مسوولیت مطالب نشر شده در «دیدگاه ها» به دوش نویسنده گان آنها میباشد

 

 

مطالب نشر شده در «دیدگاه ها» بیانگر دیدگاه «اصالت» نمیباشد.

 

سه شنبه، ۲ سپتامبر ۲۰۰۸

 

 

اگر بینی که نابینا و چاه است

اگر خاموش بنشینی گناه است

            سعدی شیرازی

 

 

هر گاه انسان معتقد به باوری، عقیده ای، و یا اندیشه ای می گردد، ولی از تاریخ، چگونگی، و چرایی انجام دستورات و فرایض باوری و یا اندیشگی خود آگاه نباشد، به نابینای مادر زادِ می ماند که رنگ ها را بدون آنکه تشخیص داده بتواند که سرخ چیست و سبز کدام است، فقط در نام میداند و می شناسد.

یا، اگر کسی در برابر خدا به نیایش می ایستد ولی نمی داند که خدا کیست؟ بدون شک نیایش و ستایش او از خدا، خدا را خوش نیاید. زیرا او بدون آنکه با عقل و خرد خدا را بشناسد، به تقلید و یا هم، تحمیل و یا شاید هم در اثر نهایت بیچاره گی و درماندگی و بی پناهی و بی تکیه گاهی، به نماز نیایش و پرستش خدا بایستد. این خدایی که او در اثر بیچاره گی به نیایش او می پردازد (خدایی شنیدگی) اوست که در اثر درماندگی نه زبان ستایش بلکه در حقیقت دست نیاز بسوی او بلند نموده است تا چارهء بیچارگی خویش را نموده باشد. این شیوهء عبادت را نه خدا می ستاید و نه مردم آگاه از خدا.

 اما هرگاه انسان از روی آگاهی و فهم وخرد کاری را بنا به دستور آن اندیشه و باوری که قبول نموده انجام بدهد، اگر خدا پرستانه باشد، و به منفعت انسان و انسانیت، بدون شک خداوند بزرگ از کارِ آگاهانهء یک چنین آفریدهء خویش خشنود می گردد و ستایش و نیایش او را به درگاهء خود می پذیرد.

یکی از این کارکرد های آگاهانه که طرف قبول خدا واقع گردید و آن را خود نیز ستایش کرد و از سوی ادیان دیگر نیز تأیید شده و این عمل را وارد ادیان خویش نیز نمودند، (روزه) است.

روزه گرفتن حکم خدا نبوده است، بلکه یکی از آفریده های او بنام (طهمورث) که از جمله شاهان پیشدادی بلخی می باشد، بنا بر ضرورت اوضاع اجتماعی و وضع اقتصادی مردمان آن روزگار تصمیم می گیرد کیش را بنام (روزه) ایجاد نماید و مردمان را مکلف به اجرا و قبول آن بسازد. البته این کیش و اجرای آن شامل تمام اقشار جامعه نمی شده است.

این بحثی است که این قلم در تحقیقی که روی ادبیات دورهء میترایی کشور مان به عمل آورده ام مفصلاً در کتاب دوم "نام و ننگ" بیان گردیده است. که مختصر آن را اینجا نقل می نمایم:.

{... روزه، یکی از یادگار های دورهء میترایی:

 یکی دیگر از نشانه های دوره میترایی به ویژه از عصر طهمورث، که تا به امروز در ادیان مختلف از جمله در اسلام رعایت و تجلیل از آن به مثابه فرض دینی به شمار می آید، همانا روزه گرفتن است. طبق تمام روایات تاریخی، روزه گرفتن آیینی بوده که طهمورث آن را به یادگار گذاشته است. حضرت فردوسی در شاهنامه وقتی از روزگار سلطنت طهمورث و دستآورد های او یاد می نماید، در مورد کیش روزه در عصر او می فرماید:

