پنجشنبه، ۲ می ۲۰۰۹
به مناسبت روز جهانی کارگر
نگاهی به چند مسأله پیشاروی کارگران
تقی روزبه
اول ماه مه امسال درشرایطی برگزارمیشود که سرمایه داری جهانی با یکی از شدیدترین بحران های ۸۰ سال اخیر خودمواجه شده است. وبازهم مانند همیشه راه برون رفت ازبحران را درسرشکن کردن این بحران بردوش کارگران و زحمتکشان و ازطریق بیکارسازی های دهها میلیونی وتزریق مبالغ تریلیونی از کمک های گشاده دستانه دولتی وخزانه عمومی ،ازطریق کاهش سطح زندگی توده های بی کران زحمت وکار، ودریک کلام ویرانگری وخانه خرابی میلیونها انسان صورت می دهد تا مجددا به نقطه تعادل ومطلوب سودهی برسد (سرمایه داری هیچگاه راهی بجزاین گونه فراافکنی برای عبورازبحران نشناخته است، مگرآنکه زیرفشارکارگران وزحمتکشان مجبوربه درپیش گرفتن رفتاری خلاف طبع خود شده باشد). بی شک نظام سرمایه داری با گرفتارشدن درچنبره چنین بحرانی درموقعیتی ضعیف وآسیپ پذیر قرارگرفته وشرایط بالقوه مساعدی برای پایان دادن به عقب نشینی نیروی کار وشروع پیشروی آن-که به مدت طولاتی تحت فشارسرمایه داری نئولیبرال به به آن تحمیل شده بود- فراهم آمده است.امافعلیت یافتن این امکان بالقوه مساعد را دوعامل اساسی تهدید می کند:نخست آفت رقابت های موجود درمیان صفوف پرولتاریا هم درمقیاس ملی وهم بویژه درمقیاس جهانی (که درمقایسه با همبستگی وهم گرائی بورژوازی جهانی، همبستگی متقابل نیروی کاروزحمت ازشکاف های جدی رنج می برد) ودیگری خطررفرمیسم وشعارهای اصلاح طلبانه و معطوف به ترمیم سیستم موجود توسط دولتهای سرمایه داری ازجمله دولت جدید آمریکا و دول بزرگ اروپائی و احزاب وسازمانهای دنباله روی آنان است که برای متشتت نمودن و آرام کردن صفوف کارگران وتوده های بیقراروناراضی، وعده های فریبنده ای می دهند.بنابراین ضرورت تحکیم همبستگی واتحاد جهانی پرولتاریا ومقابله با رفرمیسم (ونه الزاما هر رفرمی) درکنار نبردهای موضعی وکشوری که نباید دست کم گرفته شود، دوشرط اساسی تغییرتوازن نیروبسود کارگران است.بی تردید بدون نقد وجمع بندی دست آوردها و تجربیات مثبت ومنفی قرن بیستم وآنچه که برما گذشت وبا درنظرگرفتن تغییرات عظیمی که درساختارنیروی کار وسرمایه وازجمله ورود به مرحله جدیدجهانی صورت گرفته ومی گیرد، مزدوحقوق بگیران ،کلیه طردشدگان وبه حاشیه رانده شدگان توسط سرمایه جهانی یعنی همه آنهائی که حتا از "نعمت" استثمارشدن ازطریق دریافت دستمزد ثابت وکاررسمی محروم هستند،ودریک کلام واقعیت یافتن طبقه جهانی کاروزحمت واشکال نوین سازمان یابی آنها، هرگزنخواهند توانست با اتکاء صرف به مبارزات موضعی ومحلی ویاسنتی خود به هدف های اصلی ورهائی بخش خویش نائل شوند. درهرحال با تشدید بحران وجهانی شدن هرچه بیشترمبارزه طبقاتی، محتوا وپیام اصلی ماه مه که همانا برجسته ترشدن منافع مشترک کارگران جهان و خصلت انترناسیونالیسی مبارزه آنان که خود را اساسا درمطالبات مشترک جهانی نشان میدهد؛ بیش ازپیش اهمیت خود را به مثابه ضرورت بی چون وچرا برای برون رفت ازبحران نمایان می سازد.درحال حاضریکی ازمهمترین خواست های مشترکی که کارگران جهان را به هم گره می زند،همانا مقابله با انواع سیاست های ناظربه سرشکن کردن بحران بردوش کارگران به مثابه خواستی ملموس وفراگیر،وتاکتیکی درمقیاس جهانی است. یعنی مقابله با اخراج وبیکارسازی واختصاص بودجه های کلان کشوری وجهانی برای نجات این "حضرت بیمار". درهرحال کارگران که با سیاست های هم آهنگ شده بورژوازی جهانی مواجه هستند،نمی توانند به صرف اکتفا به نبردهای پراکنده و محلی، ازعهده دفع سیاست سرشکن کردن بحران وتشدید استثمار،وبه طریق اولی تضمین گام های بعدی به سوی اهداف رهائی بخش خود برآیند.این یک تاکتیک سراسری وفراگیر است که درکشورهای مختلف رنگ وبوی خاص خود را دارد.
اما درکنارشعار فوق، کارگران ایران به مثابه یکی ازاین گردانهای جهانی، با دشواری های مضاعف و خودویژه،وازجمله سه چالش ومعضل زیرمواجهند که سنگینی فشاربرگرده آنها را چندین برابرمی کند:
الف - بحران اقتصادی موجود درکشوری با دولت متکی بر رانت نفتی با توجه به افت شدید قیمت نفت ونیز بحران مزمن اقتصادی،ابعاد شدید ترودردناک تری دارد. سیاست شوک تراپی موسوم به آزادسازی قیمت ها ازطریق حذف یارانه های دولتی، دارای پی آمدهای شدید و دردناک اقتصادی و اجتماعی است.سیاست فوق ازرئوس اصلی برنامه رژیم درسال جاری است که با شعاربهبودالگوی مصرف هم آذین بندی شده است.مساله تورم عنان گسیخته و رسما ۲۵-۳۰ درصدی موجود-یکی ازبالاترین نرخ ها درمنطقه وجهان- به سرعت سطح زندگی اقشارزحمتکش را تحت تأثیر قرارداده است. سیاست بیکارسازی های وحشیانه ،همراه با سرکوب وبی حقوقی موجوددریک نظام استبدادی، گسترش بی سابقه کارهای موقت وقراردادی موسوم به کاغذی وافزایش ساعات وشیفت کاروفرسودگی ناشی ازآن،نه فقط سطح زندگی را شتابان تنزل میدهد بلکه با دامن زدن به رقابت های درونی وتقویت روحیه کنش های انفرادی برای نجات آنچه درمعرض خطرازدست دادن قرارگرفته،کل صفوف و موقعیت زحمتکشان وقدرت چانه زنی آنها را بیش ازپیش مورد تهدید قرارداده است.
چنین وضعیتی باوجود تشدید ستم وفشارمشترک برهمه،اما درکناربی افقی، بازتولید کننده روحیه مبارزات انفرادی وتکیه یک جانبه برنبردهای موضعی و خود بسنده،پرهیزازگره زدن مبارزات خود با مبارزات بخش های دیگرطبقه ومبارزات خرد با مطالبات کلان می شود. وحال آنکه میدانیم بدون پیوند مطالبات ومبارزات خرد بامطالبات و مبارزات کلان برون رفتی ازبحران همه جانبه و عمیق کنونی بسود کارگران متصورنیست.
ب - رژیم همراه با تشدید فلاکت وبحران اقتصادی،امرسرکوب بیشتر کارگران وتشکل های کارگری،تغییرقانون کاروالغاء آن را به مثابه بازوی مکمل پیش بردسیاست های اقتصادی دردستورکارخود قرارداده است. وهمین مساله اتحاد هرچه بیشتر صفوف کمابیش متفرق نیروی کار ونبردهای پراکنده کنونی را طلب می کند.
ج - مساله مهم دیگرمساله نمایش انتخاباتی است که درسال جدید برگزارمیشود. انتخاباتی که ازیکسو نمایشی ترین انتخابات کل حیات جمهوری اسلامی محسوب می شود وازسوی دیگررژیم برآن است تا آن را به نمایشی دربرابرانظارجهانی وابزاری برای مشروعیت بخشیدن به سیاست های سرکوبگرانه خویش تبدیل کند.ودرهمین رابطه تلاش های گوناگونی صورت می گیرد تا با شکستن فضای تحریم، یعنی مهمترین و بزرگترین صف آرائی سیاسی شهروندان دربرابررژیم ،کارگران ومردم ناراضی را دربحبوحه تدارک بزرگترین تهاجم سالهای اخیر به زندگی اشان، به پای "انتخابات" به کشاند(امری که متأسفانه تحت عنوان گزین بین بدو بدترموجب آشفتگی هائی درمیان بخشی از فعالین کارگری وزنان ودانشجویان و...گردیده است). درهرحال مقابله با توهم اصلاح رژیم و داغ کردن تنورنمایشی ترین انتخابات، شکستن جو تحریم برای مشارکت در معرکه ای که شرکت درآن جزبه تقویت موقعیت متزلزل رژیم وتیزکردن تیغ سرکوب وایجاد آشفتگی درصفوف درحال تکوین کارگران منجرنخواهد شد،یکی دیگرازمسائل مهم پیشاروی کارگران است.
بحران و تقویت زمینه های همبستگی
بحران معمولا به مثابه یک شمشیردودم عمل می کند.همانطورکه مطرح شد گرچه تعمیق بحران، بیکارسازی وآویختن شمشیرآن برسردرهرکارگاه و برفرازهرشاغلی ازیکسو موجب تقویت روحیه محافظه کاری،تشدید رقابت های درون طبقاتی و تقویت رویکرد واکنش های انفرادی میشود ولی ازسوی دیگر بدلیل ابعاد وشتاب بحران که باهرموجی جمعیت کثیری را به زیرخط فقرمی راند ، درعین حال زمینه گسترش آگاهی متضاد با رویکرد فوق را دربطن خویش بوجود می آورد. این آگاهی معطوف به آن است که باچنگ زدن به وضع موجود نمی توان چیزی را حفظ کرد. مشاهده آن موج بلند فلاکت (سونامی درحال حرکت) ووقوف به این که بادفاع ازوضع موجودنمی توان چیزی رانگهداشت،منشأ بازتولید این گرایش متضاد وبالنده است. آری مشهود شدن برآمدِآن مدِ بلند دریای فقر وفلاکتی که اکثریت بزرگی ازمزدوحقوق بگیران را به ازدست دادن هرآنچه دارند تهدید می کند، نزدیک شدن به آستانه تحمل ناپذیری، ناتوانی ازانجام هرگونه رفرم وحتا ناتوان در رشوه دادن (همانطورکه درمورد ناکامی احمدی نژاد درپرداخت یارانه های نقدی شاهدش بودیم)، زمینه های درک ضرورت همبستگی ومبارزه مشترک برای مطالبات مشترک را فراهم می کند. نگاهی به منحنی حرکت های اعتراضی کارگران وهمه مزدوحقوق بگیران درطی چندسال اخیر،نشان دهنده آن است که علیرغم جو سرکوب و دستگیری و افت و خیزها ،اما درمجموع منحنی مبارزاتی ازنقطه نظر شاخص های مهمی چون تشکل یابی،شفاف شدن وتعمیق مطالبات،تقویت همگرائی وهمبستگی،پیوند با سایر جنبش های اجتماعی وبا مبارزات بین المللی، حفظ روحیه ادامه کاری علیرغم ضرب وشتم های رژیم،حاکی از پیشروی آن ولوکنداست.نمونه تداوم مبارزات هفت تپه،شرکت واحد،برخاستن مجدد معلمان پس ازآن سرکوب وسیع دوره قبل، ویا تداوم فعالیت جنبش زنان ودانشجویان باهمه ضربات و دستگیری های به عمل آمده... دلیلی بروجودچنین روندی است.
اتئلاف وهمکاری تشکل های کارگری گوناگون درآستانه برگزاری اول ماه مه امسال (گرچه هنوز نتوانسته است همه این نوع تشکل ها با گرایشات گوناگون را دربرگیرد اماگام مهمی به جلواست که باید تلاش شود تا هم تثبیت شود وهم دامنه آن هرچه فراگیرتر). محتوای بیانیه و سمت گیری آن علیه نظام سرمایه داری،تأکید براهمیت تشکل های مستقل، حمایت ازسایربخش های طبقه بزرگ مزدوحقوق بگیر وبطورمشخص از اعتراضات وخواستهای معلمان،حمایت ازسایرجنبش های اجتماعی ونیزضرورت تقویت صفوف همبستگی با کارگران جهان و..... ازجمله نکات مثبت این بیانیه است.
البته ناگفته نماند آنچه که موجب شده تکوین روند فوق که به معنی ظهور زمینه های اقدام مشترک حول مطالبات مشترک است، نتواندآنگونه که لازم است شتاب داشته باشد، صرفنظرازعامل سرکوب همانا برخوردهای بعضا فرقه ای – سکتاریستی ویا بعضا رفرمیستی است که بجای تقویت صفوف همبستگی موجب تضعیف آن می شود. این تصورکه گرایشی با محورقراردادن حقانیت خود بخواهد همه را بزیرپرچم خود بکشد،چیزی جزبازتولید تفرقه وتشتت درصفوف پراکنده اردوی کاروزحمت نیست. والبته تجربه های گذشته نیزبربطلان این نوع اندیشه خویش محوری مهرتأیید زده است.
اگربراستی خود را متعهد و پای بند به هدف بزرگِ تقویت صفوف همبستگی کارگران وکلیه مزدوحقوق بگیران بدانیم، آنگاه راهبردهای سه گانه زیر الهام بخش پیمودن این هدف بزرگمان خواهد شد:
1-پذیرش واقعیت متکثرو پلورالیستی طبقه بزرگ مزدو حقوق بگیران اعم ازرسمی و غیررسمی وهمه استثمارشوندگان بایا بدون مزد،پذیرش واقعیت گرایشات گوناگون و موجود درمیان آنها وازجمله درمیان فعالین کارگروازجمله درمورد نوع ونحوه تشکل یابی درنزد آنها(والبته درکنارداشتن حق تبلیغ مواضع خود).
2-همکاری هم گرایشات حول مطالبات عینی وفراگیر وهم اکنون بسیج کننده(درهرحدی که موردتوافق هست) دربرابر سرمایه داری ودولت حامی آن باهدف تغییروضعیت وفراتررفتن ازآن.نباید فراموش کرد که کارگران دربسترتغییروضعیت است که می توانند خود را تغییردهند وبه آگاهی هاو افق های جدید تردست یابند
3-مبارزه نظری-سیاسی بر پایه پراتیک مبارزه طبقاتی وبا گرایشاتی که نادرست وانحرافی تشخیص می دهیم (گرایشات رفرمیستی ویا فرقه ای–سکتاریستی و جذب ونقد دست آوردهای تاریخی مثبت ومنفی مبارزات کارگران جهان)،.بدون آنکه بخواهیم این مبارزه نظری وسیاسی را آن چنان عمده کنیم که موجب نفی اشتراکات موجود وهمکاری دراین حوزه ها بشود.
2009-04-30 -10-02-1388
www.taghi-roozbeh.blogspot.com
توجه !
کاپی
و نقل مطالب از «اصالت» صرف با
کسب مجوز کتبی از «اصالت»
مجاز است !
کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به «اصالت»
می باشد.
Copyright©2006 Esalat