شنبه، ۱۴ مارچ ۲۰۰۹
صمیمانه ترین تبریکات قلبی ام را به مناسبت فرارسیدن بهار و جشن باستانی نوروز و بهار نو و روز نو حضور شما دوست عزیز تقدیم نموده و آرزو دارم که بهار و فصل نو، پیام آور خوشی و سعادت مردم افغانستان باشد.
|
بهار فصل شکفتن و روئیدن، نوروز، روز نو و سال نو مبارک باد!
درود گرم من بادا نثارت
مبارک باشدت فصل بهارت
همیشه گرمجوشی مثل نوروز
به فامیل و به خانه و دیارت.
بهار- باران رحمت ها ببارد
صفا و صلح و یکرنگی بیکارد
خدا خواهد به شهر و خانه ما
پیام عشق و دوستی را بیارد.
{بهار، روزنو، فصل نوونوروزازیک دید دیگر}
دعا گویم بهار زود تر بیاید
به شهری آرزوهایت بپاید
بهار و روز نو، نوروز باستان
قناری خوشیها آرد براید.
شاد کردن دیگران، خدمت به انسان دردمند، یاری و همیاری نمودن، کمک و معاونیت، احترام به انسان، مرد بزرگی میگوید: اگر دیگران را با زیباترین منش ها و صفات بخوانیم، چیزی از ارزش ما نمی کاهد، بلکه او را دلگرم ساختهایم. یكی از راه های انسانی و انسان دوستی بحساب می آید. زمانی كه ما مشكل فردی را حل كنیم در واقع آرامش و نشاط را به خود هدیه می دهیم و لذت خدمت به دیگران بیشترین نشاط را برما ایجاد خواهد كرد. همیشه باید با چهره ای بشاش و خندان در جامعه حاضر شویم و با شاد كردن دیگران، زیبایی و مهربانی را به خود هدیه بدهیم. و باخنده و نشاط به پیشواز بهار و یار، نوروز و روز نو، فصل نو و زندگی نو، بالندگی و طراوت، شکفتن و رستن، روئیدن و جوانه زدن برویم.
بهارو روز نو و نو بهاران
صدایی دلپذیر برگ و باران
غریوی چلچله و شور بلبل
سفید و سرخ پوشیده بیابان.
كسی كه بتواند زیبا ترین زمزمه زندگی را در بهارعاشقانه در طراوتهای فصلی بخواند، می تواند حدیث زندگی را با احساسی سوزان تر از خورشید، در تار و پود هستی عاشقانه بسراید. پس، عشق را در فصل بهار و در موسم روئیدنها و شکفتنها بارور كرده و كینه و نفرت از دیگران را به دور ریخته و با روانی پاك و سالم به دنبال كامیابی و موفقیت باشیم. به طور یقین، كسانی كه در انسانیت ذوب می شوند، هرگز بدی و زشتی را در زندگی نمی بینند و هرچه که میبینند، زیباییها، جوانه زدنها، روئیدنها و شکفتنها است.
بهاران با طبعیت خنده کرده
خدا لطف بی حد ارزنده کرده
بیا با هم رویم دامان صحرا
لطافت دشتها را زنده کرده.
بهاران پر ز رمز عاشقانه
نوا ها و صدایی جاودانه
بگوشها میرسد آواز بلبل
به فصل گل، میخواند ترانه.
بیائید در بهاران و در موسم زندگی و طراوت، صادقانه اعتراف نمائیم، آیا در زندگی دستی نوازشی از روی مهر و عطوفت بر سر محرومی کشیده ایم و برایش شادی را به آرمغان آورده و دل را شاد نموده ایم و خود شاد زیسته ایم؟
شكرگذار واقعی لحظه های زندگی بوده ایم؟ دلی را شاد كرده ایم؟ دلی را نشكسته ایم؟ لبخند عشق و محبت بر صورت دیگری نشانده ایم؟ آبرویی را نبرده ایم؟ دستی را گرفته ایم؟ پایی را نبسته ایم؟ خانه ای را با مهر و عطوفت خود آذین بسته ایم؟ كاشانه ای را ویران نكرده ایم؟ آیا تا كنون با خود خلوت كرده و پرسیده ایم: از كجا آمده ایم؟
در سفر زندگی چه كرده ایم؟ به كجا می رویم؟ با خود چه توشه ای به همراه خواهیم برد؟ و اینهمه هیاهو در كویر زندگی برای چیست؟ باید در سفر زندگی، قبل از آن كه رخت بربندیم و آماده سفر شویم، حتی برای یكبار هم كه شده، زیبا ترین شعر زندگی را سروده آن را بر پهنه زندگی با زیباترین واژه هایی از بهاران، از نغمه های دلنشین، از لحظه های بهترین، از فصل طراواتها و زیبایی ها نقش ببندیم، تا بر تشنگی و خشكی دشت زندگی، آب حیات پاشیده، و چشمان خسته عمر را با عطری از نسرین، صنوبر، مرسل، شقایق و لاله نوازش داده، به استقبال بهاران بشتابیم.
زیباترین سرودی زندگی كه آن را همه دوست داشته باشند و وقتی زیر لب زمزمه می كنند، فطرت پاك و زلال خویش را در آیینه دنیا ببینند. زیبا ترین شعری كه طعم زندگی و فرخندگی را در كامها بنشاند، سروده ایم ؟
زندگی آیینه ی اعمال و کارهای ماست، اگر عشق بیشتری می خواهیم عشق بیشتری ببخشیم.
اگر مهربانی بیشتری می خواهیم همواره بیشتر مهربان باشیم، اگر می خواهیم مردم نسبت به ماصبور و مؤدب باشند صبوری و رعایت ادب را مقدم بداریم. این قانون طبیعت است و در هر لحظه از زندگی ما اعمال می شود، زندگی، هر آن چه را که هدیه کنیم به ما برمی گرداند زندگی خوب ما حاصل یک تصادف نیست. بلکه آیینه ای است از کارهای تحسین برانگیز و زیبای ما. همه زندگی انتظار است٬ سخت ترین لحظه های زندگی را سپری می کنیم. یک عمر منتظریم. روزی که قلب بایستد انتظار هم تمام می شود و آرام می گیریم.
ما در زنجیره بخت هم سرشت شده ایم و آسوده نشسته ایم و زمان را به هم می بافیم.
كمتر كسی پیدا میشود كه صدای پا های بهار و زیباییهای را به گوش جان نشنود و به حركت بی وقفه هستی كه خود را با شوری بیشتر از سالهای پیش احیاء می كنند خیره نگردد. در آغاز زایش و تكامل یافتن زیباییها اگر خوب گوش فرا دهیم، شوری وصف ناپذیر به گوش های ما می رسد، گویی همه چیزهایی كه ما می بینیم و هرآنچه كه ازما ناپیدا می ماند در گردش دایره واری قرار گرفته اند و دست سازنده هستی با هنرمندی در حال ساختن دوباره آنها می باشد.
بهار بیش از آنكه وقتی برای عیش و عشرتی زود گذر باشد، برعكس، زمان برخود سخت گرفتن و فرصت را غنیمت شمردن است، چرا كه هیچ تضمینی نیست كه سالی دیگر و وقتی دیگر برای دوباره شروع كردن وجود داشته باشد و بسیاری از فرصت ها تنها یك بار به دست میآیند.
صفای زندگی در کامرانیست
نوایی دایمی در زند گانیست
بیا با هم شویم دستی بگردن
بهار زندگی در مهربانیست.
بهاران- کدورت ها را بشوید
حدیث مهر و وفا را بگوید
به باغ قلبهای خسته از جنگ
درخت صلح و دوستیها بروید.
انسانی كه مزه شکستن، زرد شدن درهم ریختن و نابود شدن فصل پاییز زندگی را چشیده باشد و دنیا را از زاویه سبز شدن،رستن، برخواستن، شکفتن و جوانه زدن نگریسته و با عشق خستگی ناپذیر و با نیروی ایمان به صداقت، صفا و صمیمیت، عمر را به پایان میبرد، زندگی اش سراسر مبارزه خواهد بود و زیبایی و آرامش و لطف را در پرتو چنین مبارزه ای می بیند. تصویری كه او از بهار میبیبند، هفت وادی سبزی است كه عشق یار در آن موج می زند و برای خشنودی و رضایت معنوی هدف مقدسش، آماده می شود تا هر لحظه به استقبال سخت ترین مهلكه های زندگی رفته و تا در دامان بی تبعیض بهار به بقا برسد.
زمستان تا بهاران خوانده ام من
به یاد فصل باران مانده ام من
به پای اشک یتیم روز نوروز
نهال آرزو را شانده ام من.
(با درود های سبز و محبت های بهاری، و طنی و افغانی – صباح)
توجه !
کاپی
و نقل مطالب از «اصالت» صرف با
کسب مجوز کتبی از «اصالت»
مجاز است !
کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت
محفوظ و متعلق به «اصالت»
می باشد.
Copyright©2006 Esalat