رفیق شهید عزیز (بسام)

 

                    
 

    

یادبود از شهیدان گلگون کفن

حزب و دولت جمهوری (دموکراتیک) افغانستان


  گور خونین شهیدان به تو آواز دهد

شعله ی را که فروزان شده خاموش مکن

ما به اُمیدی وفای تو گذشتیم ز جان

دوستان را مبر از یاد و فراموش مکن

 

کابل

10/31/2015

 به اداره محترم سایت وزین ((اصالت))

رفقای  گرانقدر!

درود و سلام،

ازمدت ها بدینسو ستون اختصاصی ((یادبود از شهیدان گلگون کفن حزب)) در سایت وزین ((اصالت)) توجه ام را جلب مینماید. میخواهم در پاسخ به دعوت شما، زنده گینامه برادرم شهید عزیز بسام مبارز و سرسپرده پیگیر راه و آرمان های والای حزب را خدمت شما تقدیم نمایم. توقع دارم یاد شهید عزیز بسام نیز در لست ((اصالت)) در کنار دیگر شهیدان گلگون کفن حزب قرار یابد.  با احترام

                                      عبدالرحمن بسام

 

شهید عزیز (بسام)

 

گور خونین شهیدان به تو آواز دهد *** شعله ای را که فروزان شده خاموش مکن

ما به امیدی وفای تو گذشتیم زجان *** دوستان را مبر از یاد و فرامـــــوش مکن

 

زندگینامه شهید عزیز بسام

مبارز راه دموکراسی و ترقی

زادگاه و خانواده:

شهید عزیز بسام در سال ۱۳۳۱ هجری شمسی در شهر کندهار در خانواده روحانی و علم پرور دیده به جهان گشود. نیاکان عزیز بسام از آوان سلطنت احمدشاه درانی تا دوره شاه امان الله خان ملقب به (ملا باشی ها) مسئوولیت امور دینی و مدارس وقت را بعهده داشتند. پدر شهید بسام اخندزاده محمد حسن معروف به (مدرس) یکی از جمله (دو نفر) بیانگذاران نخستین مکاتب رسمی در چوکات وزارت معارف در ولایت کندهار بوده و تا اخیر عمرش به حیث آمر و آموزگار در مکاتب کندهار ایفای خدمت نموده است.

به استناد (افغانستان در مسیر تاریخ)، پدر عزیز بسام آخند زاده محمد حسن و کاکایش آخند زاده محمد رسول به صفت فرماندهان افراد داوطلب اقوام اسحق زایی، نورزایی و علیزایی در کنار سایر داوطلبان اقوام، تحت رهبری سردار عبدالقدوس خان اعتمادالدوله در محاذ سپین بولدک کندهار در معرکه استرداد استقلال افغانستان فعالانه سهم گرفته اند.  

(۱)

 

تحصیل:

عزیز بسام دوره ابتدائیه را در مکتب متوسطه مشرقی کندهار و دوره ثا نوی (بکلوریا) را در لیسه احمدشاه بابا کندهار به پایه اتمام رسانیده، در سال ۱۳۵۰ از آن لیسه فارغ و بعد از سپری نمودن امتحان کانکور با احراز نمرات عالی به انستیتوت پولیتخنیک کابل شامل و در ماه جدی سال ۱۳۵۵ در رشته تکنالوژی کیمیاوی از آن انستیتوت دیپلوم فراغت را به دست آورد. شهید بسام از صنف اول تا صنف پنجم پولیتخنیک عالی ترین نمرات را از آن خود کرده بود. عزیز در جلســـه دفاعیه دیپلوم با اشتراک استادان داخلی و روسی به شمول وزیر تحصیلات عالی وقت (پوهاند غلام صدیق محبی) از تیزس خود موفقانه دفاع نموده و در کادر علمی انستیتوت پولیتخنیک به درجه نامزد پوهنیار بحیث استاد مقرر و تا اخیر سال ۱۳۵۷ در آن انستیتوت ایفای وظیفه نمود.

مسئوولیت های حزبی:

شهید بسام در سال ۱۳۴۷ در لیسه احمد شاه بابا کندهار اولاً در بخش جوانان حزب وبعداً به عضویت حزب دموکراتیک خلق افغانستان پذیرفته شد و بحیث مسئوول سازمان حزبی لیسه مذکور تعیین گردید، در عین زمان بحیث رئیس منتخب کنفرانس های آن لیسه از طریق تدویر کنفرانس های علمی در جلب و جذب، تنویر و تربیه شمار کثیری از جوانان کندهار نقش بسزایی ایفا نموده است.  

شهید عزیز در طول دوره تحصیل، در انستیتوت پولیتخنیک کابل، از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ بحیث عضـو کمیته حزبی (ح.د.خ.ا.) انستیتوت مذکور مسئوولیت بخش تیوریک کمیته را بدوش داشته و شخصاً تدریس کورس های تیوریک برای محصلان حزبی انستیتوت را پیش می برد. عزیز در سال ۱۳۵۶ همزمان با وحدت سازمانی- تشکیلاتی دو جناح حزب، بحیث منشی سازمان حزبی انستیتوت پولیتخنیک که در زمان خود نیرومند ترین سازمان حزبی (ح.د.خ.ا.) شمرده میشد، منصوب گردید، بعداً بحیث منشی ناحیه حزبی پوهنتون و عضو کمیته شهر کابل (ح.د.خ.ا.) تعیین و تا اخیر سال ۱۳۵۷ درین پست حزبی فعالانه درخشید .

آن طوری که همصنفی ها و همرزمانش در خاطرات خویش نوشته اند، عزیز بسام دارای اخلاق حمیده بوده، در برخورد همیشه صمیمی و متبسم، و در میان رفقایش از اتوریته و محبوبیت خاصی برخوردار بود.

دوره فشار و سرکوب:

شهید بسام در طول دوره وظایف حزبی در انستیتوت پولیتخنیک با شیوه و برخورد جاه طلبانه و ضد وحدت حزبی حفیظ الله امین و باندش که منجر به مقاطعه شمار زیادی کادرها از حزب میگردید، جسورانه و پیگیرانه مبارزه میکرد. وی در دفاع از وحدت و موازین حزبی بطور مداوم مورد قهر و غضب امین و باندش قرار داشت. بعد از ۷ ثور ۱۳۵۷ روش و برخورد امین و باندش در مقابل نیروهای سالم حزب هرچه بیشتر با سبعیت و خشونت ادامه پیدا کرد. امین در موضع قدرت و استفاده از ابزار دولتی نه تنها به انتقام جویی از رهبران و کادرهای حزبی دست یازید بلکه به اعمال فشار، تعقیب، دستگیری ها و کشتارهای هموطنان اعم از متعلمین، محصلین، استادان پوهنتون ها، معلمین و روحانیون نیز متوسل گردید. در چنین فضای وحشت، دستآوردهای نظام نوین زیر سایه قرار گرفته بود، بی باوری به فردای نظام چه در درون حزب حاکم و چه در جامعه، بطور روز افزون گسترش می یافت در کنار آن قیامهای پی در پی نیروهای مخالف دولت در این و آن گوشهء کشور سر بلند میکرد.  

(۲)

 

فشار و تهدید های مداوم از سوی امینی های خون آشام نتوانست استقامت و پایداری بسام را متزلزل و خدشه دار سازد، بالاخره وی هم بسان شمار زیاد کادرهای حزبی و دولتی در اواخر سال ۱۳۵۷ از انستیتوت پولیتخنیک و عضویت کمیته حزبی شهر کابل سبکدوش، از بورس تحصیلی در اتحاد شوروی وقت محروم ساخته شد و بحیث انجنیر در فابریکه نساجی مقرر گردید.

تلاش و توطئه های متواتر امین تضاد و بحران را در داخل حزب و دستگاه دولت هرچه بیشتر تشدید و عمیق تر ساخت، که سرانجام در ماه سنبله ۱۳۵۸ منجر به درگیری های مرگبار در درون حزب حاکم گردید. امین توانست از طریق کودتا رهبری حزب و دولت را غصب و رهبر قانونی حزب و دولت را به شیوه سبعانه و وحشیانه کم نظیر در تاریخ جاه طلبی ها، به قتل برساند و سرنوشت کشور و حزب را کاملاً در پنجه های باند خون آشام و سادیست خود بگیرد.

با کودتای امین موج تازه ای از تعقیب ها، تصفیه ها و سرکوب های خونین اعضای حزب و مردم آغاز گردید. در چنین شرایط تحمل ناپذیر، واکنش و مقاومت نیروهای سالم در حزب و قوای مسلح بخاطر نجات وطن، مردم و حزب از چنگال جنایت پیشه ها امری بود ناگزیر و اجتناب ناپذیر که با تاسف مقاومت برخاسته از فرقه ریشخور بنا بر علل و عواملی از جمله عدم هم آهنگی نیروها و نفوذ اداره (کام) به شکست مواجه گردید. در شب آنروز، عزیز بسام با برادرش عبدالرحمن بسام و بیشتر از سه صد کادر حزب و افسران قوای مسلح دستگیر و به شکنجه گاه (کام) و بعداً به زندان پلچرخی انتقال گردیدند. شماری از دستگیر شده ها در اداره بدنام (کام) زیر شکنجه برق و لت و کوب جان دادند. در شبی تار و تاریک (۲۲ میزان ۱۳۵۸)، عزیز بسام یکجا با رفقای همسنگرش - آقاگل بائیس، پوهندوی عبدالسلام هلمندی، غلام رسول کهسان، استاد عبدالحبیب وطنیار، لعل پاچا عالمی، استاد ذکریا، داکتر عوض شندندی و شمار دیگری در کشتارگاه پلیگون از سوی جلادان امین سفاک تیر باران گردیدند. این شهیدان همسنگر و سرسپرده در راه آرمانهای والای مردم و حزب شان در یکی از آرامگاه های جمعی پلیگون به خواب ابدی خفته اند. متعاقب آن، گروپ دیگری متشکل از ۳۶ نفر کادرهای ملکی و نظامی حزب در ماه قوس در همان کشتارگاه پلیگون اعدام گردیدند و در همان گورهای جمعی مدفونند.

روانشان شاد، یاد شان گرامی و خاطرات شان جاودان باد!

----------------------------------------------------------------------------------------------------

در حاشیه این زندگینامه شایان ذکر است که برادران عزیز بسام هر یک مولوی عبدالرب (فیاض) و عبدالرحمن (بسام) نیز از تیغ و شکنجه جلادان امین سادیست در امان نبودند. مولوی عبدالرب (فیاض) عالم شهیر دینی و در حکومت های قبلی رئیس (اداره تبلیغ و تنویر) ولایت قندهار از سوی انجنیر ظریف والی و جلاد مشهور در اوج تعقیب و کشتارهای روحانیون، روشنفکران و متنفذین قومی قندهار در ماه عقرب ۱۳۵۷ دستگیر و زندانی گردید، که تا اکنون از سرنوشتش معلومات موثقی در دست نیست. صرف اخیراً مولانا عبدالباری مولف کتاب (د لوی کندهار علمی او سیاسی شخصیتونه) تاریخ شهادت وی را بدست جلادان امین (ماه اسد ۱۳۵۸) معرفی نموده است.

عبدالرحمن بسام منشی کمیته ولایتی (ح.د.خ.ا.) در قندهار نیز به اتهام مخالفت با جنایات ظریف والی قندهار، در ماه عقرب ۱۳۵۷ به کابل احضار و در زندان پلچرخی محبوس گردید. بعد از یکسال حبس در ماه میزان ۱۳۵۸ از زندان رها و در روز نهم رهایی اش در شب قیام ریشخور دوباره با برادرش (عزیز بسام) گرفتار، به شکنجه گاه (کام) و بعداً به زندان پلچرخی انتقال گردید. وی بتاریخ ۶ جدی ۱۳۵۸ یکجا با هزاران زندانی محبس پلچرخی رها گردید.

(۳)

 

 

 

 

توجه!

 

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org