دوشنبه،  ۲۴ دسمبر ۲۰۰۷

نقش ادبيات در جامعه انسانی

}پژوهش  -زيميرو اسکاری{

)بخش بیست و هفتم)

چگونه با سينما زندگی نمائيم

img/daneshnameh_up/2/27/FILM2.jpgimg/daneshnameh_up/f/f7/steadicam.jpg img/daneshnameh_up/3/3b/luma.jpg

شما فیلمی را برای دیدن انتخاب می کنید ، اگر دیدن فیلم برای شما تنها جنبه سرگرمی دارد پس باید معیارهایی مناسب برای اتخاب فیلم برای خود دست و پا کنید تا وقتی که می گذارید ، دراین وانفسای « ارزش زمان » و« وقت طلا ست » به هدر نرود و دیدن فیلم اگر چیزی به شما اضافه نمی کند (از نشاط وشادمانی گرفته تا ایده و مفاهیم) ، چیزی از شما کم نکند. البته بحث ما به انتخاب فیلم مربوط نمی شود و درباره دیدن فیلم و نوشتن درباره آن است . اگر می خواهید فیلمی را خوب و عمیق تماشا کنید و اگر تصمیم گرفته اید به عرصه نویسندگی درباره فیلم و سینما وارد شوید ابتدا باید به نکات زیر توجه کنید که در بسیاری موارد بدیهی وساده هستند ولی ما به آنها توجهی نمی کنیم:

 بخشی از لذت تماشای فیلم به دیدن آن بر روی پرده است. به خصوص آن که بسیاری از فیلم ها مانند فیلم های جنگی ، علمی تخیلی ، حماسی ، تاریخی و... بر روی پرده جلوه ای صد چندان پیدا می کنند. اگر ارباب حلقه ها (Lord Of The Rings) و یا دوئل را با مدیوم تلوزیون تماشا کرده اید ، اگر امکان دارد بار دیگر بر پرده ببینید تا تفاوتش را احساس کنید (و یا برعکس (فراموش نکنید این فیلم ها برای سینما ساخته شده اند ومولفه های ساخت فیلم برای پرده و برای صفحه تلوزیون بسیار با هم متفاوتند. اگر تجربه دیدن فیلمی بر پرده و نیز نسخه ویدیویی اش را داشته باشید دراولین نگاه به عنوان اولین تفاوت متوجه می شوید رنگ ها و نورها از نسخه سینمایی روشن تر هستند ، سایه روشن ها کاملا سیاه به نظر می رسند ، در حالی که در نسخه سینمایی سیاهی شان تدریجی است ، رنگ سرخ ممکن است آتشین بشود و ... اگر برایتان ممکن است ابتدا فیلم را در سینما ببینید و بعد از طریق تلوزیون و کامپیوتر. البته چون در ایران نمایش فیلم های خارجی در سینماها بسیار محدود است برای این فیلم ها مسئله فرق می کند وهمان نسخه ویدیویی نیزغنیمت است .دیدن فیلم نیاز به تمرکز دارد ، پس باید در محلی آرام و نسبتا ساکت ، فارغ از همه مزاحم های محیطی فیلم را ببینید. سعی کنید در فاصله مناسی از صفحه قرار بگیرید تا اشراف کامل بر کل صفحه داشته باشید. ضمنا از خوردن و آشامیدن هم پرهیز کنید . حال که به تماشای فیلم نشسته اید سعی کنید بدون قضاوت قبلی باشد. تمام تیزرهای تبلیغاتی فیلم ، جایزه ها ، نقدها ، حرف دوستان و... را فراموش کنید. باید بدون پیش زمینه فیلم را ببینید و مستقل نظر بدهید. اگر احساستان نسبت به فیلم پیش از تماشای ان شکل گرفته باشد ، درطول فیلم جلوی ذهن و تفکر خود را می گیرید و نمی گذارید درست ببیند و درست قضاوت کند ( و برعکس ). تاکید می کنم از همه مهم تر فراموش کنید که این فیلم راX ساخته و یاX در آن بازی کرده و ... ، مقهور نام ها نشوید. مگر هنرمندان بزرگ جز تعداد انگشت شمار شاهکار در کارنامه هنری خود ثبت کرده اند. به خاطر داشته باشید همیشه ممکن است یک فیلم ساز خوب یک فیلم بد بسازد و یا یک فیلم ساز بد فیلم خوب بسازد و... لزوما فیلم های پر هزینه و پر ستاره فیلم های خوبی نیستند و یا فیلم های کم هزینه و کم ستاره فیلم های بد و... این به شما کمک می کند منصفانه تر نظر بدهید. پالین کین می گوید :

اگر نام فیلم سازها را از روی فیلم ها و نام نویسندگان را از روی کتاب ها بردارند ، دیگر منتقدان چیزی برای نوشتن ندارند ، سعی کنید شما جزو این دسته از منتقدان و تماشاگران نباشید.

اگر می خواهید درباره فیلم مطلب بنویسید و در اول راه هستید هرگز لذت اولین بار دیدن فیلم را از خود نگیرید ، دائما به خود نگویید « باید فیلم را دقیق ببینم » ، « دربارش چی بنویسم » و... اگر به این ترتیب ادامه دهید نه تنها یک نویسنده نخواهید شد بلکه به تدریج دیگر علاقه ای به دیدن فیلم هم نخواهید داشت و به نوعی سرخوردگی دچار خواهید شد ، چون دیگر آنقدر اضطراب دارید که از دیدن فیلم هم نمی توانید لذت ببرید. برای اولین بار فیلم را برای خود ببینید ، همان طور که همیشه می دیدید.

برای درک فیلم باید آن را به عنوان یک کل در نظر گرفت بخش هایی از فیلم ممکن است به خودی خود جذاب باشند و یا نباشند ، اما فیلم همچون یک سیستم فراگیر عمل می کند و هر بخش از آن معنای نهایی اش را در این کل می یابد. چه برای تفریح به تماشای فیلم نشسته اید چه به منظور درکی عمیق تر ، چه این فیلم بخشی از سرگرمی آخر شب تلوزیون باشد چه تکلیف کلاسی ، در صورتی درک کاملی از آن خواهید داشت که به شکل فراگیر دریابید که اجزای مختلف آن چگونه به هم متصل شده اند. معنی این حرف این است که عادت کنیم که هر بخش ، هر قدر کوچک را مرتبط با بقیه فیلم در نظر بگیریم. برخی دیالوگ ها و یا برخی صحنه ها هستند که جدای از فیلم هیچ معنی و مفهومی ندارند ولی در بافت فیلم نقش های کلیدی و حساس دارند ، حتی اگر بسیار کوتاه و موجز باشند.

شکل فراگیر فیلم می تواند هر عنصری را اهمیت ببخشد. سکانس عنوان بندی را در نظر بگیرید ، بارها پیش آمده دیر به سینما رسیده ایم و عنوان بندی را از دست داده ایم و گفته ایم « اشکالی نداره ، توی عنوان بندی که اتفاقی نمی یفته » و یا حتی هنگامی که در ویدئو فیلم را می دیدیم از سکانس عنوان بندی به سرعت گذشته ایم ، فارغ از این که اگر دقت کرده باشیم برخی از فیلم ها عنوان بندی هایی شکوهمند تر از خود فیلم دارند ، زیرا عنوان بندی پایه احساسات تماشاگر را می ریزد ، او را به نوعی با حال و هوای فیلم آشنا می کند و او را برای مو ضع گیری عاطفی دربرابر فیلم آماده می کند.
در فیلم هفت ، دیوید فینچر (David Fincher) می خواهد از همان ابتدا تماشاگرش را دچار تشویش کند ، به خصوص به این دلیل که ضد قهرمان فیلم خیلی دیر در فیلم ظاهر می شود ، بنابراین از طراح گرافیستش ، کلی کوپر خواسته که یک عنوان بندی پر از کات و خشن طراحی کند که نمایانگر مثله کردن و جنون باشد. یا در فیلم باشگاه مشت زنی ( Fight Club ) عنوان بندی با موسیقی که بر ان سوار شده ، تماشاگر را به نوعی میخکوب می کند ، حرکات پیچ در پیچ در مغز آدمی و رسیدن به لوله اسلحه ای که بر دهان ادوارد نرتن قرار دارد به ما هشدار می دهد که این از آن فیلم هایی است که نباید در بین فیلم از جایتان بلند شوید و ...به همین ترتیب ، عنوان بندی پایانی می تواند در روند کلی فیلم مشارکت کند. فراموش نکنید که عنوان بندی پایانی فیلم آخرین صحنه ای است که تماشاگر از فیلم می بیند و در نتیجه ماندگار ترین. همچنان که عنوان بندی آغازین می تواند وسط یک صحنه ظاهر شود ، صحنه پایانی فیلم نیز می تواند زیر عنوان بندی پایانی ادامه بیابد. سکوت بره ها (The Silence of the Lambs) در تمام طول عنوان بندی پایانی اش تماشاگرش را با نمایش دکتر لکتر رها نمی کند ، که دارد دکتری را که از او پول گرفته بود تعقیب می کند و هر دو در میان جمعیت نا پدید می شوند و معلوم است که قربانی بعدی لکتر اوست. حتی برخی از فیلم سازان زیرکانه پس از انتهای عنوان بندی پایانی صحنه ای را می گنجانند تا به نوعی از تماشاگرانی که صبورتر بوده اند و بلافاصله سینما را ترک نکرده اند تشکر کنند.
آنچه در این بخش گفته شد همه برای تاکید بر این نکته بود که فیلم را تکه پاره نبینید. بسیار پیش آمده که فیلم را گذاشته ایم و از آزادی خود در عقب و جلو بردن فیلم سوء استفاده کرده ایم و یک فیلم دو ساعته را در سی دقیقه خلاصه کرده ایم. مطمئن باشید یک فیلم ساز خوب هرگز صحنه زائد در فیلمش نمی گذارد ، چون می داند لحظات مرده چه صدماتی به کل فیلم وارد می کنند ، پس با عقب و جلو کردن ، لذت دیدن یک فیلم کامل و خوب را از خود نگیرید برخی فیلم ها هستند ( عمدتا در ژانرهای پلیسی جنایی ، تریلر ، ترسناک و... ) که از پیچیدگی های خاصی برخوردارند ، گاهی به یک سوم و یا حتی به میانه فیلم می رسیم و با خود می گوییم « آه ، هیچی نفهمیدم » ، « دوباره از اول ببینم » ، عجول نباشید ، اگر قرار باشد فیلم ساز تمامی مهره هایش را همان اول رو کند که نمی تواند تماشاگر را تا انتها بکشاند. ماهیت این فیلم ها این گونه است که با ایجاد التهاب و تعلیق ، بیننده را حفظ کنند. پس صبور باشید ، به زودی خواهید فهمید که چه خبر است . برخی فیلم ها پایان های خیره کننده و بسیار تاثیر گزار دارند و تماشاگر را به شدت دگرگون می کنند. گول نخورید ، اگر در پایان فیلم دچار این احساس شدید ، احساسات خود را کنترل کنید. کمی بیندیشید و فیلم را مرور کنید ، این پایان با توجه به روند و داستان فیلم منطقی است و یا ... برای همین است که همه استادان فیلم نامه نویسی بر پایان فیلم ها تاکید می کنند ، زیرا می دانند با یک پایان بندی مناسب تا چه حد می توان سرنوشت فیلم را عوض کرد. برعکس اگر پایان یک فیلم را نپسندیدید ، سریعا درباره فیلم قضاوت نکنید ، همان طور که قبلا گفتیم ، پایان فیلم ها کل فیلم را تحت تاثیر قرار می دهند. پس منصفانه فکر کنید ، برخی فیلم ها خوب شروع می کنند ، خوب ادامه می دهند ، ولی به یکباره در انتها می لنگند و نمی توانند ماجرا را جمع و جور کنند.

اگر می خواهید درباره سینما مطلب بنویسید، باید حافظه سینمایی خود را تقویت کنید. شما باید تلاش کنید تا هم داستان فیلم را دنبال کنید و هم به ساختار و بخش های تکنیکی فیلم توجه کنید. ممکن است بگویید توجه به جنبه های تکنیکی شما را از تعقیب داستان باز می دارد ، اما باید بیاموزید که هم تکنیک را ببینید و هم داستان را تعقیب کنید. این انجام چند کار به شکل توامان ، مانند حرف زدن در حین رانندگی است ، تمرین می خواهد . حتی اگر تمرین کنید و به اصطلاح یک فیلم ببین قهار شوید ، در فیلم خیلی چیزها اتفاق می افتد ، سخت است که بخواهیم همه چیز را یک دفعه ببینیم برای همین مفید است که روی چیز خاصی متمرکز شوید. وانگهی اگر می خواهید فیلمی را بررسی کنید ( برای هر هدفی که باشد) باید چند بار آن را ببینید. دقت کرده اید که چقدر تماشای چند باره فیلم هایی که دوست داریم می تواند لذتی غیره منتظره برایمان داشته باشد ، صحنه ای که بی توجه از کنارش گذشته اید ، وقتی کارکردش بر شما آشکار می شود بدل می شود به صحنه مورد علاقه تان . وقتی می خواهید درباره فیلمی مطلب بنویسید ، تماشای چندباره آن ضروری است و نیز یادداشت برداشتن. از آنجا که فیلم ها سرشار از اطلاعات تصویری و صوتی هستند یادداشت کمک می کند که نکات کلیدی یادتان بماند .همان طور که یک دستور العمل کلی برای درک فیلمها یا تفسیر آنها وجود ندارد ، برای نوشتن یک نقد تاثیر گذار و روشنگر نیز فرمولی نیست. تنها از طریق نوشتن و مدام نوشتن است که می توانید در این راه موفق شوید. اما آن چه که مشخص است ، ما با تحلیل فیلم ها به درک والاتری از آنچه که به ما لذت داده نائل می شویم و امکان آن را می یابیم که آن درک را با دیگران قسمت کنیم ، اگر در این راه موفق شویم ، خود نوشته به ما و به خوانندگان ما لذت خواهد داد .نکاتی که در زیر بیان شده می تواند شما را برای ورود به عرصه نویسندگی درباره فیلم راهنمایی کند:

 عمده متن هایی که درباره یک فیلم نوشته می شوند تحلیلی هستند. بدین معنی که اگر قصد نوشتن درباره یک فیلم را دارید باید از قوه درک وتحلیل خوبی برخوردار باشید ، یعنی باید بتوانید بخش های مختلف فیلم را بررسی کنید و بین آنها ارتباط بر قرار کنید. این به شما کمک می کند تا بتوانید کارکرد بخش های مختلف را برای رسیدن به هدف نهایی فیلم بیابید و بدین ترتیب به یک نتیجه گیری درست و منصفانه دست یابید و نوشته ای خوب و قابل استناد ارائه دهید. اگر بدانید بسیاری از فیلم ها و فیلم سازان که نامشان در تاریخ سینما ثبت شده تا چه حد مدیون همین نوشته ها و اظهار نظرهای منتقدین و نویسندگان عرصه سینما بوده اند متوجه می شوید در چه راهی قدم گذاشته اید. حال اگر این قدرت را در خود می بینید ، علاقه دارید وحاضرید ملزومات آن را نیز فراهم کنید  ... در ابتدا باید بدانید نوشتن درباره فیلم هم مانند نوشتن درباره هر موضوع دیگری نیاز به کسب اطلاعات و آگاهی دارد. گمان نکنید تنها علاقه کافی است. شاید در حال حاضر، سینما تنها چیزی باشد که برای درک و کسب آگاهی درباره جنبه های مختلف آن باید نقبی به همه علوم زد. ادبیات ، سبک های هنری ، تاریخ ، سیاست ، جامعه شناسی ، صنعت ، اقتصاد و ... هریک جایگاه خود را در عالم سینما دارند. از این نکته به راحتی نگذرید ، درست است که عمده تولیدات سینمایی چه در کشور ما و چه در کشورهای دیگر آثار متعارفی هستند اما بسیاری از همین آثار نیز متاثر از برخی جریان ها بوده اند.

مثلا وقتی در نوشته ای می خوانید این فیلم یک فیلم « نوار مدرن » است ، ابتدا باید بدانید یک فیلم نوار ( Film- Noir ) واقعا چیست ، چه نشانه هایی دارد تا بتوانید تشخیص دهید این فیلم رگه هایی از فیلم نوار را دارد اما با رویکردی مدرن ( البته این که خود مدرن یعنی چه هم بحث دیگری است ( ، توجه داشته باشید شما به راحتی نمی توانید چنین ادعاهایی را بکنید مگر آنکه حقیقتا دلایل مستدل و قانع کننده داشته باشید که این مستلزم اگاهی درست است. پس در همین ابتدا یک نکته را برای خود روشن کنید: وارد حیطه هایی که درباره آن آگاهی ندارید نشوید. مثلا جنبه های تکنیکی و فنی فیلم به گونه ای است که حتی شما باید خودتان عملا این کارها را کرده باشید , که بتوانید تشخیص دهید که آیا جذابیت بصری این صحنه حاصل کار کارگردان است ، فیلم بردار و یا حتی تدوین گر و یا برای مثال فیلم برداری این فیلم خوب بوده و یا نه خیلی هم ضعیف بوده. پس یک کلک دیگر را هم یاد بگیرید : اگر مثلا فیلم برداری یک فیلم چشمتان را گرفته ولی نمی دانید واقعا نظر شما از دید کارشناسان تا چه حد درست است ، درباره فیلم برداری فیلم بگویید اما احساسات خود را کنترل کنید، واژه هایی که بار معنایی زیادی را به خواننده منتقل می کنند مثل فوق العاده ، عالی ، اسطوره ای و... را به کار نبرید.
اگر بخواهیم این بخش را جمع بندی کنیم :

شما در ابتدای راه هستید پس در تجربه های اول اصلا به سراغ فیلم های خاص نروید. سعی کنید به سراغ فیلم های خارجی هم نروید ، بهتر است از تولیدات سینمایی خودمان شروع کنید ، باید توجه داشته باشید بخش زیادی از تولیدات هنری به ویژه سینمایی در هر کشوری متاثر از مناسبات سیاسی و اجتماعی و... آن کشورها هستند و شما ابتدا باید اشراف کامل به این مسائل داشته باشید ( البته با گذشت زمان ، کسب آگاهی و تجربه می توانید پا در همه عرصه ها بگذارید(.

شما می خواهید اثری مکتوب ارائه دهید و نامتان را در زیر آن حک کنید ، اثری که ممکن است آدم های زیادی آن را بخوانند و رویشان اثر بگذارد ، پس باید اصول اخلاقی را رعایت کنید: سلیقه شخصی شما نباید بیش از حد نوشته تان را تحت تاثیر قرار دهد ، باید نوشته شما منصفانه باشد ، جنبه های منفی را در کنار جنبه های مثبت بررسی کنید ( نقد تنها به معنای ایراد گیری نیست ) و...

 چون در ابتدای راه هستید ، بهتر است با مقاله های استدلالی شروع کنید ، در این صورت شما می خواهید نظر خود را درباره فیلم بیان کنید و با پیش کشیدن استدلالی از آن دفاع کنید. در این حالت شما در طرح ریزی برای نوشتن مقاله سعی خواهید کرد که نظرات و شواهد خود را درون یک فرم خطابه ای قالب ریزی کنید .احتمالا انتخاب فیلمی که باید تحلیل شود مشکل بزرگی نخواهد بود. شاید چیزی دارد که شما را جذب خود می کند ، یا شنیده اید که ارزش بررسی دقیق را دارد. کار مشکل تر از آن ، جزئی نگر بودن درباره چیزهایی است که می خواهید درباره آن فیلم بگویید. جذاب ترین یا منقلب کننده ترین چیزی که در ارتباط با این فیلم به ذهن شما رسیده کدام است؟ چه چیزی فیلم را در خور توجه کرده است؟ آیا این فیلم جنبه ای از فیلم سازی را با وضوحی خاص نشان می دهد؟ آیا تاثیر غیر متعارفی روی بیننده می گذارد ؟ آیا معانی ضمنی آن دارای اهمیت ویژه ای هستند؟ و...

جواب هایی که به این پرسش ها می دهید تز تحلیل شما را تشکیل خواهند داد. تز ، مثل هر نوشتاری عبارت است از آن ادعای محوری که استدلال شما پیش می کشد. تز شما نوعا ادعایی خواهد بود درباره کارکردهای فیلم ، تاثیرات آن یا معانی آن ( یا ترکیبی از این سه جنبه). به عنوان مثال در درباره فیلم بازی (1995 – The Game) تز خود را بر روی نحوه دستیابی فیلم به جنبه های تعلیق و غافل گیری استوار می کنیم و از این پس کار ما اثبات موفق یا ناموفق بودن این جنبه از فیلم است . وقتی می گوییم تحلیل ، بلافاصله تجزیه آن به اجزای تشکیل دهنده اش به ذهن خطور می کند. تز شما یک ادعای کلی است درباره کارکردها ، تاثیرات یا معانی فیلم. تحلیل شما باید نشان دهد که این کارکردها ، تاثیرات و معانی چطور از کنش و واکنش متقابل اجزای مختلف فیلم ، نتیجه می شوند. مثلا وقتی ادعا می کنید در فیلم بازی تحول شخصیت نیکلاس ون اورتون به خوبی و به شیوه ای جذاب نشان داده شده است می توانید ادعای خود را با تحلیل شخصیت او دریک سوم اول فیلم ، یک سوم میانی و یک سوم پایانی فیلم اثبات کنید در بیشتر موارد ، بهتر است پیش از شروع عملی به نوشتن مقدمات کار را فراهم کنید. می توانید ، فیلم را بخش بندی کنید.

حال این بخش بندی می تواند یک بخش بندی کاملا جزئی باشد مانند بخش بندی صحنه به صحنه یا حتی یک بخش بندی دو قسمتی باشد مثلا نیمه اول فیلم و نیمه دوم فیلم. ( بخش بندی های جزئی نگر بسیار مفیدند. این کار باعث می شود که فرم کلی فیلم برای شما آشکار شود و بدین ترتیب خواهید توانست الگوهای تکرار ، تنوع و بسط را که به فیلم کلیت می بخشند پیدا کنید. البته این نوع بخش بندی ممکن است در ابتدا مشکل به نظر برسد و همین طور هم هست و نیاز به تمرین دارد (. بخش دیگری از کارهای مقدماتی یادداشت برداری دقیق از انواع تکنیک های به کار رفته شده در فیلم ( چه تکنیک های روایی ، چه تصویری و...) است. بعد از این که ساختار سازمانی کلی فیلم را شناختید ، می توانید تکنیک های شاخص را شناسایی کنید ، الگوهای به کار گیری تکنیک ها را در سراسر فیلم پیدا کنید و کارکرد آن تکنیک ها را در فیلم معلوم کنید .اغلب ، نویسندگان تازه کار مطمئن نیستند که چه تکنیک هایی به تز آنها بیشتر مربوط هستند ، گاهی می کوشند که هر صحنه ، قطع یا حتی لباس هنرپیشه را تشریح کنند و خود را با این اطلاعات خفه می کنند. بهترین راه این است که بدانیم ما نمی توانیم همه جزئیات فیلم را بررسی کنیم مگرآنکه قصد داشته باشیم درباره یک فیلم یک کتاب قطور بنویسیم پس بهترین راه این است که خود را گیج نکنیم ، پیشاپیش ببینیم چه تکنیک هایی دارای بیشترین مناسبت ها با تزی که قصد اثباتش را داریم ، هستند. مثلا در فیلم بازی (با توجه به ادعایی که کردیم) ، بازیگری مهم است و نیز نوع چیدن صحنه ها یا به اصطلاح فرم روایی داستان. پس به این ترتیب اگر می خواهیم نوشته ای منسجم و قابل قبول تهیه کنیم باید از بین اطلاعاتی که جمع کرده ایم ، برخی را که بیشتر به درد هدف ما می خورند نگه داریم و باقی را با خونسردی کنار بگذاریم.

 حال که شما صاحب تزی شدید ، به فرم کلی فیلم وقوف یافتید و یادداشت هایی راجع به تکنیک های مربوط به تز خود تهیه کردید ، آماده اید که نقد تحلیلی خود را سر و صورت دهید:
به طور کلی اغلب نوشته های استدلالی دارای این ساختار درونی هستند:

 در بخش آغازین ، هدف این است که خواننده را به درون استدلالی که ارائه خواهد شد بکشانید ، و تز را در پایان آن ارائه دهید. کوتاهی و بلندی مقدمه به میزان اطلاعات زمینه مورد نیاز بستگی دارد. توجه داشته باشید مقدمه ( اطلاعات زمینه ) بیشتر کلی گویی است. مثلا شما قصد تحلیل یک فیلم جنگی را دارید ، در این جا ممکن است پیش از پرداختن به خود فیلم به جایگاه فیلم های جنگی در سینما بپردازید و در لابه لای همین بحث کلی نکاتی را مطرح کنید که به تز شما درباره آن فیلم خاص بر می گردد و سر انجام تزتان را مطرح کنید . در بخش بدنه دیگر همه چیز در دست شماست. باید ابتکار به خرج دهید تا بتوانید ادعایتان را به خوبی ثابت کنید ، آوردن مثال هایی از فیلم بسیار به شما کمک خواهد کرد.

بدنه تحلیل هر چه پیشتر می رود باید دلایل محکم تر و موشکافانه تر برای باوراندن تز ارائه دهد. توجه کنید ممکن است نکته ای که از نظر شما نقطه قوت فیلم است از نظر کسی دیگر نقطه ضعف فیلم باشد پس تلاش کنید دلایلتان تا جایی که می شود قانع کننده باشد .و اما در مورد پایان بندی ، پایان بندی فرصتی است برای این که تز را بار دیگر پیش بکشیم (به ظرافت ، نه با تکرار کلمه به کلمه گفته های قبلی) و آن را به خواننده یادآوری کنیم. پایان بندی در عین حال فرصتی است که قدری فصاحت ، یک نقل قول موثر ، بخشی از خود فیلم یا ... را به نوشته خود بیفزاییم. به دنبال چیزی باشید که به واسطه آن بتوانید یک پایان بندی جانانه خلق کنید .سعی کنید نوشته های منتقدین بزرگ را بخوانید ، شاید آنها بهترین کلاس درس برای شما باشند. البته این به معنی تقلید نیست ، بلکه این کار نوعی الگو برداری است و به شما دید بهتری می دهد و حتی ممکن است ابعاد تازه ای را در این کار برای شما آشکار کند.

 

   www.esalat.org