نجیب بهروش
ونکوور- کانادا
به مناسبت روز پدر
رضای حق
غمخوار دور کودکی و نوجوانیت
حامیی جسم و جان تو از آفت و بلا
با وصف خستگی
آزروی اشتیاق، پیوسته بهر راحت تو کار میکند
دانی که او کی است؟
دانی که او کی است و چه نسبت ترا به اوست
که دایم بفکر کار تو و روزگار توست
نگذاردت به ورطه و بیراهه پا نهی
یا عمر را به یاوه و بیهوده بسپری
او سخت یار توست
تیماردار توست
و خداوند همتیست که دنیا و هستی اش
در پیش چشم او
با مویی از وجود تو همسر نمیشود
آنشخص مهربان که وصف مقام او
هرچند گفته ایم و لیکن نشد بیان
آنسان که درخور است
قلبش برای تو، مانند آیینه، خالی ز هر غش است
تا هست مهر تو به دلش جاگزین شود
و با نقد جان خویش ترا پرورش دهد
آنکس پدر بود
آنکس پدر بود
که حاجت برآر و مایۀ هر افتخار تست
فرزند پاکزاد!
قدر او را بدان
میکن ضرور خدمت او تا که زنده است
پاسش همیشه دار
زیرا که در جهان
چشم امید و حاصل عمرش فقط تویی
و به این نکته هوشدار!
که این دوست کردگار
مهمانی است عزیز که یکباره میرود
هرگز به پرس و پال نیابی دیگر ورا
آزرده اش مکن
زانکه رضای حق بود اندر رضای او
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat