امین الله مفکر امینی

 

رفقای عزیزو پایدار سایت «اصالت» را سلام ها تقدیم باد. امیدوارم درعرصه کار و پیکار تان بخاطر تامین منافع مردم و میهن عزیزم، موفق و سر فراز باشید و در این راستا چون کوه ثابت قدم به پیش بروید. باینوسیله طنزی بنام (مصاحبه ای تلفنی آغا بلی جان، با دوستش، مردم دوست را غرض نشر فرستادم. امیدوارم در صورت لزوم طوری که لازم میدانند در نشرش اقدام خواهند فرمود.

با درود های آتشین.

رفیق تان امین الله مفکر امینی

 Wed Apr 23 2014 04:54:56

 

     طنز:

 مصاحبه تلفنی آغا بلی جان با دوستش مردم دوست

 

اگر یاد دوستان باشد دو رفیق یکی بنام مردم دوست و دیگری بنام آغا بلی جان که خیلی با هم قریب بودند، تصادفا در یکی از حصص شهر کابل بتاریخ اوایل مــاه جنوری ۲۰۱۳ باهم دیدن کرده بودند.

که بعد از احوال پرسی با هم قرار گذاشتند تا در یک دوکانک کبابی رفته هم کـباب نوش جان کنند و هم باهم راز و نیاز کنند و دوستش مردم دوست، پلانش را با آغـا بلی جان که چه میخواهد بکند و چه میخواهد که شود در میان بگذارد و جدا یــــاد آور هم شده بود که میخواهد رهبر شــــود یعنی رهبر و زعیم دولتی مــیهن عزیز ما افغانستان.

بعد از اینکه با هم تعاطی افکار میدارند و پلانهای مورد نظر در این رابطه هــا بین شان رد و بدل میشود، از هم خدا حافظی نموده و دوستش یعنی آغا بلی جـان بعد از جدایی از دوستش یعنی مردم دوست، بخارج از کشور یعنی کشور هند رفته و تصادفا از هوای گرم آنجا مریض و مدتی زیادی بستری بیمارستانی در آنجا می گردد که بعد از صحت یابی همیشه به خبرهای داخلی میهن عزیزم، گوش میداده است تا باشد از رفیقش مردم دوست که گفته بود خود را بعد از ایجاد حزبش بنام مردم دوست و انجام یک سلسله وظایف دیگر، یعنی انتخاب شدنش بحیث عضــو پارلمان و متعاقبا کاندید کردنش بمقام ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳، مطالبی گفته بود، خبرهایی بشنود. ولی همینکه میبیند سر و درک دوستش بین کـاندیدان ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ بچشم نمیخورد، در صدد می شود که جــریان را دریابد که چه واقع شده، همان است که میخواهد تلفنی با دوستش یـعنی مردم دوست داخل تماس شود و از جریان خود را آگاه بدارد. همین است که تلفنی با دوستش یعنی مردم دوست، از هند تماس حاصل میدارد.

آغا بلی جان نمــبر تیلفون دوستش را دایر میکند، نمبر تیلفون مصروف میباشد و آغا بلی جان پی در پی صدا میزند:

هلو، او بیادر این چه قسم مخابرات است که هر قدر میگم هلو هـلو، کس در قصه ام نیست. بالاخر بعد از وقفه ای زیاد، از مرکز مخــابرات، افغانستــــان صدای یک زن میبراید که: بلی، هلو: آغا بلی میگوید: چه بلی، تقریبا نیم ساعت است که مسلسل زنگ میزنم و جز هلو و بلی، چیزی نمیشنوم و ارتباطم قطع میشود. تلفنچی مرکز مخابرات: ببخشی بیادر که مصروف کار بودم یعـــــنی مصروف نوشیدن یک گیلاس چای بودم، ور نه حتما بموقع جواب میگفتم و ادامه میدهد: خیر بگویید کی را میخواستید که رخ کنم:

آغا بلی جان: به تلفنچی: قربان صدای شما، چه مقبول صــدایی دارید. خــدا این صدای خوش و زیبای شما را زیباتر کند با ایزاد اینکه شما را خـــــداوند پـــاک عادت زود برداشتن گوشی تیلفون مشتریان را نیز بدهد.

تلفنچی: خدا شما را نگیرد و من هم دعا میکنم که خداوند شما را صبر و حوصـلهء زیاد نصیب کند. حالا بگویید با کی میخواهید صحبت کنید: آغا بلی جان: من از هندوستان صحبت میکنم و میخواهم با یک دوستم، بنـــام مردم دوست صحبت کنم. تلفنچی: او بیادر نمبر تیلفون مصروف نشان میدهد، آیا نمبر تیلفون که دایل کردید متیقن استید کــــه نمبر تیلفون دوست شما میباشد. آغا بلی جان: برو خواهر جان، دخترک مقبول جان، همین نمبر صحیح است دایـل کن تلفنچی: اینه بیادر دایل کردم و نفر مطلوب شما بالاخره در لین آمد. مردم دوست در لین قرار دارد. هلو: او بیادر تو کی هستی، خود را معرفی کن:

آغا بلی جان: او مردم دوست عزیز من هستم، آغا بلی جان. فـکر میکنم که بـــــازارت مثل کارمندان بلند پایهء دولت چوک است که در قصه ای ما غریب ها نبودی و نیستـــی و مرا در مدت کمی دوری، از یاد برده ای؟ مردم دوست به دوستش آغا بلی جان: او دوسـت گلم و همرازم، من چـطور ترا از یــاد میبرم. همیشه در یادم هستی و بخدا همــین چند لحظه پیش از تیلفونـت، در دلم گـشتی میگویند که خرس را یاد کن و دانگ را در دست بگیر. آغا بلی جان به دوستش مردم دوست: او گل بیادر چه کردی تو خـــو هیچ نکردی و من نام ترا در لیست کاندیدان سال ۱۳۹۳ریاست جمهوری ندیدم، اسـم هر یازده نفر از کــاندیدان دیگر بود ولی از تو را ندیدم. آغا بلی جان ادامه میدهد. او مردم دوست عزیز: یادت است که تو گفتی که میخواهی رهبر شوی و اضافه کردی با دلایل روشن که نمیدانم بازار سیاست گرم است و هـر که یک حزب ایجاد کرده و تو هم میخواستی حزبی را بنام مردم دوست ایجاد کنی و به همین قسم، بعد از ایجاد حزبت، میخواستی خود را بحـیث یکی از وکلای پارلمان کاندید کنی و وقتی که رای گرفتی و عضو پارلمان شدی همان است که طور راست و دروغ از این بد بگو و از آن بد بگو، شهرت حاصل میکردی و بالاخره در انتخابات ریـاست جمهوری ۱۳۹۳ خود را کاندید میکردی و با وعده های نیک و گفتار نیک، و برجسته ساختن مشکلات مردم در همه عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و خاصتا حمایه از حقوق زنان، حمایت مردمان را بخود جلب میکردی و رای مردم را کمایی کرده و رییس جمهور انتخاب میشدی. و یک چـــیزک دیگر هم گفته بودی کـه یک توجه بحال این رفیقت یعنی منی آغا بلی جانت نیز میکردی. مردم دوست بدوستش آغا بلی جان: او آغا بلی جان، من خو منکر نمیشوم که ایـن چیز ها را بتو نگفته بودم. من همه این چیز های را که تو میگویی، بتو گفتم. ولـــی کمیسیون انتخابات، طرف قد و قواره ام که دید و خصوصا دید که من نه بکدام دار و دسته های انقلابی و خاصتا مجاهدین پیوند ندارم از ثبت و درج اسمم، بحیث کاندیدای مقام ریاست جمهوری ابا ورزیدند. من هر قدر گفتم که او بیادر ها من تحصـیل کرده هستم، سابقه صاف و پاک خدمت دارم، بکدام جرم و جنایت و قتل و قتال، دستـانم آغشته نیست و غیره و غیره، سخن های صداقت و راستی ام جایی را نگرفت بــهمین خاطر نتوانستم اسمم را در لیست کاندیدان ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ داخل سازم. آغا بلی جان به دوستش مردم دوست: او بیادر بخدا قسم که اعضای کمیسیون انتخابات ترا چال دادند والا کدام یکی از این کاندیدان، سابقهء صداقت و راستی دارند. آیا همه آنها در گروپ های جهادی ها شامل نبودند، آیا آنها در پاکستان تحت پرورش دستگاه سیا و آی اس آی پاکستان و بعضی باداران عربی شان قرار نداشتند. آیا همین ها یعنی کاندیدان ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ در قتل و قتال هزاران هزار از هموطنان ما و خصوصا مردمان شریف کابل و مردمان زحمتکش ملیت هزارهء ما در افشار کابل و تایمنی وات کابل و سه دوکان چنداول مستقیما و یا غیر مستقیم، دست نداشتند و به یک جملهء تمام آیا اینهــا با تجهیز انواع سلاح ها و مبالغ هنگفت دستگاه سیا و دیگران در خرابی، آتش سوزی و چور و چپاول و سرقت آثار باستانی کشور ما سهیم نبودند. مردم دوست به آغا بلی جان دوستش: تو راست میگویی، ولی او آغا بلی گل: باور کـن که من تصور غلط برداشته بودم از این انتخابات: من فکر کردم که مردم ما دیگــــر آن مردم دیروز نیستند حالا از این سرکرده های مجاهدین که اکثرا در لیست کاندیدان سال ۱۳۹۳ برای احراز مقام ریاست جمهوری شامل اند، آموخته اند که اینها بجز همـــان چپاولگران دیروز، دیگر کسان نیستند. لذا آنها حالا میتوانند، خدمتگذاران واقعی شانرا درک و تشخیص نمایند، ولی دیدم که مردم ما هنوز هم در خواب خرگوش اند، و هنوز هم چشمان دل و دیدهء شان روشن نشده است. ضمنا فکر میکنم که چون مردم قبلا آنها را با کلاه های پکول و ریشهای دراز و مو های ژولیده، دیده بودند و حالا که باین دریشی های آخرین مد و سر وضع درسـت با موترهای ضد گلوله و قصرهای چند منزله و داشتن حسابات بانکی به صدها میلیون پول دیــده اند، شاید تصور کرده باشند که اینها آن آدمهای دیروز نیستند. مردم دوست ادامه میدهد: من تایید میکنم که واقعا مردم با شور و شوق به پای صندوقهای رای دهی رفتند، واقعا امنیت محلات رای دهی گرفته شده بود ولی این مسایل تخنیکی، نمیتواند نشانی از حس وطنپرستی به مفهوم واقعی باشد. حق رای دادن را به معنی واقعی دانستن و آنرا بـــه تحلیل گرفتن، وقت و زمان کافی میخواهد و تبلیغات وسیع در زمینه های دانســـتن حق رای که هدف آن چه است و چطور از آن اســتفاده شود، باید صورت میگرفت که به یقین چنین تبلیغات صورت نگرفته بود و اگر هم گرفته، بسیار کم و نا چیـــــز بو ده است.

دیگر اینکه این کاندیدان، هر کدام تقریبا بطور عموم و مشابه صحبت های نسبـت رفــع معضلات اقتصادی، سیاسی، حفظ حقوق زنان، مسایل اجتماعی، سیاسی، چاره بیـکاری حل معضلات تحصیلی و غیره و غیره نمودند ولی هیچ کدام، تمویل مــنابع مـادی و معنوی این پلان های شانرا نتوانستند طور مشخص بیان کنند و نـــشان بدهند. به گفته یکی از هموطنان ما امـین الله مفـکر امینی طنزی بنام  "در یخ نوشته کن و در اَفتَو بان"  نوشته کرده بودند و در سایت «اصالت» به نشر سپرده بود، این گفتار کاندیدان و وعده های شان دقیقا مانند همان طنز است.

آغا بلی جان به دوستش، مردم دوست: به لحاظ خدا بس کن، اینقدر گفتی که من خجالت کشدیدم. تو راست میگویی مردم دوست عزیز: که تنها سهم مردم در انتخابات و رفتن شان به پای صندوق های رای دهی، دلیل آگاهی کامل مردم را نسبت به اســتفاده ای درست شان، از حق رای دهی را نمیکند. حق رای دهی را فهمیدن، وقــت کافی و کار تبلیغی زیاد بکار دارد که متاسفانه دستگاه اطلاعات جمعی، فردی و مــنابع رسمــــی دولتی، کار درستی در این باره انجام نداده اند و حتی سازمان های سیاسی، چپ نیز کار وسیع را در این زمینه ها، سرخط کارشان، طوری که لازم بود و است قرار نداده اند مردم دوست به دوستش آغا بلی: یک گپگ دیگر هم میزنم که نمیدانم، همه رای دادند و خطا ها در صندوقهای رای دهی صورت نگرفته است. چه یک دروغ شاخدار. آیا تو از طریق خبرهای طلوع نیوز و دیگر منابع خبری و مهمتر از همه ناظرین جریانات انتخاباتی نشنیدی که به تقلب هایی یکی دو نه بلکه به صد ها و هزاران در کار و زار انتخاباتی، اشارات واضح شده و همه تایید هم شده اند. پس این چــگونه نظارت بود و این چگونه استفاده از حق رای دادن ها طور دموکراتیک.

آغا بلی جان: والله همه را راست میگویی. وقتی که تقلب صورت گرفته باشد، و رای دادن ها بعضا یا اکثرا به زور بوده باشد، پس مفهوم و مضمون حقوقی و قانونـــی و دموکراتیک بودن رای را، نفی میکند. آغا بلی جان به دوستش مردم دوست: او مردم دوست عزیز پس تا کدام وقت این وضع دوام کند و تا کی این دار و دسته ها به لباس دیگر و تغییر چهره های دیـگر باز بالای مردمان مظلوم ما حکومت خواهند کرد. مردم دوست به دوستش آغا بلی جان: پروا ندارد، باید صبر کرد ولی در جریان صبر باید ما روشنفکران، منحیث مکلفیت ایمانی و وجدانی و انسانی، در روشن شدن اذهان مردم رنجدیدهء میهن خود سهیم شویم و خاصتا وظیفهء همهء وطنپرستان است که در افشای چهره های خاینین و وابسته به آی اس آی پاکستان و دستگاه سیا و سایر دشمنان واقعی مردم و میهن نه از روی تعلقات قومی، سیاسی، مذهبی، نژادی، منطقوی و غیره و غیره، داخل اقدام شوند بلکه بروی واقعیت ها که همان وطنپرستی، سابقهء خدمـــت و تحصیل باشد توجه نمایند و بخصوص و بخصوص، وظیفهء احزاب چپ دمـوکراتیک میباشد که داخل اقدام جدی گردند چونکه از تجارب و اندوخته های مسلکی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و غیره بیشتر از دیگران برخوردار هستند. مردم دوست اضافه میکند، او آغا بلی جان، اینطور هم نمیگویم که تماما اعضای حکومت و دولتمردان امروزی، انسانهای بی تحصیل و بی تجربه اند. به فضل خداوند از اعضای پارلمان گرفته زنان و یا مردان و بعضا اعضای همین حکومت انســــانهای خوب و وطنپرست اند. من شاهدم از طریق امواج تلویزیونی و رسانه ها و خاصــتا تلویزیون طلوع بخش خبری آن، که در نشست ها و گفتگو های شان، انگشت بروی اجراات نا درست بعضی ها و یا اکثرا مربوط قوای ثلاثهء کشورمان گذاشته اند و مـن یقین دارم که این رویه روز تا روز چه در مرکز میهن عزیزم و یا چه ولایات و حتـــی قرا و قصبات، بسط و گسترش می یابد و این یک امید واری برای همهء ما میباشد. آغا بلی جان به دوستش مردم دوست: والله بیادر از همین طریق تلفون، رویکت را می بوسم با این تحلیل درستت. مردم دوست به دوستش آغا بلی جان: برو دیگر همینقدر معلومات بس است که برایـت دادم. من یقین دارم که پول مصرف تیلفونت به صد ها کلدار رسیده باشد. و با ایـن معاش و عاید کمت، خدا کند که تادیه کرده بتوانی، زیرا پرداخت مصارف چنین چیز ها برای بعضی اراکین با صلاحیت دولت و کارمندان بخش های قوای ثلاثه، ماننـــد این خواهد بود که به گدایی، یک شانزده پولی بدهند. پس از همین جا خدا حافظی میکنیم و تا دیدار دیگر در خود کابل، خداوند یار و مـــدد گارت.

امین الله مفکر امینی

۲۲ اپریل ۲۰۱۴

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org