فاشیسم و یا سرمایه داری عریان



به مناسبتِ ۱۵ میزان، سیاه ترین روز، و آغاز دوران استعمار نو، در تاریخ افغانستان:

". . . هدفم از این اشاره کوتاه، ایجاد انگیزه برای نیروهای ترقیخواه، به خصوص آن گروههای است که بنام حزب، از بدنۀ حزب بر سر اقتدار پیشین، حزب دموکراتیک خلق افغانستان و دیگر احزاب و سازمانهای چپ در افغانستان می باشد که با همکاری با همین نظام استعماری، با فریب و ریا کاری با عَلَم کردن نام حزب پیشین شان، تصاویر رهبران حزبی و دولتی با عوام فریبی، شرکت در "انتخابات؟!" خیمه شب بازی و پروسه رسوای که طی ۱۷ سال اخیر ضد مردمی بودن آن به اثبات رسیده، در خدمت امپریالیسم و ارتجاع در آمده اند. "

ملت افغنستان، ۱۷ سال مکمل اشغال نظامی آنکشور را، مخالف قوانین بین المللی، و بدون مجوز سازمان ملل متحد، توسط امپریالیسم جمعی به رهبری امریکا، ۷ اکتوبر- ۱۵ میزان- پشت سر می گذرانند.

در نتیجه مستعمره کردن این کشور با تاسیس پایگاه های دایمی نظامی دایمی و تعبیه دهها هزار نیروی نظامی متعارف و پیمان کاران پنتاگون و ناتو، مردم ما در فقر کامل نشانده شده، افغانستان، بحیث یک کشور، و یک ملت در حقیقت فرو پاشیده است. این در نتیجه سیاست های نیو لیبرالی - سیاستهای فاشیستی، اشغال نظامی در کشور های جنوب از جمله افغانستان است که ۲۷ سال قبل با فروپاشی جمهوری دموکراتیک افغانستان، نصب حاکمیت دست نشانده متشکل از گروههای "جهادی" تروریست، در حال اجرا در آمد.

نئو لیبرالیسم الگوی مشخص اقتصاد سیاسی دوران کنونی به روند های اشاره میکند که با گسترش فقر بر زنده گی مردم سود شانرا حد اکثر می کند:

نئو لیبرالیسم رویکرد سیاسی سرمایه داری عریان است.

در اوایل قرن بیستم، عده ی منتقدان نظام سرمایه داری "فاشیسم" را سرمایه داری عریان می نامیدند.

این سیاست ویرانگر در کشور های سرمایه داری پیشرفته، از طریق کاهش هزینه های اجتماعی و افزایش وحشتناک بودجه نظامی، و تجهیز پُلیس داخلی با تجهیزات نظامی ارتش، و در کل پُلیسی کردن دولت، و کاهش مزد کار گران، و از بین بردن امنیت اشتغال برای کارگران و ناامنی اشتغال ها، صورت می گیرد که من خودم به حیث کارگر در بیش از دو دهه ی اخیر شاهد تاریخی آن هستم.

در سطح جهانی با صدور سرمایه های مالی فراملتی از طریق نیرو های نظامی مو جودیت ۵ فرمانده مرکزی و بیش از ۱۶۰ هزار نیروی نظامی متعارف آمریکا در تمام قاره های جهان، دولت های ملی را با زور تهدید نظامی زیر سیطره خود در آورده و این سیاست های ویرانگر را از جمله بر کشور ما تحمیل کرده و می کند.

کشور های که این سیاست ها را نپذیرفتند حکومت های آنها را بر انداخته، و می اندازد. و این بر انداختن دولت ها به صورت مستقیم و نیابتی صورت گرفته و می گیرد.

این سیاست های نیو لیبرالی در کشور های دست نشانده مانند کشور ما یقینا فاشیستی است که با خصوصی سازی و اجرای برنامه های تعدیل ساختاری تمام عرصه ها را از طریق حاکمیت های مزدور خصوصی کرده و می کند.

در نتیجه ی این سیاست های ویرانگر در افغانستان بیش از شش میلیون معتاد به مواد مخدر بوده، بخش عمده ی آنها جوانان بوده، بیش از یک میلیون آن را زنان و اطفال تشکیل داده، و بیش از ۷۰ درصد بیکاری . . . و گسترش روز افزون فقر و تباهی ملت ما نتیجه ی همه سیاستهای نیو لیرالی - تعدیل ساختاری در یک کشور مستعمره، در پهلوی اشغال کشور ما است.

هدفم از این اشاره کوتاه، ایجاد انگیزه برای نیروهای ترقیخواه، به خصوص آن گروههای است که بنام حزب، از بدنۀ حزب بر سر اقتدار پیشین، حزب دموکراتیک خلق افغانستان و دیگر احزاب و سازمانهای چپ در افغانستان می باشد که با همکاری با همین نظام استعماری، با فریب و ریا کاری با عَلَم کردن نام حزب پیشین شان، تصاویر رهبران حزبی و دولتی با عوام فریبی، شرکت در "انتخابات؟!" خیمه شب بازی و پروسه رسوای که طی ۱۷ سال اخیر ضد مردمی بودن آن به اثبات رسیده، در خدمت امپریالیسم و ارتجاع در آمده اند.

من از این احزاب و سازمانها می پرسم، در کدام برهه تاریخی نیرو های چپ انقلابی در همکاری و تبانی با یک دولت استعماری و همکاری با استعمار گران در چوکات رسمی و تحت قوانین ارتجاعی آن برای تغییرات انقلابی به نفع کارگران و زحمتکشان چنین کاری را انجام داده اند؟

در طول تاریخ تحولات بزرگ انقلابی اکثرا از بیرون نظام بوده، و در خصوص کشور های مستعمره هیچگاهی با رژیم های مستعمراتی، و وابسته همکاری نداشته، بلکه از بیرون آن برای برانداختن رژیم برای بدست آوردن قدرت سیاسی، و تحو لات انقلابی به نفع زحمتکشان اقدام کرده اند.

در دوران کنونی، تضاد اصلی، تضاد ملت ما و کل بشریت علیه نظام سرمایه داری است، و باید روشنفکران ترقی خواه رادیکال به عوض اینکه به جان هم بیافتند، با درک این وضعیت متشکل شده و یک جبهه مبارزاتی واحدی را در برابر دولت های دست نشانده و امپریالیسم، در عوض منحل شدن در درون نظام های دست نشانده، و رفتن در زیر سیطره امپریالیسم تشکیل، خارج از چوکات نظام و سیطره امپریالیسم اشغالگر در افغانستان بسیچ شوند.

تمام گروهها، بشمول آنهایی که از بدنه ی حزب دموکراتیک افغانستان، در تحت قوانین بغایت ارتجاعی که از طرف امپریالیسم امریکا برای استمرار استعمار در افغانستان ساخته شده، از نظر ما به حیث احزاب چپ، و یا ملی مشروعیت ندارند، بلکه بخشی از همین گروههای "جهادی" شریک در اداره استعماری می باشند.

عارفه و رحمت ایماق.

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

 

 

www.esalat.org