پیکر وطن
وطن که پیکرت آماج تیر دشمن توست
غریو ناله ی غمناک کوی و برزن توستزغن نشسته به شاخ گلاب بی تب و تاب
به زیر پای ستوران قبای گلشن توستز پستی خسان که بلند است شیون و آه
صدای طفلک دور از کنار و دامن توستاگر به پای کسان میروی به گود فساد
به تار ظلمت شب بسته پا و گردن توستشگفت اینکه نگریم چو ابر تیره و تند
که دزد بانگ و زمین شحنه و مهیمن توستفتاده مست در آغوش شیخ دختر رز
به فرق مردم نادان کلاه و جوشن توستاثر پذیرد حجر از کتاب و درس زمان
نبرده سود اگر هیچ- نسل کودن توستنظام کهنه نپوشد لباس نظم نوین
که دم رهبری در زیر پای لندن توستخوشا گهی که هنر میچکید از رگ کلک
کنون بریده زبان در دهان سوسن توستاگر چراغ خرد در ره ات شود (روشن)
فراز بام فلک مامن و نشیمن توستشود گهی که کشی پای از میان لجن
ستمگران به یقین شعله های گلخن توستهنوز در دل کوه وطن ز رستم زال
نوای کوس فلک تاز از نریمن توسترسد به گوش فلک سر زند ز روزن دل
که چرخ سنگر پژواک صوت الکن توستزنان و نسل جوان ـ تو امان (فرخاری)
دوبال قدرت پرواز مرغ میهن توستعبدالکبیر فرخاری
ونکوور کانادا
۱۸ فبروری ۲۰۱۵
تاریخ ارسال به «اصالت»:
Sun Feb 22 2015 02:17:36
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat