پیرامون اجلاس وسیع
 
نیروهای ملی، مترقی و دموکرات افغانستان در اروپا

اخیرا فراخوانی با امضاء ۵ جریان سیاسی افغانی در اروپا منتشر گردیده است که ضمن آن نیروهای ملی، مترقی و دموکرات افغانی در اروپا به یک اجلاس وسیع دعوت شده‌اند که طی آن اتحادی میان این نیروها برقرار گردد.

صرف ‌نظر از سوابق سیاسی فعالین این ۵ جریان سیاسی، که در جای خود ضرورتا باید مورد بررسی قرار گیرد، مواضعی که در این فراخوان از سوی فعالین این جریانات اتخاذ گردیده نیز، خود قابل‌بحث می‌باشد. مواضعی که قبلا مورد توافق این ۵ جریان سیاسی قرار گرفته و "نیروهای ملی، مترقی و دموکرات افغانی در اروپا" نیز با شرکت در این اجلاس، این مواضع را مورد تائید قرار خواهند داد.

فراخوان مذکور با این عبارت آغاز شده است :

کشور عزیز ما افغانستان، بعد از حوادث واتفاقات سال‌های گذشته، هنوز هم در بحران جنگ ویران ‌گر و بی ‌ثباتی قرار دارد؛ که علی ‌رغم حضور نظامی نیروهای چندین ملیتی و به ‌ویژه ناتو و آمریکا و سرازیرشدن کمک‌ های وسیع بین‌المللی در عرصه ‌های مختلف، اوضاع سیاسی نظامی به شکل نامطلوب آن انکشاف می‌یابد. اگر حوادث به گونه‌ای که همین اکنون است ادامه یابد، از احتمال به دور نیست که وضعیت کشور ومنطقه بحرانی ‌تر و متشنج ‌تر گردد. درپی به زیر کشیدن امارات قرون وسطائی طالبان انتظار می‌ رفت که به کمک جامعه‌ ی جهانی یک نظام وسیع‌البنیاد و کارآ در کابل شکل بگیرد که مشارکت همه‌ ی شهروندان افغانستان را در امر سیاست‌گذاری ادار‌ی کشور تأمین نماید، صلح و ثبات را برای جامعه‌ی بلاکشیده ‌ی ما به ارمغان بیاورد و بازسازی و نوسازی میهن ویران شده ‌‌ی ما آغاز گردد.

این ۵ جریان سیاسی، ضمن انتشار این فراخوان، صریحا ادعاهای دروغین امپریالیسم جهانی را در مورد اشغال افغانستان و سرکوب مردم محروم و ستم ‌دیده ‌ی افغانستان، مورد تائید قرار داده‌اند.

در سرتاسر تاریخ پیدایش امپریالیسم، ایجاد دولت آمریکا و تاسیس سازمان "ناتو"، هیچ‌گاه دیده نشده است که این‌ سه پدیده‌ ی شوم و ضدانسانی، "صلح و ثبات را برای جامعه ‌ی بلاکشیده‌ا‌ی به ارمغان" آورده باشند و یا برای "بازسازی" و "نوسازی" جامعه‌ای، گامی برداشته باشند. بلکه برعکس، همواره برای تجاوز به سائر کشورها و غارت ثروت این کشورها، ضمن برافروختن جنگ ‌های خانمان‌سوز، مردم این کشورها را به شدیدترین وجهی مورد کشتار و سرکوب قرار داده‌اند. سرتاسر تاریخ این سه پدیده‌ ی ضد بشری مملو از جنایت و آدم ‌کشی است و به همین دلیل، ورود و حضور آنان در کشور مصیبت‌دیده‌ ی افغانستان هم به هیچ ‌وجه نمی ‌توانست و نمی‌ تواند پیام‌آور "صلح"، "ثبات"، "بازسازی" و "نوسازی" باشد.

تمامی این ‌ها، یعنی "سرازیرشدن کمک‌های وسیع بین‌المللی در عرصه‌های مختلف"، "کمک جامعه‌ی جهانی"، "یک نظام وسیع‌البنیاد و کارآ"، "مشارکت همه‌ی شهروندان"، "صلح"، "ثبات"، "بازسازی" و "نوسازیتماما ادعاهای پوچ و بی‌اساس امپریالیست‌ها برای تجاوز به خاک افغانستان بود و امروز هم پس از گذشت نزدیک به ۷ سال، هیچ اثری از عمل به این ادعاها دیده نشده است. اما، افشاء این توطئه‌ ها و حیله ‌ها و نیرنگ‌ های امپریالیسم، از "وظائف مبرم نیروهای ملی، مترقی و دموکرات افغانی" بود، که انجام نشد.

تجاوز "نیروهای نظامی چندین ملیتی" به افغانستان در راستای تقویت و تحکیم منافع امپریالیست ‌ها در منطقه صورت گرفت و از همان آغاز ورود نیروهای نظامی امپریالیستی به افغانستان نیز، کاملا مشخص بود که با حضور آنان، "اوضاع سیاسی و نظامی در افغانستان به شکل نامطلوب آن انکشاف خواهد یافت" اما چرا این جریان‌ های فراخوان ‌دهنده از همان ابتدا چشمان خود را بر این حقائق بستند و اکنون نیز به تائید ادعاهای کاذب امپریالیست‌ها نشسته‌اند، سوالی است که باید توسط خود فراخوان ‌دهندگان پاسخ داده شود.

در ادامه ‌ی مطلب در فراخوان آمده است:

اما امروز بعد از گذشت هفت سال روشن است که فرصت ‌ها و امکانات زیادی بنا بر ناکارآ بودن حاکمیت موجود به هدر رفت.

جریانات فراخوان ‌دهنده با آوردن این جمله، به‌ یک‌ باره آب تطهیر بر دستان خونین مزدوران امپریالیسم ریخته و امپریالیسم و ایادی ‌اش را از تمام فجایعی که هم‌اکنون در افغانستان جاری است، مبرا ساخته‌اند و مسئولیت تمام این مصیبت‌ها را بر گردن "حاکمیت ناکارا" انداخته‌اند.

حاکمیت دست‌نشانده ‌ای که در روز روشن، توسط امپریالیست‌ها تعیین گردید، توسط امپریالیست‌ها نصب گردید و تا همین امروز هم حافظ منافع امپریالیست‌ها است و توسط همین نیروهای نظامی امپریالیستی نیز حمایت می‌ شود.

این حاکمیت دست ‌نشانده و اربابان امپریالیست ‌اش برای ایجاد "فرصت‌ها" و "امکانات" به افغانستان وارد نشده بودند که اکنون به خاطر "ناکارا" بودن حاکمیت، این "فرصت‌ها وامکانات به هدر رفته" باشند بلکه دقیقا برای سلب "فرصت‌ها و امکانات" از خلق‌های محروم وارد افغانستان شدند و در پیش‌برد سیاست‌ های ضد بشری‌شان نیز تاکنون موفق بوده‌اند.

همچنین در فراخوان آمده است که:

وضعیت امنیتی بدتر، تروریزم وسائر فعالیت‌های طالبان و القاعده توسعه یافته، فقر و بی‌ کاری، ارتشاء و فساد، دزدی و غارت بی‌داد می‌کند، وحدت ملی، حاکمیت ملی و منافع ملی ما به مخاطره افتیده‌اند.

نیروهای فراخوان‌ دهنده معتقدند که "امروز بعد از گذشت هفت سال، وحدت ملی، حاکمیت ملی و منافع ملی افغانستان به مخاطره افتیده‌ است". آیا این نیروهای فراخوان ‌دهنده واقعا معنای عبارات "وحدت ملی"، "حاکمیت ملی" و "منافع ملی" را نمی‌دانند و یا می‌دانند و به فریب‌کاری مشغول هستند! آیا در کشوری که سال‌هائی طولانی نیروهای تجاوزگر بیگانه حضور داشته باشند، "حاکمیت ملی" باقی می‌ماند که اکنون به مخاطره افتاده باشد؟!

چرا نیروهای فراخوان‌دهنده، در ذکر مصائب اجتماعی حاکم بر جامعه‌ی افغانستان، از ناامنی، تروریزم، طالبان، القاعده، فقر، بی‌کاری، ارتشاء، فساد، دزدی و غارت یاد می‌کنند، ولی به تولید، انتقال و فروش مواد مخدر که توسط همین مزدوران امپریالیست‌ها صورت می‌گیرد، اشاره‌ای نمی‌کنند؟ چرا نگران این امر نیستند که امپریالیست‌ها با گسیل نیروی نظامی خود، افغانستان را به اولین کشور تولیدکننده‌ی مواد مخدر در دنیا تبدیل کرده‌اند و با تولید، انتقال و فروش مواد مخدر، ثروت بی‌کرانی را از آن خود می‌سازند.

در ادامه‌ ی مطلب آمده است:

با گذشت زمان، نیروهای ائتلاف بین‌المللی، در رأس ایالات متحده‌ی امریکا، در افغانستان به چالش‌های جدید و بن‌بست نزدیک می‌گردند، در یک جمله، بحران در تمام ابعاد زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی گسترده‌تر و عمیق‌تر شده‌اند و در نتیجه، موج نارضایتی وجنبش دادخواهانه‌ی اجتماعی و ملی مردم رو به افزایش‌اند که این حالت وظائف مبرم را در مقابل نیروهای ملی، مترقی و دموکرات قرار می‌دهد.

از این عبارت چنین برمی‌آید که چون "نیروهای ائتلاف بین‌المللی، در رأس ایالات متحده‌ی امریکا، در افغانستان به چالش‌های جدید و بن‌بست نزدیک گشته‌اند"، نیروهای فراخوان‌دهنده نگران شده و به یاد "وظائف مبرم"شان افتاده‌اند تا امپریالیست‌ها را از این "بن‌بست" نجات دهند! در حالی که "وظائف مبرم نیروهای ملی، مترقی و دموکرات" جلوگیری از ورود نیروهای بیگانه به کشور و اکنون نیز مبارزه برای بیرون‌راندن آن‌ها می‌باشد.

به بن‌ بست رسیدن امپریالیست‌ها، همواره آغاز روند پیروزی مبارزات تود‌ه‌هاست و "وظائف مبرم"، باید خیلی پیش از این‌ها در مقابل نیروهای ملی، مترقی و دموکرات قرار گرفته باشد، یعنی هنگامی که خاک افغانستان مورد تجاوز مزدوران امپریالیسم قرار گرفت.

به طور خلاصه، تحلیلی که این جریانات فراخوان ‌دهنده از اوضاع و شرائط امروز افغانستان ارائه می ‌دهند و مواضعی که بر این اساس اتخاذ کرده و ارائه می‌ دهند، به هیچ ‌وجه مبنای علمی نداشته و به همین خاطر به اهداف مورد ادعای ‌شان، یعنی احیاء "وحدت ملی"، نجات "منافع ملی" و برقراری "حاکمیت ملی" در افغانستان منتهی نخواهد شد.

بر اساس تمام دست‌ آورد های علم مبارزه‌ ی طبقاتی، در هر جامعه‌ ای، "وحدت ملی" بر اساس "منافع ملی" ایجاد می‌گردد و در هر کشوری که مورد تجاوز نیروهای بیگانه قرار گرفته باشد، مهم‌ترین "منفعت ملی"، بیرون راندن نیروهای بیگانه می‌باشد.

در افغانستان، در کشور تحت‌سلطه‌ ی امپریالسم، نیز تنها یک راه برای تامین "وحدت ملی" وجود دارد و تنها یک انگیزه وجود دارد که ملیت‌های مختلف در افغانستان بر اساس آن متحد شده و به "وحدت ملی" نائل گردند و آن، سازمان‌دهی و گسترش مبارزه‌ از سوی تمام ملیت‌ها و علیه سلطه‌ی امپریالیستی، علیه نیروهای نظامی امپریالیسم و ایادی داخلی‌شان است. در راستای همین مبارزه علیه نیروهای بیگانه است که "نیروهای ملی، مترقی و دموکرات" سازمان یافته و پس از بیرون راندن بیگانگان، "حاکمیت ملی" را برقرار می ‌سازند و به پاسداری از "منافع ملی" و "وحدت ملی" می ‌پردازند.

بهمن آرام

  

 

توجه !

کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !

  

پنجشنبه، ۱۷  اپریل  ۲۰۰۸

www.esalat.org