دکتور اسدالله حبیب

 

به پیشواز چهل و یکمین سالروز انقلاب ۷ ثور

از مجموعه ی سروده های دکتور اسدالله حبیب، شماره ۱۰۷، سال ۱۳۶۴

تهیه، ترتیب و بازنویسی از ع . ق . فضلی

 

ثور و اکتوبر


باد از جانب کوه آمد

آمد و جامۀ راهش را

بوی باروت کزان بر میخاست

زود در پرتو خورشید انداخت

بر لبش قصۀ جنگ

در کفش دسته گل سوخته داشت

           *  *  *

گفت: آنگه که زمین ملکیت دهقان شد

آتش کینه فروزان گردید

گفت: ارباب

نوکرش

نوکر نوکر ارباب

خشمگین جانب کهسار به راه افتادند

           *  *  *

باد گفت: به تلاش دل دریا

و به آزادی خویشم سوگند

آنسوی مرز

دست آلودۀ چندین دشمن

با یکی وحدت ناپاک و یکی نیت شوم

شرم امضای یکی پیمان را

بر جبین میپوشند

هرکجا، اینسوی مرز

در سیه خانۀ دهقان و چراگاه بزان شیری

بین هر تاکستان

آتش جنگ فرو میکارند

           *  *  *

باد گفتا:

رزمجویان سپاه مردم، که به پشت دشمن

نام شان با قلم تیر به جا میماند

بر فراز سر شان بیرق سرخ «ثور» است

و به بازوهاشان

خون پاکیزۀ «اکتوبر» توان میبخشد

در همه سنگر پیکار دفاع میهن

ارتش خلق دو مشعل دارد:

یک ز «ثورو» دگری از «اکتوبر»

           *  *  *

باد از جانب کوه آمد

آمد و جامۀ راهش را

بوی باروت کزان بر میخاست

زود در پرتو خورشید انداخت

بر لبش حرف ستایش از ثور

و فرا راه درازش

تابش مشعل «اکتوبر»

باد گفت:

تانک با غرش پر هول پلنگ

راه بر دشمن رهزن بسته

لشکر ثور به هر یک سنگر

خصم را بازو و سر بشکسته

           *  *  *

باد گفت:

در همه راه شنیدم از خلق

جاودان بادا «ثور»!

جاودان بادا «اکتوبر»!

           *  *  *

آفرین به باد باد!

کین چنین مژدۀ جانبخشی داد!

 

* (آنروز فرا رسیدنیست که باد بازهم چنین مژدۀ جانبخشی دهد!)- (فضلی)

از مجموعه ی سروده های دکتور اسدالله حبیب، شماره ۱۰۷، سال ۱۳۶۴

تهیه، ترتیب و بازنویسی از ع . ق . فضلی

 

 

 

توجه:

کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است

کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد

Copyright©2006Esalat

 

 

www.esalat.org