یکشنبه، ۱۴ جولای ۲۰۱۳
عبدالوکیل کوچی
شاه و شبگرد
یک حکایت از کلام مولوی خوانده بودم در کتاب مثنوی
بحث سلطان بود هنگام کمین شرح شبگردی شه با سارقین
پر ز اندرز و معانی بی شمار لیک مفهومش بود از این قرار
یکشبی سلطان محمود از عتب رفت سوی شهر اندر نیمه شب
رو برو شد همزمان با چار مرد نا شناس انداخت خود را حیله کرد
گفتشان در این شب تیره و تار از برای چیست این گشت و گذار
پاسخش گفتند مایان سارقیم دزد مال و نقد و جنس و چارقیم
گفت اگر دانم کمال و کار تان من هم امشب میشوم همکار تان
کرد پرسان هر کدامش را به فن که زدزدی مر شما را چیست فن
شخص اول گفت از بالا و پست باز سازم بی کلید در را بدست
دومی گفت سگ اگر جفجف کند سوی او بینم زبانش خپ کند
سومی گفت گر ببینم هرچه مال بسته گردد بار گردد بی محال
چارمی گفت هر که را بینم بشب می شناسم روز آنرا بی تعب
شخص پنجم در میان خود شاه بود کز همه راز و هدف اگاه بود
همرانش چون از او کردند سوال که چه داری در فن دزدی کمال
گفت در هنگام سختی و ضرر ریش جنبانم، شود دفع خطر
یا که در هنگام فرمان از قصاص ریش جنبانم ،همه گردد خلاص
پس بگفتندش که تو در کار ما مهم استی باش چون همکار ما
در فن دزدی تو از ما بهتری نیک باشد گر تو هم با ما روی
بعد از آن رفتند سوی خانه ی تا بدزدند هر چه از کاشانه ی
آنکه در را دید بسته، باز شد کار دزدی، همزمان آغاز شد
آنکه سگ را دید، سگ خاموش ماند بی زبان و بی شر و بیهوش ماند
آنکه دید اموال را، انبار شد بسته بندی گشت و هر یک بار شد
بستدند اموال را از هر چه بیش برد هر یک سوی منزلگاه خویش
شب گذشت و پرتو فردا دمید وقت پر سشها و پا سخها رسید
شه چو بر تخت عدالت گاه نشست چشم دل را باز کرد و دیده بست
چون بیاوردند سرهنگان ز دور چار شخص دزد را اندر حضور
هرچه در شب دیده بود آن نیکبخت یک بیک آن روز در ذهنش گذشت
چو نرسید آندم زمان بازخواست هرکه اندر ترس و شه در تاز و تاخت
گفت خود را معرفی سازید هان تا بدانم چیست کسب و کار تان
هر یکش گفتند از دزدیء شان هر که هر فن داشت کرد آنرا بیان
چارمی که آنچه شب میدید کاست روز روشن بهتر آن را می شناخت
شاه با شخص چهارم گفت تو از فن خود هر چه میدانی بگو
گفت که این مهلکهء مدهش است ریش بجنبان که همین وقتش است
عبدالو کیل کوچی
توجه!
کاپی و نقل مطالب از «اصالت» صرف با ذکر منبع و نام «اصالت» مجاز است
کلیه ی حقوق بر اساس قوانین کپی رایت محفوظ و متعلق به «اصالت» می باشد
Copyright©2006Esalat