غلام جیلانی "پژ.وه"
جمعه، ۳۱ اکتوبر ۲۰۰۸
پیکرِ جنبنده
نی مرکب باری شدی نی اسپ دونده
خود گو که سپس چیستی تو ای تن زنده
نی نوش لبی گشتی و نی مرهم ریشی
در نسل بشر هست شدی مار گزنده
نی روی زمین در صدد کار و تلاشی
نی همت پرواز به تقلید پرنده
نی چون سر فرهاد شدی لایق تیشه
نی بهر قصاب ئی شده یی چوبک کنده
ای پیکر جنبنده درین صفحۀ گیتی
انسان نه فقط شایق نان است و جونده
انسان که یکی چهرۀ سازندۀ خویش است
ایندم که کند کاری نه فرداست بسنده
از چهرۀ باز و دل شاد نکته ئی آموز
با مشق غضب تا بکی ئی شیر درنده
تا آنکه به دل ره نکند ذوق تواضع
با فقر قلابی نه سزد جامۀ ژنده
هشدار که از هرزه خرامی کنی پرهیز
هستی اگرم حرف "پژوه" را شنونده
۱۲ عقرب ۱۳۸۲
توجه !
کاپی
و نقل مطالب از «اصالت» صرف با
کسب مجوز کتبی از «اصالت»
مجاز است !
کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت
محفوظ و متعلق به «اصالت»
می باشد.
Copyright©2006 Esalat