چکیده
تحولات سیاسی در بستر تعاملات پیچیده سیاسی شکل می گیرد. نوع تحولات سیاسی بیانگر بافت ذهنی و عقلانیت رفتار سیاسی در جامعه است. عقلانیت سیاسی کانون عناصر موثر در شکل گیری رویدادهای سیاسی بوده و در واقع پناهگاه نظام سیاسی به شمار می رود. صلح با طالبان و حکومت جمهوری اسلامی افغانستان به همان میزان که دارای ضرورت حیاتی است با چالش ها و بن بست های جدی نیز مواجه است. از آنجای که صلح با طالبان و امدن طالبان به جامعه از مباحث کانون جامعه شناسی سیاسی محسوب می شود. لزا در این نوشتار تلاش گردیده است تا پیامد های صلح با طالبان شناسایی شده و نشان دهد که صلح با طالبان دارای چه پیامد های در جامعه ما خواهد بود.
سوال اصلی
پیامد صلح حکومت جمهوری اسلامی افغانستان با طالبان چه خواهد بود؟
سوالات فرعی
* بعد از صلح حکومت با طالبان آیا عدالت برای مردم (َعام) افغانستان تامین خواهد شد؟
* آیا صلح با طالبان تهدید بر پایه های جمهوریت نخواهید بود؟
* آزادی بیان بعد از صلح با طالبان نقض نخواهد شد؟
* آیا حقوق و آزادی های فعلی که زنان افغان در جامعه دارند بعد از صلح با طالیان پابرجا خواهد ماند؟
* آیا بعد از صلح با طالبان دیگر در افغانستان جنگ خاتمه خواهد یافت؟
مقدمه
تا همین یکی دو سال پیش، تقریبا همه رهبران کشورها و سازمانهای بینالمللی دخیل در افغانستان، حقوق بشر، آزادیهای فردی، آزادی بیان و دسترسی زنان و مردان به کار و تحصیل را با افتخار نشانههای موفقیت ماموریت خود در این کشور به حساب میآوردند. اما حالا کاملا روشن است که بیشتر آنها میل چندانی به اظهارنظر درباره این ارزشها ندارند و به جای آن، تلاش میکنند که مسئله صلح با طالبان و پایان خشونتها را موضوعی سرنوشتسازتر و مهمتر برای افغانستان جلوه دهند. شمار اندکی از این مقامات هم وقتی ناچار به پاسخگویی در این زمینه میشوند، حفظ این دستاوردها را مسئولیت شهروندان افغان میدانند و نه خارجیها.
تقریبا در هیچ مقطع زمانی میان دولت و کشورهای دخیل در افغانستان بر سر چگونگی پیشبرد روند صلح اجماع و هماهنگی وجود نداشته است. آمریکاییها مثلا همواره میگفتند که روند صلح باید در مالکیت افغانها باشد، اما در نهایت خود آنها با دور زدن دولت به مذاکره با طالبان آغاز کردند و همین امر موضع این گروه را به شدت تقویت کرد.
با این وجود، مقامات غربی و اروپایی حالا توافق آمریکا و طالبان را دستاوردی سرنوشتساز در ۱۸ سال گذشته عنوان میکنند و علاقهای هم ندارند که به باج گزافی که از جیب شهروندان افغانستان برای این توافق پرداخته شده، اذعان کنند: بهای بالقوهٔ توافق آمریکاییها و طالبان تعدیل قانون اساسی، منحل شدن دولت منتخب افغانستان (هرچند در انتخاباتی جنجالی) و تشکیل یک حکومت موقت، از دست رفتن آزادیها و حقوق مدنی، از جمله حق دسترسی زنان و مردان به آموزش و کار، تعطیل شدن رسانههای آزاد، و پایان یافتن تضمین قانونی حفاظت از حقوق بشر میتواند باشد.
فصل اول: مفاهیم
الف: صلح
صلح در لغت به معنای آشتی و سازش آمده است و در اصطلاح صلح عبارتست از پیمان عدم تعرض، پیمان به نجنگیدن و پیمان همزیستی مسالمت آمیز.
پس صلح به دو معنی است:
۱-جایی که دو نیرو در مقابل هم قرار می گیرند و یک قرارداد صلح بسته می شود. مثل صلح حدیبیه و صلح امام حسن علیه السلام.
۲- صلح به معنی جنگ نکردن، و این در جایی است که توانایی جنگیدن نیست و جنگ سودی ندارد، پس پیمان صلح بسته می شود.
ب: طالبان
طالبان (طلبهها) که خود را امارت اسلامی افغانستان میخوانند. طالبان زمانی در افغانستان امارت اسلامی داشتند، بعد از سقوط امارت اسلامی تا سال ۲۰۲۰ علیه نیروهای ائتلاف بین المللی ضد تروریسم، ناتو و دولت افغانستان می جنگیدند. و بعد از امضا تفاهمنامه در کشور قطر با امریکا، تا کنون این گروه تنها با دولت جمهوری اسلامی افغانستان میجنگند
دنیا آنها را به نام طالبان می شناسند اما تعریف مشخص و واحدی از این کلمه وجود ندارد
کشورهای آمریکا، بریتانیا، اعضای ناتو، دولت افغانستان و دولت پاکستان که مستیقما درگیر بحران جنگ با طالبان و گسترش بنیاد گرایی اسلامی هستند، از پدیده ای به نام طالبان یکی است و اشتراک نظر دارند در این مورد
تا آنجایی که از اظهارات رسمی مقامات افغانی پاکستانی و جامعه جهانی بر می آید، حد اقل در مورد اینکه با پدیده ای به نام طالبان چه باید کرد دیدگاه های متفاوتی وجود دارد.
این تفاوت نظر بدون شک ریشه در تعریف و شناخت این دولت ها از طالبان دارد.
واژه هایی که در توصیف این گروه بیان می شود نیز نشان می دهد که تصور و تصویر چندان واحدی از طالبان وجود ندارد. در سالهای گذشته این واژه ها در پسوند کلمه طالبان آمده است: تروریست، شورشی، ستیزه جو، برادران ناراضی، شاخه افغانی القاعده، اسلام گرایان تندرو .. .
رنگ میدان های جنگ بعد از صلح با طالبان
طالبان با اندک طرفدار میان بنیادگراها، تا هنوز حاضر نشدهاند با دولت افغانستان به عنوان طرف اصلی صلح وارد مذاکره شوند. از سویی آمریکا نیز وارد گفتوگو با طالبان با حساسیت ناچیزی با این پیشفرض شده که فقط میخواهد بفهمد طالبان از آنان چه میخواهند. با این وجود هنوز پالیسی روشن آمریکا در مورد گفتوگو با طالبان و متقاعدکردن آنان به صلح با دولت افغانستان روشن نیست. هرچند آمریکا میگوید این گفتوگو برای صلح افغانستان است؛ اما طالبان تأکید دارند که آنان با آمریکا گفتوگو و صلح خواهند کرد.
حالا برای راضیکردن طالبان صرف میشود به موش و پشکبازی آمریکا امیدوار بود. آیا هزینۀ تأمین ادامۀ جنگ دیگر برای آمریکا طاقتفرسا شده است یا همچنان میخواهد با واردکردن طالبان در بدنۀ دولت افغانستان، بازی دیگری به راه بیندازند؟ با تمام اما و اگرهای موجود، صلح طالبان با آمریکا و یا دولت افغانستان، پایان جنگ در افغانستان نخواهد بود. ادامۀ جنگ در افغانستان بستگی به استراتیژی آمریکا نسبت به جنگ افغانستان دارد. طالب اگر سلاح به زمین بگذارد، صرف نام جنگ طالب از سرزبانها کم خواهد شد. گروههای دیگری در تبانی کشورهای ذینفع در سیاست جهانی همچنان به شرارت در افغانستان ادامه خواهند داد. نزدیکترین احتمال ادامۀ جنگ بعد از صلح طالبان با دولت افغانستان، قوتگرفتن داعش خواهد بود. اینکه در مناطقی از افغانستان گاهگاهی طالب و داعش با هم درگیر جنگ میشوند، گواه وقوع همین احتمال است. جدا از این نگرانیها، طالبان با اتوریتۀ سنگین وارد گفتوگو با آمریکا شدهاند. طالبان میخواهند بگویند که ارزشهای طالبانی با ارزشهای حاکم در افغانستان قابل سازش نیست. دموکراسی از نظر آنان نظام درست حکومتداری نیست، هرچند تا کنون از استقرار امارت اسلامی توسط طالبان سخن قابل اعتنایی گفته نشده است.
