شنبه، ۱۸ جولای ۲۰۰۹
سردار محمد داؤد خان
(به مناسبتِ صدمین سالروز تولد محمد داؤد خان نخستین رئیس جمهور جمهوری افغانستان)
تقدیم به نسل جوان و بالندۀ افغانستان که می خواهند در بارۀ تاریخ و شخصیت های سیاسی کشور خود معلومات داشته باشند.
نویسنده: گیورگی یژوف
برگردان: ماستر علوم سیاسی، ع . ق . فضلی
در بارۀ نویسنده:
گیورگی پیتروویچ یژوف استاد ممتاز دانشگاه دولتی ماسکو و استاد کافدرای اقتصاد و جغرافیای اقتصادی انستیتوت کشورهای آسیا و آفریقا می باشد.
* * *
در برج جاری صد سال از روز تولد محمد داوود خان نخستین رییس جمهور جمهوری افغانستان میگذرد.
محمد داوود خان به تاریخ ۱۸ جولای ۱۹۰۹ در شهر کابل تولد شد. پدرش، سردار محمد عزیز خان برادر ناتنی شاه سابق- نادر شاه بود. آن ها فرزندان یکی از پسران پاینده خان بودند و خود را متعلق به گروه به اصطلاح «سردار های پیشاور» معرفی می کردند.
محمد داوود تحصیلات ابتدایی را در لیسه قدیمی افغانستان- (حبیبیه)، که توسط امیر حبیب الله در سال ۱۹۰۳ بنیان گذاشته شده بود، در شهر کابل به پایان رسانید. بعداً از سال ۱۹۲۱ محمد داوود برای مدت ۹ سال در پاریس تحصیل کرد. پدرش در آن جا سرپرست محصلان افغانی بود، که در فرانسه تحصیل میکردند، و نادر، که در آن زمان لقب عادی "خان" را داشت، سفیر افغانستان در فرانسه بود. محمد داوود در اکتوبر سال ۱۹۳۰ به افغانستان بازگشت و در وزارت امور خارجه، که تماماً در حدود یکسال در آن جا وظیفه اجرا کرد، به کار گماشته شد.
در سال ۱۹۳۱ کورس افسری یک ساله را در مکتب حربی پیاده کابل به پایان رسانید، و در نوامبر سال ۱۹۳۲ رتبۀ بریدجنرالی را دریافت نموده و به صفت قوماندان گارنیزیون ولایت مشرقی تقرر حاصل نمود، ولی بعد از یکسال با حفظ مقام او به صفت والی همین ولایت مقرر شد و تمام قدرت را در همین منطقه بسیار مهم، متصل به هند بریتانیایی (بعدها- پاکستان)، در دستان خود متمرکز ساخت. در مناطق مذکور اقوام پشتون به شکل متراکم زنده گی میکنند و به این باور اند که انگلیس ها یک وقتی سرزمینهای آن ها را تصرف کرده بودند.
در جولای سال ۱۹۳۵ محمد داوود به درجه تورنجنرالی نایل گردید و به صفت نایب الحکومۀ ولایت قندهار و همزمان به صفت قوماندان نیروهای نظامی افغان در ولایات قندهار و فراه تقرر حاصل نمود. در ولایت قندهار وی مبتکر به کار گیری از زبان پشتو به مثابهء یگانه زبان دولتی بود، با وجود اینکه زبان معاشرت در افغانستان برای عده ی زیادی زبان دری بود.
در سال ۱۹۳۸ داوُد مجدّداً به ولایت مشرقی اعزام و پُست والی و قوماندانی نیروهای مستقر در آنجا را به عهده گرفت.
یکسال بعد، محمد داوود پُست قوماندانی قول اردوی مرکزی در کابل و هم زمان قوماندانی مکاتب حربی را احراز کرد.
در طی این مدت، محمد داوود، به همراه برادرش، محمد نعیم و برخی افغان های برجسته دیگر از خط و مشی آلمان ها پیروی میکردند و هنوز در آغاز جنگ جهانی دوم، سیاست خارجی افغانستان در مسیر جهت گیری جرمنی بود، که مسلماً، موجبات پیروزی اردوی جرمنی فاشیست را در بدو امر در اروپا فراهم آورد.
