انقلاب اکتوبر و پیامدهای جهانی آن!

علی رستمی

 

تاریخ ارسال به «اصالت»:

31-10-2010 22:13

 

۹۳ سال قبل برای نخستین بار بعد از انقلاب کبیر فرانسه، قدرت حاکمه به خالقهای ستمدیده و زحمتکش که در طول تاریخ رنجهای بیکران را متقبل شده بودند، انتقال یافت. این رویداد تاریخی تحت رهبری پیشتاز و پیش آهنگ حزب آهنین انقلابی طبقه کارگران و همه زحمتکشان روسیه تزاری صورت گرفت و دژ استبداد تزاری را برای ابد در گورستان تاریخ سپرد، و زنگ خطری برای سایر بقایای نظامهای فرتوت کهنه ارتجاعی در رأس کشور های بزرگ سرمایداری در شرق و غرب در جهان گردید؛ که آنها را بسوی نابودی تهدید میکرد.

پیروزی انقلاب اکتوبر، نبوغ و خلاقیت تئوری مارکس این عالم بزرگ انقلابی را در سیر و تکامل جامعه انسانی به نمایش گذاشته و حقانیت آنرا در عمل ثابت نمود. تدوین تئوری دوران ساز طبقه کارگر یکی از شاهکار های بزرگ مارکس بوده که بعد از غور و مطالعه دقیق جامعه شناسی و بررسی تحولات و حوادث اواخر قرن هجده و انقلاب کبیر فرانسه باعث آن شد که تئوری ارزش اضافی ــ قانون ارزش، خودبیگانگی انسان بر بنیاد وی، رهیافت تکامل مادی تاریخ را در گروندریسه یعنی نقد اقتصاد سیاسی، دست نویس های ۱۸۴۴ و اثر بزرگ نمادین تاریخی خود کاپیتال "سرمایه" تدوین که سر مشق و رهبری کننده نیروهای بزرگ انقلابی از جمله طبقه کارگر و انقلابات سالهای ۱۸۴۸ و بعدی آن در جهان گردید. این ایده های بزرگ و تاریخی، بر علاوهء تخریبات و ارائه نظرات منفی در مکاتب چپ نما ها، پیوست با نیروهای راست گرا، حقانیت امر آن به قوت بزرگ خود با پشتبانی نیروهای بزرگ توده ئی جهان گیر و مستحکم بوده و از مؤثریت شایانی در میان نیروهای مترقی برخوردار می باشد.

طوریکه در نوشته های خود مارکس خاطر نشان نموده است: "تاریخ همه جوامع تا این زمان (انگلس بعد ها اضافه کرد [به استثنای تاریخ کمون اولیه]) تاریخ مبارزه طبقاتی است. آزاد و برده، ملاک و سرف (رعیت خانه دار) استاد کارگاه و شاگرد، و به یک سخن ستمگر و ستمکش، همواره با هم تضاد آشتی ناپذیر داشته و علیه یکدیگر پی در پی به پیکار گاه نهان و گاه عیان برخاسته اند و آن پیکار همیشه یا به نوسازی انقلابی سراپای جامعه و یا به نابودی هر دو طبقه پیکارگر انجامیده است. جامعۀ بورژوازی امروزین که از بطن جامعه نابود شده فئودالی بر خاسته، تضادهای طبقاتی را بر نه انداخته بلکه فقط طبقات تازه شرایط تازه ستمگری و اشکال تازه مبارزه را جایگزین کهنه ها ساخته است. ولی دوران ما یعنی دوران بورژوائی، وجه تمایزش آنست که تضاد های طبقاتی را ساده کرده است، جامعه بیش از پیش به اردوگاه بزرگ خصم یکدیگر، به دو طبقه بزرگ رویاروی یکدیگر یعنی بورژوازی و پرولتاریا تقسیم میشود".

انقلاب اکتوبر، آنچنان که مارکس جامعهء سوسیالیستی را در مانفیست کمونست تشریح و انعکاس داده بود، بعد از پیروزی انقلاب اکتوبر با سر نگونی حکومت تزاری با بوجود آمدن دولت شورا ها و بالخصوص بعد از پیروزی بر فاشیزم هتلری در جنگ دوم جهانی در عده ی از کشورها پیریزی گردید.

انقلاب اکتوبر اولین انقلاب در جهان بود که بر وصایا و تئوری های مارکس بوسیله رهبری خردمند آن ولادیمیر ایلچ لینن نظام سرمایداری و فئودالی را واژگون و تحولات بزرگ انقلابی را به خلقهای جامعه شوروی وقت به ارمغان اورد که: نظام کهنه را برانداخت نظام جدید اشتراکیه جماهیر شوروی با اشتراک همه خلقهای آن پایه گذاری شد، مالکیت خصوصی را بر وسایل تولید از میان برداشت، ثروتهای کشور وسایل تولید را به ملکیت خلق درآورد، برابری ملیتها و حق آنها را در تعین سرنوشت خویش به رسمیت شناخت، ستم جنسی و نابرابری های اجتماعی را میان زن و مرد محو نمود، با یک کلام انسان زحمتکش به اختیار سرنوشت اقتصادی سیاسی و اجتماعی خویش به مفهوم واقعی آن رسید، انسان از قید ستم آزاد و دوباره بخود برگشت و ازبیگانکی با خود نجات یافت.

انقلاب اکتوبر زایدهء نظام سرمایداری و پیکار بی امان نیروهای مترقی و طبقه کارگر در طول تاریخ میباشد، که تأثیرات شگرف را در جهان بوجود آورد و نظم جهانی را از لحاظ موازنه و برخورد های نظامی علیه زورگویان و کشورهای بزرگ نظامی تأمین نمود، و مدافع منافع سیاسی و اقتصادی کشورهای عقب مانده که تحت استعمار و استثمار نظامهای جلاد بزرگ سرمایداری در راس امپریالیزم امریکا، انگلیس، فرانسه در آسیا، افریقا و امریکای لاتین قرار داشتند، گردید.

با پیروزی انقلاب اکتوبر جنبش های آزادی بخش و احزاب مترقی در کشور های عقب مانده که تحت نظامهای ارتجاعی قرار داشتند به صحنه مبارزه برای حقوق سرنوشت خویش قیام گردند، که با پشتبانی و کمکهای مالی و نظامی کشور شوراها قرار گرفتند. با رشد جنبش استقلال طلبانه و ضد ارتجاعی و استثمار گر، نیروهای عقب گرا و ارتجاعی برای نابودی جنبش سوسالیستی در رأس اتحاد شوروی برای حفظ و بقای خویش دست به توطئه و دسایس سیاسی بر بنیاد ارسال کمکهای مالی و نظامی و تبلیغات زهراگین با استفاده از احساسات مذهبی و عنعنوی و غرور ملیتها شدند. خواستند که اهداف شوم خویش را عملی و علیه رشد و پیروزی تحولات انقلابی و پیشرونده در کشور های نو به استقلال سد واقع شوند، که در زمینه نیروهای انقلابی و وطن پرست شاهد صدها دسایس در کشورهای نو به استقلال افریقایی، امریکای لاتین، آسیایی و از جمله در کشور ما افغاستان هستند، که مرتکب جنایات و حرکتهای سیاه ارتجاعی و عقب مانده علیه رشد و ترقی کشور ما بعد از کسب استقلال و قیام هفت ثور در کشور ما گردیده اند.

چنان با استفاده از عقاید دینی، مذهبی، عنعنات و عرف جامعه در کشور ما و سایر کشور های جهان تبلیغات زهرآگینِ را براه انداختند که تا توانسته باشند، نیروهای مترقی و وطن پرست و دولتهای قانونی آنها را بدنام و اهداف خویش را برآورده سازند که این حقیقت را می توان در وجود حرکتهای مداخله گرانه نظامی شان در عراق، افغانستان و پشتیبانی از سیاستهای صهیونستی دولت اسرائیل علیه خلق فلسطین که مانند آفتاب روشن است، وانمود ساخت؛ که خود چونان مرتکب گناهان بزرگ نابخشودنی یک جا با گماشتگان شان گردیدند که بدنامی آن در جهان از حد و ثغور آن گذشته است و بمانند دزدان در روز روشن با پشتاره دستگیر و افشاء می شوند.

با تخریب نظام سوسیالیستی و سقوط دولت کشور شوراها بنابر اعمال گماشتگان سرمایه سالاران هرآنچه را که علیه حاکمیت کشور های سوسیالیستی و سایر حکومتهای ملی و دموکراتیک تحت نام نظامهای دیکتاتوری علیه تحقق آزادی های فردی و قیودات بر اراده و خواست مردم، تجاوز به عنعنات و سنت مردم بوسیله نیروهای نظامی اتهام وارد می نمودند، خود امروز مرتکب و مورد اجرا و عمل قرار می دهند. برای تأمین منافع ملی کشورهای خویش، تحت نام دموکراسی، گلوبالیزم، و باز سازی و تأمین امنیت جهانی و حفظ محیط زیست مبارزه علیه باند های تروریزم که خود ایجادگر آن هستند، همه سنتهای پاک و پسندیده خلقها را با سلب استقلال، آزادی و سایر ارزشهای مادی و معنوی آنها را پایمال و نابود ساخته و بر ضد آن قرار میگیرند.

افشاء و نشر اسنادِ اعمال جنایتکارانهء افسران و عساکر نظامی آنها در عراق و افغانستان توسط صفحه انترنیتی ویکیلیکس شاهد این واقعیتهای تلخ میباشد. که تذکار این نوع اسناد و شواهد زیاد بوده که نمیتوان در این نبشته گنجانید.

اما یک امر هویداست که حقانیت تئوری مارکس و نابودی نظام سرمایداری با ایجاد بحرانهای متواتر و شکست های پی در پی نهادهای سرمایه سالاری در روند تاریخ قرن معاصر روشن بوده؛ تئوری "سرمایداری پایان تاریخ است" ماهیت خود را از دست داده و یک ایده مضحک و پوچ وانمود و به تاریخ سپرده شد. برعکس حقانیت تئوری، خلاق مارکس و تحقق و عملی آن در آینده در ذهن هزاران رهروان این راه زنده بوده روز تا روز در میان جوامع مختلف زنده و نیرومند شده نخبه گان جدیدی در این عرصه قیام نموده و درفش مبارزه آنرا در اهتزاز نگهه میدارند. کشورهای نیرومندی که در ضد نظام سرمایه سالاری و سیاستهای تبهه کارانه شان در آسیا و امریکای لاتین و اروپا می رزمند افزون شده، و مستحکم می گردند.

همه واژه سازی های تبلیغاتی که تحت نام آزادی، تروریزم در رأس القاعده، گلوبالیزم و حفظ محیط زیست سازماندهی میگردد، بخاطر طویل ساختن عمر و بقای نظام سرمایه سالاری و فریب توده های رنج کشیده می باشد.

شکم گرسنه به آزادی منجر نمی شود.

قلمرو آزادی عملاً فقط در جایی شروع می شود که کاری که بخاطر ضرورت و ملاحظات مادی تحمیل می شود، پایان گردد.

 

زنده باد اتحاد طبقه کارگر در جهان!

 

کارگران جهان متحد شوید!

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org