روسیه، ایران و پاکستان از جمله کشورهای مخالف حضور مستقیم آمریکا در افغانستاناند. این کشورها به بهانههای مختلف و از طریقههای متفاوت طالبان را برای رویارویی با آمریکا تجهیز کردهاند. دور از امکان نخواهد بود که روسیه و ایران برای بیرونشدن آمریکا از افغانستان، هم حاضر به صلح طالبان باشند و هم به ادامۀ جنگ طالبان با افغانستان، به طالبان همیاری داشته باشند. با این وجود صلح آمریکا با طالبان آسان نیست و آن چیزی که برای عامۀ مردم افغانستان نشان داده میشود، نخواهد بود. آمریکا اگر بتواند طالبان را وادار به صلح کند، باید طالبان به صراحت بگویند که حضور آمریکا در افغانستان برای موازنۀ قدرت جهانی ضروریست و ما حاضریم در افغانستان با همکاری آمریکا دولت قانونی بسازیم. با این وضع پای آمریکا هرچند برای مردم افغانستان هزینه داشته باشد، از افغانستان کوتاه نخواهد شد.
حضور آمریکا هرچند برای مراقبت از دموکراسی نیمبند در افغانستان مهم باشد، بیشتر از آن برای مراقبت از کشورهایی مانند روسیه، ایران، چین و پاکستان است. اگر نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان خارج شوند، با آنهم باید گروهی در افغانستان باید باشد که از منفعت آمریکا در مقابل کشورهای مخالف آمریکا در افغانستان دفاع کند، خواه طالب باشد، خواه گروهی دیگری که بهانۀ حضور مستقیم و نظامی آمریکا در افغانستان را فراهم کنند.
در پهلوی قضیۀ کشورهای یادشده، ادامۀ گفت و گوی صلح با طالبان و با وضع و شرایط کنونی شکست اتوریتۀ دولت افغانستان است و باور طالبان مبنی بر دخالت مستقیم آمریکا در امور دولتی حتا داخلی در افغانستان را نزد جهانیان قوت میبخشد. حالا اگر امریکا بخواهد که هیات دولت افغانستان با طالبان مذاکره کند یا نکند، اقتدار نظام به ظاهر دموکراتیک دولت افغانستان به هیچ برابر میشود. در مورد این که آیا طالبان حاضر به گفتوگوی مستقیم با دولت افغانستان خواهد شد یا نه، ضرر اصلی را دولت افغانستان میبیند. اعتبار بینالمللی دولت افغانستان کاهش پیدا میکند و افکار عامه نسبت به مشروعیت نیمبند دولت بیباور میشود. از سوی دیگر، اقتدار طالبان به عنوان گروه صاحب اتوریتۀ سیاسی نزد جهانیان اعتبار پیدا میکند. آن وقت اگر طالبان با آمریکا صلح کنند، بدون شک خواستهای آنان سرلوح اصول و قوانین دولت بعدی خواهد بود. آن وقت است که باید فکر این به وجود بیاید که نظام جمهوری باید باشد یا نظام امارتی طالبانی. اگر طالبان خودگذری کنند -که هرگز نمیکنند- و به نظام جمهوری با دخالت آمریکا آری بگویند، میتوان اندکی خوشبین بود؛ اما اگر قرار اصلی آنان بر حفظ ارزشهایی که در طول چندین سال به خاطر آن مبارزه کردهاند باشند، باید فاتحۀ دستاوردهای نسبی چند سال گذشته را خواند و برای رویاروی با محدودیتهایی که از طرف دولت آنان قانونی خواهد شد، آماده باشیم.
هر چند شهروندان باید برای رسیدن به صلح و پایان جنگ در افغانستان صدا بلند کنند، اما نگرانی شهروندان در مورد طالبان به جاست و باید نگران دستاوردهای نسبی در این چند سال باشند و با این وجود میتوان گفت که اگر طالبان سلاح به زمین بگذارد، صرف نام جنگ طالب از سرزبانها کم خواهد شد. گروههای دیگری در تبانی کشورهای ذینفع در سیاست جهانی همچنان به شرارت در افغانستان ادامه خواهند داد.
جمهوریت بعداز صلح با طالبان
قربانی شدن دستآوردهای دو دهه با توجه به روحیه حاکم در صف طالبان این گروه هنوز هم باورمند به امارت اسلامیاند تا جمهوری اسلامی. ورود طالبان با روایت امارات اسلامی به معنای تغییر نیامدن در نوع نگاه طالبان نسبت به حکومتداری و ارزشهای اجتماعی است. مدغم شدن این گروه با تفکر طالبانی هژده سال قبل به معنای قربانی شدن جمهوریت و دستآوردهای ۱۸ سالهی مردم و دولت افغانستان است. در این صورت نه تنها افغانستان به پیشرفت و ثبات نخواهد رسید، بلکه بر عکس یکبار دیگر محکوم به عقبگرد خواهد بود.
به همین دلیل مخالفت شدید طالبان به ادامه کار حکومت افغانستان و در صورت به تفاهم رسیدن مذاکرات بین افغانها، شاید ضرورت به ایجاد یک حکومت موقت یا عبوری برای عملیسازی توافقنامه صلح، تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری انتخابات احساس شود، اما عمدهترین ضرر آن متوجه ثبات سیاسی و پایه های جمهوریت در افغانستان است. ثبات نسبیای را که حکومت افغانستان دارد از بین خواهد رفت و احتمالاً افغانستان را به وضعیت هژده سال پیش ببرد.
آزادی بیان بعد از صلح با طالبان
آزادی بیان یکی از همان مواردی است که اصطلاحا از آن به عنوان «دستاوردهای ۱۸ ساله» یاد می شود؛ دستاوردهایی که بعضا به مثابه خط سرخ توافق صلح با طالبان یاد می گردد و حفظ آن از پیش شرط های هرگونه توافقی، عنوان می شود.
از جانب دیگر، نظام سیاسی افغانستان که نزدیک به دو دهه از تشکیل آن می گذرد، اگر یک دستاورد درخشان و قابل افتخار داشته باشد، همان آزادی بیان است و در موارد بیشماری نیز از سوی خود دولت و نیز گروه های ضد دولتی مانند طالبان و جریان های تروریستی مانند داعش، تحدید و تهدید می گردد.
با این حال، اصلی ترین مدافعان و پاسداران آزادی بیان در افغانستان، نه دولت است و نه نیروهای خارجی حامی آن؛ بلکه ارتش بزرگ و بی سلاحی به نام خبرنگاران و اهالی رسانه است. آنها در طول این سال ها از جان شان مایه گذاشته اند و در سخت ترین شرایط، برای حفظ آزادی بیان و نهادینه کردن این حق، مبارزه و تلاش کرده و در مواردی نیز قربانی های فراوان و بزرگی داده اند.
اینکه امروزه طالبان خبرنگاران و رسانه ها را تهدید می کنند این تهدید، یک معنای دیگر هم دارد و آن، مخالفت طالبان با یکی از درخشان ترین و ارجمندترین دستاوردهای افغانستان یعنی آزادی رسانه و بیان است.
طالبان با این خط و نشان، آینده مبهم و ترسناکی را در برابر آزادی بیان قرار می دهند و تلویحا اعلام می کنند که در صورت صلح با آن گروه انجام شود، یکی از مواردی که باید قربانی شود، آزادی بیان و رسانه است. این بدان معناست که در پی صلح با طالبان، دولت و مردم افغانستان، نباید هیچ دستاورد درخشان و پرافتخاری داشته باشند.
طالبان می دانند که آزادی بیان، یکی از موهبت های ماندگاری بود که پس از سقوط رژيم امارت آنها به دست آمد، به همین دلیل، مصمم اند آن را نابود کنند و این کار را با مخالفت صریح و شدید شان در برابر تبلیغات ضد طالبان در پیام های بازرگانی آغاز کرده اند.
به جز این نیز آن گروه اساسا باوری به آزادی بیان و رسانه ندارد و در صورت رسیدن به قدرت، بدون تردید، تهدیدات و محدودیت های تلخ و سختی را بر خبرنگاران و رسانه ها تحمیل خواهند کرد.
حقوق و آزادی های زنان بعد از صلح با طالبان
زنان افغانستان مخالف برگشت حکومت طالبان اند، زیرا آنها کشور را از توسعه بازداشته و مردم را بهزور شلاق به خاموشی کشانده بودند
زنان افغانستان خواستار صلح پایدار بوده، صلحیکه به نظر آنان عدالت را تأمین کرده و حاکمیت قانون را تقویت کند و در جامعه هر انسان بدون ترس از فقر، ظلم و بیعدالتی زندگی کنند.
هنوز بخش بزرگی از مردم افغانستان، خصوصاً زنان در مذاکرات صلح بهصورت جدی شرکت ندارند
یکی از مهمترین دستآوردهای سال های پسین حکومت حضور سیاسی و اجتماعی زنان در جامعه بوده است. طالبان نیز در اعلامیه نشست قبلی حقوق زنان را در قالب موازین و ارزشهای اسلام پذیرفتند. اما، اگر تعریف طالبان از حقوق زنان هممانند ۱۸ سال پیش باشد، این به معنای راندن زنان از حوزه عمومی به حوزه خصوصی و بر خلاف آموزههای اسلامی وضع محدودیتها بر زنان خواهد بود.
پارادوکس صلح و عدالت با طالبان
پارادوکس صلح و عدالت، چیزی نیست که به آسانی بتوان نسبت به آن بی توجهی کرد. دولت در توافق با طالبان ناگزیر یکی را انتخاب کرد؛ اما آیا این انتخاب، بیش از اندازه پرهزینه، ناعادلانه و زیانبار برای آینده عدالت و حقوق بشر در کشور نیست؟
در این میان، باید تأکید کرد که تامین عدالت، اصولا به معنای انتقام جویی نیست؛ آنهم در کشوری که از صدر تا ذیل آن متهم به ارتکاب جرایم بزرگ اند، انتظار اعمال عدالت شاید بیش از اندازه غیر عادلانه و دور از انصاف به نظر برسد؛ اما غلظت وقاحت ناشی از معامله صلح در برابر عدالت، در عین حال نباید به اندازه ای باشد که عملا به تعطیل و تعلیق بخشی از قانون اساسی کشور و بدتر از آن، نادیده گرفتن حقوق روشن شهروندان متضرر از جنایات و خون ریزی های عناصر شناخته شده در دهه های اخیر تاریخ سیاسی افغانستان منتهی شود.
تعهدات آشکار دولت افغانستان در قبال کمک کننده های بین المللی هم منجر خواهد شد؛ دولتی که یکی از مهم ترین ابزارهای آن، جلب کمک های مالی جامعه جهانی احترام و اعتنا به اصول حقوق بشر و تأمین عدالت و مبارزه با فرهنگ معافیت محسوب می شود.
اما از سوی دیگر رییس جمهور افغانستان مسیر صلح با طالبان را مشخص کرد. ترک مخاصمه، برگشت به زندهگی عادی، رسمیت طالبان به عنوان یک جریان سیاسی، تعدیل قانون اساسی به اساس راهکارهای قانونی، رهایی زندانیان و همچنان زمینهی زندهگی و رفت و آمد به صورت آزادانه مواردی است که از جانب رئیس جمهور افغانستان در بدل دست کشیدن از جنگ برای طالبان پیشنهاد شده است. هرگاه صلح و اهمیت آن را برای زندهگی مردم افغانستان در نظر داشته باشیم و همچنان به اساس رویههای نوین بینالمللی، پیشنهادات رئیس جمهور افغانستان برای طالبان در بدل صلح، عملی است.
نتیجه گیری
با وارد شدن جنگجویان طالب به افغانستان و برگشتن دوبارهی آنها به زندهگی عادی، احتمال بروز بحران اجتماعی در کشور بسیار قوی است. چون از یک طرف دیدگاه و ارزشهایی که طالبان برای خودشان ترسیم کردهاند، با افراد جامعه تفاوت فاحش دارد، از سوی دیگر ظرفیت فراهم نمودن زمینهی اشتغال برای همهی جنگجویان در کشور وجود ندارد و این امر باعث افزایش بیکاری در جامعه گردیده و گراف جرایم جنایی را بلند خواهد برد.
صلح طالبان با حکومت افغانستان و تلاش این گروه برای ایجاد باور تغییر در دیدگاه خود نسبت به زنان، آزادی بیان و اقلیتها به منظور پاک کردن خاطرات تلخ سالهای حاکمیت، با استقبال اکثریت واقع بین روبرو خواهد شد. این اقدامات از سویی نیز می تواند زمینه سوق شاخه های کوچک طالبان را که آینده خود را در جنگ و نا آرامی می بینند امکان دارد صفوف داعش را قوی نمایند.
از سوی دیگر حکومت شکل خواهد گرفت که عامل منغعت کشورهای حامی فعلی گروه طالبان باشند و این گروه منفعت ملی افغانستان را نسبت به منفعت کشورهای متذکره ترجیع ندهند
با دست کشیدن طالبان از جنگ، جنگ در افغانستان خاتمه نخواهید یافت صرفا نام جنگ تغییر خواهد کرد چون حضور آمریکا هرچند برای مراقبت از دموکراسی نیمبند در افغانستان مهم باشد، بیشتر از آن برای مراقبت از کشورهایی مانند روسیه، ایران، چین و پاکستان است. اگر نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان خارج شوند، با آنهم باید گروهی در افغانستان باشد که از منفعت آمریکا را در مقابل کشورهای مخالف آمریکا در افغانستان دفاع کند، خواه طالب باشد، خواه گروهی دیگری که بهانۀ حضور مستقیم و نظامی آمریکا در افغانستان را فراهم کنند.
منابع
توافق نامه صلح ایالات متحده امریکا با طالبان
مقاله: حکومت وحدت ملی و چالش های پیش رو ۱۳۹۴ (محمد اسحاق دانش)
کتاب: پایان بحران و آغاز جدید ۱۳۹۸ جمع از نویسندگان
روزنامه هشت صبح
خبرگزاری جمهور
28 September 2020