جرمنی که برای جنگ آماده گی میگرفت، برای افغانستان نقش بسیار مهمی را در نظر گرفته بود. آلمان ها میخواستند که افغانستان میدان عملیات استراتیژیکی به خاطر حمله آلمان بالای هند باشد. آلمان ها میدانهای هوایی را در نواحی کابل و هرات اعمار کردند، سرک قندهار به سوی جنوب الی سرحدّات هند را نوسازی کردند، تعلیمات افسران نظامی افغان را در کشور خود به عهده گرفتند و انواع و اقسام مختلف تسلیحات را به افغانستان تحویل میدادند. جرمنی قرضه های با تخفیف را غرض خریداری ماشین آلات برای فابریکهء نساجی و استیشن های آبی برق در اختیار افغانستان قرار داد. شرکت هواپیمایی آلمانی «لوفت هانزا» پروازهای منظم برلین- کابل را انجام می داد. د افغانستان بانک نماینده گی خود را در جرمنی به خاطر ارایهء خدمات بازرگانی و مساعدت های تخنیکی افتتاح نمود. متخصصان آلمانی، در حدود ۳۰۰ نفر، نه تنها در تأسیسات مختلف، بل که در بسیاری از نهاد های افغانستان، از قبیل اداره پُست، بانک ملی افغانستان، پُلیس و غیره کار میکردند. آنها در حصۀ اعمار سرکها و پُلها کمک میکردند، در لیسه ها و کالج های هنرهای زیبا و زراعت مصروف تدریس بودند. بسیاری از افغانها به کمک های آلمان ها نی به عنوان کشاندن افغانستان در ساحۀ نفوذ سیاسی و نظامی آلمان نازی، بل که به عنوان همکاری در نوسازی اقتصاد افغانستان نگاه می کردند. همچنان افکاری موجود بود، که در صورت پیروزی جرمن ها در جنگ، آلمان به افغانستان در قسمت بازگرداندن سرزمینهای بلوچستان، سند با بندر کراچی، کشمیر و پنجاب غربی که به وسیلۀ هند بریتانیایی تصرف شده بود، مساعدت خواهد کرد و به عبارت دیگر، دولت افغانستان را دوباره در داخل مرزهای امپراتوری دُرانی بازگرداند.
بریتانیا مدتهاست که توسط افغانها اگر به عنوان دشمن مشاهده نشده، ولی در هر صورتش، به عنوان کشور دوست هم مشاهده نشده است. از طرف دیگر رهبران افغان در رابطه به اتحاد شوروی نیز محتاط هستند، به خصوص بعد از آنکه در اپریل سال ۱۹۲۹ واحد های نظامی قشون سرخ تحت فرماندهی پریماکوف وارد خاک افغانستان شدند و در راه خود به طرف کابل به کمک افغانهای طرفدار شاه مخلوع افغانستان- امان الله خان، شهر مهم در شمال افغانستان- مزارشریف و چندین نقطۀ مسکونی را اشغال کردند.
اما به مجردی که شاه امان الله رسماً از مبارزه برای کسب مجدد تخت افغانستان دست کشيد، اتحاد شوروی قشون خویش را دوباره به وطن برگشتاند. مبارزه عليه بچهء سقاو را در کشور، طرفداران شاه مخلوع ادامه دادند. راستش، به مجردی که امیر امان الله به طور نهایی اعلام نمود، که از مبارزه برای کسب دوبارۀ تخت منصرف شده است، قشون شوروی به کشورشان فراخوانده شدند و مبارزه با بچۀ سقاو را صرف واحد های جداگانه یی از طرفداران امیر مخلوع ادامه دادند.
در این میان، جرمنی برای یک تهاجم وسیع به هند آماده گی میگرفت. آلمانها در بهار سال ۱۹۴۱ گروپ ویژۀ عملیاتی را که مرکب از ۱۷ فرقه بود تحت نام شفری «افغانستان» ایجاد کرد که باید عملیات جنگی را یکجا با اقوام شورشی پشتون برضد هند به راه اندازد.
فقط اشغال کشور همسایۀ افغانستان- ایران، به وسیلهء قوتهای متحدین، افغانها را وادار ساخت تا نقاط سمت سیاسی خودرا تغییر دهند. در لویه جرگۀ که در نومبر سال ۱۹۴۱ فرا خوانده شد افغانستان بیطرفی خویش را تائید کرد و موافقت نمود، که شبکهء اطلاعاتی جرمنی را از کشور اخراج نماید، اگرچه محمد داوُد و وزیر دفاع کشور- شاه محمود، کاکای شاه افغانستان، مخالفت خویش را ابراز کردند.
پیروزی متحدان، به ویژه قوتهای شوروی در جبهات جنگ ]جنگ دوم جهانی م.[ افغانها را واداشت تا در مورد سیاست خارجی خود تجدید نظر کنند، هرچند محمد داوُد برای نخستین بار صرف بعد از نبرد ستالینگراد از سفارت شوروی بازدید کرد (صدراعظم افغانستان قبلاً از سفارت شوروی دیدن کرده بود).
محمد داوُد در اپریل سال ۱۹۴۶، به صفت وزیر دفاع تعیین شد، ولی به دلیل اختلاف نظر با شاه محمود- صدراعظم کشور، او را به عنوان سفیر به فرانسه و هم زمان در سوئیس و بلژیک، جایی که او از سال ۱۹۴۸ الی ۱۹۴۹ این وظیفه را به دوش داشت، به عنوان سفیر غیر مقیم فرستاد. وی بعد از بازگشت به افغانستان به صفت وزیر امور داخله (۱۹۴۹- ۱۹۵۰) و رییس ادرۀ امور اقوام، یکی از پستهای بسیار حساس در حکومت، آغاز به کار نمود و روابط مستقیم با اقوام پشتون هردو طرف سرحدّ داشت.
اقتصاد افغانستان در طول سالهای جنگ ]جنگ دوم جهانی م.[ کاملاً ویران شده بود، تجارت خارجی کاهش یافته بود، عاید دولت تکافوی مصارف آنرا نمیکرد. در بخش زراعت که اساس اقتصاد کشور را تشکیل می داد، شیوه های کهنه و منسوخ استفاده و بهره برداری از زمین و مناسبات نیمه فیودالی میان ملاکان و دهقانان مسلط بود. وضعیت مذکور ضرورت به تغییرات بنیادی داشت و محمد داوُد به عنوان یکی از مبتکران و طرفدار انجام اصلاحات اجتماعی- اقتصادی در کشور بود.
طوری که به نظر میرسد، داوود صادقانه میخواست افغانستان را عصری بسازد و به خاطر بهبود زنده گی مردم کاری را انجام دهد. اما وظایف آنقدر زیاد بود و هر کدام از آن ها چنان مصارف بسیار زیاد مادی و غیره میخواست، که بعضی اوقات انجام همۀ آنها واقعاً غیرممکن بود. یک مشکل باعث پیدایش دو مشکل دیگر می شد، و مشکل ها ازدیاد می یافت، مانند گلوله برف و تمام کارها متوقف می گردید. کاکا های شاه که طی ۲۰ سال مقام صدارت را به عهده داشتند، عادت داشتند ادارۀ دولت را به شیوۀ کهنه رهبری کنند و چنین تصور میشد که آن ها از بروز هرگونه تغییر در زنده گی برجا مانده پدر سالاری بیم داشتند. اما گرایشهای جدید در جامعه رو به پیدایش بودند، نماینده گان روشنفکران در حلقات همفکر متحد میشدند و افکار آن ها اغلباً با چیزی که دولت تبلیغ می کرد منطبق نبود. در سال ۱۹۴۷ جنبشی تحت نام «ویش ځلمیان» اعلام موجودیت کرد. جنبش مذکور خواهان انجام اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در جامعه بود.
منبع: Afghanistan.ru
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat