چهارشنبه، ۲۰ نوامبر ۲۰۱۳
محمد یعقوب هادی
تاریخ ارسال به «اصالت»:
Tue, 26 Nov 2013 23:44:22
قرارداد امنیتی پیامد یا اکمال پیمان استراتژیک واشنگتن کابل، که تیم حاکم قدرت در کابل به ظاهر آنرا از دهلیز مشوره گذشتاند با انعکاس دیدگاه های متفاوت بسوی عملی شدن پلان تنظیم شده خود میرود. بحث قرار داد امنیتی که در متن پیمان استراتژیک پیشبینی شده بود در زمانی داغ گردید که از یک طرف افغانستان در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری و شورا های ولایتی قرار دارد، و از جانب دیگر با نزدیک شدن پایان زمان تعیین خروج قوت های ائتلاف بین المللی که یکنیم سال قبل از امروز زمان بندی شده بود اضطراری ساخته شد. در این حال تصوراتی را خلق میکنند که با امضای این قرار داد امنیتی افغانستان به بهشت آرزو میرسد. بهشتی که دوازده سال قبل با حضور نظامی قوت های بین المللی تصویر مجازی آنرا در اذهان مردم جا دادند دگر باره باز خوانی میشود. البته واقعیت آن بهشت در حالت و وضعیت مجریان این سیاست گذاری ها به روشنی دیده میشود. از سوی دیگر اکنون مساله دیگر را در پهلوی آن ذهنیت سازی میکنند که در عدم امضای آن تقدیر کشور بدست طالب (عسکر بدون دریشی امریکا) و پاکستان رقم خواهد خورد، یعنی افزار مدرن ستم به افزار کهنه و قدیم جا عوض خواهد کرد.
جرگه شد. نتیجه آنکه قرار داد امنیتی کابل واشنگتن امضا شود. در این جرگه هیچ کسی هم نگفت حاصل حضور نظامی دوازده ساله قوت های بین المللی که نقش تعیین کننده آنرا ایالت متحده آمریکا بدوش داشت کدام است و چیست؟
در واقع فضا را آنقدر در سناریوی جرگه بسته ساخته بودند که با چشم پوشی از پاییدن و پالیدن خانه مشترک همه مردم یعنی سر زمین ما که در زمره سایر اهداف بیرونی، در درون چشم داشت به ثروت های این سر زمین است، مصونیت خانه حقانی ها، ملا عمر ها و ملا برادر ها وهم جنسان شان را میخواستند.
تائید قرار داد امنیتی از طرف بد معاشان نظام ورد آن از طرف مخالفین مسلح و غیر مسلح خبر سازی های سناریوی تهیه شده است. مثلآ اگر نیرو های مخالف مقاومت نشان ندهند استدلال حضور نیرو ی خارجی تضعیف میگردد که به این سلسله از صدها زد و بند های مختل ساختن اوضاع برای استدلال پاییدن قوت های نظامی آمریکا اخیراً شاهد افشا سازی عمال جواسیس بنام های وحید مژده و حاجی فرید صافی هستیم که یکی به عنوان خبر گذار در کمتر از مدیا است که به عنوان تحلیل گر سیاسی سر کله شور نداده باشد و دیگری از نام نماینده گی در پارلمان برای تبارز تفکر طالبانی نفوذ سیاست های خاستگاه آنان(پاکستان) را هموار میسازد. با این حال که این عمال معلوم الحال طالب القاعده پاکستان که وظایف شان از خفا بر ملا کشیده شد نه تنها که با آزادی تمام زندگی دارند که حتی اعمال شان را به عنوان کار کرد برای صلح و امنیت توجیه هم میکنند. با این نشانه ها معلومدار که طالب یعنی تیم حاکم قدرت و تیم حاکم یعنی طالب همان برادران رییس جمهور کرزی که خاستگاه و منابع مشترک دارند.
از این قماش گماشته ها در نظام کنونی کم نیست. هر یک برای کاری جهت تحقق پلان سیاست گذاری های مسلط در اوضاع سیاسی کشور کاشته شده اند. هم میهنان شرافتمند و بخصوص عزیزانی که موضوعات را در مطبوعات دنبال میکنند برنامه «نود دقیقه» به گردانندگی محترم «فیاض» را در تلویزیون آریانا دیده باشند که خانم شکریه بارکزی نماینده پرتاب شده در پارلمان پیرامون قرار داد امنیتی میگوید «من نمیدانم غیرت افغانی چیست؟ اینکه میگوییم خارجی را نمیخواهیم، تلفن خارجی در جیب ما، از تکنولوژی خارجی، از پول خارجی استفاده میکنیم خود خارجی را قبول نداریم» برای شکریه بارکزی نماینده؟ مردم کابل باید افاده شود که شاید محترمه از غیرت افغانی با تفکر قبیله برداشت دارد. غیرت افغانی میهن دوستی و مردم خواهی است. وقتی ما میهن و مردم میگوییم تمام داشته های ارزشی آن را احتوا میکند که توجه محترمه عضو مجلس نمایندگان خانم شکریه بارکزی از یک منظر دیگر به این مساله باید جلب شود. بسیار ساده میخواهم بگویم که مثلاً زبان یکی از مشخصات ارزشی ملت ها ست. حالا وقتی یک فرد انگلیس مالک یک مغازه خوراکی در انگلستان که یک مزد بگیر ساده را اجازه نمیدهد به زبان خود با سایر هم زبانان خود در مغازه حرف بزند بدین معناست که فرهنگ انگلیس بالای او مسلط است. غیرت افغانی هم چنین یک توجیه دارد. امروز زبان بیگانه بجای زبان خود ما برای مردم ما زبان نان شده است. مزه دهان ما را با مزه دهان خارجی همگون میسازند، به همین سلسله فرهنگ پوشاک، زندگی، رفتار، معاشرت، عادات و قواعد اخلاق و . . . که بخشی از مؤلفه های منافع ملی شناخته می شوند می رود که دستخوش تعویض با فرهنگ بیگانه شود. خانم شکریه بارکزی! با این گفته که «تیلفون خارجی به جیب ما خود خارجی را قبول نداریم» توجیه گری نکنید.
به این سلسله ما می بینیم که حاکمان محلی در موقف صلاحیت یک رییس جمهور با مهندسان این سیاست گذاری ها در قلمرو فرمان شان به صورت واضح قول و قرار منافع جانبین می بندند. قصر باغ شاهی نشیمن گاه قدرت مداری حاکم ننگرهار آقای گل آغا شیرزوی کمتر از ارگ کابل محل دستور پذیری خارجی نبوده است. آقای تورن اسماعیل که در سایه نظامیان ناتو و غرب میگوید «کسانی که در برابر اشغال جهاد کرده اند ضرورت به معذرت خواهی ندارند» آنچه را که تورن اسماعیل جهاد میخواند مردم این را با گوشت و پوست و هوش و حواس شان لمس کردند و خوب هم می بینند که پیامد جهاد این اشغالگران قدرت و صلاحیت برای شان چه است. افسوس که شهیدان این سر زمین دیگر به دنیای ما باز گشت ندارند که به این فریب کاران به زبان خود نفرین میگفتند.
تورن اسمعیل امیر مال و منال از طریق چپاول، جنایت و خیانت که هنوز هم خود را مجاهد میخواند که گویا با همکاری و حمایت کمتر کافر ها بر ضد زیادتر کافر ها جنگیده آیا میتواند بگوید که بعد از بیست و چند سال قدرت مداری جز اینکه کشتید، بستید و برباد دادید چه کار با ثواب و به مراد مردم را به سر رسانیدید؟
نه تنها آقای تورن اسمعیل ملقب به امیر مال و منال چور شده، و زمانی هم اسیر امیر طالب مدرسه های کشتار و انفلاق که با یک تمثیل و درامه سازی گویا از نزد طالبان فرار کرد و از خوان نعمت حامیان جنگ افروز جهانی غیر مشروع و غیر قانونی خلاف حرفه و مسلک در مقام وزارت آب برق همین اکنون هم لمیده، در پهلوی سایر جنایات در وقت فرار از زیر پرچم میهنی وقرار گرفتن زیر بیرق سبز قلمرو سیاسی و جغرافیائی پاکستان عامل و مسبب قتل صد ها تن از سربازان و افسران اردوی افغانستان که هیچ تعلقی با حزب به سر اقتدار وقت نداشتند شده است و با حمایت مربیان نوش بخش خودامیر؟(دارا) شد، چنین امیران دیگری هم استند که وحشیانه ترین جنایات را زیر پرچم حامیان خارجی شان با بسیار بی شرمی و قباحت بنام جهاد مشروع میخوانند.
این آقایان یک بار به اطراف خود نگاه نمیکنند که از کجا در این جو سیاسی پرتاب شده اند؟ این همه مال و منال را از کدام آبداری، بیلداری، باغداری، حرفه و پیشه مشروع بدست آوردند؟ این همه سلاح، مهمات، راکت های ملیون دالری را در کدام کارخانه سلاح سازی قریه و قصبه خود میساختند؟ شاید بگویند که کمک گرفتن از کمتر کافر ها در برابر زیاد تر کافر ها حدیث مبارک است. مثل اینکه آقای رسول سیاف باری گفته بود «خاک کابل باید یک متر برداشته شود که در آنجا کافرها پا گذاشته اند» هر چند که این گفته خود را در ین اواخر در یک مصاحبه تلویزیونی با تلویزیون طلوع طور دیگری تعبیر کرد، اما هزاران معلم، شاگرد، ملازم مکتب، مامور، کاتب و ملازم دوایر، سرباز صاحب منصب نظامی (پنجصد هزار پرسنل نظامی همه اش عضو ح.د.خ.ا. نبودند) بدست کی ها به کام مرگ رفتند و شهید شدند، هزاران پل و پلچک، برج و بند برق و بند آب و ساختمان های عام المنفعه را کی ها به نیستی نابودی کشیدند مگر این ها همه گفته عبدالرب رسول سیاف «کسی که برای کمونستان رنگ قلم آورده بودند باید کشته شوند و خاک کابل باید یک متر برداشته شود» شهادت نمیدهد؟ و از جهت دیگرمعلومدار که آنهمه افزار کشتار و خراب کاری از آنجائی که بدست میآمد مفت و رایگان نبود که بدبختانه قیمت آنرا مردم پرداخته و همین اکنون می پردازند.
بلی شعاع قرارداد امنیتی به حیاط این افراد و هم جنسان شان می تابد تا اینکه کرانه های تاریک سرنوشت و آینده مردم ما را در سر زمین ما روشن بسازد.
محمد یعقوب هادی
مسوولیت مقالات، مطالب و نبشته های نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد.