|
||||
|
پیام رفیق زبیر شیرزاد به مناسبتِ چهاردهمین سالروز وفاتِ زنده یاد ببرک کارمل
زبیر شیرزاد
پيام به پاس حرمت به نويسنده بدست نشر سپرده شد.
نویسنده: زیبر شیرزاد
دا د غرو او د بانډو خبری واوری د زیارکښو پرگنو خبری واوری مونږ هوښیار یو چه مو بولی لیونی پروا یی نه کړو راشی راشی د هوښیارو لیونو خبری واوری بس دی بس د خاموشی وختونه تیر شو د پاڅون وخت رسیدلی د زلمو خبری واوری چه د جنگ په ضد جنګیږی آزادی د وطن غواړی راشی راشی تری قربان شی د سر کښو لیونو خبری واوری
چهاردهمین سالروز مرگ نابه هنگام فرزند برومند و فرزانۀ خلق زحمتکش افغانستان که از عنفوان جوانی تا لحظۀ مرگ اگاهانه به پای خود رفت و دربرابر انحراف و کجروی دلیرانه مبارزه کرد. در سالروز مرگ شخصی که همیشه ارزو داشت تا مردمش سعادتمند و خوشبخت باشد ارزوی داشت که در زنده گی خود ناله یتیم به گوشها نرسد و شکم گرسنه و پا برهنه بینوایان دیگر در کشورش نباشد. بلی هموطن، او ببرک کارمل است. در مورد رفیق ببرک کارمل نوشتن کار سادۀ نیست بلکه مشکل است و به پژوهش ضرورت دارد. در مورد ان بزرگمرد تاریخ میبایست قلم بدستان، سابقه داران حزب آگاهان وهمرزمانش که فارغ از هرنوع تبعیض ذهنی و گروهی باشد مینوشتند که متاسفانه خاموش هستند («اصالت» به چنين کار بزرگ و سترگ اقدام و کميسيون موظف با متانت از مرحومي تجليل شايسته به عمل آورد). میبایست تا در یک کمیسیون بزرگ اهل خبره هر حرفش و هر لحظۀ مبارزه اش را تحلیل و به ارزیابی میگرفتند که نگرفتند.* افسوس صد بار افسوس چرا خاموشی و تا کی خاموشی. بلی همرزم عزیزم، ما باید در مورد زنده یاد ببرک کارمل درچند مرحله قضاوت کنیم که عبارت اند از: ۱- ببرک کارمل در ایام جوانی و سهم ان در جنبش محصلین، ۲- ببرک کارمل و نقش آن در تشکل سیاسی و جریان دموکراتیک ۳- نقش ببرک کارمل در تدویر اولین کنگره حزب ۴- نقش ببرک کارمل در تحکیم وحدت حزب ۵- نقش ببرک کارمل در رشد ایدیالوژی دورانساز طبقه کارگر ۶- نقش فعال ببرک کارمل در مبارزات پارلمانی ۷- نقش ببرک کارمل در افشای سیاست استبدادی نظام شاهی ۸- مقاومت ببرک کارمل در زندان استبداد و آشنائی موصوف با دلیرمرد دیگر شهید میر اکبر خیبر ۹- مبارزه بی هراس ببرک کارمل علیه انحراف و کجروی امین جلاد ۱۰- ببرک کارمل بعد از تحول ۶ جدی بلی رفیق عزیز، ننوشتن در مورد همچو رهبرگرانمایه یقینا به معنی فراموشی آن بزرگمرد میباشد در حالیکه او از خود مکتب به جا گذاشته و ما خودرا پیروان ان مکتب میدانیم ولی تا حال خاموش هستیم چرا؟ اگر ننویسیم دچار اشتباه بزرگ و نا بخشودنی میباشیم و نسل اینده در باره ما قضاوت بی رحمانه خواهند کرد در حالیکه ما مواد کافی به دست داریم و هر حرف و هر صحبت ان بزرگمرد چه شفاهی و چه تقریری بوده مهمتر و بزرگتر از کتابهای خودصفت و پرحجم میباشد چرا ننویسم؟ به خاموشی زمانی باید تن داد و مصلحت را پذیرفت و ننویسیم که منافع ملی و حزبی ما در خطرباشد و عده ای اکنون نیز بهانه میکنند که هنوز وقت است. باورمندم و یقین دارم که دچار بیماری روانی اند در حالیکه سکوت را رفقا قبلاً شکستانده اند. و یا شاید هدف ننوشتن عده ای در مورد ان شخصیت بزرگ تضعیف شخصیت خودرا میدانند و از آن هراس دارند که ننویسند که این شیوه خصلت انقلابیون نمیباشد. متیقین هستم کسی کارمل شده نمیتواند و نا ممکن است که کارمل شوند. ببینید حتی غوربندی با تمام نامردی اش که ناشی ازعقده های شخصی و بیمارگونه اش بود و علیه حزب و بویژه کارمل قرار گرفته بود از منطق قوی فصاحت و بلاغت و قدرت جذب آن بزرگمرد یاد آوری نموده است: یکی از اشتباهات حزب ما همین است که چرا غوربندی لایق و بارق و . . . که از جمله قاتلین اصلی در حدود ۳۵۰۰ پرچمی بوده در یک محاکمۀ بزرگ حزبی مجازات نگردیدند.** چرا ننویسیم در حالیکه وجداناً باید نوشت. عده ای از رفقا انتقاد میکنند چرا رهبر مان حرفهای ناگفته را که باید برای ما میگفت نگفت و مثل دیگران خاطراتش را ننوشت. بلی رفیق عزیز اگر شخص ایشان ننوشتند ما باید بنویسیم و آنهاییکه در صدد بهتان و تخریب شخصیت آن بزرگمرد هستند برایشان یک حرف مینویسم- بروید بیانیه های شفاهی در میتینگها تضاهرات صحبت همه جانبه اش در پارلمان مقاله هایش را در جراید تابناک خلق و پرچم صدها بیانیۀ پر ارزش و منطقی و مجموعه بیاناتش را که خوشبختانه بالاثر کار و فعالیت و زحمات مسؤولین و دست اندرکاران سایت وزین «اصالت» به نشر رسیده است و نشر آنها هنوز هم ادامه دارد مطالعه نمایید. بلی، او رهبر بی بدیل بود. حزب و دولت در اختیار من و تو بود. اگر ننویسم باید بنویسم او اگر مینوشت از جفای کی اولتر مینوشت. از انحراف و یا توطئه های متواتر عده ای از هستۀ رهبری و یا از شجاعت سربازان سر به کف و قهرمان؟ همین کفایت میکند که بگوییم و اعتراف کنیم که کارمل هیچ وقت هیچ چیزی را از هیچ کس و از هیچ رفیق پنهان نکرد اگر در تشکل حلقۀ جوانان رفت با دیگران شب ها مشوره کرد او به پای ترقیخواهان قدم گذاشت اگر در تشکل جمعیت دموکراتیک خلق رفت و در بحر بیکران رفت به دستان خود شنا کرد روشن صفا و بی ریا حرف زد و انتقاد کرد. اگر در تدویر اولین کنگره خاموشی اختیار کرد و جام زهر نوشید به خاطر سعادت مردمش بود. اگر یارانش از وی جدا شدند حوصله و مقاومت کرد و به سوگند خود وفادار باقی ماند از کسی گِله و شکایت ننمود و ننالید و از راه زحمتکشان و مبارزۀ اصولی منحرف نشد. اگر قیام نظامی هفت ثور را پذیرفت و قتل داؤد را مردود شمرد و آینده را پیشبینی کرد به خاطر زحمتکشان بود به خاطر اینکه تجربۀ توده یی ها که با مصدق همکاری نکردند را در نظر گرفت. اگر او علیه کجروی امین قرار گرفت و به شادروان تره کی تفاهم کرد به خاطر منافع و نجات حزب مردم وطن و زحمتکشان بود. کارمل عزیز را میتوان از صداقتش شناخت کارمل هیچ وقت حاضر نشد که با قشون نظامیان شوروی که تصمیمش قبلاً بر اساس تقاضا های مکرر حکومت قانونی وقت اتخاذ گردیده بود وارد کشور گردد. پنج شبانه روز با دوستان شوروی روی عواقب بعدی آن داخل مذاکره و صحبت بود. ولی دوستان شوروی بدیل دیگری در برابر امین که همانا اسدالله سروری بود پیشکش کردند کارمل بزرگ به خاطر نجات حزب و مردمش جام زهر را نوشید که مادرعزیزم دکتورس اناهیتا راتب زاد امیدوارم صحه بگذارند و آن ترجمان محترم بعد از صحه گذاشتن رفیق راتب زاد کتابی از جریان مذاکرات ببرک کارمل با رهبران شوروی وقت بنویسد. از این بدتر عده ای آگاهانه و یا غیر آگاهانه در مورد کارمل قضاوت غیرمنصفانه و غیرعادلانه و خصمانه میکنند و تلاش می ورزند کارمل بزرگ را از قطار انقلابیون آگاهانه جدا سازند که این یک جفا و ظلم اشکار در مورد یک انقلابی میباشد. بلی، من مینویسم، که کارمل نه تنها یک شخصیت ملی دموکرات انقلابی بود وی به سوسیالیزم علمی بر پایه جهانبینی علمی نیز عمیقاً معتقد بود او یک سویتیست بود و مارا نیز به سویتیزم تشویق میکرد او سویتیست را انسان آگاه انسان کار پوه انسان صادق میهن پرست در حرف و عمل میشمرد. ولی با تاسف رهبران منحرف شوروی وقت مانند یلتسین و گورباچف و شیواردنادزی و . . . ازین کلمه سوء استفاده نموده و مقاصد خودرا دنبال نموده از مبارزۀ اصولی و مارکسیزم - لنینیزم انحراف نمودند. کارمل در زود ترین فرصت اهداف شوم رهبران منحرف در حزب کمونیست شوروی وقت را به موقع درک و احساس نموده به رفقای رهبری حزبی و دولتی در مورد عواقب ناگوار آن در کشورما از قبل هوشدار میداد. کارمل زحمتکشان را دوست داشته و به آنها عشق و محبت می ورزید و راه نجات بشریت و زحمتکشان را در انديشه هاي علمی مطابق شرایط افغانستان می پنداشت. کارمل با ایمان بوده و باورمند به مبارزۀ طبقاتی و دادخواهانه بوده و راه نجات زحمتکشان را در مبارزۀ طبقاتی در یک حزب بزرگ سیاسی به شیوه دموکراتیک میدانست. او با عشق فراوان به زحمتکشان علیه استثمار مبارزه کرد و به تعهدات خویش تا پای عمر وفادار باقی ماند. هر نوع حرف تحریف شده در مورد شخصیت شفاف آن بزرگمرد که وی مارکسیست- لنینیست نبوده به جز چشمپوشی از حقیقت چیزی دیگری بوده نمیتواند. اگر صدای تحریف شده چه از زبان و یا چه از قلم تراوش نماید دشمنی آشکار با کارمل و مکتب اوست که از خود به جا مانده و دشمنی آشکار با زحمتکشان است. کارمل عزیز یکجا با رفته گان وطندوست خاطرت آرام باد! ما به مثابۀ فرزندان برومند خلق و رهروان راه پاک تو چهاردهمین سالروز وفاتت را به زحمتکشان و رهروان وفادارت تسلیت عرض نموده، اگاهانه به خاطر تحقق آرمان های والایت- مبارزه به خاطر سعادت و خوشبختی انسان زحمتکش، تأمین صلح دموکراسی و ترقی اجتماعی در کشور محبوب مان افغانستان میباشد- مبارزه نموده و این حق تو رهبر گرانقدر بالای ما میباشد. به نام جاویدانت سوگند که از راه اصولی ات که همانا راه رفاه و سعادت انسان زحمتکش میباشد بر نمیگردیم. * (منظور نويسنده ممکن سازمانهاي که از نام زنده نام استفاده نموده ولي در اصل کاري شايد و بايد را انجام ندادند، باشد) ** («اصالت» در قبال چنين ارقام و نام بردنهاي بدون سند دخيل نيست). («اصالت» در قبال نوشته ها هيچ مسووليتي ندارد و با احترام به آزادي و دموکراسي نميخواهد سانسور نمايد و دست رد به سينه نويسنده گان بزند)
|
|
||