شنبه، ۳۰ اپریل ۲۰۱۱


انجنیر حفیظ الله حازم

 

                                                                   

 

رفتند

 

همه رفتند

ز شهر و قریه و از هر ولایت رفتند

بساط خویش برچیدند

و با ایمان و با اخلاص

حریم خانه بوسیدند

و تا آن نا کجا ها راه پیمودند

به خون خویش غلطیدند

وزین آشفته بازار دروغین رخت بر بستند

شراب عشق سر دادند و

نوشیدند و رفتند

ازین ماتم سرای حسرت و اندوه

که جغدان حکم میرانند

و فریاد صدا مرده است

سر دار است آزادی

شکسته شاخه عزت فتاده روی شخم خون آدمها

و تو ای صاحب این مرز

چسان مانی، چسان گویی، چسان پایی

فقط با کوله بار درد و آه و حسرت و حرمان

براه افتی بگویی و بخوانی رفتم و رفتند

حریم خانه را بوسیدند و رفتند

درود دیر پای آدمیت را

براه رفت شان

در هر کجای گام پاشیدند و رفتند.

 

          

انجنیر حفیظ الله حازم

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org