یکشنبه، ۲۶ جنوری ۲۰۱۴

پیدای ناپیدا

 شیما غفوری

 

 آه را گفتم که فریادی به رنگ ساز شو

عقده را گفتم که همت کن! روزی باز شو

 

آه گفتا: بهر تقریرم فنونی لازم است

عقده گفتا: سر رشته در میان از من گم است

 

در روان دردمندان عـقده و آه خـفته اند

لیک با تار جبار بی زبانی بسته اند

 

آه از خود آگهی فریاد موزون میشود

عقده از کاویدن جانش جیحون میشود

 

شِکوَه درد بی صدا را معانی میکند

ناله بُعد عقده ها را نشانی میکند

 

درد احساس است، غوغا نیست، چون گویا نشد

عقده مکنون است، پیدا نیست، گر او وا نشد

 

ماربورگ – جرمنی

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org