Sun, 1 May 2016 10:27:37
سرنوشت نساجی گلبهار
در گرداب جنگهای خونین حزب اسلامی
(عبدالوکیل کوچـــــی)
با اندکی تأمل وتوجه به گذشته های دور، در می یابیم که انسان از نه هزار سال قبل پوشاک خود را از برگ درختان، پوست و پشم حیوانات حاصل میکرد و در حدود ۶۵۰۰ سال قبل آریایی ها در شمال خراسان زمین برای پوشاک خود از پشم گوسفندان با دستان خود می ریسیدند و می بافتند.
پس از گذشت قرنها، فن بافندگی با نخ پنبه یی و ابریشم همراه شده و بمرور زمان شکل ماشینی را بخود گرفت که برای نخستین بار در سال ۱۷۳۳ میلادی دانشمند اروپایی بنام جانکی دستگاه نساجی را ایجاد و اختراع کرد و در سالهای بعدی دانشمندان مخترع ماشین نساجی ادموند کارت و جیمز، با اختراع نیروی بخار و پس از آن شارل ماری ژرکارت و در سال ۱۸۶۶ پاکستون و شرمن و در سال ۱۸۷۱ ویلیام جی در امریکا دستگاه بافت را به پایه اکمال رساندند. تا اینکه در اخیر قرن نزدهم میلادی ماشینهای بافت اتوماتیزه شد و در نیمه قرن بیستم دانشمند ایتالیایی بنام جیتلینی دستگاه پیشرفته و عصری نساجی را بکار انداخت و با گسترش نفوس و پیشرفتهای علمی، فن بافندگی در سراسر جهان گسترش یافت.
در افغانستان اولین فابریکه نساجی یعنی نساجی گلبهار در سال ۱۳۳۲ به سرمایه عبدالمجید زابلی، قسماً سهم دولت و کمک کشور جرمنی، بدست توانای کارگران محل در جوار دریای خروشان پنجشیر بنا یافت. این کمکها به زمانی بر میگردد که اعلیحضرت غازی امان الله خان در سفر اروپایی خود در سال ۱۹۲۸ وعده کمکهای تخنیکی را از دولت آلمان دریافت کرده بود. پس از گذشت نزدیک به بیست سال در پی موضعگیری بیطرفانه دولت افغانستان در جریان جنگ جهانی دوم و حفاظت از جان و مال بیش از چهار هزار و پنجصد تبعه آلمانی در کشور، طرح ارسال کمک ها به افغانستان و احداث فابریکه نساجی گلبهار بوسیله متخصصین و انجنیران داخلی و آلمانی عملی گردید.
فابریکه نساجی گلبهار یکی از مهمترین دستگاه بینظیر تاریخ معاصر کشور ما بود که از برکت آن هزاران شغل کاری برای کار گران، انجینران، متخصصان داخلی و خارجی، دکتوران، تجاران و بازرگانان، کارگران معادن، پخته کاران و فروشندگان و دیگر دستگاه های همجوار میسر گردیده بود.
بقرار محاسبه و تخمین همان وقت بتعداد ۱۵۰۰۰ کارگر در دو تایم کار، ۱۵۰۰ نفر مامورین و مستخدمین، ۴۵۰ نفر انجنیر و میخانیک، ۱۲۰۰ نفر کارگر نقلیه و اکمالاتی، ۲۰۰ نفر کارگر دستگاه برق، ۱۵۰۰ نفر کارگر استخراج ذغال سنگ و مواد محروقاتی، بتعداد پنجصد نفر کارگر خدمات لوژستیکی پنجصد نفر کارگر خدمات اعاشوی، ۱۳۰۰ نفر کارگر مسلکی ترمیمات در ورکشاپها، ۲۵۰۰ نفر کارگر ساختمانی، ۲۳۰۰ نفر پرسونل اکمالاتی، ۲۶۳نفر داکتر و کارمند خدمات بهداشتی، ۷۰۰ نفر باغبان و عمله زیست محیطی، ۱۶۵ نفر معلم و پرسونل خدمات فرهنگی تخمیناً ۲۰۰۰۰ نفر پخته کار و تهیه کننده گان پشم و سایر مواد خام، در حدود ۱۰۰۰۰نفر زارعان گندم، برنج، گیاهان روغندار، سایر حبوبات، و تهیه کننده گان گوشت و لبنیات در شمال کشور برای دستگاه نساجی، حدوداً ۴۰۰۰۰ هزار نفر دکانداران، بازرگانان، فروشنده ساکن و سیار در شهر ها و محلات که جمعاً حدود یکصد هزار نفر از سکنه کشور در داخل دستگاه و بنوعی در رابطه به آن مصروف کار بودند. اگر هر نفر کارگر حد اقل با پنج عضو فامیل آن محاسبه گردد، در واقع معشیت پنجصد هزار نفر هموطنان ما از برکت چرخش این فابریکه بزرگ تامین میگردید. در این دستگاه سالانه میلیون ها متر تکه شامل مفروشات، کمپل، تکه های دریشی، پارچه باب نفیس و مرغوب پشمی، نخی و ابریشمی تولید و مقداری از تکه های درجه اول آن به کشور آلمان نیز صادر میشد.
رفته رفته در راستای کار و تولید وضعیت اجتماعی کارگران نیز متحول گردیده که بر بنیاد آن در میان کارگران روحیه کار مشترک در زیر یک سقف واحد در فضای گرم کارگری احساس همفکری و اندیشه مشترک ایجاد شده روز تا روز کارگران را بهم نزدیک میساخت. همزمان با تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان، کارگران در تماس مستقیم با عده یی از روشنفکران و اعضای حزب توانستند اندیشه سواد آموزی و فراگیری سواد سیاسی را در صفوف خویش راه اندازی کنند و این راهکار خوبی بود برای تشکل جمعی کارگران در راه مبارزه حق طلبانه و ایجاد جنبش کارگری در نساجی گلبهار.
اولین کمیته کارگری برای نخستین بار در سال ۱۳۴۵ خورشیدی به شرکت کارگران پیشتاز تشکیل گردید در کار اولین جلسه آن، زنده یاد عبدالقدوس کارگر به حیث رییس و کارگران ورزیده هریک حمید کارگر، نجم الدین کارگر، غوث الدین کارگر، شفیع کارگر، حسیب کارگر و لطیف کارگر بحیث اعضای رهبری انتخاب گردیدند. همچنان عبدالغنی کارگر، بسم الله کارگر و تعدادی از کارگران نخبه از جمله پیشتازان جنبش کارگری نساجی گلبهار بودند که به برکت کار جمعی تمام نخبگان و پیشتازان جنبش کارگری در آن سالها فرهنگ کار و مبارزه در صفوف کارگران با آهنگ شتابنده رشد می یافت.
که بر بنیاد آن، کارگران برای نخستین بار پرچم مبارزه را بر ضد استثمار و بی عدالتی در قلب آسیا برافراشتند و بخاطر تحقق خواسته های شان مبنی بر تامین حق کار عادلانه، افزودی معاشات و تقلیل ساعات کار، حق تفریح و تامینات مطلوب صحی شان اعتصابات و مظاهرات خیابانی راه اندازی گردید که درین راستا دهاقین بیدار محل و طلاب معارف با آنها همسو و همگام گردید.
پس از پیروزی قیام ثور جنبش کارگری در مناطق گلبهار و جبل السراج بیشتر از پیش قوام می یافت و بروشنی اهداف حزب و دولت دموکراتیک و مردمی افغانستان بخاطر دفاع از حقوق کارگران و تامینات معشیتی آنها اتحادیه ها، سندیکا های کارگری و شورا های اصناف ایجاد گردید. شرایط جدید سیاسی، شرایط زندگی و فعالیت کارگران را بسود طبقه کارگر تغییر داد و کارگران صاحب زندگی بهتر شده و با روحیه کار جمعی همزمان در جبهه کار و تولید، کار سیاسی و کار امنیتی را با خلاقیت و خصلت انقلابی کارگری با ابتکارات و آفرینشهای فوق العاده به پیش برده و بدستاورد های بزرگ کارگری نایل گردیدند. درین دوران بیش از هشتاد فابریکه بر علاوه پارکهای صنعتی پلچرخی در کشور وجود داشت که تولیدات آن در مجموع نیمی از مایحتیاج کشور را تکافو میکرد.
ولی دشمنان ترقی کشور که تحمل چنین پیشرفتی را در وطن نداشتند از سالها قبل از قیام ثور حتا در زمان جمهوری محمد داود خان به آستان بوسی بیگانه روی نهادند و به کمک پاکستانی ها بر ضد منافع مردم افغانستان صف کشیدند هرچه بروی شان قرار داشت سوختند چپاولش کردند و بخارج انتقالش دادند.
حزب اسلامی در ولایت کاپیسا نخستین خدمتی که به اسلام و اسلامیت کرد، قطع لین های برق از سروبی تا گلبهار، از مسجد تا منزل و تاریک ساختن خانه مسلمانان، انتقال پایه های برق به پاکستان و متوقف ساختن چرخ ماشینهای تولیدی بود. علاوه بر آن بخاطر سقوط کامل فابریکه، روز تا روز دستگاه از چهار طرف زیر رگبار مسلسلها قرار داشت که در نتیجه آن خون صدها کارگران را بزمین ریخت، ولی کارگران شرافتمند نساجی گلبهار به قیمت جانهای شیرین خود از فابریکه شان دفاع نموده و در زیر باران راکتهای عمال پاکستانی در اکمالات فابریکه و چرخش ماشینهای تولیدی قهرمانانه رزمیدند.
دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان بخاطر قطع جنگ و خونریزی و تطبیق سیاست مصالحه ملی بعنوان حسن نیات در سال ۱۳۶۸ ولایت کاپیسا را بنام ولایت صلح اعلان کرد و همزمان واحد های حزبی دولتی و قوای امنیتی را به شهر جبل السراج وضع الجهش داد. فابریکه نساجی این امانت بزرگ و تاریخی مردم بدست حزب اسلامی افتاد که در نخستین روز تصرف قرار گاه ولایت کاپیسا عملکرد آنها با دستگاه نساجی گلبهار همانند یک کشور مفتوحه صورت گرفت چنانچه در گام نخست دروازه فابریکه بروی کارگران بسته گردید و همزمان به فابریکه یورش برده شد تمام هستی و دارایی نساجی از بانک گرفته تا تانک، خزانه ها، گدام ها و ذخایر تولیدی، هنگر های مواد خام، کارخانه ها، روغنیات، ماشینهای تولیدی و تولید انرژی، گدام های رنگ و گدامهای پرزه جات اضافی وسایط نقلیه، وسایل دستگاه های تعمیرات، مهمانخانه ها، باغ ها، مراکز صحی و درمانی مکتب و شیرخوار گاه از بیخ و بن به غارت رفت.
آنان ضدیت خود را با منافع علیای مردم در عمل به اثبات رساندند و ماشینهای بزرگ تولیدی این امانت مردم فقیر افغانستان را توسط ماهران خرابکار قطعه قطعه کرده در میان کانتینر ها به پشاور و به قیمت آهن بیکاره لیلامش کردند. به این ترتیب حزب اسلامی لقمه نان بیش از نیم میلیون مسلمان را از گلویشان گرفت. بزرگترین و مدرنترین فابریکه عظیم شرق را به ساحه متروکه مبدل کردند این است دستا ورد حزب اسلامی در کشور.
نساجی گلبهار آنگاه که در دست خسان افتاد
گلش را ریشه کن کردند و جایش خار کاریدند
ساختمان های ویران فابریکه نساجی گلبهار
پس از آن طوری که معلوم شد مصالحه نتنها از سوی مخالفین دولت رد گردید بلکه در امتداد فاجعه جنگ، بهترین چهره های کارگری نساجی گلبهار بشهادت رسیدند. از جمله میر عبدالله کارگر، عنایت الله کارگر، عظم الدین کارگر، عزیز کارگر، گل علی کارگر، جمال کارگر، یوسف کارگر، کمال مستری، عبدالقدیر میخانیک، محمد صابر رنگمال، فتح محمد استا کار، نقیب الله کارگر ترمیماتی، عبدالرزاق کارگر تولیدی، وبه تعداد ۴۶ درایور اکمالاتی را سر به نیست کردند در راستای این جنگها یکی از بهترین چهره های مردمی بسم الله کارگر که به انتخاب مردم منحیث سناتور ولایت کاپیسا انتخاب گردیده بود و در میان مردم خدمت میکرد آنرا بشکل بیرحمانه بشهادت رساندند زنده یاد بسم الله کارگر شخصیت با اعتبار و دوست مردم بود روحش شاد.
در پی تغییر و تحولات سیاسی با رویکار آمدن دولت های نامنهاد مجاهدین، سراسر کشور دستخوش جنگهای تنظیمی و طالبی گردید و پس از دوره انتقالی و به اصطلاح انتخابی دولتهای بعدی بنا به وابستگی های سیاسی و خصلتهای ذاتی شان حتا با سرازیر شدن میلیارد ها دالر از کمکهای باد آورده از سوی خارج نخواستند و یا نتوانستند فابریکه نساجی گلبهار را بازسازی کنند. بخاطر خوش خدمتی به همسایگان پاکستانی و ایرانی و برای اینکه این خطه زیبا محل فروش اموال بدل، تاریخ گذشته و یکبار مصرف همسایگان باشد.
در حال حاضر در راستای جنگ تشدیدی اعلام ناشده پاکستان و حملات انتحاری گروههای مزدور و اجیر شده از خارج، ناکارآمدی دولت نام نهاد، تجاوز همسایگان و مداخله خارجی ها شرایطی را بوجود آورده است که بر بنیاد آن، بد امنی، قتل و غارتگری، رشوه و فساد، زور گویی، خود کامگی، زد و بند های پشت پرده، غارت دارایی عامه و انتقال آن بخارج، قانون شکنی، ثروت اندوزی و قاچاقبری و بیکاری عظیم توده ها، سبب شده است که مردم در زیر بار فقر جهل مرض، اعتیاد بمواد مخدره، نفاق و تعصبات قومی، سمتی، زبانی و جنسیتی، مذهبی و غیره مصیبتها بسختی نفس کشیده زندگی برا آنها غیر قابل تحمل میگردد که در اثر آن از جمله میلیونها انسان بیکار هزاران هزار جوان حتا تحصیلکرده ها بنا چاری خاک وطن را ترک کرده راهی دیار بیگانه و از آنجا جبراً به جنگهای یمن و سوریه کشانده شده و متباقی آن خوراک ماهیان دریای مدیترانه میشوند که لکه ننگ آن بر جبین دولت تحمیلی و نابکار موجود می باشد.
در اخیر از جمله ده ها صدها و هزاران مصیبت های دوران جنگ را در افغانستان میتوان به سه نکته خلاصه کرد.
اول: پانزده سال نخست شورشهای مغرضانه و دهشت افگنانه ضد دولتی که منجر به تخریب دهات و کشتار مردم، انهدام تاسیسات عام المنفعه، مکاتب، موسسات دولتی، پلها، بند انهار و کارخانه ها گردید.
دوم: با رویکار آمدن دولت نامنهاد مجاهدین برخورد های مسلحانه تنظیمی و نفاق سراسری ملی، ظهور حکمرانی های محلی خودساخته و قدرتمند در نقاط مختلف کشور. بیکار ساختن نیم میلیون نفر قوای مسلح کشور و انتقال طیاره ها و ماشینهای زرهی، تانکها و خود رو ها، تکنالوژی و اسلحه عصری دفاعی کشور و لیلام نوامیس کشور در بازار های پاکستانی.
مرحله سوم ظهور طالبی و داعشی که این وضع خود بخود موقف غربی ها در قبال جنگ اعلام ناشده پاکستان با افغانستان را مشخص میسازد. اینجا حمایت از شرکت سهامی دولت ساختگی و تحت الحمایه و آنجا پشتیبانی از دولت نازدانه و میراث خوار استعماری. تطبیق سیاستهای دوگانه و تقویت نظامی پاکستان، انتقال دهشت افگنان و تروریستان به مناطق با امن کشور، تشدید اختلافات داخلی و نفاق ملی، ایجاد بی باوری عمومی، نبود وحدت واقعی ملی در درون دولت، اختلافات قومی، سمتی، زبانی، مذهبی و محیطی، نفوذ عناصر جاسوس و تبهکار خارجی و همسایگان در نفس دولت، تشدید فعالیتهای مرموز در کادر رهبری دولت، سازشها و زد و بند های پشت پرده، ضعف استقلال فکری و نبود اراده واحد و منسجم ملی و دفاع مستقلانه، برغم فداکاری و شجاعت وطنپرستانه قوای مسلح کشورما، هنوز جنگ روز تا روز تشدید یافته و فضای امنیتی تخریب و تضعیف میشود و در نتیجه آن شرایطی را بوجود می آورند که ضرب المثل ــ یا بتاراج غصه راضی شو + یا جگربند را دست زاغ بده به ذهن انسان خطور میکند یا بعباره دیگر شرایط موجود کشور را چنانی ساخته اند که به مرگ بگیرش که به تب راضی شود. پس معلوم است که آنان چه می خواهند و دنبال چه چیزی میگردند.
بنا بر آن ختم جنگ و نجات افغانستان از فاجعه عظیم انسانی و دستیابی به آرمانهای تاریخی مردم بخاطر تامین صلح و ثبات در کشور تنها در وجود اقتداری که بتواند با دشمن کشنده و فساد گسترده مقابله کند و مبارزه تاریخی علم بر جهل و بسیج ملی را در برابر دشمنان سوگند خورده مردم افغانستان سازماندهی کرده بتواند. زیرا اتحاد و همبستگی مردم افغانستان در یک ساختار بزرگ ملی و موضعگیری در یک خط دفاعی متمرکز نجات وطن را از حالت کنونی ضمانت میکند.
در اخیر کارگران رنجدیده کشور در هر کجایی که هستید افکار ترقی خواهانه شما، وحدت و همبستگی شما، تشکل وطنپرستانه شما، اتحاد و همبستگی شما ضامن پیروزی و نماد جاودانگی شما خواهد بود. اگر ارتجاع و استبداد چرخ تولید شما را توقف داد ولی هرگز و هیچگاهی نخواهند توانست چرخ تاریخ را متوقف سازند.
شما پیروز میشوید و پیروزی از آن شماست.
زنده باد کارگران و متحد نزدیک آن دهقانان و سایر زحمتکشان افغانستان و جهان.
عبدالوکیل کوچی
شما جریان تخریبکاری فابریکه را در ویدئوی زیر میتوانید مشاهده کنید.
* تصاویر برگرفته از گوگل، ویدئو از یوتیوب
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat