برگردان: عبدالناصر نورزاد استاد دانشگاه کابل

دونالد ترامپ رییس جمهوری ایالات متحده امریکا، قبل از رسیدن به کرسی ریاست جمهوری در ماه نوامبر سال ۲۰۱۳ در تویترش چنین نوشت "ما مقادیر کافی از منابع مالی و انسانی را صرف افغانستان کرده ایم. دولت افغانستان با این موضوع کاملاً بی تفاوت برخورد می کند. حال زمان خروج از این کشور فرارسیده است. پس بیایید سربازان مان را از این کشور خارج کنیم".

با گذشت زمان و وقوع تحولات در سیاست خارجی این کشور، رییس جمهور ترامپ در حال رایزنی در مورد فرستادن ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ سرباز تازه نفس به افغانستان است. اگرچه تعداد دقیق سربازان تازه نفسی که قرار است در آینده به افغانستان اعزام شوند مشخص نیست و هم نحوه مشخص ماموریت این نیروها زیر رایزنی و پلانگذاری قرار دارد، اما بر اساس قراین و شواهد موجود قرار نیست این سربازان تازه وارد در عملیات های ضد هراس افگنی بطور مستقیم وارد میدان های نبرد شوند. در عوض مقرر شده است تا آنها جهت تقویت سربازان افغان و مشوره دهی نظامی به این نیروها به افغانستان فرستاده شوند، تا اقدامات جهت سرکوب هرچه بیشتر طالبان تسریع یابد. در حالیکه قصر سفید در حال بررسی پیشنهاد اعزام سربازان بیشتر به افغانستان است، چهار پرسش عمده و بنیادین در این خصوص وجود دارد که باید به هریک آنها به گونه مجرد پرداخته شود:

۱- آیا حمایت از نیروهای امنیتی افغان برای تقویت و تسریع نبرد ضد هراس افگنی ضروری است و اگر چنین نیست پس منافع امریکا در فرستادن سربازان بیشتر به افغانستان، در چه نهفته است؟

در خلال سه سال گذشته، ماموریت نظامی امریکا در افغانستان متمرکز بر هدف گیری شبکه القاعده، گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) و دیگر گروه های تروریستی بوده است که بطور مستقیم تهدیدی بر منافع، اتباع و تاسیسات امریکایی در خارج این کشور بوده اند. سبک بار بودن این ماموریت حفظ آن و رسیدن به اهداف از قبل تعیین شده در این ماموریت، این کار را سهل تر می سازد. اگر چه توانایی راه اندازی این عملیات و رسیدن به موفقیت و نیل به اهداف دیگر، حداقل به شکل فعلی آن، مشروط بر تحکیم و تداوم کنترول دولت افغانستان بر قلمروش است تا همکاران افغان، نشان دهند که بار مسوولیت های امنیتی را به تنهایی بر دوش می کشند.

طالبان در حال حاضر ۱۱درصد خاک افغانستان را تحت کنترول دارند و ۲۹ درصد دیگر آن نیز زیر نظر مستقیم و جدی این گروه قرار دارد. پیروزی های طالبان ممکن منجر به قوت گیری دوباره گروه القاعده درافغانستان گردد. این موضوع باید منحیث یک نگرانی جدی مدنظر گرفته شود، در حالی که تهدید به شکل واقعی آن هنوز نمودار نگردیده است. در واقع هدف اصلی نیروهای امریکایی در افغانستان، بطور دقیق مهار موجودیت همچو تهدیدات است. این جا یک خطر وجود دارد و آن این که اگر طالبان موفق به تسخیر مناطق بیشتری شوند، این مسئله به دشواری انجام ماموریت ضد شورشگری نیروهای امریکایی در افغانستان می افزاید. بدترین حالت قابل پیش بینی، تکرار اتفاقات نظیر واقعه ی یمن است، جاییکه یک دولت متحد امریکا توسط یک جریان شورشی مخالف داخلی، ساقط می گردد و تلاش های ایالات متحده امریکا با شکست مواجه می گردد. همچنان این سئوال باید به شکل جدی مطرح گردد که آیا تقویت و حمایت از نیروهای امنیتی افغان، منجر به تحصیل منافع بزرگ امریکا در منطقه می گردد تا مبارزه با شورشگری به موفقیت انجامد؟ اگر جواب نه است پس آیا به یک بازنگری دیگر نیاز نیست تا به این موضوع وضاحت داده شود که مصرف منابع مالی و جانی بیشتر توسط ایالات متحده امریکا می تواند، برای تحقق اهداف بزرگ آن در افغانستان و منطقه کمک کند؟

۲- آیا ایالات متحده امریکا خواستار پایان بخشیدن به معضل افغانستان از طریق یک راه حل سیاسی است یا اینکه در تلاش است تا حضور نیمه نظامی خود را در این کشور حفظ کند؟

جدا از اینکه آیا در حال حاضر یک راه حل سیاسی قادر به پایان بخشیدن به جنگ فعلی است یا خیر، تصمیم گیرنده گان اصلی در ایالات متحده امریکا باید این موضوع را مد نظر داشته باشند که آیا برای ایالات متحده امریکا، پیروزی در این نبرد به قیمت یک فاجعه انسانی و بشری هم قابل خواهد بود؟ طوریکه بارنت روبین چندی قبل اشاراتی در این خصوص داشته و اذعان کرده بود که واشنگتن تا حال به یک تصمیم نهایی نرسیده است که آیا خواستار حفظ حضور نظامی خود در افغانستان است یا اینکه میخواهد به معضل کنونی افغانستان بواسطه یک راه حل سیاسی پایان دهد.

افغانستان در حال حاضر یگانه پایگاه نظامی ایالات متحده امریکا در منطقه است که این خود بر مبارزه بر علیه شورشگری مفید واقع می شود. در ضمن این دشوار است تا تصور شود که راه حل نظامی که حضور امریکا را در منطقه هم تضمین کند با طالبان امکان پذیر است. از طرف دیگر همسایگان افغانستان به جز خروج نیروهای امریکایی از کشور، دیگر به هیچ گزینه ی فکر نمی کنند تا به نبرد در افغانستان و شورشگری در این کشور نقطه پایان گذاشته شود. حتی اگر گروه طالبان تعهد نمایند که با القاعده قطع رابطه کرده و اجازه نمی دهند تا افغانستان بار دیگر به پناهگاه امنی برای تروریستان بین المللی مبدل شود، برای واشنگتن دشوار است تا به چنین تعهداتی باور کند و آن را ملاک استقرار ثبات و صلح در این کشور قرار دهد. بر علاوه تصور این مسئله هم بنوبه خود دشوار است تا تصمیم گیرنده گان اصلی جنگ امریکا در افغانستان در صورت حصول توافق مبنی بر استقرار صلح و ثبات در این کشور، بر تصمیم خروج نیروهای امریکایی از این کشور به آسانی رای موافق نشان دهند. الزاماً که حضور نظامی در افغانستان به آسانی نمیتواند به روند مبارزه علیه شورشگری در این کشور کمک کند. ولی این حضور میتواند در برابر تهدیدات بالقوه احتمالی از جانب ایران و پاکستان مفید واقع گردد. پس هر تصمیمی مبنی بر اعزام سربازان بیشتر به افغانستان باید به این هدف اتخاذ گردد تا شرایط برای یک راه حل سیاسی مهیا گردد. این جا باید بحث های گسترده ی در جریان باشد تا ضرورت حضور نظامی سربازان امریکایی بر اتخاذ یک روش سیاسی جهت پایان بخشیدن به این مشکل اولویت بندی گردد که این خود می تواند برای منافع حیاتی ایالات متحده امریکا غیر مفید تلقی گردد. اما نباید از یاد برد که این گزینه با هزینه های سنگینی هم برای امریکاو هم برای کشور های منطقه همراه خواهد بود و این مسئله ی است که اداره رییس جمهور ترامپ باید قبل از اتخاذ هر تصمیمی مبنی بر فرستادن سربازان بیشتر به افغانستان، جدا مدنظر گیرد.

۳- به اساس برنامه ی از قبل طرح شده آیا فرستادن ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ سرباز دیگر برای حصول این اهداف کمک خواهد کرد و اگر چنین است پس چه مدت زمانی برای تحقق آن نیاز است؟

اگر هدف از ازدیاد سربازان بیشتر تقویت و حمایت از نیروهای امنیتی افغان است تا ایالات متحده امریکا مطمئن گردد که ماموریت ضد شورشگری با موفقیت به پیش می رود، پس اداره رییس جمهور ترامپ باید پاسخ بگوید که چرا این افزایش نیرو چیزی جز یک اقدام بازدارنده نیست؟ پس بدون تغییر موازنه در میدان های نبرد به شکل موثر آن، افزایش نیروی نظامی در افغانستان، تنها یک کارت بازی؛ زمانی خواهد بود.

یا اگر هدف ایجاد تغییر مثبت در توانمندی ها و قابلیت های نیروهای امنیتی افغانستان است تا موج شورشگری حاکم را به عقب برانند، پس اداره رییس جمهور ترامپ باید به این پرسش پاسخ قانع کننده ی ارائه کند که چرا چنین اقدامی در گذشته اتخاذ نشده است؟ به عبارت دیگر چگونه اهدافی از قبل طرح ریزی شده را که در گذشته یکصد هزار سرباز امریکایی تحصیل کرده نتوانستد حال ۵۰۰۰ سرباز اضافی آن را تحقق می بخشد؟

در این خصوص توافق جمعی وجود دارد که تصمیم اداره بارک اوباما مبنی بر تعیین جدول زمانی خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، این پیام را به مخالفین دولت افغانستان فرستاد تا الی زمان خروج این نیروها از افغانستان انتظار بکشند. پس این مسئله قابل درک است که تعهد محدود ایالات متحده امریکا به افغانستان که نشانگر حضور نظامیان امریکایی الی ختم شورشگری در این کشور است و نیروهای افغان را قادر می سازد تا الی حضور نیروهای امریکایی در کشور شان به سرکوب شورشگری در این کشور دست یازند، یک تصمیم توام با قید و شرط و شدیدا وابسته به مقتضیات زمانی بود، که این خود یک خطای راهبردی در اداره بارک اوباما تلقی شده می توانست که در سال های اخیر، منجر به وخامت اوضاع در افغانستان گردید. از سوی دیگر، اگرچه رییس جمهور غنی در تعهدات خود مبنی بر اصلاحات در درون نظام سیاسی افغانستان جدی است اما هنوز دولت تحت رهبری وی، آغشته به فساد بوده و اعضای آن را جنگ سالاران تشکیل میدهند. پس هرگونه تصمیمی مبنی بر بازنگری کلی که منجر به افزایش نیروهای نظامی در این کشور شود، مستلزم بهبود و تقویت حکومتداری خوب خواهد بود. اداره رییس جمهور ترامپ باید به این تغییر ها به هدف ایجاد شرایط مناسب جهت یافتن یک راه حل سیاسی معقول توجه کند. چین و روسیه نسبت به گذشته در قضایای افغانستان بخصوص در پیگیری روند صلح در این کشور نقش فعالی را بازی میکنند،. مسکو در ماه دسمبر سال ۲۰۱۶ کنفرانس منطقوی را جهت حل فصل معضل افغانستان، میزبانی کرد که در آن ایالات متحده امریکا اشتراک نداشت. این در حالی است که به اساس بعضی از گزارش ها، مسکو برای طالبان بعضی از کمک های نظامی شامل، سلاح و تجهیزات نظامی را فراهم می سازد. اعزام سربازان امریکایی جهت مشاوره و کمک به نیروهای امنیتی افغان، به لحاظ تیوریکی بر موقعیت این کشور در سمت و سو دهی هرنوع راهکار صلح جویانه در آینده افغانستان کمک خواهد کرد. با این حال، دولت افغانستان به فرض اینکه آخر بازی را در محاسبه داشته باشد و دستاورد های گروه طالبان را دست کم گیرد و تنها به تضعیف این گروه اکتفا کند، قابل قبول نیست و باعث وخامت هر چه بیشتر اوضاع در این کشور خواهد گردید.

۴- برنامه اداره رییس جمهور ترامپ در مورد پاکستان چه خواهد بود؟

جنرال مک ماستر مشاور امنیت ملی رییس جمهور ترامپ که قبلا در افغانستان ماموریت انجام داده و با این کشور آشنایی قبلی دارد، تصمیم دارد یک بازنگری کلی و جامع را در رابطه به سیاست های ایالات متحده امریکا در قبال پاکستان انجام دهد. ارتش پاکستان هنوز هم در تلاش است تا سیر وقایع در افغانستان را به نفع خود تغییر داده و یک دولت دوست و متحد در این کشور داشته باشد تا از نفوذ هندوستان منحیث عمده ترین رقیب خود در این کشور کاسته باشد. در سطح کلان، تصویر ذهنی پاکستانی ها در مورد دولت های افغانستان و هندوستان این است که این دولت ها به گروه های مخالف دولت پاکستان کمک می کنند که این خود بر لزوم حمایت از گروه طالبان و شبکه حقانی در سیاست خارجی این کشورصحه می گذارد. پایان حمایت و فراهم آوری پناهگاه های امن برای گروه های شورشی و تروریست از دید پاکستانی ها نه تنها از دست دادن یک حربه قدرت مند برای پایان بازی در افغانستان است بل منجر به افزایش حملات در داخل خاک پاکستان خواهد گردید.

 از سوی هم، ایالات متحده امریکا در افغانستان از یک سیاست عدم تقارن در منافع رنج می برد. افغانستان برای پاکستان نسبت به امریکا به مراتب با ارزشتر است. به همین لحاظ تلاش های پیهم امریکا جهت اقناع پاکستان و آوردن تغییر در سیاست هایش در قبال افغانستان بطور متداوم با شکست مواجه شده است. فشار ها بر پاکستان جهت آوردن تغییر در سیاست های امنیتی اش، نه تنها نتیجه ای نخواهد داد بل در صورت اعمال فشار بیشتر از جانب امریکا، نتیجه معکوس خواهد داشت. اعمال هرنوع فشار بر پاکستان باید مبتنی بر پیش بینی های احتمالی باشد که ممکن این کشور در صورت تقبل آن، در صدد تلافی آن براید. این کشور هنوز هم زمین و فضای خود را برای اکمالات لوجستیکی و نظامی نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان در اختیار آنها قرار داده است و هم در سطح کوچکتر تبادل اطلاعات استخباراتی میان پاکستان و ناتو- امریکا منجر به تغییر جدی در نحوه مبارزه با شورش

گری شده است. در حالیکه، در مقایسه با سال های که ایالات متحده امریکا، ده ها هزار سرباز در افغانستان داشت نیاز به راه های اکمالاتی از طریق پاکستان به نیروهای مستقر ناتو در افغانستان کمتر دیده می شود، اما این مسئله هنوز هم مبهم است که در صورت بسته شدن کامل راه اکمالاتی از طریق پاکستان به افغانستان، گزینه بعدی ایالات متحده امریکا در زمینه چه خواهد بود؟

 در این خصوص، رهبران پاکستانی به این عقیده استند که در حال حاضر نیاز آنها به چین نسبت به امریکا بیشتر است. زیرا بیجینگ وعده سرمایه گذاری ۶۰ ملیارد دالری را از طریق ایجاد دهلیز اقتصادی در این کشور داده و همکاری خود را در قسمت عصری سازی سیستم تسلیحاتی این کشور ابراز نموده است. تحلیل گران بشمول نگارنده توصیه های را در خصوص آوردن تغییر در سیاست های پاکستان داشته ایم. ولی این توصیه ها به گونه معجزه آسا نمی توانند سیاست های پاکستان را در قبال تروریزم و مسائل مربوط آن تغییر داده و این کشور را از حمایت گروه های افراطی و تندرو مثل گروه طالبان و گروه حقانی باز دارد.

در ادامه بحث می خواهم اذعان بدارم که این یک حقیقت محض است که امریکایی ها افغانستان را بعد از ترک عساکر شوروی سابق در سال ۱۹۸۹ تنها گذاشتند. به دنبال آن گروه طالبان تمام گروه های درگیر جنگ داخلی را از قدرت کنار زده و این کشور را مکان امنی برای گروه های تروریستی بشمول القاعده ساختند. این مسئله مقامات امریکایی را از پشت دور دادن برای بار دوم به افغانستان باز می دارد. علی رغم آن که این کشور در جریان سال های حضورش در این کشور، اشتباهات مکرری را مرتکب شده است. این مسئله برای اداره جدید امریکا به یک معما مبدل گشته که چگونه میتوان به جلو حرکت کرد و زمینه تحقق اهداف از قبل تعیین شده را مهیا ساخت؟

در خاتمه باید تذکر داده شود که قبل از اینکه بحران سوریه آغاز گردد و به یک معضل عمومی مبدل گردد، افغانستان تنها محل نزاع های خشونت بار بود. پس با مدنظر داشت جو حاکم بر وضعیت این کشور و ایجاد یک چهارچوب منظم کاری برای تسریع روند صلح به یک راهبرد چند وجهی نیاز است تا گره بحران را در این کشور بگشاید. ولی این راهبرد مستلزم درک درست از اصول و اساساتی است که زمینه ساز این بحران بوده اند. بر علاوه هر نوع بازنگری که مستلزم اعزام سربازان بیشتر به افغانستان باشد، شامل دید وسیع و ارزیابی دقیق از وضعیت و متغییر ها جهت کسب اهداف از قبل طرح شده باید باشد که مدنظر گرفتن احتمال رسیدن به آن و چالش های منطقوی جز این ارزیابی خواهد بود.

 

منبع: نشریه قلب آسیا (Heart of Asia)

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org