شنبه، ۲۸ جون ۲۰۰۸
شرارت پيشگان خاوران، شيون بيمار و
سرنوشت وهابيت و بنيادگرايی در يک ائتلاف نامقدس
(جانباز نبرد)
دوستِ که برايم تیلفون کشيده بود و در پايان صحبت موضوع به نوشتۀ شيون که مقاله مرا با چند نشريۀ ايراني کاپي و خلافِ تمام نورم های نويسندگي با ديده درايي و بي حيايي چتل نويسي نموده بود برايم يادآور شد که خاوران خيلي بي شرمانه و ماجراجويانه و آگاهانه خواسته است تا برضد روشنفکران وطن و نويسندگان قراربگيرد، اين نشريه زماني برعليه جرمن – افغان، زماني برضد آزمون ملي و آقاي ويس ناصري و گاهي برخلافِ جنابِ معروفی و گاهي هم سيه نويسي هاي را برعليه روشنفکران و نشريه های زيبا و خواندني نموده وميخواهد که هر سفيد را سياه جلوه بدهند.
و بايد همه باهم برضد اين شيوۀ شيطاني و فساد و تفرقه اندازي قرار گرفته، اول دوستانه به ايشان بايد گفت، اين راه که شما ميرويد به ترکستان ميرود، و اگر بازهم نشد، راه های ديگری را جستجو نمايم.
من گفتم دوست نازنين، شما ميخواهيد به چند اجنبي پرست و شرارت پيشه تفهيم نمايم که تا دست از ترور شخصيتهای فرهنگي بردارد؟ اين ايدۀ انساني شما با وجوديکه برای اصلاح آنان بهترين راه است اما عادت که درشير درايد و در مرگ برايد، فايده نميکند.
دوستم با تمام خلوص که به روشنفکران داشت تذکرداد، اگر اين ماجرا را تارنمای سرنوشت و . . . دامن ميزند جاي حرف وسخني نبود، ولي . . . در همين دقايق دوستم بي صبرانه گفت، ديدي راست ميگفتم، سايت سرنوشت به ماجرا داخل شد. من خونسردانه برايش گفتم، فرق نميکند، شما تمام دار و ندار سرنوشت را بخوانيد که چه گلهاي را به آب ميدهد. دوستم ميگفت، ثابت شد که خاوران زير نام اين انديشه و آن تفکر از جانب گروپ مشخصی از جنايتکاران هدايت و رهبري ميشود.
و در پايان دوستم خالصانه و مخلصانه خواهش کرد که از تداوم اين تنش و تشنج جلوگيری نمايم زيرا آنان با از دست دادن قدرت و کرسي به هرسو چنگ و دندان مي اندازند. بحث و گفتگو با آنان فايده ندارد، اگر اين اشخاص و افراد و اين تارنما ها و نشريه ها چنين مصروفيت هاي ناسالم را جستجو نکنند، پس چيزي ديگري به گفتن ندارند.
اينان با اين شيوه و رويش امراض و تکاليف رواني خودرا چند لحظه يی تسکين ميدهند و بي انصافانه خواهد بود اگر من و شما با صبر و حوصله مندي نگذاريم که اين بيماري رواني آنان اگر دقايقي هم ميشود تسکين گردد. چرا اين کمترين لذت را از آنان بگيريم .
و دوستم با اين جملات خدا حافظي نموده و پي کار خويش رفت.
باخود گفتم، همه ميدانند که سايت سرنوشت با انديشه هاي وهابيت و بنيادگرايی يکي دوسال ميشود که به مزخرف گويي و چتل نويسي مصروف و نزد تمام ملت به بي اخلاقي و جفنگ گويی شهرت خاصي دارد و من باری يکی دو نوشته ی را درين تارنما خوانده بودم و از آن روز تصميم گرفتم که ديگر بازش نکنم زيرا اين نشريه با تبليغات دوامدار برضد ملت ستم ديده و ميهن بلاکشيده ميخواهد که يکبار ديگر وطن را به کام نابودي و مردم زجر کشيده را به چنگال وهابيت و بنيادگرايي بکشاند و در نشريه يي خواندم که نوشته بودند: سرنوشت تارنماي اخواني ها و بنيادگرايان است.
اين تارنما چنان به جفنگ، دسيسه و بنيادگرايي مصروف است که هنوز نميداند راه ثواب کدام و کشور در کدام مقطع تاريخي اش قراردارد.
سرنوشت طوريکه از نامش پيدا است، سرنوشتش را به وهابيت، بنيادگرايي و جفنگ گويي گره زده است و با اين شيوه ميخواهد يکبار ديگر جنايتکاران را بر سرنوشت ملت رنجکشيده حاکم سازد و يکبار ديگر کابل و کابليان را بخاک و خون بکشاند و چند دزد و ساديست را به کرسي قهرمان ملي بنشناند. لطفاً اگر اخلاق وطني و خانوادگي تان اجازه ميدهد يکبار سرنوشت را مرور و بعداً قضاوت با شما است که چه مي گويید.
همچنان شيون، شيطان صفتانه و پست فطرتانه در مورد نوشتۀ من نيز گفتني هاي بي اخلاقانه خويش را گفته و ازين طريق خواسته است که صاحب لقمه يي نان شود. من با صراحت در پايان مقاله ام از منبع و مأخذ با خط درشت يادآوري نموده ام، اما وي بدون درنظرداشت همه امانت داري هايم، خواسته تا عقده هاي طفلانه اش را که برعليه پورتال افغان – جرمن دارد بر من نيز خورده بگيرد.
من در آغاز نوشته تذکر داده ام که:
از درون حوادث و کشمکش های سياسی و نظامي کشور
و در پايان نيز نوشته ام که:
(با استفاده از بخشهاي خبري در مورد حوادث سياسي و نظامي کشور.)
در پايان مي خواهم که خداوند اين گمراهان را به راه راست هدايت و تکاليف رواني آنان را اگر شفاياب است بهبود ببخشد.
توجه !
کاپی و نقل مطلب فوق صرف با ذکر نام و ادرس سایت «اصالت» مجاز است !