همه روز بسته ز خوردن دولب – بپیش جهاندار بر پای شب

چنان پر دل هر کسی بود دوست – نماز شب و روزه آیین اوست. ۱

--------------

۱۹ – کتاب پیشین، شاهنامه فردوسی، طهمورث، ص ۱۱

ملاحظه می شود که حتی نماز شب (خفتن) هم یکی از اصول دینی میترایی بوده است که به وسیلهء طهمورث به مردمان پیغام داده شده است. در مورد اینکه روزه گرفتن یکی از دستورات آیین میترایی بوده و در دورهء طهمورث به وجود آمده ابن اثیر هم در تاریخ کامل می نویسد:

«. . . در آن روزگار بود که مردم روزه را شناختند و روزه گرفتند. انگیزهء آن چنین بود که گروهی از مردمان بینوا در تنگنای خوراک افتادند و از روی ناچاری، روزها از خوردن دست بداشتند و شب ها به خوردن پرداختند. آنگاه این را باور خود انگاشتند و مایهء نزدیکی به خدا پنداشتند. پس از آن دین ها این کار را واجب کردند. » ۱

-----------------

۱ – کتاب پیشین، تاریخ کامل، ابن اثیر، ج ۱، ص ۶۵

ابن اثیر در گزارش خود ضمن تائید این که روزه یکی از اصول آیین میترایی است و به وسیلهء طهمورث پیغام داده شده است، که در این صورت ادعای اسلام را مبنی براین که این فرض از سوی الله تعالی می باشد نفی می شود. یعنی این فرض بازتاب اندیشه آسمانی نیست، بلکه ناشی از دانش و بینش انسان بوده و انسانی است. چنانکه به صراحت می نویسد که : [پس از آن دین ها این کار را واجب ساختند] پس چنین معلوم می شود. روزه هیچگونه ربطی به اسلام ندارد و اسلام این فریضه را از آیین میترایی بر گرفته است و بر آن اضافات غیر موجه علاوه نموده است.

 از گزارش حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده، چنین بر می آید که الله تعالی را این آیین خوش آمد و به بندگان خود دستور اجرای آن را داد.

حمدالله مستوفی می نویسد :
«آیین روزه داشتن در عهد او (طهمورث) پدید شد، جهت آنکه قحطی عظیم اتفاق افتاده بود. دهسال متواتر بماند، هرچه زرع کردند بر نرست و تخم نیز تلف شد. مردم دست از زرع باز داشتند. رزق بنی آدم را وفا نمی کرد و ضعفا از گرسنگی هلاک می شدند. شخصی [ابواداسف] نام، پیشوای جمع درویشان بود. ایشان بروزه کسب فرمود کردن و از خوردن منع کرد و بشب از آن کسب سد رمقی می ساختند. آن قوم را در توریة نام مسطور است. ایشان را کلدانیان خوانند. طهمورث بمتابعت ایشان حکم کرد که هر که را دستگاه پیش باشد، غذا خوردن به روزی، یک نوبت قناعت کند و یک نوبت بدرویشان دهد تا همه را کافی باشد و این آئینی شد. هر که خواستی که بحق تعالی تقرب نماید، روزه داشتی و غذای یک نوبت بدرویش دادی.

شیخ سعدی شیرازی مناسب این معنی گفته است:

مسلم کسی را بود روزه داشـــت – که درماندهء را دهد نان چاشـــــت

و گرنه چه حاجت که زحمت بری – زخود باز گیری و هم خود خوری

حق سبحانه تعالی این قاعده را پسندیده داشت. چون پیغمبران را [علیهم سلام] فرستاد در ادیان روزه فرض گردانید . . . طهمورث هیچکس را در کار دین متعرض نبود و گفتی هر کس هر دین که دارد خواهد نگاهدارد.»۱

----------------------

۱ – حمدالله مستوفی، حمدالله بن ابی بکر، تاریخ گزیده، به اهتمام داکتر عبدالحسین نوائی چاپ چهارم، چاپخانهء سپهر، تهران سال ۱۳۸۱، ص ۷۹ – ۸۰

 چیزی دیگری که در گزارش حمدالله مستوفی توجه را جلب می نماید... اینست که آیه ۶ سورهء کافرون: {لَکُم دینکُمُ ولی دین} نیز از خط فکری طهمورث است. اسلام وقتی میخواسته پس از قتل و کشتار های بسیار ازجزیرةالعرب یک واحد سیاسی بسازد، به اندیشه آشتی با ادیان دیگر می برآید، و شاید به کمک سلمان فارس اساسات آیینی و شیوه های کاری متکی به خرد و دانش را از بزرگان کشور ما در تاریخ به عاریت می گیرد.... زیرا که طهمورت در هزاران سال پیش از محمد پیغمبر اسلام، این {لَکُم دینکُمُ ولی دین} را شعار قرار داده و گفته بود که: {هر کس هر دین که دارد خواهد نگاهدارد}. بدینگونه ملاحظه می شود که اصول میترایی و شاخصه های آن در برگ های سالم از جریانات فکری و ادیان درهمهء زمانه ها تسجیل گردیده است... » ۱

------------------

۱ - سلیمان راوش، نام و ننگ (تولد دوبارهء خراسان کهن در هزارهء نو) کتاب دوم، دورهء میترایی، ص ۱۳۰

 گرچه که این لَکُم دینکُمُ ولی دین امروز از سوی پیروان حضرت محمد مراعات نمی شود و این آیه قرآن از سوی شیخکان اسلام منتفی شده است. و این بحث دیگری است.

 به هرحال، بدین گونه ملاحظه می شود که کیش روزه چکیده یی اندیشه خدا نیست بلکه نبوغ انسان آن را برای رفاهیت جامعه ابداع کرده است. پس از آن بوده که دیگر ادیان از جمله اسلام آن را با اضافات ملایی و نابهنجار از جملهء فرایض دینی خود قلمداد نمود. ارتباط کیش روزه به آیین عرب همان ترفندی است که از ۱۴۰۰ سال بدین سو اعراب بادیه نشین با تهدید شمشیر خواسته است که همهء جوامع غیر عرب را جاهل نشان دهد و وانمود بدارند که گویا این اعراب مسلمان بوده اند که برای مردمان جهان فرهنگ و مدنیت آورده اند. به همین خاطر است که نمی گذارند که واقعیت های تاریخ آشکار شود و بیان هر واقعیت و حقیقتی را به شلاق تکفیرمی بندند. د رحالیکه واقعیت اینست که اعراب مسلمان که جز قتل و کشتار و غارت چیزی را نمی دانستند در کشور های مانند مصر و پارس و خراسان هند و ماوراءالهنر بوده که خود از وحشی گیری وارد حوزه تربیه انسانی گردیده اند و تربیت یافته اند. این مردمان خراسان و دیگر کشور های متمدن جهان بوده که به آنها راه و رسم دین آموختانده اند و برای شان دین ساخته اند....

همچنان،زمانی که کتاب سوم نام و ننگ را زیر عنوان (دورهء اهورایی) می نوشتم عین موضوع را یعنی کیش روزه را در آیین مانی یافتم که حدوداً هزار و چند صد سال پیش از اسلام این آیین کیش روزه و ذکات و نماز و طواف را از واجبات دینی خود شمرده بوده (همان پنج بنای مسلمانی). تنها در طواف است که اعراب حج را برای منافع خود مختص قرار داده در حالیکه آیین مانی طواف جهان را برای غنای اندیشه و دانش مردمان از واجبات قرار می دهد در کتاب سوم نام و ننگ (دوره اهورایی) در استناد بر منابع تاریخی نوشته شده است که :.

 {روزه در آیین مانی :

در رابطه به روز ها و ساعات روزه در آیین مانی ابن ندیم می نویسد:

«اما روزه : هنگامیکه آفتاب ببرج قوس در آید، و ماه یکپارچه نور گردد، باید دو روز، روزه گیرند بی آنکه افطار کنند، و هنگامیکه ماه نو رؤیت شود، دو روز باید روزه گیرند و در میان آن افطار نکنند، و سپس، همینکه ماه نو سر زد، و آفتاب در برج دلو بود، پس از گذشتن هشت روز، باید سی روز، روزه گیرند، و در غروب هر روز افطار کنند.

روز های یکشنبه را همهء مانویان، و روز های دوشنبه را خواص مانویان، با مردمانی گرامی دارند.» ۱

----------------------

1 – همانجا، ص ۵۹۳ – ۵۹۴

 ابو ریحان بیرونی در آثار الباقیه همچنان مانند ابن ندیم در الفهرست کلی ترین اصول آیین مانی را در رابطه به پاکی و پاکیزگی و خدا پرستی بیان نموده می نویسد:

«... مانی... ذبح حیوانات و ایذاء (اذیت) آتش و آب و نباتات را حرام نموده و قواعد و نوامیسی وضع کرده که صدیقون که ابرار و زهاد مانویه اند بر خود فرض و واجب می دانند و این نوامیس و قوانین از این قبیل است: ایثار درویشی و قلع و قمع حرص و شهوت و کنارگیری از دنیا و زهد در جهان و اتصال روزه به روزه دیگر و صدقه در حدود توانایی و جز قوت یک روز نگذاشتن، پس انداختن چیزی حرام است و ترک مجامعت و پیوسته در طواف جهان گردیدن و رسوم دیگری بر سماعین یعنی اتباع و پیروان خود واجب کرده است از قبیل تصدق به ده یک دارایی و روزه ی هفت یک عمر و اقتصار بر یک زن و مواسات با زهاد و ابرار و رفع پریشانی و بیچارگی آنان.» ۱

-------------------

۱ – ابوریحان بیرونی، آثارالباقیه، ترجمهء اکبر دنا سرشت،چاپ چهارم،۱۳۷۷ ص ۳۰۸} ۱

-----------------------------

۱ – سلیمان راوش، نام ننگ کتاب سوم، دورهء اهورایی ص ۱۴۵

 از اینجاست که باید تاریخ اجتماعی فرهنگی و باوری خویش را نوشت و آشکار گردانید که ما از عرب علم و ادب و آیین نیاموخته ایم، بلکه این عرب است که معنویت ما را بنام خود ثبت نموده و خود فروختگانی دون مایه نیز صدها سال است که با کمال بی غیرتی و بی ننگی از یاد آوری داشته های خویش انکار و شرم می نماید و همه را بنام عرب مسلمان دهل میزند. اگر از بدی ها منع می کند بنام اینکه فلان ابن فلان عرب گفته که این نکن و آن بکن و اگر حلال را از حرام بر می شمارند باز هم از چندتا عرب مسلمان نقل می کند که فلان ابن فلان و حضرت گفته که این حرام است و آن حلال. در حالیکه همه پند و حکمت را از پیشوایان مرزو بوم خویش دارند و اعراب مسلمان همهء این داشته ها را غدارانه دزدی نموده و بنام خویش ثبت کرده اند.

 بنا براین روزه یک امری انسانی بوده و فقط بر کسی واجب است که خوراک سه وقت را داشته باشد. در این صورت از خوردن دو وقت آن پرهیز نماید و خوراک آن دو وقت خویش را باید به فقرا بدهند. تا آنها غدایی یک وقت را پیدا نمایند. در این صورت فقرا که نان خوردن یک وقت راندارند، چگونه می تواند روزه بالای آن ها فرض گردد.

روزه در جوامع اولیه و امروز هم در جوامع فقیر مانند افغانستان که در شرایط روزگاران ماقبل التاریخ زندگی می نمایند، نوع کمک اقتصادی و عاطفی برای کسانی به شمار می آید که غذا ی خوردن یک وقت را ندارند و از گرسنگی علف می خورند. کسانی که دو وقت غذایی یک شبانه روز خویش را تقسیم نمی کنند و روزه می گیرند، این کسان منافقین اند که قرنهاست که هم خالق را فریب داده اند و هم خلق او را. ونیز هر اضافهء دیگری در مورد روزه، ترفند های ملایی است.

 

خرد یار و مددگار همه.

یادداشت:

این مطالب از جلد دوم و سوم کتاب "نام ننگ" تألیف این قلم بر داشته شده است. البته برای نشر در سایت ها برخی از تفاصیل را چنانکه در کتب اول و دوم است سانسور نموده ام، بخاطراینکه مبادا دبیران محترم سایت ها و یا دیگر نشرات از سوی ندافان دین پناه (پخته پرانک) شوند.