راه کوتاه: رسیدن از دموکراسی به فاشیسم

 لری رومانوف

برگردان: رحمت و عارفه ایماق

 

پیش زمینه از مترجم:

نیرو ها و پایگاه های نیرو های اشغال گر در افغانستان یکی از مراکز عمده و بنیانی فرمانده مرکزی امریکا (US Centcom) در قارۀ آسیا است که علیه کشور های همجوار افغانستان و منطقه، مطابق به طرح "پروژه قرن جدید امریکائی" یا (Project For the new American Century) به راه انداخته شده است.

از ۲۶ تن انگلو- صهیونیست های که در طرح این پروژه شامل بودند، زلمی خلیل زاد، شخصی که از دهه های ۸۰ قرن گذشته در رابطه بسیار نزدیک با پنتاگون، قصر سفید، و وزارت خارجه امریکا بوده است، نیز شامل بود. و تردیدی وجود ندارد که این پروژه قرن امریکایی؛ که به هدف "تسلط کامل و بلا منازعه جهان" در سال ۱۹۹۳، طرح و آغاز شد، یک طرح فاشیستی بوده، و از جمله اولین کشور های که قربانی آن شد افغانستان و مردم آن است، که با نصب قدرت سیاسی گروه های جهادی، در ماه ثور ۱۳۷۱، آغاز شد.

اشرف غنی نیز بخش از این پروژه امریکایی است، که این شخص دست راستی نیو لیبرال امریکایی را از بانگ جهانی وارد افغانستان کرد. او با نوشتن کتاب که بصورت مشترک با خانم کلیرلک هارت (Clare lockhart) که آشکارا بر مبنای برنامه های نئو لبرالی اشغال و تجاوزات بر کشورها تحت بهانه "حقوق بشر، مبارزه با تروریسم، و ترمیم کشور های ورشکسته، و ملیت سازی"، است را، تحت عنوان "ترمیم کشور های ورشکسته" و یا برای اینکه بتواند وفا داری و "کاردانی" خویش را به قصر سفید و پنتاگون، و نئو لیبرالهای امریکایی بفروشد، نوشت.

آنچه که در کشور ما افغانستا ن، تا الحال انجام یافته و میگیرد، مطابق به برنامۀ از قبل طرح ریزی شدۀ واشنگتن برای تداوم اشغال آن، غارت منابع طبیعی کشور، کمک به برنامه های هژمونیستی دولت امریکا در منطقه و استقرار حاکمیت دست نشانده ئی است که سیطرۀ کامل واشنگتن را بپذیرد.

ترجمه گزیده های مقاله ای را که (لری رومانوف) در گلوبل اند ریسرچ (مرکز تحقیقات جهانی، برای جهانی شدن)، تحت عنوان: "راه کوتاه: رسیدن از دموکراسی به فاشیسم) نوشته و منتشر شده، خدمت شما ارایه میداریم.

مولف اصلی مقاله: لری رومانوف.

برگردان: رحمت و عارفه ایماق.

منبع: گلوبل اند ریسرچ.

فاشیسم در حقیقت یک ایدئولوژی سیاسی است که اساسا اقتدار گرایانه، و دارای ویژه گی قوی ملی گرایی ار تجاعی، با چشم انداز نظامی گرایانه، و اساسا جنگ طلب است. فاشیسم در درجه اول دیدگاه های شرکت های انحصاری، مجتمع نظامی -صنعتی بوده، و سرسختانه بر ضد دیدگاه های سوسیالیستی است که به منظور ارضای نیازها و ارزش ها، و اهداف مالی شرکت ها، و انحصارات است،که هر دو، هم اقتصاد و نظام سیاسی حاکم را مطابق آن، در دستور کار خویش قرار میدهد.

یک دولت فاشیستی، هر گونه اعتراض به ایدئولوژی خویش را سرکوب کرده، و به طور کل، هر گونه حرکت مخالف خویش را خُرد و نابود می کند. دولت های فاشیستی در راستای حفظ ماهیت خصمانه خود، خشونت و جنگ را محرک، و روح ، و نشاط ملی میداند.

با داشتن موضع راست گرایی سیاسی، آنها موقعیت شانرا از طریق کنترول کامل بر رسانه ها، و یا مطابق به آن حفظ می کنند، و بیشتر اوقات درگیر دروغ و فریب کاری های گسترده هستند.

این دولتهای فاشیستی اگر نژاد پرستانه نباشد، برای رسیدن به اهداف شان به همبستگی عمومی نیاز به "دشمن" (دشمن ساختگی مترجم) دارند، و اغلب در ارزیابی ها خودشان را فوق العاده و یا حد اقل "استثنایی" میدانند. (چنانچه امریکا خود را ملت بر تر و استثنایی در جهان قلمداد می کند- مترجم). آنها اعتقاد دارند، و یا وانمود می کنند که جواز راست گفتن را دارند. بودجه های بزرگ نظامی را تحت بهانه دشمنان ساختگی، تصویب، و ترویج کرده، و با ایجاد ترس دروغین، کنترل شان را بر جمعیت ها قایم کرده، و تحکیم می بخشند، و این همه از ویژه گی های نظام فاشیستی است که از طریق نظارت گسترده بر مردم آنرا تحقق می بخشند. (در کشور های مانند افغانستان تروریسم را با ایجاد گروه های جهادی ترویج، و بعد از برانداختن دولت ملی و دموکراتیک افغانستان، و فروپاشی شوروی بهانه دیگری را برای ادامه جنگ و حضور نظامی گسترده خویش تروریستان بیشتری مانند طالبان، داعش، داعش خراسان، و . . . را ایجاد کردند – از مترجم).

در سال ۱۹۹۵، (اومبرتواکو)، پژوهشگر ایتالیایی مقاله ای را تحت عنوان "فاشیسم جاودانه" (۱) تهیه کرده، و در آن ویژه گی های رژیم فاشیستی را بررسی کرد. در سال ۲۰۰۳، (لورنس دبلیو بریت) کار بسیار علمی و عالی را در تفکیک و طبقه بندی رژیم های فاشیستی گذشته انجام داد (۲)، و در آن بر جستگی های مشترک را میان رژیم های فاشیستی را دریافت کرد که همه آنها در "الگوی خصوصیات ملی گرایی، و استفاده از قدرت"، پیوند داشت. وی به ادامه می گوید که حتی یک مطالعه سرسری و با عجله، نشان میدهد، که همگرایی چشمگیری میان رژیم های فاشیستی گذشته، و سلف شان protofascist وجود دارد.

لورینس دبلیو بریت، خصوصیات دولت فاشیستی را تحت عنوان (هشدارها و مشخصات اولیه فاشیسم) این طور بیان میدارد:

- تداوم ناسیونالیسم قدرتمند.

- برتری نظامی و ارتش.

- درآمیختگی مذهب با دولت. (افغانستان – مترجم).

- وسواس غیر عقلانی برای امنیت ملی.

- وسواس برای جنایات، و مجازات.

- وسواس غیرعقلانی، و دروغین شناسایی دشمن / قربانی کردن جمعیت برای متحد ساختن آنها با خود شان.

- اهانت به حقوق بشر.(افغانستان – مترجم)

- سرکوب نیرو های کارگری، برای حفاظت از قدرت انحصارات.

- کنترل بر رسانه ها.

- فحشا، و فساد گسترده.(افغانستان- مترجم).

- انتخابات جعلی.(افغانستان – مترجم).

- اهانت و به حاشیه راندن روشنفکران. (در کشور های تحت اشغال و مستعمره افغانستان – مترجم).

- شایع کردن فساد اخلاقی، سیکسیزم.

اگر ما ایالات متحده امریکا را در این دسته بندی ها بررسی کنیم، یک تطابقت تقریبا کامل را در مورد آن پیدا می کنیم. مطمناً امریکا با شدید ترین ناسیونالیسم، و برتری طلبی بر تمام ملتها رو به افزایش بوده، و هستری میهن پرستی و بیرق پرستی آن، با هذیان امریکا "بحیث یک ملت استثنایی"، بیش از هر زمان دیگری به (سرطانی و زهر آگین) تبدیل شده است.

هیچ سوالی در مورد برتری نظامی امریکا وجود ندارد، زیرا ایالات متحده امریکا قریب بیش از دو برابر کل جهان برای ارتش خویش مصرف کرده، از تولید کننده گان و فروشنده بزرگ اسلحه در جهان می باشد.

امریکا برای چندین دهه اتحاد شوروی را به عنوان دشمن اصلی خویش هدف قرار داده، و کینه و عداوت را ایجاد کرد که هیچگاه در تاریخ نظیر نداشته. بلافاصله بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، کشور های دیگری را مورد هدف قرار داده، مگر هیچگاه روسیه را فراموش نکرد، و سپس ۱۱ سپتامبر، "پرل هاربر" خویش را ایجاد کردکه به امریکا اجازه میداد که با تروریسم به طور تقلبی دشمنی دائمی داشته باشد، جنگی که تا هنوز هیچگاه در آن برنده نبوده است. (تروریسم که به دستان خود امریکا و متحدین آن ایجاد شده، و هیچگاه در پی شکست آن نبودند – مترجم). این بهانه دلیل تمام عمر برای یک رژیم فاشیستی است که برای سیطره کامل خویش بر جهان بجنگد.

در خارج از امریکا به طور فزاینده، بجز از اسرائیل، هیچ فرد معقول نمیتواند ادعا کند که ایالات متحده امریکا، نگرانی در مورد حقوق بشر دارد، و کمتر در داخل مرز های امریکا به این مسئله اعتقاد دارند که دولت شان در مورد حقوق بشر نگرانی دارد.(امریکا از لحاظ تاریخی و از بدو پیدایش آن نژاد پرست بوده، و در طول تاریخ آن بومیان و رنگین پوستان، و دیگر اقلیت های قومی در معرض تبعیض نژادی، و استثمار سیستماتیک قرار گرفته اند – مترجم).

(1) Umberto Eco: “Eternal Fascism

(2) The 14 Characteristics of Fascism, by Lawrence Britt

 

 

 

 

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد.

Copyright©2006Esalat

 

 

 

www.esalat.org