رویای تو

جمعه، ۷ اگست ۲۰۰۹

زمانی که دیده فرو می بندم، تو در نظرم میایی

شب ها نمی توانم بخوابم

من می خواهم که با تو باشم

نه می خواهم که زنده گی کنم و نه می خواهم که اشک بریزم

در تنهایی و بدون تو

زمانی که می خوابم

از خداوند می خواهم که یک روز با تو باشم

میدانم که خداوند این کار را خواهد کرد

این حقیقت زنده گی است

زیرا خداوند می داند که من ترا می خواهم

من صدای ترا می شنوم

من خیال یک جا شدن مان را دارم

این آروز صورت می گیرد

برای این که من از خداوند می خواهم که با تو باشم

تو در نظرم هستی که با من می پیوندی

دست در دست و شریک ساختن رنج ها

احساس زیبا، کاش به واقعیت می پیوست

 

یک شعر انگلیسی

شاعر: گمنام

برگردان: رحیم آریا

حقوق نشر: برای سایت «اصالت»

 

 

توجه!

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

www.esalat.org