قو، ماهی و خرچنگ
نوشته: ایوان کریلوف شاعر قصه پرداز قرن نوزدهم روسیه
ترجمهء تحت اللفظی: دکتور فرید طهماس
هرگاه بین دوستان اتفاق نظر وجود نداشته باشد، کارشان سر و سامان نمی پذیرد و جز غم و اندوه، نتیجه یی به بار نمی آورد.
ـــــــــــــــــــــ
یکروز قو، خرچنگ و ماهی بر آن شدند تا گاریی (کراچی) پُر از بار را از جایی به جای دیگر ببرند. هرسه شان گاری را بخود بستند، اما هر قدر جانفشانی کردند، آن را از جایش حرکت داده نتوانستند. بُردن بار برای آنان مشکل نبود، لیکن قو آن را به سوی ابرها می کشانید؛ خرچنگ به عقب و ماهی به طرف آب.
این که حق با کی بود و تقصیر از کدام، به داوری نمی نشینیم؛ اما گاری تا هنوز هم در همان جایی قرار دارد که قرار داشت.
شنبه، ۹ جنوری ۲۰۱۰
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat