نیم نفوس و یا نیم پیکر جامعه
زن جنس دوم و یا هم ستایش نیم را بدانیم که در طول ادوار با چه عناوین و چالش های مقابل بوده و جفای را در حق انسان بنام جنس دوم که از خلقت در هنگام تولد فرق ندارد اما باگذشت روز و زمان، زورگویان هر عصر به میل و رغبت خویش نام نهاده است.
نیمه دیگر جنس دوم (زن) عیال، مال، سیاه سر،عاجزه، کوچ از ابتدا القاب و عناوین و نام های عجیب و غریب از سده های دور و دور شاخص و هویت ما زنان در کشور های عقب مانده است برگ های تاریخ فراموش نمیکند و با باد هر خزان به زیر نمی ریزد و با دیکتاتوری های هر زمامدار بر حسب خواسته های سلاطین و قدرتمندان از بین نمی رود، تا جنایات را فراموش کنند با گذشت قرنها باز هم داستان های غم انگیز و هم چنان حماسه آفرین در حافظه تاریخ بجا مانده نسل به نسل انتقال یافته برای عبرت و یادگیری از نواقص و یا افتخارات گذشته برای روشن شدن هویت انسان ها با سیستم و نظام برای نسل های آینده ماندگاری است در برگ های ولوله برانگیز تاریخ بشریت که در بر گیرنده هر دو جنس است اما ظلمی را که در حق زن و دختر در طول سده ها صورت گرفته نمی توان فراموش کرد و یا هم دختر را محکوم کرد که چرا دختر زاده شده است همه میدانند که از آمیزش دو جنس در اوج لذت و با پرورش ماه ها در شکم زن و پیوند عمیق عاطفی مادری و پدری نباید به عنوان جنس دوم نفسش را کشید و زنده به گور کرد گاهی هم نشده که طفلی خود بخود از بطن زن تولد گردد همه میدانند که از چگونه روابط انسان چه دختر و یا پسر بوجود آمده روح و روان والدین برای نوزاد اش می تپد اما چرا به خاطر رفع بلا و آفت آنرا در رود نیل غرق کرده اند و دختر را نذر در پیشگاه خدایانی میکردند که بدون قربانی آرام نمی گرفتند و از بنده گان شان جز سر بریده دختر زیبا و باکره چیزی نمی پذیرفتند، برای اعراب بدوی دختر آنقدر نحس بود که از همان تولد زنده به گور میکردند و در برخی از قبایل آسیایی همین که دختری تولد میشد به گلیم ماتم می نشستند و همسران شان، عزیزان شان را تف و لعنت میکردند.
در ادوار گذشته نه چندان دور این جنس دوم کالای بسیار ارزان مبادله بوده در آرایی چند گاو و گوسفند میرفت و گاهی هم در بازار های مکاره دمشق و بغداد و برای جلب توجه آرایش کرده منحیث جنس به فروش می کشیدند تا هیولای وحشی و دیوی نا شناخته و کامجو و هوسران در بدل چند سکه نقره و طلا از زن کا م بگیرند و پر پر شان کنند.
هنوز که هنوز است شیون حزین و سوزناک از حریم قلعه های شیخ های عرب و حصار های سلاطین زنباره سر بدر میکند و حقیقت و قدر و قیمت جنس دوم را برملا میسازد که چگونه دختران افغان را از کمپ های پشاور (ناصر باغ، ببو) بنام کمک به مهاجرین از آغوش خانواده ها جدا و اطلاع ندارند که دلبند، جگر گوشه و دختر شان در چه وضع قرار دارند زنده اند و یا هم کشته شده به گوشه ای بدون کفن و گور انداخته اند برای زنباره های اعراب و دیگر مسلمانان بعد از کام گیری کرامت انسانی مطرح بحث نیست در برابر پول و عیاشی نه دین و نه مذهب برای شان ارزش دارد، مالک مشهور ترین کاباره ها در عربستان شیخ های ثروتمند اند که با چهل تار بسر روی سجاده نشسته تسبیح بدست ذکر خدا (ج) را میکنند ای واه بر ملت خدا پرست و مسلمان عرب که اسلام را به وحشت معرفی کرده اند.
اما در کشور ما افغانستان داستان دیگر دارد سرش را بدون جرم و گناه می برند، در برابر جرم پدر و یا برادر در بد داده می شوند، به جبر و اکراه در قید نکاح مرد پیر و یاهم جوان قرار میگرند بنام بیوه مثل مال میراث به وارث سپرده می شود،بنام طویانه، (ولور) و یا هم شیر بها فروخته میشوند در حالیکه مادر شیر به پسر و دختر میدهد و هر دو یکسان در بطنش پرورش می یابد اما رسم و رواج های نا پسند در تجزیه انسان از کانون گرم خانواده دختر و پسر را جدا میکند و بنا بر عدم فهم و سواد کافی والدین از آغاز تولد برتری بین دو جنس راه یافته پسر مایه فخر و خوشی و دختر مایه شرم و گناه پند داشته میشود و در ضمن تصاحب به عنوان مالکیت فرق را میکند مرد بعد از نکاح مالک مطلق الحنان زن است و باید برایش رقصید تا لذت ببرد. برای زن در کشور ما عنعنه برایش دانه می ریزد و شریعت دام می بافد و لقمه زهر آلود را امامان و مبلغین دین در دهانش می گذارند. با تحول و تغییر هر نظام با شلاق زیر برقع و دولاق رفته و چادری بنام حجاب برسرش می نهند تحولات در کشور ما در عرصه های کلتوری و فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی صورت نگرفته و با تغییر هر رژیم ضربه شدید بر پیکر زن که نیم نفوس را تشکیل میدهد وارد میکنند و همان موجودی که مورد ستایش و تکریم پیغمبران بوده گفته اند: بهشت زیر پای مادر است
از زمانیکه نوشتهء گورگی نویسنده مشهور روسیه را خواندیم تا حال تکرار از قولش ذکر میکنم به گفته گورگی :(آیا شایسته نیست که زن را ستایش کنیم مادر را که سر چشمه زندگی پیروزگر است، بدون مشارکت زن در حیات اجتماعی نه جامعه شگوفان می شود نه شهر آرمان بوجود میاید و نه دموکراسی بر پا می شود و نه مرد با همه حکم روایئ سر بالا می کرد) تمام پیامبران، هنرمندان، شاعران، حرفه مندان و سلاطین با لالای جان پرور مادران که جنس دوم نام شده پرورده شده اند و تا زن قد راست نکند دین جنس اول در برابر تاریخ ادا نمی شود و لکه ننگ از دامانش سترده نمیگردد پس همصدا و همدلی زن را ستایش میکنیم.
همسر را مادر را که بودن، رستن و شگفتن را ضمانت کرده و بشریت را هستی و پایه گذاشته و بعد از خدا به انسان حیات بخشیده جنس اول و دوم را بنا بر قرار داد های اجتماعی و استفاده از عدم فهم و درک جامعه عقب مانده سنتی و قبیلوی که در سرنوشت زن مرد ها تصمیم گیرنده و حاکم اند تعیین جنسیت میکنند. در اکثر ولایات، ولسوالی ها و قریه های کشور ما عنعنه حکم قانون را دارد و گرداننده گان قانون مدنی و شرعی ملا، ملک قریه و وکیل گذر اند و هر فیصله را حسب دل خود بوجود آورده فیصله ها و تصامیم شان تا امروز مقدم تر از قانون قرآن و قانون مدنی مروج یافته مورد اجرا و تطبیق قرار گرفته است..
صالحه (رشیدی)
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat
شنبه، ۳۰ جنوری ۲۰۱۰