جمعه، ۱ می ۲۰۱۵
قوای مسلح از آبادی تا بربادی و تا احیای بنیادی
در یکنم دهه ی کنونی بر قوای مسلح کشور چه گذشت ؟؟؟
(یک پژوهش منسجم برای اولین بار در مورد فراز و فرود نیروهای مسلح کشور در یکنیم دهه فعلی)
استاد (صباح)
آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد.
وطن مادر دوم است، وطن خویش را فزونتر از هر چیز گرامی بداریم. میهن دوستی باید مقدم به هر كار و خود مختاری و استقلال پیشرو بر هر اندیشه باشد. كافی نیست كه انسان برای وطنش خدمت انجام داده باشد بلكه هرگز از خدمتگزاری خودداری ننماید.
خیال تو دل ما را شکوفه باران کرد
نمیرد آن که به هر لحظه یاد یاران کرد
یاد روز رزم و پیکار در خاطرم پیچید
دل خزان زده ام
را پر از بهاران کرد
چراغ خانه ی آزادی روشن باد
که ظلمت شب ما را ستاره باران کرد.
نقض حقوق بشر، فقر و نا امنی بشکل قابل توجهی با افزایش فاصله از مراکز ولایات افزایش پیدا نموده و برخوردهای مسلحانه و نا امنی پیشرفت های اقتصادی را در اکثر نواحی افغانستان که یکی از عقب مانده ترین کشورهای جهان است، با مشکلات جدی و حتی با عقبگرد مواجه ساخته است.
نیروهای مسلح بعد از سقوط جمهوری افغانستان به اثر خودخواهی فاتحین کابل و جنگهای تنظیمی از هم پاشید و تنظیم های نامنهاد جهادی تمام تجهیزات و وسایل نظامی را به اصطلاح به کبار تبدیل کردند و در بازارهای پاکستان به پول ناچیزی بفروش رساندند چیزی را که (آی اس آی) میخواست همان طور کردند. یک مقام سابق سازمان ملل متحد هشدار داده است که طالبان در درون اردو و پولیس ملی نفوذ کرده اند انتونیو ماریا کوستا می گوید، طالبان توانسته اند در نیروهای امنیتی افغانستان رخنه کنند او گفت که افراد طالبان با استفاده از این روش، در گذشته حملاتی را اجرا کرده اند و حملات بیشتری نیز در راه است یک سخنگوی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا گفت که رخنه طالبان در صفوف نیروهای امنیتی کمتر اتفاق افتاده است و بسیاری از سربازان قابل اعتماد هستند وزارت دفاع نیز اظهارات مقام سابق سازمان ملل متحد را تکذیب کرده است اظهارات انتونیو ماریا کوستا در حالی مطرح می شود که نیروهای بین المللی در نظر دارند مسئولیت امنیتی افغانستان را تا سال ۲۰۱۴ به نیروهای داخلی واگذار کنند تحقق این هدف، نیازمند استخدام دهها هزار سرباز جدید در صفوف نیروهای امنیتی ظرف یکی دوسال آینده است او گفت ما شواهد زیادی داریم که نشان می دهد یک تعداد از حمله کنندگان انتحاری، کسانی از درون اردوی ملی بود.
اردوی ملی و پولیس ملی با مشكلات زیادی رو به رو هستند نداشتن تجهیزات مدرن، ضعف مدیریت، حقوق كم و مشكلات اقلیمی و قومی سوء استفاده از لباس، نداشتن سواد کافی نشناختن حقوق مردم، عدم آشنایی به صلاحیت ها و مسوولیت های وظیفوی، باعث شده است كه این نیروها نتوانند از كاركردهای لازم برخوردار شوند این در حالیست كه چندی قبل تام كوینكس نماینده ویژه سرمنشی ملل متحد در افغانستان اعلام كرد كه تنها راه غلبه بر نیروهای شورشی در این كشور تجهیز و آموزش نیروهای اردوی ملی می باشد. بر اساس برخی از گزارشها فرار از اردوی ملی در مواردی افزایش داشته و حتی تا سی و سه در صد هم ثبت شده است تلاش برای جلب جوانان در جنوب کشور با مشکل روبروست، چون خانواده ها از تهدید طالبان نگرانند. در حال حاضر بیشترین جوانان از شمال از بدخشان تا جوزجان با توجه به انگیره مادی به اردو می پیوندند. شماری از واحد های قوای مسلح در مناطق مختلف کشور در شمال مانند قندوز و میمنه و در جنوب مانند هلمند و پکتیکا یا در کنر و مناطق دیگر فعال است شماری از این نیروها در کنار نیروهای بین المللی کار می کنند و حقوقشان را آنها می پردازند و در برخی محلات هم در چارچوب پولیس محلی عمل می کنند. در مورد تعداد این گونه نیروها ارقام روشنی وجود ندارد و به دلیل اختلافی که در این زمینه در دولت و پارلمان وجود دارد معمولا پنهان کاری صورت می گیرد و ارقام روشنی ارایه نمی شود بسیاری حضور این گونه نیرو را برای آینده کشور مفید نمی دانند زیرا منشا بخشی از جنگ های بین گروهی در سالهای قبل همین جنگسالاران بودند که برای برتری نظامی و کنترول مناطق باهم درگیر شدند.
سال هاست كه امریكا و متحدین در کشور حضور دارند اما هنوز هیچ نشانی از ثبات و صلح و امنیت در كشور سراغ نداریم، زیرا پس از سقوط طالبان، باید بدون درنگ به جمع آوری اسلحه ا قدام میگردید نه تنها اقدامی نشد بلکه دست تفنگداران در نقض حقوق بشر، حقوق زنان، دامن زدن اختلافات قومی و مذهبی، چور و چپاول باز گذاشته شد.
حال نه تنها بر مردم ما بلكه بر اكثر مردم دنیا آشكار گشته است كه با وصف حضور نیروهای صد و پنجاه هزاری -خارجی و ادعاهای بلند بالای دولت، هنوز هم کشور به عنوان یكی از مراكز فجایع حقوق بشر باقی مانده است، ادامه خشونت علیه زنان، حوادث بیشمار تجاوز، تهدید و ازدواج اجباری توسط افراد مسلح، افزایش بی سابقه خود كشی و خود سوزی زنان، تهدید فامیل ها تا دختران خود را به مكتب نفرستند، سوزاندن مكاتب دخترانه، احساس نا امنی زنان در كار بیرون از خانه، ممنوعیت ظاهر شدن آواز خوانان زن در رادیو و تلویزیون، افزایش زنان و بیوههای كه چاره ای جز گدایی و روی آوردن به فحشا ندارند و . . . مردم نه تنها خواستار خلع سلاح و حذف نیروهای جنگ سالار هستند، بلكه این راه را تنها راه اعاده امنیت در کشور می دانند.
همین اکنون یك سوء تفاهم می تواند منجر به كشته شدن صد ها نفر شود و عده ی زیادی از مردم را در هول و ترس فرو برد، زندگی زیر سایه یك جنگ سالار هیچ گاه امنیت را برای میهن تامین نخواهد كرد. اگر قدرت جنگ سالاران و باندهای مافیایی مواد مخدر تحت حمایت آنها مهار نشود، شرایط فعلی نه تنها امنیت کشور را به مخاطره خواهد افكند كه مشكلات بسیاری را برای نیروهای خارجی پیش خواهد آورد و یك بار دیگر وطن را به کام نیستی خواهد کشاند.
هم اكنون دهها هزار میل سلاح نزد گروپ های مسلح وجود دارد كه عامل نا امنی در كشور هستند. اگر سلاح جمع آوری شده باشد، پس این همه زورگویی، درگیری، قتل و جنایت چگونه اتفاق می افتند. همین حالا تنظیم های حزب اسلامی گلبدین، جمعیت وارثین برهان الدین ربانی، شورای نظاری پنجشیری، اتحاد سیاف، وحدت، خلیلی، محقق، اكبری، حرکت انوری ومحسنی و . . . كاملاً مسلح بوده، والیان و قوماندانان امنیه تنظیمی هر یك دهها میل سلاح در اختیار دارند. سرگروپ ها و بعضی از فرماندهان و مسوولان این تنظیم ها در دولت نیز شركت داشته ولی دیپو های خود را حفظ كرده اند. چرا این همه بیدادگری و زورگویی و ستیزه جویی در کشور به پایان نمیرسد؟ زیرا در کشور قوای مسلح نیرومند، ادارات آگاه و بیدار امنیتی و دولت دلسوز نداریم، متاسفانه آگاهانه از جانب متحدین غربی سلاح و مهمات کافی بدسترس ما گذاشته نمیشود تا مشکلات را از راه برداریم.
سی.ان.ان به نقل از گروه بحران بین المللی گزارش داد كه تلاش برای اصلاح پولیس ملی به دلیل فساد و فقدان اراده سیاسی با ناكامی مواجه شده و پولیس به جای كمك به برقراری نظم اجتماعی به مبارزه با طالبان پرداخته است. گروه بحران می افزاید: اردوی آمریكا . . . همچنان به پولیس به مثابه ابزار امنیتی كمكی می نگرد به جای اینكه پولیس را در جای خود كه همان برقراری قانون است به كار گیرد.
با گذشت ده سال، نیروهای آمریكا و ناتو به نام مبارزه باتروریسم همچنان در افغانستان باقی مانده و معلوم نیست كه جامعه جهانی و کشورهای بزرگ جهانی و دولت های منطقوی تا چه زمانی این استقرار را تحمل كنند. تداوم کشتار غیر نظامیان بدست نیروهای خارجی به عنوان یک معضل امنیتی خطرناک و حساسیت برانگیز، باز هم اعتراضات مقامات و مردم افغانستان را در پی داشته است. بمباران های متعدد و حملات پی در پی و گاه و بیگاه نظامیان آمریکا و ناتو در حالی جان و سلامت غیرنظامیان و افراد بیگناه را تهدید می کند که کرزی، برخی از وزرا و مقامات دولتی، نمایندگان پارلمان و سازمان های حقوق بشر داخلی و خارجی، سران و نمایندگان احزاب و جریان های سیاسی بصورت زبانی، خودسری ها و اقدامات خشونت بار نیروهای خارجی را محکوم کرده اند.
تکرار کشتار زنان و کودکان و افراد غیر نظامی توسط نظامیان خارجی یکی از مسائل و چالش ها فراروی دولت به شمار می رود و برخی از صاحبنظران معتقدند که باید مقامات دولتی در برابر حفظ جان اتباع کشور، جدیت و جانفشانی بیشتری داشته باشند و با روی دست گرفتن ساز و کارهای مناسب و قوی جلو اقدامات غیر قانونی نیروهای خارجی و کشتار غیرنظامیان بدست آنان را بگیرند.
بعد از لشکرکشی ایالات متحده آمریکا به افغانستان که بیشتر از ده سال سپری میشود و ملیاردها دالر حیف و میل فرماندهان نظامی پنتاگون و ناتو و مسوولین نظامی و دولتی افغانستان گردیده و تا اکنون کشور از نیروی مسلح کارامد و دلسوز برخوردار نیست. رهبری ارگانهای نظامی مصروف چور و چپاول دارایی عامه بوده اند، کوچکترین توجه ی به نیرومندی و خودکفایی قوای مسلح نکردند.
کسی نیست که از رییس جمهور کرزی (رئیس جمهور سابق) بپرسد- که طی این سالها چه دست آوردی در وزارت دفاع ملی دارید؟ و طی این مدت نتوانسته اید قوای مسلح را اکمال و تجهیز نماید، در صورتی که هزاران جنرال، دگروال، دگرمن، جگرن، بریدمن و بریدگی های تعلیم یافته و با تجربه جبراً از جانب وزارت دفاع به تقاعد سوق گردیده اند و هر روز دست به مظاهره و تجمع میزنند تا حقوق داد خواهانه شان بگوش مقامات ارگ و مسوولین وزارت دفاع برسد که نمیرسد.
با گذشت هر روز ساحه حاکمیت دولت محدود و حلقه محاصره شهرها تنگ تر و مخالفین از مدافعه به تعرض روی می آورند اگر در هر کشوری دیگری باشد، چنین حوادثی به مفهوم ناتوانی نظامی و ناکارایی مسوولین بلند پایه ارگانهای قوای مسلح تعبیر شده و رییس جمهور و پارلمان دست به کار شده و مقامات نظامی را مورد تنبیه و سرزنش قرار داده و به محاکم و دادگاه میکشاند. اما با اندوه و درد در وطن ما، رییس جمهور و پارلمان نه تنها مقامات ارگانهای قوای مسلح را مجازات نمی نمایند، بلکه مکافات و مورد لطف و شفقت و نوازش نیز قرار میدهند.
امروز پرسونل قوای مسلح بجز از چند عراده موتر فورد آمریکایی چه دارند تا به درجه خودکفایی امنیتی برسند؟ قوای مسلح متاسفانه طی این سالها نتوانست از سخاوت های پنتاگون مستفید شده و مالک تانک، توپ، راکت، سلاح و وسایط ثقلیه و خفیفه شوند. وزارت داخله و ریاست عمومی امنیت ملی نیز وضعیت به مراتب غم انگیزتر نسبت به وزارت دفاع دارند. در گوشه و کنار وطن روزانه ده ها نیروی قوای مسلح کشته و زخمی میشوند و اما کسی نیست که مسوولین را مورد بازپرس و سرزنش قرار بدهد.
طی این مدت فرار از خدمت عسکری، و كم تجربگی نیروها در مدیریت جنگهای فرسایشی، بی اعتمادی و خود سری نظامیان آمریكا و ناتو و عدم مشارکت نیروهای محلی در عملیاتها، گسترش حوزه فعالیت طالبان و پیشرفت در تاکتیکهای نظامی آنها، استراتژی جنگ چریكی و خستگی روانی نیروها، همگی مانع از عملکرد موثر اردوی ملی در به دست گیری و کنترول اوضاع شده است. بی كفایتی اردو، پولیس و نیروهای امنیت ملی در اوضاع نابسامان کنونی، گسترش روزافزون فساد و نبود استراتژی نظامی از اعتبار و پرستیژ این نیروها کاسته میشود.
کوشش در جهت ایجاد اردوی ملی و همزمان با آن احیای ملیشه بازی و در پهلوی آنها توسل به مصلحت گرایی همان نتایجی را در بر دارد که تا حال داشته است و تا زمانی که مصلحت و روز مره گی اساس کار و سیاست باشد، که هست، هیچ نشانه ای از بهبود را نخواهیم دید. دولت خود را به مصالح گروه های گوناگون متعهد می داند و برهمین اساس روزانه برنامه می سازد. با قدرتمندان درون دولت، با قوماندانان محلی، نیروهای محافظه کار، با جامعه جهانی و . . . و برآیند آن نیز همین است که هست. در این میان آنکه هرگز مورد توجه قرار نمیگیرد و نقشی را که می تواند بر عهده بگیرند نادیده گرفته میشود اکثریت مردم افغانستان است که از فقر و مرض و بی سر پناهی و بیکاری رنج می برند. دو میلیون بیکار، پنج میلیون گرسنه و مریض و موفقیت آمریکا در افغانستان با اعمال سیاست های نابخردانه در افغانستان، مانند تفتیش خانه ها و بازرسی بدنی زنان و مردان، توهین به فرهنگ و آداب آن ها موجب بازقدرت گرفتن دوباره طالبان گردید که در نهایت آمریکا را مجبور کرده است باب مذاکره را باز کند.
با افزایش شمار سربازان کشته شده آمریکایی در جنگ با طالبان و آشکار شدن ناتوانی دولت کرزی برای کنترول کشور، حمایت های عمومی به تدریج از این جنگ کاهش یافت.
برگزاری انتخابات پارلمانی از دیگر اتفاقات مهم در افغانستان بود. میزان مشارکت، بسیار پایین بود و طبق آمار رسمی تنها حدود یک سوم از واجدین رای دادن، بر سر صندوق ها حضور یافتند. همچون انتخابات گذشته مواردی همچون مخدوش کردن آرا و ارعاب رای دهندگان از سوی مخالفین به وفور به چشم می خورد. در نهایت حدود ۲۰ درصد یعنی ۳/۱ میلیون رای انتخاباتی مردود اعلام شد. تا پایان سال ۲۰۱۰، با رهبری متزلزل کرزی و مقاومت طالبان، دولت اوباما تصمیم گرفت برخلاف وعده پیشین خود، سال ۲۰۱۴ را زمان پایان حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان اعلام کند. هرچند این مهم بیشتر تحت تاثیر فشار افکار عمومی مطرح می گردد. گویا مشکلاتی که آمریکا در افغانستان دارد که بخش اعظم آن را خود بوجود می آورد در راستای این مهم می باشد که حضور آمریکا را در افغانستان توجیه کند.
جنگ افغانستان، طولانی ترین جنگ خارجی در تاریخ امریکا، حدود یک تریلیون دالر برای مالیات دهندگان امریکایی هزینه داشته و پس از پایان رسمی آن در ماه جاری نیاز به صدها میلیارد دالر سرمایه دیگر دارد. روزنامه فایننشال تایمز در گزارشی درباره هزینه های جنگ افغانستان برای امریکاییها با استناد به تحقیقات مستقل آورده است: «حدود ۸۰ درصد هزینههای جنگ افغانستان در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما تامین شده است.
اوباما از زمان آغاز ریاست جمهوری اش در سال ۲۰۰۹ حضور نظامی در افغانستان را شدیدا افزایش داد. هزینههای گسترده برای این جنگ ۱۳ ساله که دولت هرگز جزئیات آن را منتشر نکرد موجب گسترش تردیدها درباره جنگ در امریکا شده است. نظرسنجیها نشان میدهند که اکثر امریکاییها معتقدند که جنگ افغانستان ایده بدی بوده است.
در حالی که جنگ عراق تا کنون حدود یک تریلیون دالر برای امریکاییها هزینه داشته، هزینههای جنگ افغانستان عامل مهمی در بیزاری گسترده مردم امریکا و دولت اوباما جهت دخالت نظامی در سایر نقاط دنیا از جمله اعزام دوباره نیرو به عراق بوده است.
جان ساپکو، بازرس ویژه دولت امریکا برای افغانستان کسی که سازمان تحت سرپرستی اش پروژههای بازسازی افغانستان به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیارد دالر نظارت دارد، می گوید: میلیاردها دالر از سرمایه های این پروژهها به هدر رفته و یا دزدیده شده است. آن هم طی پروژههایی که معمولا تاثیر بسیار کمی بر شرایط افغانستان دارند.
او در این باره اظهار می کند: مطمئنا ما دوباره نمیتوانیم چنین پولی را از دست بدهیم. مردم امریکا با این موضوع کنار نمی آیند. ساپکو با اشاره به تورم می افزاید، مبلغی که امریکا صرف بازسازی افغانستان کرده بیش از هزینه ای است که طی طرح مارشال برای بازسازی غرب اروپا صرف شد. من در سازمان کمک رسانی، امریکا دولت و پنتاگون به افرادی برخورد میکنم که گمان میکنند در کانزاس هستند نه افغانستان. بازرسان من اطلاعاتی درباره برنامههای هزینهها ارائه میدهند که من فقط میتوانم بگویم شما اینها را از خود ساخته اید.
عملیات نظامی ناتو در افغانستان که مدت کوتاهی پس از حمله ۱۱ سپتمبر در سال ۲۰۰۱ آغاز شد متاسفانه در حالی تا پایان دسمبر پایان می یابد که شورشیان طالبان با وجود اینکه کنترول هیچ شهر بزرگی را در دست ندارند ولی همچنان قدرتمند هستند. طبق برنامه فعلی حدود ۱۰ هزار نیروی امریکایی تا پایان سال ۲۰۱۶ در افغانستان باقی می مانند با این وجود دولت امریکا باز هم برای افزایش نیروها در این کشور به دلیل نگرانیها درباره تجدید فعالیت طالبان با خروج امریکاییها تحت فشار رو به افزایشی است. از سال ۲۰۰۱، دولت امریکا حدود ۷۶۵ میلیارد دالر برای جنگ در افغانستان اختصاص داده است. بیشتر این هزینهها مربوط به مخارج وزارت دفاع و بخش دیگری نیز مربوط به وزارت خارجه بوده است. نکته جالب اما این است که هزینه مالی هر دو جنگ عراق و افغانستان قرض گرفته شده بود و براساس مدارک دانشگاه سیتی در نیویارک امریکا تاکنون ۲۶۰ میلیارد دالر از بدهی های این جنگها را پرداخت کرده است. در راس این هزینه ها، تامین منابع مالی برای درمان و دواهای سربازان زخمی و آسیب دیدهای است که اردو را ترک کرده اند. لیندا بیلمز، اقتصاددانی که تحقیقات گستردهای در زمنیه هزینه های جنگ انجام داده، برآورد کرده است که هزینه های صحی و درمانی سربازان هر دو جنگ عراق و افغانستان تا کنون به ۱۳۴ میلیارد دالر رسیده است.
با این حال بیلمز معتقد است دسترسی به هزینه های درمانی تنها برای سربازان جنگ افغانستان غیرممکن است چرا که یک سوم این سربازان در هر دو جنگ عراق و افغانستان شرکت داشتند.
جنگ افغانستان باعث افزایش هزینههای عمومی دیگری نیز شده است مانند بودجه جداگانه جنگ که از سال ۲۰۰۱ به بعد مطرح شده، بودجه اولیه پنتاگون که تمام هزینه های این نهاد را پوشش میدهد و جنگ در عراق و افغانسان یکی از مهمترین عوامل افزایش این هزینه ها بوده است. همچنین بر اثر فشارهای سیاسی ناشی از جنگ حق بیمه سلامت اردو که توسط پرسنل این نهاد پرداخت می شود تا حد ممکن ارزان نگه داشته شده است. همزمان حقوق ها به دلیل افزایش تورم افزایش یافته است. به علاوه از سال ۲۰۰۱، بودجه اولیه وزارت دفاع به ۱.۳ تریلیون دالر افزایش یافته است.
هزینه های آتی جنگ افغانستان احتمالا به بیش از صدها میلیارد دالر دیگر می رسد. پنتاگون پیش بینی کرده است که این نهاد برای سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹ نیاز به بودجه ای بالغ بر ۱۲۰ میلیارد دالر دارد.
با این حال هزینه های دیگری بستگی به عملیاتهای آتی ای دارد که کاخ سفید درباره آن ها تصمیم گیری میکند.
در همین حال پرداخت بدهی های ناشی از هزینه های جنگ، هزینه های درمانی نیز به شدت در حال بالا رفتن هستند چرا که برخی از سربازان این جنگ ها اکنون وارد دهه ۶۰ زندگی خود شده و نیازشان به سرویس های درمانی نیز افزایش یافته است. طبق برآوردهای پروفیسور بیلمز، هزینههای ناتوانی و درمانی سربازان جنگ های عراق و افغانستان طی دهه های آتی به ۸۳۶ میلیارد دالر خواهد رسید. این دو جنگ همچنین هزینه های بازنشستگی را برای پنتاگون افزایش دادهاند. اردو متعهد شده تا ۱.۲۷ میلیارد دالر به سیستم بازنشستگی خود اختصاص دهد. انتظار می رود این هزینه تا سال ۲۰۳۴ به ۲.۷۲ تریلیون دالر برسد. با این حال منابع این هزینه ها هنوز تامین نشده است.
به گفته یکی از مقامات دولتی حقیقت تلخ درباره جنگ افغانستان این است که پنتاگون یا هرکس دیگری در دولت نمی تواند بگوید این جنگ چه قدر برای ما هزینه داشته است.
گزارشی جدید که از سوی جان ساپکو، تفتیش ویژه برای بازسازی افغانستان منتشر شد، نشان می دهد که شمار نیروهای اردوی ملی از ماه فبروری سال ۲۰۱۴ بیش از پانزده هزار و پنجصد تن کاهش یافته و به نزدیک به صد و هفتاد هزار نفررسیده است. این کاهش هشت و نیم درصدی در نیروها، کمترین میزان در استحکام نیروها از اگست سال ۲۰۱۱ تا کنون بوده است. اردوی ایالات متحده شمار نیروهای امنیتی کشور را با در نظرداشت برخی حاشیه های مهم، بیش از حد برآورد کرده است. اما پرسش این است که آیا نیروهای افغان در حال کم شدن هستند؟ به نظر می رسد که عوامل مختلفی در این مسئله دخیل هستند. یکی از دلایل کاهش مدام نیروهای امنیتی تلفات جدی در جنگ می باشد. بر اساس اطلاعات منتشرشده، بیش از هزار و سه صد سرباز اردوی ملی بین ماه های اکتوبر ۲۰۱۳ تا سپتمبر ۲۰۱۴ (یک سال) کشته و حدود شش هزار و دو صد نفر دیگر زخمی شدند. برآورد می شود که تلفات نیروهای پولیس نیز در همین حدود یا حتا اندکی بیشتر باشد.
تحلیلگران می گویند که یکی از عوامل مهم این تغییر با خروج نیروهای جنگی خارجی مرتبط است. با پایان یافتن ماموریت نیروی بین المللی یاری امنیتی (ایساف) در دسمبر سال گذشته، اردو و پولیس ملی به تنهایی مسئول تامین امنیت کشور و مقابله با شورشگری و بحران شدند. در برابر خروج نیروها، ماموریت حمایت قاطع که متشکل از آموزش و مشوره دهی به نیروهای افغان می باشد، در آغاز سال ۲۰۱۵ شروع شد. سیزده هزار نیروی خارجی باقی مانده در جنگ علیه شورشگری شرکت نمی کنند بلکه به مشورت، آموزش و گاه حمایت محدود ازعملیات ضدتروریسم می پردازند. مایکل کوگلمن، کارشناس مسائل افغانستان در مرکز وودرو ویلسون در واشنگتن گفت: طالبان این موضوع را می دانند و به این خاطر با افزایش سطح جنگ، این نیروها را می آزمایند. شمار نیروهای امنیتی بعد از فبروری ۲۰۱۴ کم شده است. آنچه که وضعیت را بدتر می کند این است که نیروهای افغان با وجود پیشرفت های قابل توجه در سال های اخیر، همچنان از محدودیت ظرفیت های کلیدی رنج می برند؛ به ویژه در بخش نیروی هوایی. به این معنا که واحدهای زمینی زیرآتش قرار می گیرند، آنها الزاما نمی توانند به پوشش هوایی اتکا کنند. این باعث افزایش سطح تلفات و شکست روحیه می شود.
در همین حال، وزارت دفاع دربیانیه ای تایید کرده است که نیروهای امنیتی از آغاز سال روان میلادی (دو ماه) در جنگ گسترده در جنوب تلفات زیادی را متحمل شده اند. اما به نظر می رسد که دلیل دیگری نیز در کاهش ناگهانی نیروهای امنیتی نقش دارد. این کشور به سختی می تواند نیروهای امنیتی خود را نگه دارد. ترک خدمت همچنان چالش بزرگی برای نیروهای امنیتی افغانستان است. بین ماه های سپتمبر ۲۰۱۳ تا سپتمبر ۲۰۱۴، بیش از چهل هزار نیرو ازا ردوی ملی بیرون شدند. وزارت دفاع در بیانیه ای گفته است که برخی سربازان وقت رخصتی طولانی تر از آنچه انتظار می رود در خانه های خود می مانند. خدمت گریزی سربازان مشکلات مداوم اردوی ملی از هنگام تاسیس بوده است. جیسون کمپبل، کارشناس امنیت بین الملل در سازمان تحقیقاتی رند در امریکا توضیح می دهد که به عنوان مثال، اگر سربازان در منطقه خطرناک کشور مستقر باشند یا از ولایت اصلی خود دور باشند، احتمال گریز آنان بیشتر می شود.
شواهد نیز وجود دارد که نشان می دهند سربازان در زمان های مختلف به طور موقتی می گریزند. کمپبل می گوید که یک دلیل شایع این است که زمان رخصتی سربازان، مدت سفر به خانه و قریه شان را شامل نمی شود. این سربازان که مجبورند گاهی مسیر خانه را با بس و لاری طی کنند، غالبا به سادگی پیش از آن که وقت رخصتی شان شروع شود، وظیفه را ترک می کنند. علاوه بر این، در برخی موارد سربازان واحد نظامی خود را ترک می کنند تا در فصل کشت کوکنار در خانه باشند. کشت کوکنار برای آنان سود آور تر از سربازی است. یا گاهی سربازان بدون آن که از طریق قانونی عمل کنند به دیدار خانواده های خود می روند. کاهش اخیر نیروها در اردوی ملی به فضای عمومی بی ثباتی در کشور پس از پایان ماموریت ناتو بستگی دارد. با فرا رسیدن فصل جنگ در سال روان، و کاهش حتا حمایت های اولیه نیروهای ائتلاف، شرکت مستقلانه در جنگ علیه مخالفین برای بسیاری ها چشم انداز ناخوشایندی است.
برعلاوه روحیه کم سربازان، این شک و تردید زیاد شده است که نیروهای بین المللی باقی مانده در افغانستان تا چه حدی می توانند نیازهای مادی و پولی را برای نیروهای داخلی آماده کنند. طالبان می دانند که نیروهای امنیتی در وضعیت مواجه باخطر قرار دارند و با وارد کردن ضربات سنگین امتیازاتی به دست می آورند. این یکی از دلایلی است که طالبان به طور غیرعادی سطح حملات خود را در فصل سرما افزایش داده اند، در حالی که آنان به طور معمول در این ماه ها کم تحرک هستند. دلیل نگران کننده دیگر این است که طالبان از روحیه پایین سربازان بهره می برند و در نیروهای امنیتی رخنه می کنند. این یک مشکل از قدیم بوده است، و احتمالا مشکل بزرگی در ماه های پیش رو خواهد بود. بهترین اقدام در حال حاضر این است که اردو اطمینان حاصل کند که معاش سربازانش پرداخت می شود تا به این ترتیب سربازان بتوانند در فصل جنگ پیش رو با طالبان مقابله نمایند و از کاهش فاجعه بار نیروها جلوگیری شود.
تناقضاتی در اطلاعات تهیه شده توسط "ماموریت حمایت قاطع" در مورد قوت، کاهش نیروها، تجهیزات و پرسونل نیروهای امنیتی وجود دارد.
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat