاسی یافتند و سرانجام با مخالفان من پیوستند، با این کار خود خدمت بزرگی به من انجام داده اند، من از آنان سپاسگزارم!

     
ژورنالیست:  

چی، چی گفتید حزب عزیز، سپاسگزارید؟

     
حزب:  

بلی، سپاسگزارم، بخاطری که با این روش، نی تنها چهره های اصلی، ظرفیت و سطح واقعی دانش سیاسی خود را ثابت کردند، بل که مرا در مسیر تصفیه، تحول و تکامل نیز کمک کردند۰ خطرناک زمانی میبود که آنان در من می بودند، لیکن به کارهایی دست می زدند که در نتیجه، زیان معنوی به من وارد می گردید، چنانچه این گونه اعمال در زمان حکومت حفیظ الله امین بسیار صورت گرفت۰

     
ژورنالیست:  

گفتید حفیظ الله امین، او مگر عضو شما نه بود؟

     
حزب:  

بلی عضو من بود، اما چه کسی می تواند به بدنامی حزبی مبادرت ورزد که، عضویت آن را دارد. فراموش نه کنید که برای بدنام ساختن یک آغاز خوب و مثبت در جامعه، راه ها و طریقه های زیادی وجود دارد بطور مثال، در زمان حکومت حفیظ الله امین، دفاع مبالغه آمیز از انقلاب ثور در گفتار صورت میگرفت و در عمل، هزاران انسان، چی حزبی و چی غیرحزبی بدون محاکمه راهی زندانها، بخصوص زندان پل چرخی میشدند؛ بسیاری از آنان به قـتل رسیدند، در کشور فضای ترس و وحشت حاکم گردیده بود؛ همه این اعمال زشت، زمینه را برای بدنام سازی اهداف نیک و انسانی انقلاب ثور مساعد می ساخت و از نظر روانی، جامعه را بر ضد آن وا میداشت.

     
ژورنالیست:  

شما گفتید، از نظرروانی خواستند مردم را نسبت به انقلاب ثور بد بین سازند، چه فکر می کنید، «مرگ» یکی از محبوب ترین هنرمندان کشورما مرحوم احمد ظاهر در نخستین ماههای انقلاب، مگر نمی توانست یکنوع بدبینیی را نسبت به آغاز تغییرات، در ناخودآگاه مردم ایجاد نماید؟

     
حزب:  

این هم قابل تامل و اندیشه است، و نی تنها «مرگ» احمد ظاهر.

     
ژورنالیست:  

شما به جناحهای خلق و پرچم نیز تقسیم شده بودید۰

     
حزب:  

درست گفتید، اما اعضای بادانش، آگاه و اصولی من همیشه روی مسایل و موضوعات مهمتر و بالا تر از جناح، ملیت، زبان، غیره و غیره فکر می کردند و فکر می کنند؛ این مسایل و موضوعات ــ بهسازی زنده گی زحمتکشان، تامین صلح، ایجاد جامعهء عادلانهء اقتصادی و اجتماعی، ترقی و پیشرفت است۰

     
ژورنالیست:  

در مورد انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان چی نظر دارید؟

     
حزب:  

چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است! با این همه، به چند نکته یی از مناظرۀ تلویزیونی سه تن از نامزدان ریاست جمهوری اخیر ــ  آقایان احمد زی، بشردوست و کرزی که به گرداننده گی نمایندهء رادیوی آزادی صورت گرفت توجه کنید و خود قضاوت نمایید که در افغانستان چه میگذرد:

۱ ــ  آقای اشرف غنی احمدزی: «امروز دلالان قومی جای رهبران سیاسی را گرفته اند . . .»؛ «ده ملیارد دالر برای پولیس به مصرف رسیده است، اما پولیس تا کنون یک پولیس بیکاره است . . .»؛ «آیا قانون همین است که قاچاقبرانی که به حبس محکوم شده اند، مورد عفو قرار گیرند؟ . . .»؛ «ما تحمل این را نداریم که بر یک دختر هفت سالهء ما تجاوز جنسی صورت گیرد . . .»؛ «امروز داخل شدن در دولت برای یک فرد جوان و با استعداد، از صد سد رستم گذشتن است . . .»؛ «همهء مردم ما عدالت می خواهند . . .»؛ «نن له بده مرغه مونږ د ملی حاکمیت خاوند نه یو . . .»؛

۲ ــ  آقای رمضان بشردوست : «من به چشم خود دیدم که مردم در غار زنده گی می کنند . . .»؛ «سی فیصد هموطنان پنجشیر ما نان جو میخورند . . .»؛ «یکی سی هزار دالر معاش می گیرد، یکی پنجصد افغانی . . .»؛ «امروز در هر دهی که نگاه کنیم، فاجعه است، فاجعه . . .»؛ «در افغانستان اقتصاد بازار آزار حاکم است، نه اقتصاد بازار آزاد . . .»؛ «وقتی که ۱۸۰ دالر درامد سالانهء یکنفر بود، در کشور ۸۰ تن مواد مخدر تولید میشد، امروز اگر درامد سالیانه ۴۹۵ دالر است، ۸۰۰۰ تن مواد مخدر تولید می شود . . . »؛ «امروز در کشور هزاران افغان گرسنه و بیکار اند، در جای آنها کی کارمیکند؟ داکتران ایرانی، انجنیران آمریکایی، بادیگاردهای فیلیپینی . . .»؛ «هر روز هلیکوپتر های ما شهیدان را می آورند . . .»؛ «ما می بینیم که وضع در افغانستان روز تا روز بدتر شده میرود . . .»؛ «ما باید رییس جمهوریی داشته باشیم که حلقهء غلامی هیچ کشوری را نداشته باشد . . .»

۳ــ  آقای حامد کرزی: «ما از موجودیت نیروهای خارجی در خاک خود خوش هستیم، ولی ما باید صاحب خانه باشیم و اینها مهمان ما . . .»

     
ژورنالیست:  

حضور قوای نظامی اتحاد شوروی در افغانستان یک کار درست بود؟

     
حزب:  

این را از مجاهدین و ناتو بپرسید!

     
ژورنالیست:  

آیا پایان حاکمیت شما در افغانستان، یک ضرورت تاریخی بود؟

     
حزب:  

پایان هر چیزــ آغاز چیز دیگری است، ببینید، اینکه هدف اساسی من دفاع از زنده گی انسان زحمتکش و ایجاد یک جامعهء پیشرفته و عادلانه است، نمی توان انکار کرد۰ مخالفان من نیز این نکته را به خوبی میدانند، لیکن جریانات بالنده و پیشرونده تاریخی، بخاطر اینکه بتوانند راهشان را به جلو بگشایند، گاهی به عقب نشینی نیز ضرورت دارند و در نتیجهء عقب نشینی، طبیعی است که خلای قدرت ایجاد میگردد و این خلا باید پر شود. طبعاً نیروهای مخالف، خلای قدرت را پر میکنند و عمل می نمایند، همینجاست که دو شیوۀ عمل و دو طرز تفکر ماهیتاً از هم متفاوت، در مقایسه و قضاوت مردم و تاریخ قرار میگیرد؛ همه چیز دچار تزلزل و تغییر میشود؛ هرچی، هرچه هست و هر کی هرکسیست، بهتر و روشنتر خود نمایی می کند، احزاب نیز از این اصل مستثنا بوده نمیتوانند. فقط با گذشت زمان است که تفاوت میان حق و باطل، خوب و خراب روشن شده میرود. برای درک حوادث مهم و بزرگ تاریخی، گذشت زمان ضرورت است. مگر نه شنیده اید که گفته اند چیزهای بزرگ را در فاصله میتوان دید۰

     
ژورنالیست:   چه زمانی بکار است تا مردم ما بتوانند فرق بین حق و باطل را بهتر درک نمایند؟
     
حزب:   این زمان، با ختم حاکمیت من در افغانستان آغاز شده است۰ مردم را نمی توان برای همیشه فریب داد!
     
ژورنالیست:   افغانستان دوست زیاد دارد یا دشمن؟
     
حزب:   هم دوست زیاد دارد و هم دشمن۰
     
ژورنالیست:   دوست را از دشمن چی طور می توان تفکیک کرد؟
     
حزب:   دوست صلح می خواهد، اما دشمن جنگ؛ دوست اتحاد و همبستگی می خواهد، دشمن افتراق و پراگندگی؛ دوست گندم میکارد، دشمن خاشخاش برای تولید مواد مخدر؛ دوست خانه می سازد، دشمن آن را با راکت ویران می کند؛ دوست یادگارهای تاریخی را حفظ، و دشمن آنها را منفجر می سازد؛ دوست، محفل عروسی را گلباران می کند، اما دشمن آن را بمباران می نماید؛ دوست حتا با دشمن عقیده یی خود مصالحه می کند، اما دشمن، مُصالح را به دار می آویزد؛ دوست برای مردم زنده گی را، و دشمن مرگ را به ارمغان می آورد . . .
     
ژورنالیست:   شما چهل و پنج ساله هستید، آیا گاهی به زمان پیری تان فکر می کنید؟
     
حزب:   معنای پیری برای یک حزب سیاسی مدافع عدالت اجتماعی، تا معنای پیری برای یک عضو آن فرق دارد۰ عضو حزب، جوان است و از نظر علم بیولوژی سر انجام پیر می شود؛ لیکن حزب، نی تنها پیر نمی شود، بل با گذشت زمان تجربه حاصل نموده، گسترش میابد۰ من یک سازمان سیاسیی هستم که بخاطر تامین عدالت و خوشبختی مردم ایجاد شده ام۰ تا زمانی که عدالت واقعی تامین نه گردد، مبارزهء من نیز ادامه خواهد داشت. مبارزهء من، همان مبارزه یی هست که اعضای اصیل و آگاه من برای تامین عدالت و ترقی، در برابر هرنوع استعمار و استثمار و بی عدالتی بعمل آورده و بعمل می آورند!
     
ژورنالیست:   فروریزی اتحاد شوروی را  چگونه ارزیابی می نمایید؟
     
حزب:   بفکر من، با «فروریزی اتحادشوروی» و «یک قطبی شدن دنیا»، هم اتحادشوروی و هم جهان دوقطبی از اهمیت بیشتر برخوردار شده است؛ بد بختی و بیچاره گیی که در اصل از سال ۱۹۸۵ میلادی آغاز و تا امروز دامنگیر اکثریت مردمان اتحاد شوروی سابق گردیده است را کسانی بهتر درک میکنند که، درآن جا عملاً زنده گی کنند و بصورت عمیق و عینی تفاوتهای زنده گی اقتصادی و اجتماعی در آن کشور را به قضاوت گیرند؛ قضاوت در این باره تنها به اساس ارقام و آمار رسمی و آنهم از منابع طرفدار رژیمهای غیرعادلانهء اقتصادی، کافی نیست۰ مردم در آن جا به دو بخش تقسیم شده است:

یکی ــ سرمایه داران و ثروتمندانی هستند که نبض اقتصادی را در دست گرفته و از نظر کمیت، بسیار معدود اند و دیگر، مردم عامه است که بسیاری از آنان حتا زیر خط فقر زنده گی می کنند۰ در نتیجهء همین سیستم غیرعادلانهء اقتصادی است که مردمان زحمتکش آن کشور به اقتصاد و فرهنگ سوسیالیستی، بیشتر از پیش متمایل گردیده اند.

     
ژورنالیست:   و دنیای یک قطبی؟
     
حزب:   با نگاهی به اوضاع در یوگوسلاویای سابق، عراق و افغانستان می توان به مفهوم واقعی دنیای یک قطبی پی برد۰
     
ژورنالیست:   ما مردم عادی و زحمتکش جامعه، شما را در کجا می توانیم بیابیم؟
     
حزب:   در همان جایی که زنده گی می کنید.
     
ژورنالیست:   چه کارهایی باید صورت گیرد که شما را باز هم یک حزب قوی و واحد ببینیم؟
     
حزب:   اصولیت و مطالعه را کنار نگذارید؛ از مبارزات گذشتهء تان مایوس نه شوید؛ عملکرد علمی، تواضع و اخلاق پسندیدهء حزبی و حوصله را فراموش نه کنید؛ تحمل عقاید دیگران را داشته باشید و به تبلیغ و پروپاگند افتراء آمیز که بر ضد من صورت گیرد، با دلایل مقنع و مستند پاسخ بدهید۰ اطمینان داشته باشید هر قدر برضد من تبلیغ سوء بعمل آید، به همان اندازه در دلهای مردم زحمتکش بیشتر جا خواهم گرفت۰ هرگونه تلاش به خاطر احیای دوبارهء من، اگر اساس علمی و منطقی نه داشته و صرف از خوشبینی، عواطف و احساسات نسبت به من سرچشمه بگیرد، نی تنها بیفایده، بل که خطرناک نیز خواهد بود۰ در احیای  تشکیلاتی من با آگاهی عمل نمایید. در این مسیر نه افراط کنید و نی تفریط۰ من احیا می شوم!
     
ژورنالیست:   شما پس از اعادهء تان، به نام «حزب دموکراتیک خلق افغانستان» یاد خواهید شد؟
     
حزب:   ماهیت و ایدیولوژی من مهم است!
     
ژورنالیست:   متن مصاحبهء ما را برای نشر به کدام وسایل اطلاعات جمعی بفرستم که در آنها حضور معنوی داشته باشید؟
     
حزب:   به همانهایی که امکان فرستادن آن را دارید۰
     
ژورنالیست:   ممکن است دست تان را بفشارم؟
     

پایان

 

سه شنبه، ۸ سپتمبر ۲۰۰۹

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org