عبدالوکیل کـوچـــی
پاسخ عملی در برابر تجاوزات پاکستانی ها
بر حریم کشور ما کدام است
افغانستان کشوریست باستانی، دارای تمدن بزرگ و با نمای فرهنگی و قدامت تاریخی بیش از پنج الی هفت هزار سال سابقه که بطور منظم حیات بشری در آن استمرار داشته است. این سرزمین از همان دوره های آغازین، مهد تمدن و علم و اندیشه بوده است. تاریخ گواه این حقیقت است که کشور ما افغانستان پنجمین کانون مدنیت در جهان را احراز کرده است. مردم افغانستان در طول تاریخ برای آزادی کشور شان در برابر مهاجمین از اسکندر گرفته تا چنگیز و انگریز و دیگر متجاوزین به جنگ و مبارزه پرداخته اند چنانچه سه بار قوای استعمار گر انگلیس را در میدان جنگ شکست داده و برای نخستین بار زنجیر استعمار را در قلب آسیا درهم شکست. قیام عمومی و آزادی خواهانه مردم افغانستان در زمان اعلیحضرت غازی امان الله خان درفش آزادی را در قله های بلند تاریخ آزادی خواهی کشور مان برافراشت.
پاکستان که تاریخ اعلام موجودیت آن منحیث یک کشور بیشتر از چهار سال از سن بنده نگارنده تفاوتی ندارد کشوریست فاقد سابقه تاریخی و تمدن باستانی که در نتیجه دسایس استعماری و مبنای ایدئولوژیک تشکیل گردیده است. این فرزند نامیمون استعمار از همان بدو ایجاد خود الی اکنون در گرداب بحرانها دست و پا میزند و برای ادامه خود منحیث یک کشور، بوسیله جنرالان و اکثراً نظامی گران اداره میشود. ایجاد چنین کشوری متکی به قدرت های خارجی و با ترکیب نا متجانس ملی، موجودیت مشکلات حقیقی و حقوقی سرحدات کشور و بحران های مستمر اقتصادی و عدم ثبات اجتماعی، بی باوری به سرنوشت حال و آینده این کشور را بو جود می آورد که وضعیت شکننده سیاسی و بحران دایمی از آن ناشی میشود. همچنان سبک و سنگین ساختن شرایط کمک های خارجی و طرز حمایت بیرونی از رژیم های خود کامه پاکستان از یکسو و نگرانی سردمداران پاکستانی از جنبش های آزادی خواهانه مردمان پشتون و بلوچ در مسیر خط نامنهاد دیورند از سوی دیگر، پاکستان را بیشتر از پیش متکی به خارجی ها ساخته و با ایجاد بحران داخلی بمنظور انحراف اذهان عامه و جلب توجه مردم به مسایل غیر اساسی، این کشور را به لانه جاسوسی مبدل کرده و ازین طریق دامنه بحران را به افغانستان همسایه میکشاند. رژیم های خود خواه پاکستانی که در همسایگی شان تحمل کشوری با ثبات و پیشرفته چون افغانستان مرفه را ندارند، جنگ و خونریزی را بوسیله آدمکشان حرفوی اجیران خارجی و تندروان اسلامی در کشور ما دامن می زنند. و این به همگان معلوم است که دسایس و بهانه جویی پاکستانی ها از همان دوران رژیم سلطنتی و پس از آن در زمان داود آغاز گردیده و با وقوع قیام مسلحانه ثور ۱۳۵۷ خورشیدی و آمدن قوای محدود نظامی اتحاد شوروی در افغانستان بهانه دیگری بدست پاکستانی ها و قدرت های بزرگ خارجی داد که همه دشمنان افغانستان در یک صف نا مقدس این بار با استفاده از عقب ماندگی ها برداشت ها، پنداشت ها و پاکدلی مردم افغانستان توانستند مردم را برعلیه منافع خود شان بر انگیزند و نامش را دفاع از اسلام گذاشتند. به این ترتیب بازار تروریزم جهانی در خاک پاکستان گرم شد و پاکستانِ که دین اسلام از افغانستان به آنجا رفته بود خود را گویا حافظ دین خواند. تا حدی که پس از عودت قطعات نظامی شوروی از افغانستان همچنان جنگ را برخلاف فیصله های ژنو و برعلیه مردم افغانستان تشدید کردند. از جنگ اعلام نا شده تا تجاوز آشکارا بر حریم کشور ما .
ولی مردم شریف و حق شناس افغانستان خوب بیاد دارند که در تمام دوره های حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان همواره به تجاوزات پاکستانی ها جواب دندان شکن داده اند و یک بار هم نتوانستند حتا در شرایط دفاع مستقلانه هم نتوانستند که یک سانتی متر از خاک افغانستان را پامال پاهای تجاوز گرانه خود سازند. زیرا دولت مردمی و دموکراتیک افغانستان بمثابه یک دولت متعهد و مسئول در دفاع از حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال کشور شجاعانه و قهرمانانه رزمید. چنانچه موضعگیری قاطع حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب وطن این حزب شهیدان و قهرمانان در قبال دفاع از وطن با شعار یا وطن یا کفن، سر میدهیم ولی سنگر نمیدهیم. که بر بنیاد آن پیروزی ما در جنگ جلال آباد آنهم در شرایط دفاع مستقلانه بیاد همگان است چنانچه شکست متجاوزین پاکستانی و هواداران شان درس عبرتی بود برای شرکای جنگی آنها. ولی پس از آن رژیم های پاکستانی با عقده های فراوان، با تلاش تلافی جویانه و مذبوحانه در پی بی ثباتی اوضاع در افغانستان به مداخلات بی شرمانه شان ادامه داده و برغم رویکار آمدن دولت اسلامی در افغانستان نیز عطش اربابی در کله های کینه توزانه سران پاکستانی باقی مانده است که در زمان "جهاد" به آن عادت کرده بودند و آنگاه که چند پاکستانی از آنسوی خط منحوس دیورند آمدند و "نماز شکرانه" ادا کردند. تعبیر این گونه نماز ولو هرچه باشد ولی شهادت هزاران هزار هموطن ما تا اکنون بدست عمال پاکستانی ها در واقع شبیه نماز جنازه ای بود که برای کشتار دوامدار مردم بیگناه کشور ما با حملات انتحاری دوامدار ادا و اجرا گردید که تا اکنون ادامه دارد.
تا جایی که این دهشت افگنی ها و اعزام اجیران پاکستانی بمنظور جنگ و خونری در افغانستان نگرانی جامعه جهانی را بر انگیخته و پای ناتو و چندین کشور دنیا را به افغانستان کشانیده است. و اما تجاوزات زمینی و هوایی پاکستان بر حریم کشور ما با بیشرمی تمام آنهم در موجودیت قوای ناتو و امریکایی در افغانستان جداً سوال بر انگیز و قابل تعجب است. ولی مردم آزاده افغانستان با مسولیت و فدا کاری در یک صف واحد از وجب وجب خاک وطن همواره دفاع کرده اند و آماده دفاع میباشند. درین رابطه بخشی از مقاله پر محتوای محترم عالم افتخار تحت عنوان (پژواک انفجاری) توجه را بخود میکشاند. ایشان چنین مینگارند که «. . . معهذا در یک تجزیه و تحلیل و ارزیابی و مقایسه کلان ملی و منطقوی در می یابیم که همین صف و سنگر جایگاه و پایگاه تاریخی و استراتیژیک دفاع میهن در برابر تجاوزات تبهکن خارجی داشته است که به انگیزه عمق [استراتیژیک پاکستان] و عمق [ایدئولوژیک] ارتجاع منطقوی و فرا منطقوی علیه افغانستان و مردم آن همانند سیل و توفان بنیان کن جاری بوده و هم اکنون ادامه دارد منجمله همین ایستادگی و مقاومت بلندی تاریخی در عقیم و خنثی کردن ماستر پلان های شوم [کنفدراسیون افغانستان پاکستان] صوبه پاکستان شدن افغانستان و خیلی دسایس راهبردی دیگر علیه وطن و مردم ما ایفا نموده است) چیزی که در زمانش رهبران صدیق کشور بار ها این مطلب را به مردم افغانستان و جهانیان هوشدار داده بودند و مردم را در یک صف آشتی جویانه و سیاست مصالحه فرا میخواندند. و اما در دفاع از وطن، بیقین که مبارزان لایق و صادق فراوانی درین راستا سر داده و جام شهادت نوشیده اند. به همگان معلوم است که تداوم حملات زمینی و هوایی پاکستان بر حریم مقدس کشور ما خلاف هر گونه اصول همسایه داری، حسن همجواری و نقض آشکار قوانین بین المللی میباشد. بآنکه قوای مسلح افغانستان هرگونه آمادگی شان را برای مقابله با تجاوزات پاکستانی ها بر حریم کشورما شجاعانه ابراز داشته اند ولی قوای مسلح ما هنوز به تجهیزات قوی خاصتاً تکنالوژی عصری و پیشرفته دفاعی بیشتر نیاز مند است. ایکاش آن سلاح و تجهیزات مجهز به تکنالوژی جدید و هزاران تانک و توپ و ماشین های زرهی و صدها طیارات جنگی و پرسونل مجرب و آگاه بمیراث مانده از دوران گذشته و دولت زنده یاد داکتر نجیب الله شهید اکنون به دسترس قوای مسلح افغانستان می بود تا قوای مسلح ما میتوانست به پای خود با توان بیشتر بایستد. ولی امروز می بینیم که نبود و کمبود آن تجهیزات دفاعی بجا مانده از دولت های گذشته در شکل گیری توان دفاعی ما تاثیر مستقیم دارد زمانیکه قوت های نظامی و دفاعی افغانستان به میل بیگانه گان از هم می پاشید گفته میشود که سردمداران رژیم خونتای پاکستانی خطاب به کسانی از مردم خود گفته بودند که بیشتر ازین از ما چه میخواهند قوای مسلح و ماشین جنگی و دفاعی افغانستان را فلج و رژیم دموکراتیک آن را نابود کردیم. این همان کسانی بودند که اکنون مثل همیشه به هیچ قواعدی و تعهدی به حسن همجواری پابندی نداشته و همه را و بخصوص قرار و قول های به اصطلاح برادرانه گذشته را نیز زیر پا گذاشته اند. با تغییر اوضاع سیاسی در کشور مسلماً وقتی پاکستانی ها کابل را مطابق میل خود ضعیف یافتند پس از آن به تعرضات بالقوه و بالفعل شان در حریم مقدس کشور ما ادامه دادند. دوام عمر ننگین رژیم های وحشتناک پاکستانی به بحراناتی مربوط میشود که خود آنها در داخل کشور شان و منطقه دامن می زنند بنا بر آن معلوم است که بحران و تجاوزگری، پاکستان را بطور همیش به بازی گرفته و این کشور را به بازیچه بازی های بزرگ جهان مبدل میسازد .
در حال حاضر در کشور ما، ملت هردم شهید افغانستان در برابر تهدیدات مثلث تا به دندان مسلح، چگونه خواهند توانست در انتخاب سرنوشت حال و آینده شان بصورت آزادانه تصمیم بگیرند یگانه انتخاب حیاتی و مبرم مردم افغانستان همانا تحکیم وحدت ملی، بسیج و تشکل کلیه نیرو ها و اقشار زحمتکش، بدور ترقی خواهان عدالت پسند کشور در یک جبهه وسیع و جنبش سر تاسری دفاع از وطن در حقیقت پاسخ قاطع و دندان شکنی خواهد بود در برابر متجاوزین پاکستانی، جنگ و تروریزم. مسلماً اوضاع جاری بیش از هر زمان دیگری مستلزم وحدت و یکپارچگی ملت آزاده افغانستان است زیرا زمان از ما می طلبد که با کنار گذاشتن اختلافات قومی، سمتی، زبانی و غیره بخاطر تحکیم وحدت ملی کنار هم آمده تا بر بنیاد آن آمادگی های لازم دفاعی وطن ما در جهت عقیم ساختن پلان های شوم آی اس آی و دیگر متجاوزین پاکستانی و هر تجاوز دیگر تقویت گردد. بنا بگفته مشهور، صلح گدایی نمیشود و مصالحه بآنکه نیاز مبرم زمان است ولی جاده یکطرفه هم نیست. در اخیر باید گفت که درین برهه حساس تاریخ لازم است با عمق تفکر و اندیشه، با وسعت نظر و عمل با وحدت ملی اتحاد و همبستگی ترقی خواهانه دست بدست هم داده به بیماری های کودکانه نقطه پایانی گذاشته و به مبرمترین وظایف و رسالت تاریخی در سطح کشور، منطقه و جهان تمرکز نموده با چراغ نو اندیشی و آرمان های فراگیر راه نجات امروز و سعادت فردای کشور خود را روشن سازیم. تاریخ نشانداده است که خود محوری ها و تحکم یکجانبه و انحصار گرایی فکری نمیتواند بقای کسی را ضمانت کند فقط با وحدت و همبستگی ملی وطنی میتوان با هم کنار آمد و برای وطن بسطح ملی اندیشید. بسیج فکری نیروهای بشری و هسویی وطنپرستانه، آگاهانه و اندیشمندانه میتواند قدرت های دفاعی کشور ما را در برابر متجاوزین پاکستانی و هرگونه تجاوز تحکیم بخشد.
یگانه پاسخ قاطع و عملی در برابر تجاوزات پاکستانی ها و دیگر متجاوزین باز هم همانا اتحاد وطنپرستانه وحدت آهنین ملی مردم افغانستان است که در پیشا پیش آن جنبش ترقی خواهان افغانستان جایگا ویژه و مسولیت تاریخی دارند. تاریخ آنهایی را هر گز نخواهد بخشید که هرگونه منافع را نسبت به منافع علیای کشور و یکپارچگی افغانستان ترجیح دهند. فقط رسالت عموم مردم افغانستان است که با هوشیاری موشگافانه تاریخی، آتش در گرفته را با هر وسیله ممکن خاموش ساخته تعهد وطنی و رسالت تاریخی خویش را مسولانه به انجام رسانده بیرق آزادی بمیراث مانده از نیاکان و پدران خود را بر قله های بلند آرمان های والای مردم ستمدیده افغانستان و قله های شامخ شمشاد و کنر و بابا و سلیمان هری و سفید کوه همالیه و هندوکش بیدار در اهتزاز داشته باشیم.
زنده باد افغانستان!
عبدالوکیل کوچی
توجه:
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat